رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

هیـــــــــــــــچ کجـــا

 

جز خــــــــــواب بر روی بازوهــــای مردانــــــــــه ات

 

امنیـــــــــــت را معنـــــــا نمیکند

 

برایــــم ....

  • Like 4
لینک به دیدگاه

شیشه ای می شکند ... یک نفر می پرسد...چرا شیشه شکست؟ مادری می گوید...شاید

این رفع بلاست یک نفر زمزمه کرد...باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد، شیشه

ی پنجره را زود شکست.

 

کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرورشکست، عابری خنده کنان می آمد... تکه ای از

آن را بر می داشت... مرحمی بر دل تنگم می شد... اما امشب دیدم... هیچ کس هیچ

 

نگفت، قصه ام را نشنید... از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم

کمتر است؟؟؟

  • Like 8
لینک به دیدگاه

باور نكردني است

اين روزها

آينه‌ها باعث خرابي اعصاب مي‌شوند

ديگر

موهاي ريخته شده‌ام را نمي‌شمرم

و ته سيگارها روي وجدانم سنگيني نمي‌كنند

شير يا خط؟

دست بردار

وقتي كه روزگار روي تمام آرزوهايم

مثل مشق‌هاي دبستاني

خط قرمز كشيده است

ديگر چه فرقي مي‌كند اين سكه

از كدام رو بنشيند؟

اصلاً هر دو روي سكه براي تو

همين پيشاني خط خورده براي من كافي است

  • Like 6
لینک به دیدگاه

من بودم ، تو و یک عالمه حرف

 

و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !

 

کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی ، یک آه چقدر وزن دارد

  • Like 6
لینک به دیدگاه

چشم صنوبران سحر خيز

بر شعله بلند افق خيره مانده بود .

دريا، بر گوهر نيامده ! آغوش مي گشود .

سر مي كشيد كوه،

آيا در آن كرانه چه مي ديد ؟

پر مي كشيد باد،

آيا چه مي شنيد، كه سرشار از اميد،

با كوله بار شادي،

از دره مي گذشت ،

در دشت مي دويد !

***

هنگامه اي شگفت ،

يكباره آسمان و زمين را فرا گرفت !

نبض زمان و قلب جهان، تند مي تپيد

دنيا،

در انتظارمعجزه ... :

خورشيد مي دميد !

  • Like 6
لینک به دیدگاه

از دنیا دیگر چیزی ندارم که تنهایم بگذارد

نفسی مانده برایم که به اونیز گفته ام وقت اجاره ات تمام است رفتنی هستی

به خاطر این است که دیگر نفسم تنگ است...

  • Like 6
لینک به دیدگاه

آن دم كه كوله بارت را مي بستي تا از ديار چشمهايم كوچ كني ، لحظه اي با

خود انديشيدي كه بعد از تو بغض چندين

ساله ام را بر كدامين شانه خواهم شكست ؟

 

و آرزوهاي كودكانه ام را براي چه كس

زمزمه خواهم كرد ؟

به من بگو آيا مي دانستي كه بعد از تو

قلبم خواهد شكست و تمام ترانه هايم پيراهن

گلايه بر تن خواهند كرد ؟

 

  • Like 6
لینک به دیدگاه

باور کنی یا نه هنوز تو را از یاد نبرده ام

داشتی خودت را گول میزدی...

داشتی خودت را راضی میکردی به نداشتنم!!!

کم آوردی!

خوشحالم که دیشب خودت به این چیزها اعتراف کردی!!!

  • Like 4
لینک به دیدگاه

اومــدمــــ که پس بگــــــــــــــــــیرمـــ

تــــــــــــــــــو رو از چنگالــــــ تقدیر....

اومدم که مــــــــــال من شیــــــــــــــ

اومدم اما چقدر دیـــــــــــــــــــــــر....

 

مــــــــــــــــــ ـــن فراموشت نکردمــــــ

نــــــــــه. .. تو از یـــــــــــــــادم نمیری

......حتـی الآنـــــــــــمـ نمیــــــــ شه

عشقــــــــــــــو از من پس بگیری....

  • Like 3
لینک به دیدگاه

آن قاصدك كه برایت فوت كردم

 

جایی بین ما سرش به هوا شد و

 

انگار به تو نرسید

 

تمام زندگی ام را نذر میكنم

 

به نیت سر به راهی قاصدك

 

كه بیاید

 

نام مرا توی گوش تو زمزمه كند......

  • Like 5
لینک به دیدگاه

113.jpg

 

دلگیر که می شوم گاهی ، دلم گیر می شود از تو .

دلم غرق دلهره می شود و شبی باز دلارام می شوی

جا مانده ام ، دور رفته ای ....

زیبای من!

یادت نرود زود برگردی !

که بی تابی دلم را میان هزار شب تنهایی کشت

  • Like 2
لینک به دیدگاه

امـــاלּ از ایــלּ بوے ِ پاییز و آسماלּ ِ ابرے ..!

 

ڪه آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچڪس ِ دیگرے ...

 

فقط میدانے ڪه هر چه هوا { ســ ــ ـــ ـردتر } میشود ...

 

دلت بیشتــر { آغوش ِ او } را میخواهد . . .

 

3696%2B5%2B%25D9%25BE%25D8%25A7%25DB%258C%25DB%258C%25D8%25B2.jpg

  • Like 3
لینک به دیدگاه

ومرا حکم بر فیصله دادند

اما بغض صدساله من پا برجاست

که چرا همه دیدند شاخ پیچک همسایه شکست

وندیدند دلم راکه ترک خورده

زیاد..

  • Like 2
لینک به دیدگاه

خواستم بگویم‌ش تا چه اندازه حجم نبودن‌ش سنگینی می‌کند

خواستم بگویم‌ش یورش دل‌تنگی‌اش وحشیانه دل‌م را ریش می‌کند

خواستم بگویم‌ش چشمه‌ی جاری چشم‌های‌م تا چه اندازه زلال و صاف است

خواستم بگویم‌ش

اگر می‌یافتم‌ش …

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...