رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

مــیــدونم !

 

کــــار داری !

 

ســَرَت شـــلوغه !

 

مــیــــدونم!

 

امــا اینکـــه موقع خـــواب

 

روی تخـــتت ... چند ثانیه ...

 

فقط لحــظه ای بــه ذهــنت خـــطور کنه

 

کـــه یکی جــایی ... کـــسی ... روی تخــتش ...موقع خــوابـــش ...

 

واس خاطر "تـــــــــو" اشـــک مــــی ریزه !

 

همیـــن هــم بــرا مـــن کــافیه !

  • Like 5
لینک به دیدگاه

تقصیر تو نیست

هرچه هست زیر سر پاییز است

که به نسیمی عقل را می رباید

تا دل

بی اگر و امایی

تنگ تو شود.

 

آ. کلوناریس

ترجمه: احمد پوری

  • Like 5
لینک به دیدگاه

زن جنس عجیـــــبی ست ..

چشم هایش را که می بنـــــدی ؛

دید دلــــش بیشتر میشود !

دلش را که میشکنی

بـــــاران لطافت از چشم هایش سرازیــــــر ..

انگـــــار درست شده تا روی عشــــق را کــــــم کند

  • Like 4
لینک به دیدگاه

بعضــی حـــرفا رو نمــیشه گفت، بایـد خــورد!

 

 

ولی بعضی حـرفارو، نه میشه گفت، نه میشـه خورد! میمونه سردل!

میشـــه دلتنگــــی! میشــــه بغـــــض! میشــــه سکـــوت!

میشـــه همـــون وقتایــــی که خـــودتم نمـــی دونــی چــتـه...!

 

 

 

  • Like 9
لینک به دیدگاه

وقتی دلت میگیرد ...

جلوی آیینه می ایستی ...

رژ لب میزنی... کمی عـــــــطر...

نیش خندی میزنی به خودت...

به دلتنگی هایی که برایشان نقاب میدوزی ...

لباس رنگی ات را میپوشی ..

موهایت را می بندی ..

چند دانه ای مروارید به بغض هایت میآویزی ...

در آخر آنــــــــــــــقدر زیــــــــبا میشوی که همه شک میکنند

دلتنگترین دخترک دنیایی !!!!

  • Like 9
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

این روزها …

بیشتر از قبل حال همه را می پرسم…

سنگ صبور غم هایشان میشوم….

اشک های روی گونه هایشان را پاک می کنم….

اما…

یک نفر پیدا نمیشود که دست زیر چانه م بگذارد

سرم را بالا بیاورد و بگوید:

حالا تو برام بگو

چی شده...............!!!!! ؟؟؟

  • Like 6
لینک به دیدگاه

جسارت میخواهد

نزدیک شدن به

افکار دختری که روزها مردانه

با زندگی می جنگد

اما شب ها…

بالشش از هق هق دخترانه اش خیس است

  • Like 9
لینک به دیدگاه

چترت را کنار ايستگـــاهي در مه فراموش کن...

خیس و خسته به خـانه بيـا...

نمی خواهـم شاعر باشي...

باران باش!

همين براي هفت پشـت روييـدن گل

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
کافيست..

  • Like 7
لینک به دیدگاه

شاعر نیستم....... ولی در دلم چیزهایی دارم نزدیک به لعب....وچه زیبا گفتند عشق بر هر درد بی درمان دواست... عاقبت وصل روی دوستان ما را به در کند .....ونیست باکی این پیک آخرماست ........ وبرعکس خیالمان بی مزه است .... هی" تازه خالص شدن را می فهمیم؟؟؟؟؟؟؟ یعنی آزاد بودن سرحد عشق ومرادماست ومرادمان را چه زود از یاد می بریم...........

  • Like 1
لینک به دیدگاه

بعضــــــی ها گـــریه نمی کنند!

 

اما...

 

از چشـــــم هایشان معـلـوم است که

 

اشکــــی به بــزرگی یــک سـکــــوت

 

گــــوشه چشـمـشان به کمیــــــن نشــستـه...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

چه سخت است...

دل به سایه هایی خوش کنی

که رنگ و بویی از او دارند

ولی حضور، حضور او نیست

و تنها سایه ها هستند

که از پی هم میگذرند

  • Like 4
لینک به دیدگاه

پر از بغض تلخم پر از زخم و عادت تمومش نکن

با اینکه یه عمره رسیدیم ته خط تمومش نکن

شبیه برگ میریزم مثه پاییز و میری به آسونی

با یه لبخند دنیام و به هم میریزی و میری به آسونی

چجوری بتونم تحمل ندارم تو یادم بده

با این حال ابری چجوری نبارم تو یادم بده

تو این روزای بی رویا دارم جون میکنم اما نمیمیرم

هنوزم یادمه حرفات به این زودی فراموشی نمیگیرم

 

تویی که عاشقم بودی کجا میری به این زودی

چرا بیخیالت نمیشم هنوزم

تویی که عاشقم بودی کجا میری به این زودی

تو پروانه بودی چرا من بسوزم

چجوری بتونم تحمل ندارم تو یادم بده

با این حال ابری چجوری نبارم تو یادم بده

تو این روزای بی رویا دارم جون میکنم اما نمیمیرم

هنوزم یادمه حرفات به این زودی فراموشی نمیگیرم

  • Like 5
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...