ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۲ مــیــدونم ! کــــار داری ! ســَرَت شـــلوغه ! مــیــــدونم! امــا اینکـــه موقع خـــواب روی تخـــتت ... چند ثانیه ... فقط لحــظه ای بــه ذهــنت خـــطور کنه کـــه یکی جــایی ... کـــسی ... روی تخــتش ...موقع خــوابـــش ... واس خاطر "تـــــــــو" اشـــک مــــی ریزه ! همیـــن هــم بــرا مـــن کــافیه ! 5 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۲ تقصیر تو نیست هرچه هست زیر سر پاییز است که به نسیمی عقل را می رباید تا دل بی اگر و امایی تنگ تو شود. آ. کلوناریس ترجمه: احمد پوری 5 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۲ زن جنس عجیـــــبی ست .. چشم هایش را که می بنـــــدی ؛ دید دلــــش بیشتر میشود ! دلش را که میشکنی بـــــاران لطافت از چشم هایش سرازیــــــر .. انگـــــار درست شده تا روی عشــــق را کــــــم کند 4 لینک به دیدگاه
bar☻☻n 5895 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۲ از پلّه ی نخست كه بنشينی ايوان دلش چرا كه نگيرد . . . با خود چه كرده ای... معمار بامهای نفس بر؟ 8 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۲ بعضــی حـــرفا رو نمــیشه گفت، بایـد خــورد! ولی بعضی حـرفارو، نه میشه گفت، نه میشـه خورد! میمونه سردل! میشـــه دلتنگــــی! میشــــه بغـــــض! میشــــه سکـــوت! میشـــه همـــون وقتایــــی که خـــودتم نمـــی دونــی چــتـه...! 9 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۲ بی مقدمه حتی بی قافیه و ردیف "دلم برایت تنگ است" زیر عکس های تو آلبومت این مشق هر شبم است 9 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۲ پاییز از نیمه گذشته و “هوا” گاهی سرد میشود و گاهی “گرم” ! وقتی که نیستی هوا هم حالش را نمیفهمد چه رسد به من ! 9 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۲ وقتی دلت میگیرد ... جلوی آیینه می ایستی ... رژ لب میزنی... کمی عـــــــطر... نیش خندی میزنی به خودت... به دلتنگی هایی که برایشان نقاب میدوزی ... لباس رنگی ات را میپوشی .. موهایت را می بندی .. چند دانه ای مروارید به بغض هایت میآویزی ... در آخر آنــــــــــــــقدر زیــــــــبا میشوی که همه شک میکنند دلتنگترین دخترک دنیایی !!!! 9 لینک به دیدگاه
Abbas.H 15131 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۲ هستم ....... زياد ... دلتنگ ................. فكر ميكردم دائميه ........... چقدر حماقت !!!!!!!!!!!!!!!!! 9 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۲ این روزها … بیشتر از قبل حال همه را می پرسم… سنگ صبور غم هایشان میشوم…. اشک های روی گونه هایشان را پاک می کنم…. اما… یک نفر پیدا نمیشود که دست زیر چانه م بگذارد سرم را بالا بیاورد و بگوید: حالا تو برام بگو چی شده...............!!!!! ؟؟؟ 6 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۹۲ جسارت میخواهد نزدیک شدن به افکار دختری که روزها مردانه با زندگی می جنگد اما شب ها… بالشش از هق هق دخترانه اش خیس است 9 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۹۲ چترت را کنار ايستگـــاهي در مه فراموش کن... خیس و خسته به خـانه بيـا... نمی خواهـم شاعر باشي... باران باش! همين براي هفت پشـت روييـدن گل برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام کافيست.. 7 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۹۲ تــــــــو بنویس ... از دلتنگی هایت از دردهایت، از حــــرف هایت ... از هرچه دلت می گوید ! بنویس برایـــــــــم... 8 لینک به دیدگاه
bar☻☻n 5895 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۹۲ ...کردم هزار چاره پی اضطراب دل ............... ممکن نشد دمی که به خاطر نیارمت 8 لینک به دیدگاه
sajad rezaie 56 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۹۲ شاعر نیستم....... ولی در دلم چیزهایی دارم نزدیک به لعب....وچه زیبا گفتند عشق بر هر درد بی درمان دواست... عاقبت وصل روی دوستان ما را به در کند .....ونیست باکی این پیک آخرماست ........ وبرعکس خیالمان بی مزه است .... هی" تازه خالص شدن را می فهمیم؟؟؟؟؟؟؟ یعنی آزاد بودن سرحد عشق ومرادماست ومرادمان را چه زود از یاد می بریم........... 1 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۹۲ بعضــــــی ها گـــریه نمی کنند! اما... از چشـــــم هایشان معـلـوم است که اشکــــی به بــزرگی یــک سـکــــوت گــــوشه چشـمـشان به کمیــــــن نشــستـه... 3 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۹۲ چه سخت است... دل به سایه هایی خوش کنی که رنگ و بویی از او دارند ولی حضور، حضور او نیست و تنها سایه ها هستند که از پی هم میگذرند 4 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۲ پر از بغض تلخم پر از زخم و عادت تمومش نکن با اینکه یه عمره رسیدیم ته خط تمومش نکن شبیه برگ میریزم مثه پاییز و میری به آسونی با یه لبخند دنیام و به هم میریزی و میری به آسونی چجوری بتونم تحمل ندارم تو یادم بده با این حال ابری چجوری نبارم تو یادم بده تو این روزای بی رویا دارم جون میکنم اما نمیمیرم هنوزم یادمه حرفات به این زودی فراموشی نمیگیرم تویی که عاشقم بودی کجا میری به این زودی چرا بیخیالت نمیشم هنوزم تویی که عاشقم بودی کجا میری به این زودی تو پروانه بودی چرا من بسوزم چجوری بتونم تحمل ندارم تو یادم بده با این حال ابری چجوری نبارم تو یادم بده تو این روزای بی رویا دارم جون میکنم اما نمیمیرم هنوزم یادمه حرفات به این زودی فراموشی نمیگیرم 5 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۲ وقتی بغض میکنم دلم میخواد خدا از آسمون بیاد زمین اشکامو پاک کنه دستمو بگیره و بگه : بیا بریم اینجا اذیتت میکنن...! 7 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۲ خواب ها تمــام میــشونــد ... تو امــا .... رویای بی انقــضـای منی ..!! 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده