رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

خوب هم که باشی، از بس بدی دیده اند خوبی هایت را باور نمی کنند!

 

لعنت به شهری که در آن غریبه ها آشناترند !!!

 

__________________

  • Like 3
لینک به دیدگاه

لعنتــــــــی خوابـــــــــــــــــید...

 

بدون "شب بخیر "

 

شاید می دانست بی او

 

هیچ ساعتی از زندگی ام به خیـــــر نیست ...!!!

  • Like 2
لینک به دیدگاه

شیـرینش بغض میکند

 


ناخن خوار شده است


 

دلگـیـر است

 


دستآنش میلـرزد

 


اتانول میبلعـد


 

خیرـه ی خیرس بـ….
.
.
.

 


بگذریـم…


 

اسم او دیگــر فرـهـآد نیست

 


جلآد استــ….

 

تلخـی کن شیریــنم….

  • Like 2
لینک به دیدگاه

میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه”

وقتی یه سنگو تودریا میندازی

فقط برای چند ثانیه اونو متلاتم میکنه

وبرای همیشه محو میشه

ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره

وسعی می کنم مثل دریا باشم

فراموش کنم سنگ که به دلم زدن

با اینکه سنگینی شونو برای همیشه روی سینه ام حس می کنم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

با کســی باش کـه

 

وقتایـــی که دلـــت گرفتـه

 

حــوصله نــداری

 

"نــاراحتـــی"

 

حـــس می کنــی یه دنیـــــا غــم داری

 

بلـــد باشــــه شـــــادت کنـه

 

راه قلبـــتُ بلـــد باشـه

 

تنهــــات نـــزاه...!

  • Like 9
لینک به دیدگاه

چـــه حــس قشنگـــــیه

 

وقتــی خـــرد و داغونـــی...یـكی بـا تـــمام وجـــود بپـــره و بغـلـــت کنــه

 

و بگـــه : مگه مــن مـــردم عشقــم...! ♥

  • Like 8
لینک به دیدگاه

عزیـزم نکن این کارها رو!!!

 

هر وقت که از سر نگرانی سرم داد میزنی

 

دلم غنج میره!!! که برات مهمم

 

دیگه بغلم نکن قلبم جنبه نداره ببینه برات تا این حد مهمه

 

یه وقت محوت میشه دیگه کار نمیکنه

  • Like 9
لینک به دیدگاه

از راه دور به تو عشق میورزم تا دیگر این فاصله را احساس نکنی

 

از راه دور درد دلهای خودم را به تو میگویم

 

و تو را در آغوش محبت های خودم میفشارم

 

آری !

 

از همین راه دور میتوانی دست در دستانم بگذاری

 

وبا هم قدم بزنیم به خاب عاشقی میروم

 

تا این رویا را برایم زنده شود

 

خاطره هایمان را همیشه در ذهنم مرور میکنم

 

و هیچگاه نمیگذارم خاطره ای لحظه

 

دیدارمان از ذهنم دور شود

 

 

 

  • Like 7
لینک به دیدگاه

دلم می گیرد گاهی

درست مثل لحظه اول

از تو که هنوز عشق را باور نکرده ای

و چشمانم ابریست

از غیض باوری که در چشمان تو نیست.

آه!

چه توازن مبارکی!

  • Like 8
لینک به دیدگاه

چون طفل که از خوردن داروست پریشان

با دوست پریشانم و بی‌دوست پریشان

 

ابرو به هم آورده و گیسو زده بر هم

چون ابر که بر گنبد مینوست پریشان

 

مجموعه‌ی ناچیز من آشفته‌ی او باد

آن کس که وجودم همه از اوست پریشان

 

دست و دل من بر سر این سلسله لرزید

در جنگل گیسوی تو آهوست پریشان

 

آرامش دریای مرا ریخته بر هم

این زن که پری‌خوست،پری‌روست،پری‌شان ...

 

با حوصله‌ی تنگ و دل سنگ چه سازم ؟

با دوست پریشانم و بی‌دوست پریشان

 

علیرضا بدیع

  • Like 7
لینک به دیدگاه

یه روزایی

 

یه شبایی

به یه ادمای خاصی خیلی احتیاج داری

گوشیتو بر میداری شمارشو بگیری

اما میدونی بی فایدس... اینقدر دلگیر و دلتنگی که یهو بخودت میای

 

میبینی خیره شدی به یه صفحه ی خالی بیجواب

اشکات سرازیر شدن

بعد با خودت فقط یه جمله میگی

اون همه دوست داشتن

 

اخرش چرا اینطوری شد ...؟

 

 

 

 

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...