رفتن به مطلب

گلایه های بغض آلـود ...


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند

گفته بودم مردم اینجا بدند

دیدی ای دل ساقه جانت شکست

آن عزیزت عهد و پیمانت شکست

دیدی ای دل در جهان یک یار نیست

هیچکس در زندگی غمخوار نیست

دیدی ای دل دوستیها بی بهاست

کمترین چیزی که می یابی وفاست

نوبهار عمر را دیدی چه شد

زندگی را هیچ فهمیدی چه شد

ای دل اینجا باید از خود گم شوی

عاقبت همرنگ این مردم شوی..

  • Like 5
  • پاسخ 1.6k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

كاش قلبم درد پنهاني نداشت

چهره ام هرگز پريشاني نداشت

كــــاش برگ آخر تقويم عشق

خبر از يك روز باراني نداشت

كاش مي شد راه سخت عشق را

بي خطر پيمود و قرباني نداشت

كاش ميشد عشق را تفسير كرد

دست و پاي عشق را زنجير كرد

  • Like 5
ارسال شده در

نگاهت را بگیر از من...

 

پژمرده شدم از بس...بغض دیدم و اشک نیامد....

 

دلت خالی نشد که هیچ!...

 

مرا پُر کردی از غم...

  • Like 6
ارسال شده در

دریا چه دل پاک و نجیبی دارد

بنگر که چه حالت غریبی دارد

آن موج که سر به صخره ها میکوبد

با من چه شباهت عجیبی دارد !!!

  • Like 6
ارسال شده در

من زخم های بی نظیری به تن دارم

اما تو مهربان ترینشان بودی

عمیق ترینشان

عزیز ترینشان

بعد از تو آدم ها…تنها خراشی بودندبر من که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند

عشق من…خنجرت کولاک کرد…

  • Like 6
ارسال شده در

تخت خوابم مرض قند گرفت..

.

اینقدر که رویاهای شیرین با تو بودن را به خوردش دادم!

  • Like 5
ارسال شده در

بـانـــو …

بغـض ها را گاهـى باید قـورت داد ،

عاشقانـه ها را از پنجـره تـُف کـرد

و درهـا را به روىِ همـه بست …

باور کــن ؛

گاهـى ” هیــچکــس ” ارزشِ دچار شـدن را نـدارد …

  • Like 5
ارسال شده در

سطر اول اشک

سطر دوم آه...

 

کاغذ در دستم چروک بر می دارد...

 

نمی توانم دلتنگی را به دنیا آورم

 

در آغوش سکوت بارانی ام فرو می روم

 

و نگاهم را به تو می بخشم

 

مرثیه چشمانم را بخوان...

 

 

نازنین فاطمه جمشیدی

  • Like 3
ارسال شده در

[h=1]بودنم را هیچ کس باور نداشت

هیچکس کاری به کار من نداشت

بنویسید بعد مرگم روی سنگ

با خطوطی نرم زیبا و قشنگ

آنکه خوابیده در این گور سرد

بودنش را هیچ کس باور نکرد[/h]

  • Like 3
ارسال شده در

چــه قانــون ناعــادلانــه ای !

بــرای شــروع یــک رابطــه ,

هــر دو طــرف بایــد بخواهنــد …

امــا …

بــرای تمــام شدنــش ,

همیــن کــه یــک نفــر بخواهــد کافیســت …

  • Like 3
ارسال شده در

از بس بغض را خوردم...اشک دارد قِی می کند از بند بندِ وجود..

 

اما دریغ از یک قطره اشک از دیده گانم...:icon_redface:

  • Like 10
ارسال شده در

می گم اگه یکی گریش نیومد؟نیاد اینجا؟

اجازه؟؟؟:ws52:

  • Like 5
ارسال شده در

باور کرده ام

 

درد ها

 

ساعت ها را

 

جلو می کشند!

 

مدتی است

 

پیرزن شده ام...!

 

 

زهرا عباسی

  • Like 9
ارسال شده در

وضعیت خوبی ندارم

مرا ببخش!

دستم از اشیا رَد می‌شود،

رَد می‌شود از تلفن

فراموشـت نکـرده‌ام

فقط کمی...

کمی،

مُــرده‌‌ام!

  • Like 10
ارسال شده در

ایســــــتــــاده ام …

بگـــذار ســـرنوشـــت راهـــش را بـــرود … !

مـــن ،

همیــن جا ،

کنار قـــول هـایت ،

درســــت روبــروی دوســـت داشتـــنت و در عمــــق نبـــودنت ،

محـــــکم ایــستاده ام !!

  • Like 8
ارسال شده در

ﻣــﯽ ﺩﺍﻧـــﯽ…

ﺍﮔـــﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ

ﺑﺮﺍﯼ ِ ﺑـﯽ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﻮﺩﻥ ِ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘـــ !

ﺷــﺎﯾـــــﺪﺁﺭﺯﻭﯾــﯽ ﺯﯾﺒـــﺎﺗــﺮ ﺍﺯ ﺗـــ ــــﻮ ﺳــﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﻡ … …

  • Like 7
ارسال شده در

من كيستم؟ شراره حرمان چشيده ای

 

افسانه هاي سرد زمستان شنيده ای

 

در ذهن شهر، قصه از ياد رفته ای

 

در خواب مصر ، رونق بر باد رفته ای

 

دل در كدام كوچه اين شهر بسته ام؟!

من در كدام گوشه دنيا نشسته ام؟

  • Like 5
ارسال شده در

گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن!

به رفتن که فکر می کنی

اتفاقی می افتد که منصرف می شوی...

میخواهی بمانی،

رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی!

این بلاتکلیفی خودش کلــــی جهنـــــــــــــــم است..

  • Like 4
ارسال شده در

منتظر نباش که شبی بشنوی

از این دلبستگی های ساده، دل بریده ام!

که عزیز بارانی ام را،در جاده ای جا گذاشتم!

یا در آسمان، به ستاره ی دیگری سلام کردم!

توقعی از تو ندارم!

اگر دوست نداری، در همان دامنه ی دور دریا بمان!

هر جور تو راحتی! باران زده ی من!

همین سوسوی تو، از آن سوی پرده ی دوری

برای روشن کردن اتاق تنهاییم کافیست!

من که این جا کاری نمی کنم!

فقط گهگاه

گمان دوست داشتنت را در دفترم حک می کنم!

همین!، این کار هم که نور نمی خواهد!

می دانم که به حرفهایم می خندی!

حالا هنوز هم وقتی به تو فکر می کنم

باران می آید!

صدای باران را می شنوی ؟!

  • Like 4
ارسال شده در

دلم گرفته است هم از تو هم از خودم میدانی چرا؟

 

برای اینکه دراولین فرصت به دنبال دیگری میرویم

 

وهمدیگر را جایگزین می کنیم این عشق است یا هوس

 

اصلا آیا دلی مانده که به عشق پایبند باشیم

 

چرا نمیخواهیم عشق را در واقعیت حضورش ببینیم

 

چرا حرف دلمان را نمیزنیم ومیخواهیم همه بدانند که چه در دل داریم

 

و دراخر نمیدانیم چراحرفهای ما به جای دهان ازچشم برون می آید؟

  • Like 3

×
×
  • اضافه کردن...