- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۰ تو خسته تر از آن بودی که دوست داشتنم را بفهمی . . . از ما که گذشت اما هرجا هستی شاد باشی . . . 9 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۰ "دوستت دارم" تکیه کلام تو بود... من بی جهت به آن تکیه داده بودم ! 7 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۰ نامت ... هر چه هست باشد من ... باران صدایت می زنم آخر ... سالهاست در دلم خشک سالیست 8 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۰ این گره ی بغـض چـنان به هـم پـیـچـیده کـه به هیـــچ دنـدانی دل به اشـک نـمی دهـد. هـمـــا 4 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ تقصیر شما نیست... این موجودات دو پا عادت دارند هرکه را که به پایشان سوخت دور بیاندازند مانند سیگار...! 4 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ سهم من از تو دلتنگی بی پایانیست که روزها دیوانه ام میکند.... و شب هــــــــــــا شاعرم 3 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ چه خبر از دل تو....؟ نفسش مثل نفسهای دل کوچک من میگیرد...؟ یا به یک خنده ی چشمان پر از ناز کسی میمیرد...؟ چه خبر از دل تو....؟ دل مغرور تو هم مثل دل عاشق من میگیرد...؟ 4 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ وقتی تو هم مثل من مغرور می شوی تکلیف التماس چشم های بی گناهمان چه می شود...؟! 11 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ من ، تو ; ما یادت هست ؟ تمام شد … حالا : تو ، او ; شما من هم به سلامت 10 لینک به دیدگاه
lilac 5892 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ تو کجایی سهراب !؟ آب را گل کردند، چشم ها را بستند و چه با دل کردند! وای سهراب کجایی آخر !؟ زخم ها بر دل عاشق کردند، خون بر چشم شقایق کردند... تو کجایی سهراب؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند، همه جا سایه دیوار زدند.... 8 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، ۱۳۹۰ شکستنی رفع بلاست اما باور نمیکند دلم....... 9 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 شهریور، ۱۳۹۰ کوک دلت را به دست هر تازه کار ِ مدعی نسپار تا فردا به بد آوازگی شهره ی خیال ها نشوی...! 9 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ احساس به صلیب کشیده ام را درون قابِ غروب رنگ چشم های پر التهاب تو بی جان نظاره می کنم و سکوتی دردناک روحم را در آغوش می کشد . . در این بزم تنهایی به یادت آرام جرعه ای اکسیژن دلتنگی به جان می کشم و پلکهای خسته و سنگین را نفسی می بندم آنگاه کلام تو در ذهنم طواف می کند و از آواز کلامت گویی شاپرک ها بر روی مرداب افکارم رقص کنان، پرواز می کنند ... 9 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ تو را آرزو نخواهم کرد هیچ وقت ! تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی با دل خودت نه با آرزوی من ...! 9 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ دیــدَن عَـکسَت تَـمــآم سَهمــ مَــن است، از "تـــو " آن را هَـم جیره بَـــندی کَردِه امـــ تــ آ مَبــآدآ تَــوقُــعش زیاد شَـــود!! دِل اســت دیـــگر ... ممکن اســت فَــردا خودَت را از مــن بــِخواهـَد 7 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۹۰ فاصله ها هر چه بیشتر می شود انگار شیشه ای می شکند این روزها روی شیشه خورد شده ها راه میروم... روی این همه فاصله... دلم عجیب گریه می خواهد بی دلیل... 6 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 شهریور، ۱۳۹۰ این روزها غم برای خوردن زیاد دارم.... تو دیگر برایم لقمه نگیر!! 9 لینک به دیدگاه
Parisa 22 68 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۰ با حلقه ي ازدواجمان كمي بازي كن بگذار كه اين رابطه قدري دل آشوب شود تكاني بخورد من از اين سلسله دوستت دارم ها مي ترسم... 10 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۰ دوست دارَمهایتــ را باور می کُنمــ دُرُست مثلِ امضایِ پایان نامه هایتــ که میگویی قَطره ی خون است امآ عجیب طَعمِ آب اَنار می دهد... میلاد تهرانی 8 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۰ چای دبــش زير آسمان مهر تلخه تلخ , غم پهلو حالم خوب است فقط دلم کمی بهانه ات را ميگرد..... 7 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده