رفتن به مطلب

گلایه های بغض آلـود ...


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

من اینجا ....

 

گاهی ....

 

دلم می گیرد ....

 

برای خودم ....

 

برای دلم ....

  • Like 5
  • پاسخ 1.6k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

درد من حصار برکه نیست،

 

درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده

:banel_smiley_4:

  • Like 7
ارسال شده در

هر آدمي تو زندگيش

 

يه بي معرفت داره

 

كه اون بي معرفت

 

دوست داشتني ترين آدم روزگاره.....!

  • Like 7
ارسال شده در

اشک خیمه زده بر صفحه ی چشم نگرانم

چنـد روزیسـت که دلواپسـم و بـد نگرانم

کوچه از رهگذر سرد غمت زار و گرفته ست

شب بی تابش ماه روی تو برده امانم . . .

  • Like 5
ارسال شده در

مــــــــات شــدم از رفـــــــــتنت

 

هیــچ مـیز شطــرنجی هـم در مــیان نـــبـود !

 

ایـن وســط فــقط یـک دل بـــود ...

 

کـه دیگــر نـیست ...!!!

  • Like 7
ارسال شده در

فلسفه ي تنهايي را ...!

هر چقدر هم خوب ببافند ،

بي قواره ، بر تن آدم زار مي زند...

  • Like 6
ارسال شده در

آرامم...

 

مثل جنگلی که نیمی از آن را آتش سوزانده و بقیه آن را موریانه ها خورده اند..!

 

دیگر نگران ظلم تبر نیستم...

  • Like 5
ارسال شده در

دلم خیلی برات تنگ شده...

میدونی چند وقته ندیدمت؟!!

  • Like 4
ارسال شده در

زیر آوار آخرین حرفت جا مانده ام

لعنتـــــــــــــــی

نمیدانی آخرین خداحافظت چند ریشتر بود...

  • Like 4
ارسال شده در

اگر تو روی نیمکتی این سوی دنیا تنها نشسته‌ای

 

 

 

و همه آنچه نداری ، کسی است …

 

 

 

شاید آن سوی دنیا

 

 

روی نیمکتی دیگر کسی نشسته است

 

 

که همه آنچه ندارد تویی …

 

 

نیمکت‌های دنیا را چه بد چیده‌اند!

  • Like 4
ارسال شده در

نامه ای در جیبم

و گلی در مشتم

پنهانست

غصه ای دارم

با

نی لبکی

سر کوهی گر نیست

ته چاهی بدهید

تا برای دل خود بنوازم

عشق

جایش تنگ است

 

زنده یاد حسین منزوی

  • Like 7
ارسال شده در

باز كن پنجره را

 

من تو را خواهم برد؛

 

به عروسی عروسكهای

 

كودك خواهر خویش؛

 

كه در آن مجلس جشن

 

صحبتی نیست ز دارایی داماد و عروس .

 

صحبت از سادگی و كودكی است .

 

چهره ای نیست عبوس .

 

كودك خواهر من،

 

امپراتوری پر وسعت خود را هر روز،

 

شوكتی می بخشد .

 

كودك خواهر من نام تو را می داند

 

نام تو را میخواند !

 

- گل قاصد آیا

 

با تو این قصه خوش خواهد گفت ؟! -

 

 

باز كن پنجره را

 

من تو را خواهم برد

 

به سر رود خروشان حیات،

 

آب این رود به سر چشمه نمی گردد باز؛

 

بهتر آنست كه غفلت نكنیم از آغاز .

  • Like 6
ارسال شده در

چه قدر تلخ شده ای ...

 

انقدر که حتی ...

 

وقتی صدایت را می شنوم ...

 

احساس می کنم ...

 

دیگر دلم برایت نمی لرزد!!

  • Like 7
ارسال شده در

بوی خسته این خانه

سیگار سیگار از ف ی ل ت ر تو رد می شود

ومن مصرف می شوم

پنجره بازیا بسته

فرقی نمی کند

بوی خسته این خانه

عادتی است تا پایان ماه

من تلخ شده ام

تو در کجای تاریکی رابطه جا مانده ای

که ما با هم بیگانه شده ایم

 

مهری رحمانی

  • Like 6
ارسال شده در

نوشته هاي مَ.ن پيش ِ پاافتاده نيست

ولي پيش ِ پاي ِ تو افتاده

از زمين بلندش نکن

کثيف مي شود

طبع ِ نازکت!

  • Like 7
ارسال شده در

غربت

یعنی

به دنبال ِ کسی گشتن

و همه را شبیه او دیدن

و به همه لبخند زدن

و پیش ِ همه بغض کردن

و باز

و همیشه

به دنبال او گشتن

علیرضا روشن

  • Like 7
ارسال شده در

خسته ام از جنس قلابیِ آدم ها

 

هـــی فلانــــــــــی!

 

راهت را بگیــر و برو ...

 

حوالـــــــــــــــی ما توقف ممنوع است...

  • Like 8
ارسال شده در

اشکش دمه مشکش است روزگار...

این روزها بغض کرده....

 

آسمان از دست زمین دل گیر است....

همین روهاست که عقده اش را خالی کند بر سر زمین...

  • Like 6
ارسال شده در

معلم میدانست فاصله ها چه به روزمان میارن

 

که به خط فاصله میگفت:

 

خط تیره

 

 

  • Like 6
ارسال شده در

این روزها هوای مرا نداری ، خفه نمیشوی ؟ بی هوای من !

  • Like 5

×
×
  • اضافه کردن...