رفتن به مطلب

گلایه های بغض آلـود ...


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

اگر صدقه خود را در سطل زباله بریزید زودتر بدست مستحق میرسد تا در صندوق صدقات .

  • Like 3
  • پاسخ 1.6k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

هرگز به دستش ساعت نمی بست!

روزی از او پرسیدم:

پس چگونه است که همیشه سر ساعت به وعده می آیی؟

گفت:

ساعت را از خورشید می پرسم!

پرسیدم:

روزهای بارانی چطور؟

گفت:

روزهای بارانی

همه‌ی ساعت ها ساعت عشق است!

راست می گفت،یادم آمد که روزهای بارانی

او همیشه خیس بود ..!

  • Like 5
ارسال شده در

بغض

 

یعنی نرو !

 

بفهــــــــــــم ... !

  • Like 3
ارسال شده در

بمانی که چه؟!....

رفتن تقدیرت شده....بازگشتن رویایت....

اشک این میان مانده است تنها حبس در بغض....

مانده است که جاری شود...یا راهی شود به دل....

  • Like 5
ارسال شده در

‎" یک چیزهایی هست که نمی شود به دیگری فهماند ، نمی شود گفت ، آدم را مسخره می کنند. "

 

( بوف کور - صادق هدایت )

  • Like 5
ارسال شده در

بی انصاف...

این گره با یک نگاه تو باز میشد...

تمام دندانهایم درد میکند...

  • Like 6
ارسال شده در

بی انصافی نکن....

در این شلم و شوربایی که هر کس در پی آن است...

که به سیبی گاز بزند و دور بیاندازد...

من سیب را حداقل گاز نزده دور انداختم...

  • Like 3
ارسال شده در

رنگش پرید... به کجا؟...

به آنجا که دخترک با شبنم های پشت پنجره...

با انگشت بازی می کرد...

و نشست در قاب خاکستری خیال...

  • Like 2
ارسال شده در

کشورم جاییه که از "دختر" بودنت باید در جامعه مجازی لذت ببری و از "پسر" بودنت در جامعه واقعی...!!!

 

با این وجود عاشقتم ایران ،وطنم ..

  • Like 3
ارسال شده در

نه چتر با خود داشتی

نه روزنامه

نه چمدان

...

 

عاشقت شدم!

 

از کجا باید می فهمیدم مسافری؟...

  • Like 2
ارسال شده در

آدم دلتـــنگ ؛

 

حرف حالی اش نمی شود ....

 

لطفاً برایش فلسفه نبافید ... !!!

  • Like 12
ارسال شده در

انحنای روح من ،

شانه‌های خسته‌ی غرور من ،

تکیه‌گاه بی‌پناهی دلم

شکسته است .

کتف گریه‌های بی‌بهانه‌ام ،

بازوان حس شاعرانه‌ام ،

زخم خورده است ...

  • Like 12
ارسال شده در

مانده است ته دل...

با خواهش و التماس هم بیرون نمی آید...

چشم هم واسطه شد...دستِ نه بر سینه ی او هم زد...

این وسط مانده دل....

او هم که مهمان را بیرون نمی کند...

  • Like 12
ارسال شده در

دل من تنها بود ...

با تو تنهاتــــــــــر شد...

  • Like 11
ارسال شده در

خدایا شکرت

 

ما دیگر فقیر نیستیم

 

دیروز پزشک ِ آبادی گفت...

 

چشم های پدرم

 

پر از آب مروارید است …

3332915253590abc2960459652cf96c8-300

  • Like 11
ارسال شده در

از همان ابتدا دروغ گفتند!

مگر نگفتند که "من" و "تو" ، "ما" می شویم؟!

پس چرا حالا "من" این قدر تنهاست!

از کی "تو" اینقدر سنگ دل شد؟!...

اصلا این "او" را که بازی داد؟!...

که آمد و "تو" را با خود برد و شدید "ما"!

می بینی

قصه ی عشقمان!

فاتحه ی دستور زبان را خوانده است

  • Like 10
ارسال شده در

دل که می گیرد

می زنی خودت را به هر دری

تا بگشایی راهی برای خلاصی !

کتابها را بیهوده ورق می زنی

به حرفها گوش می دهی و نمی شنوی

به چهره ها خیره می شوی و نمی بینی ...

همه چیز غریبه می شود

حتی خودت برای خودت ...

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 10
ارسال شده در

دیدن عکست تمام سهم من است

.

از " تــــــــو "

.

آن را هم جیره بندی کرده ام

.

تا مبادا توقعش زیاد شود ،

.

دل است دیگر ؛

.

ممکن است فردا خودت را از من بخواهد.......!!

  • Like 8
ارسال شده در

گاهی دفترت را باز کن بنویس زندگی زیباست!!

بعد، بخند!

یک خط پایین تر، بنویس یک نفر عاشقم ماندست هنوز!

بعد، بخند!

یا ادامه بده، بنویس، تا شقایق هست زندگی باید کرد

بعد، بخند!

خنده دار نیست؟

من هر شب به تو فکر میکنم وهمین خنده دارها را می نویسم

و بلند بلند می خندم

تو هم.....

به خنده های من بخند مثل روزگاری که دوستم میداشتی ..

  • Like 7
ارسال شده در
829448_photo_bot.jpg
  • Like 4

×
×
  • اضافه کردن...