رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

txt_mezrab_150px.gif

 

plectrum_3part.gif

 

۱- حلقه مضراب

حلقه مضراب محل گرفتن مضراب مي باشد. نحوي گرفتن بدين صورت است که انگشت اشاره در داخل حلقه و انگشت شست در گودي پشت حلقه مضراب و سه انگشت ديگر چسبیده به هم زیر حلقه مضراب قرار مي گيرند.

۲- ساق مضراب

قسمتي از مضراب است که قسمت هاي حلقه مضراب و سر مضراب را به هم وصل مي نما يد.

۳- سر مضراب

قسمتي از مضراب است که بر روي سيم هاي سنتور فرود مي آيد. بهترين مکان براي فرود آوردن مضرابها بر روي سنتور ، فاصله چهار سانتي متري خرک هاست . نکته قابل توجه آنکه سعي شود حتما از طريق حرکت مُـچ، بر روي سيم ها ضربه فرود آوريم.

 

جنس مضراب ها معمولا از چوب گردو بوده و داراي اندازه هايي در حدود 22 سانتي متر مي باشند.

plectrum_ban.jpg

plectrum_bin.jpg

 

چسباندن نمد در سر مضراب ها نيز امري است متعارف که اکثر نوازندگان آنرا بکار مي برند تا صداي سنتور دلنشين تر گردد.

 

-------

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 64
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

سنتور

 

santour.jpg

 

سنتور يکي از سازهاي اصيل ايراني است که ساخت آن را به فيلسوف عـاليقـدر و موسيقيدان بزرگ قرن چهارم، ابونصرفارابي نسبت داده اند . از طرفي ديگر، شواهد و علائم بجاي مانده از نقاشي ها و حکاکي هاي موجود از دوره هاي آشوري و بابلي، تصوير هايي را نشان مي دهد که در آن افراد ، آلاتي ذوزنقه شکل شبيه سنتور را که به وسيله طناب يا نخي که بدان متصل بوداز گردن آويخته و با آن مي نواختند.

اين ساز خوش صدا و قديمي در اکثر کشورهاي دنيا نيز استفاده مي شود . جاذبه صداي سنتور فوق العاده است و هـر شنونده ايي را تحت تأثير قرار مي دهد . سنتور بر خلاف شکل ساده داراي ساختمان پر رمز و راز و پيچيده ايي است . سادگي شکل سنتور باعث شده تا افراد زيادي به ساختن آن روي بياورند. در اين بين شخصي مي تواند موفق باشد و به صداي واقعي سنتور دست پيدا کند که به تاريخچه سنتور سازي توجه داشته باشد و از تجربه ها و ريشه هاي تاريخي آن استـفاده کند.

 

santour_p13part.gif

اجزا و سازمان کلي سنتور در شکل فوق نشان داده شده است

 

1- کلاف

سوراخ موجود در پايين کلاف براي انتقال صدا به بيرون و تسهيل حمل و نقل ايجاد مي شود

2- گوشي سنتور

3- سيم گير

4- صفحه روي سنتور

5- گل سنتور

گلهاي روي صفحه سنتور علاوه بر زيبايي سنتور ، جهت انتقال صدا به داخل بدنه و ايجاد رزونانس تعـبيه شده اند

6- شيطانک

دو قطعه چوب که در سمت راست و چپ صفحه سنتور نصب مي شوند

7- مفتول سيمي روي شطانک

مفتول فلزي به ضخامت 5/1 ميلي متر که بر روي شيطانک ها قرار مي گيرد و سيم ها در دو انتهاي صفحه با عـبوراز آنها به سيم گير ها و گوشي ها ختم مي شوند

8- خـرک

9- مفتول سيمي روي خرک

10- سيم هاي زرد

11- سيم هاي سفيد

12- سيم هاي سفيد پشت خرک

13- سيم هاي زرد پشت خرک

سيم هاي فوق قابل نواختن نمي باشند

 

براي آموختن جزئيات بيشتر از ساختمان سنتور ميتوانيد به اين تاپيك مراجعه كنيد.

  • Like 12
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

كمانچه

250px-Kamancheh.JPG

تاريخچه :

اولین نشانه‌های تاریخی در مورد کمانچه در کتاب موسیقی الکبیر اثر ابونصر فارابی در قرن چهارم هجری دیده شده‌است. او در این کتاب از کمانچه با نام عربی آن، رباب یاد می‌کند. کمانچه در دوران صفویه و قاجاریه جزو سازهای اصلی موسیقی ایران بوده‌است. نخستین صدای ضبط‌شده کمانچه به اوایل قرن بیستم میلادی بر می‌گردد.

 

شادرودان خالقى در كتاب سر گذشت موسيقى ايران كمانچه را تكامل يافته رباب مى نامد و مى گويد كه رباب اول دو سيم داشته و بعد ها يك سيم ديگر به آن اضافه شده و با كمانه به صدا در آمده و همان است كه ما امروز كمانچه مى‌گوئيم و در همين جا اضافه مى كند كه از دوره صفويه به بعد كمانچه يكى از اركان موسيقى ايران به شمار آمده است.

كمانچه در دوره قاجار:

مسئله انزواى كمانچه از اواخر دوره قاجار و بعد از آمدن ويولن به ايران شروع شد. بطورى‌ كه حسين خان اسماعيل زاده كمانچه نواز توانا و صاحب سبك در كمانچه به جوان هايى چون ركن الدين مختارى، ابوالحسن صبا،‌رضا محجوبى، حسين ياحقى، ابراهيم منصورى درس ويولن مى داد. از طرف ديگر به استثناى چند نفر از اساتيد شناخته شده و مورد احترام، كمانچه در دست كسانى بود كه از اين ساز صرفا به عنوان موسيقى رو حوضى و مطربى استفاده مى كردند كه اين نيز يكى ديگر از دلايلى‌ بود كه جوان ها از نواختن ساز كمانچه اكراه داشته و به ويولن روى آوردند. در نتيجه دوره فترت براى‌كمانچه آغاز گرديد.

 

كمانچه امروز:

خوشبختانه در دو دهه گذشته هنرمندان توانايى پيدا شدند كه توانستند ارزش هاى والاى اين ساز اصيل را درك كنند. و نقش ساز ود را در تكنوازى‌ و گروه نوازى چنان نشان دهند تا اينكه اين ساز به تدريج قدر و ارز و منلت خويش را به عنوان يكى از ساز هاى اصل مويقى اران زمين از يابد و تقبال نسل جوان از اين ساز شاهد اين ادعا و مايه اميدوارى است. امروز مى توان گفت كه كمانچه به عنوان اصلى ترين ساز كششى نقش خود را در موسيقى ايران باز يافته و به گواه اساتيد اهل فن، پيشرفت در نوازندگى اين سازغيرقابل تصور است.

ساختمان:

كمانى كه به آن كمانچه را مى وازند، كمانه نام دارد و همان است كه ويولن كلمه فرانسوى آرشه به معناى كمان كوچك جاى آن را گرفته است. قسمت اصلى كمانچه كاسه آن است كه به صورت هاى مختلف ساخته مى شود. كاسه كمانچه هنوز از نظر جنس چوب، اندازه ها و شكل يكسان و تثبيت شده نيست. از نظر شكل ظاهرى كاسه ها را به صورت كروى يا مخروط ناقص درست مى‌ كنند.

 

kam.ramin.jpg

 

کمانچه های مخروط ناقص:

كاسه هايى كه به شكل مخروط ناقص هستند اكثرا پشت باز ساخته مى شوند. استفاده از اين كمانچه ها در قسمت هاى مركزى ايران به خصوص در لرستان متداول است. اين كمانچه ها صدايى پر قدرت و شفاف دارند و چون كاسه اى سبك دارند اجراى قطعاتى كه نياز به چرخيدن سريع كمانچه دارند بر روى اين كمانچه ها آسان تر است و اين امتيازى است براى اين نوع سازها. اين كمانچه ها اقلب سه سيم دارند ولى امروزه از چهار سيم هم استفاده مى شود. كمانچه هاى پشت باز معمولا از چوب توت و بصورت يك تكه ساخته مى شوند.

 

كمانچه هاي كروي :

كاسه هاى كروى به دو صورت يك تكه و تركه اى هستند. در كمانچه هاى تركه اى كاسه از به هم چسبيدن تركه هايى كه در روى قالب خم شده اند ساخته مى شود. ضخامت اين كاسه ها كم است و به همين دليل كاسه سبك است و چرخش كمانچه به سهولت صورت مى گيرد. كاسه هاى يك تكه از چوب هاى مختلف (معمولا از گردو) خراطى مى شوند. وزن كاسه از كاسه هاى تركه اى بيشتر و چرخش كمانچه تا حدى مشكل است. نوع ديگر از كمانچه نيز تقريبا كروى بوده و از چوب توت به صورت دو تكه ساخته مى شود. در مناطق مختلف ايران اندازه كاسه كمانچه متفاوت است. تركمن ها كمانچه را با كاسه هاى بسيار كوچك مى‌سازند و در مناطق ديگرى كاسه ها كوچك و غالبا از پوست نارگيل ساخته مى شوند. جنس دسته كمانچه از چوب گردو است. بر روى دهانه كمانچه پوست كشيده مى شود كه اين پوست معمولا از پوست دل گاو تهيه شده و گاهى هم از پوست آهو يا ديگر حيوانات استفاده مى شود. خرك بر روى پوست قرار مى گيرد و سيم ها با فشار، خرك را به پوست مى چسبانند.

 

 

 

 

آرشه:

آرشه كمانچه كه اسم اوليه اش كمانه بوده است از چوبى به بلندى شصت سانتى متر و موى دم اسب تشكيل شده است. موى آرشه كمانچه بر خلاف ساز هاى زهى غربى بر روى چوب محكم كشيده نمى شود بلكه نوازنده است كه به هنگام نوازندگى به تناسب احساس خود ميزان فشار را بر روى سيم تغيير مى دهد و آرشه طورى ساخته شده است كه فشار مو هاى‌ آن در حين اجرا قابل تغيير و در اختيار نوازنده مى باشد و هر جا بخواهد با شل و سفت كردن بند آرشه توسط انگشتان دست راست صداى قوى، ضعيف و يا ملايم را از ساز در مى آورد.

 

 

كمانچه مورد بي مهري:

كمانچه كه توانايى بسيار در بيان حالات و احساسات موسيقايى ما دارد، چنان مورد بى مهرى و بى توجهى قرار گرفت كه بسيارى از نوازندگان بلند آوازه آن به آموزش ويولن پرداختند. شادروان روح الله خالقى در كتاب سرگذشت موسيقى ايران نوشته اند: از آنجا كه ويولن سازى كوچك تر و از لحاظ خمل و نقل راحت تر و از جهت صورت ظاهر قشنگ ترى داشت،‌به تدريج جاى كمانچه را در ايران گرفت بطورى كه ديگر حالا كسى كمانچه نمى كشد. طبيعى است كه هميشه ساز كامل تر جاى ساز ناقص را مى‌ گيرد. چنانچه فلوت جاى نى را گرفته و ابوا به عوض سرنا نواخته مى شود. متاسقانه با اين شيوه نگرش كمانچه به عنوان سازى ناقص مورد بى مهرى قرار مى گيرد و از ساز هاى موسيقى ايران طرد مى شود.

  • Like 9
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

سُرنا

220px-Sorna2.jpg

 

سُرنا به معنی بوق و با لغت "Horn" در انگلیسی از یک ریشه می‌باشند. در اصل در میان اقوامی که زبان هندواروپایی اولیه را صحبت می‌کردند این ساز به علت اینکه از شاخ حیوانات ساخته می‌شد به این اسم نامیده شده. شاهد دیگری که به این ادعا و مشابهت مهر تائید می‌زند نام ذوالقرنین، به معنی دارنده دو شاخ است. قَرن که مُعَرَّب کَرن است (که در اسم کَرنا مشاهده می‌شود) به معنی شاخ می‌باشد. البته سُرنای کنونی به مراتب از بوقهای شاخی اولیه پیشرفته تر است، ولی عضوی از خانواده سازهای بادی یا بوقی به شمار می‌آید.

 

sorna.JPG

 

اين ساز متشكل است ازيك لوله مخروطي شكل، كه درانتهاي بالائي آن «قميش» قرارمي گيرد. سرنا از دسته سازهاي «دوزبانه» است و به اين ترتيب«قميش» آن از دو تيغه متكي به هم تشكيل شده و انتهاي آن دو در حلقه اي مسطح محصورشده است.

در روي لوله، تعداد 6 تا 7 سوراخ تعبيه شده و نوازنده با گذاشتن و برداشتن انگشتان هر دو دست، اصوات حاصله را زير و بم مي كند.

وسعت صدا نيز در اين ساز كاملاً ثابت نيست و واضح است كه سرناهاي بزرگتر ميدان صدائي بم تر از سرناهاي كوچك دارند.

سرنا سازي نه تنها محلي بلكه قديمي است. در اشعار شعراي ايران به كرات نام «سرنا» يا «سورنا» يا «سورناي» آمده است.

در نواحي بختياري و دزفول سرناي كوچك معمول است. سرناي محلي معمولاً با دهل نواخته مي شود.

 

  • Like 7
لینک به دیدگاه
سُرنا

220px-sorna2.jpg

 

سُرنا به معنی بوق و با لغت "horn" در انگلیسی از یک ریشه می‌باشند. در اصل در میان اقوامی که زبان هندواروپایی اولیه را صحبت می‌کردند این ساز به علت اینکه از شاخ حیوانات ساخته می‌شد به این اسم نامیده شده. شاهد دیگری که به این ادعا و مشابهت مهر تائید می‌زند نام ذوالقرنین، به معنی دارنده دو شاخ است. قَرن که مُعَرَّب کَرن است (که در اسم کَرنا مشاهده می‌شود) به معنی شاخ می‌باشد. البته سُرنای کنونی به مراتب از بوقهای شاخی اولیه پیشرفته تر است، ولی عضوی از خانواده سازهای بادی یا بوقی به شمار می‌آید.

 

sorna.jpg

 

اين ساز متشكل است ازيك لوله مخروطي شكل، كه درانتهاي بالائي آن «قميش» قرارمي گيرد. سرنا از دسته سازهاي «دوزبانه» است و به اين ترتيب«قميش» آن از دو تيغه متكي به هم تشكيل شده و انتهاي آن دو در حلقه اي مسطح محصورشده است.

در روي لوله، تعداد 6 تا 7 سوراخ تعبيه شده و نوازنده با گذاشتن و برداشتن انگشتان هر دو دست، اصوات حاصله را زير و بم مي كند.

وسعت صدا نيز در اين ساز كاملاً ثابت نيست و واضح است كه سرناهاي بزرگتر ميدان صدائي بم تر از سرناهاي كوچك دارند.

سرنا سازي نه تنها محلي بلكه قديمي است. در اشعار شعراي ايران به كرات نام «سرنا» يا «سورنا» يا «سورناي» آمده است.

در نواحي بختياري و دزفول سرناي كوچك معمول است. سرناي محلي معمولاً با دهل نواخته مي شود.

 

سرنا در جشن های آیینی قوم بختیاری جز سازهای پرکاربرد مقامی است

با سپاس از شما

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

کُرنا

kornaper.jpg

 

سازي است قديمي و تاريخي كه در استانهاي مختلف ايران به شكل هاي متفاوت ساخته و اجرا مي شود.

كرناي شمال: آن را اخيراً «درازناي» نام نهاده اند. لوله فاقد سوراخ است و به همين دليل حصول اصوات مختلف فقط به تغيير فشار هواي نفس آدمي ميسر مي گردد؛ در نتيجه تعداد اصوات آن بسيار محدود است. جنس آن ازني است و طول آن زياد و گاه تا 3 متر مي رسد. بر انتهاي تحتاني ساز«كدوي پرورش داده ي» خميده اي الصاق كرده اند. دهاني آن در واقع استوانه كوچكي است كه روي لوله محكم شده و يك سوي آن تراش خورده و از همين سو هوا وارد لوله مي شود.

كرناي مشهد: جنس لوله آن از فلز و در طول لوله، بر زمينه عقايد مذهبي سازندگان ساز سه عدد «قبه ي» تزئيني ساخته شده است. فاقد سوراخ و «سر ساز» است. دهاني آن در كرناي ساخت محل بسيار ساده ساخته شده و نواختن آن را بسيار مشكل مي كند. كرناي فارس: به مقياس بزرگتر عيناً شبيه به سرناي دزفولي و بختياري است و به همان تعداد سرنا (6 تا 7) روي لوله را سوراخ كرده اند. جنس آن نيمه بالائي از چوب است كه سوراخها در اين نيمه قرار گرفته و نيمه ديگر كه با سرعت بيشتري گشاده مي شود از فلزاست. كرناي فارس جديداً به دو اندازه مختلف ساخته شده است. اين كرنا سازي دو زبانه است. كرنا در تمام انواع خود سازي محلي است.

كرميل: نوعي ساز فلزي است و بسيار قديمي متعلق به دوره هاي قبل از اسلام بوده كه در قرون اخير متروك مانده است. از آنجا كه نوع ملي آن تا قبل از جشنهاي دو هزار و پانصد ساله اساساً وجود نداشته و در دسترس نبوده است.

 

kornaper1.jpg

 

 

  • Like 9
لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...

دوزله

dozaleh.jpg

 

سازی است از خانواده آلات موسیقی بادی . چنانکه از نامش پیداست ، دو استوانه است که به یکدیگر جفت یا متصل کرده اند و به همین سبب آن را جفته می نامند .

 

این ساز متشکل است از دو لوله ی مسی(وگاه نئی- یا از جنس پر((دال))یا استخوان قلم مرغان دیگر) که به توازی به هم الصاق شده یا بر هم بسته و محکم شده است.هر یک از لوله ها دارای قمیشی یک زبانه ای و مستقل از دیگری است.در طول هر لوله شش سوراخ تعبیه شده-به طوری که سوراخ ها همواره در کنار هم قرار می گیرند.انتهای تحتانی لوله ها-مانند تمام سازهای بادی که تا کنون دیده ایم باز است.دوزله به طول های مختلف ساخته می شود.(کوچک ترین آن-نوع ساخته شده در شهر به طول ۲۲ سانتی متر و قطر حدود ۲ سانتی متر است).

 

وسعت ساز حدود دو اکتاو است که-بسته به بزرگی و کوچکی ساز در میدان صدائی متفاوت قرار می گیرد.

 

دوزله-سازی است محلی و از انواع ((بادی های یک زبانه ای))است.در بعضی نقاط ایران-این ساز را ((جفته)) یا ((جفتی)) می نامند.

دارای اسامی مختلف از قبیل دونی، جفتی، جفته و قُمشه است. دونای دارای سابقه بسیار قدیمی است و فارابی این ساز را مزمارالمثنی یا مزدوج می نامد و بعضی از قدما آن را دو آهنگ می گفتند.

دوزله را در بیشتر نقاط ایران می نوازند و دارای دو قسمت است:

۱) زبانه‌ها

۲) لوله های صوتی

۱)زبانه‌ها

، که یک جفت هستند و جنسشان از نی است. این زبانه از نی باریکی ساخته می شود که قسمتی از روی آن را برش داده ، به طوری که از خود نی جدا نشود و آن را نازک می کنند و موقع نواختن، نوازنده آن را با آب دهان خیس می‌نماید. اندازه این دو زبانه حدوداً سه تا چهار سانتیمتر است. برای هم صدا بودن آن، قسمت نازک یا برشی را که قبلاً ذکر شده ، با انگشت از جا بلند می کنند تا وقتی که هم صدا گردند.

۲) لوله های صوتی

، که محل سوراخ‌هاست و از استخوان یا نی است (یا از جنس پر دال (پرنده ای از جنس و شبیه عقاب)) که به وسیله روده یا نخ یا نوارهای پلاستیکی یا زردپی گوسفند «کیسک» به هم متصل می شوند. روی این استوانه ها، پنج، شش، و یا هفت جفت سوراخ می باشد. طرز سوراخ کردن این ساز و کلاً سازهای بادی چوبی به این طریق است که میله ای به قطر سوراخ‌ها انتخاب می‌کنند و پس از داغ کردن آن به وسیله آتش ، آن را در محل‌های دلخواه و انتخاب شده فرو می برند.

طول دوزله را دقیقاً نمی توان تعیین نمود. چون در هر منطقه اندازه خاصی دارد و تعداد سوراخها نیز فرق می‌کند ولی حدوداً می توان گفت بین هیجده تا بیست و دو سانتیمتر است.

وسعت صدای این ساز تقریباً یک اکتاو است و در آنهایی که سوراخ بیشتری دارند، یک تا یک و نیم پرده بعدی را هم نوازندگان چیره دست و خبره می توانند اخذ نمایند.

این ساز جزو سازهای محلی محسوب می گردد و صدای آن شبیه به نی انبان، ولی درخشان تر و واضح‌تر از آن است و در مراسم جشن و سرور از آن استفاده می شود.

 

دانلود دونوازي دوزله و دهل

حجم فايل:901KB

لينك دانلود :

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

  • Like 7
لینک به دیدگاه
دوزله
dozaleh.jpg

 

 

 

سازی است از خانواده آلات موسیقی بادی . چنانکه از نامش پیداست ، دو استوانه است که به یکدیگر جفت یا متصل کرده اند و به همین سبب آن را جفته می نامند .

 

این ساز متشکل است از دو لوله ی مسی(وگاه نئی- یا از جنس پر((دال))یا استخوان قلم مرغان دیگر) که به توازی به هم الصاق شده یا بر هم بسته و محکم شده است.هر یک از لوله ها دارای قمیشی یک زبانه ای و مستقل از دیگری است.در طول هر لوله شش سوراخ تعبیه شده-به طوری که سوراخ ها همواره در کنار هم قرار می گیرند.انتهای تحتانی لوله ها-مانند تمام سازهای بادی که تا کنون دیده ایم باز است.دوزله به طول های مختلف ساخته می شود.(کوچک ترین آن-نوع ساخته شده در شهر به طول ۲۲ سانتی متر و قطر حدود ۲ سانتی متر است).

 

وسعت ساز حدود دو اکتاو است که-بسته به بزرگی و کوچکی ساز در میدان صدائی متفاوت قرار می گیرد.

 

دوزله-سازی است محلی و از انواع ((بادی های یک زبانه ای))است.در بعضی نقاط ایران-این ساز را ((جفته)) یا ((جفتی)) می نامند.

دارای اسامی مختلف از قبیل دونی، جفتی، جفته و قُمشه است. دونای دارای سابقه بسیار قدیمی است و فارابی این ساز را مزمارالمثنی یا مزدوج می نامد و بعضی از قدما آن را دو آهنگ می گفتند.

دوزله را در بیشتر نقاط ایران می نوازند و دارای دو قسمت است:

۱) زبانه‌ها

۲) لوله های صوتی

۱)زبانه‌ها

، که یک جفت هستند و جنسشان از نی است. این زبانه از نی باریکی ساخته می شود که قسمتی از روی آن را برش داده ، به طوری که از خود نی جدا نشود و آن را نازک می کنند و موقع نواختن، نوازنده آن را با آب دهان خیس می‌نماید. اندازه این دو زبانه حدوداً سه تا چهار سانتیمتر است. برای هم صدا بودن آن، قسمت نازک یا برشی را که قبلاً ذکر شده ، با انگشت از جا بلند می کنند تا وقتی که هم صدا گردند.

۲) لوله های صوتی

، که محل سوراخ‌هاست و از استخوان یا نی است (یا از جنس پر دال (پرنده ای از جنس و شبیه عقاب)) که به وسیله روده یا نخ یا نوارهای پلاستیکی یا زردپی گوسفند «کیسک» به هم متصل می شوند. روی این استوانه ها، پنج، شش، و یا هفت جفت سوراخ می باشد. طرز سوراخ کردن این ساز و کلاً سازهای بادی چوبی به این طریق است که میله ای به قطر سوراخ‌ها انتخاب می‌کنند و پس از داغ کردن آن به وسیله آتش ، آن را در محل‌های دلخواه و انتخاب شده فرو می برند.

طول دوزله را دقیقاً نمی توان تعیین نمود. چون در هر منطقه اندازه خاصی دارد و تعداد سوراخها نیز فرق می‌کند ولی حدوداً می توان گفت بین هیجده تا بیست و دو سانتیمتر است.

وسعت صدای این ساز تقریباً یک اکتاو است و در آنهایی که سوراخ بیشتری دارند، یک تا یک و نیم پرده بعدی را هم نوازندگان چیره دست و خبره می توانند اخذ نمایند.

این ساز جزو سازهای محلی محسوب می گردد و صدای آن شبیه به نی انبان، ولی درخشان تر و واضح‌تر از آن است و در مراسم جشن و سرور از آن استفاده می شود.

 

 

 

 

چیز جالبی ایست، شاید یکی برای خودمان خریدیم :ws37:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

نی انبان

 

S%C3%A4ckpipa_av_leif_eriksson.jpg

 

نی انبان یا bag pipe یکی از قدیمیترین سازهایی است که در کشورهای زیادی آنرا به عنوان ساز اصیل می‌شناسند ولی شکل ظاهری آن مقداری با هم تفاوت دارد. در زمان‌های قدیم مردمی که از جایی به جای دیگر می‌رفتند، این ساز را نیز با خود جابه جا می‌کردند وبا تغییر دادن شکل ظاهری آن، آن ساز را در منطقهٔ جدید مورد استفاده قرار می‌دادند و پس از مدتی جز سازهای سنتی آن منطقه در می‌آمد.

 

این ساز کمی بزرگتر از دوزله معمولی (و گاه با هفت سوراخ) است که انتهای قمیش دار آن به کیسه ای به نام «انبان» الصاق و دقیقاً «هواگیری» شده است که از این نقطه الصاق هوا خارج و داخل نشود، در نزدیکی محل الصاق دوزله لوله دیگری به طول نامعین خارج شده (محل خروج این لوله نیز به دقت هواگیری شده) که نوازنده آن را به دهام می گذارد و از این طریق کیسه را پر باد می کند و در نتیجه فشاربازو آرنج بر روی کیسه که هنگام نواختن آن را زیر بغل گرفته است؛ هوا را به داخل لوله دوزله می فرستند و با انگشتان خود سوراخها را باز و بسته می کند.

 

نی انبان سازی بادی است که در ساده ترین شکل خود از قسمتهای زیر تشکیل شده است:

۱- Blow Pipe یا لوله دمیدنی : كه به آن مــمه نيز مي‌گويند، قطعه‌اي كوتاه از يك لوله است كه سر دوم آن در مشك قرار دارد و توسط يك تكه پلاستيك مهار شده است

۲- Chanter یا لوله صوتی : از دو ني ، دو پيكك (نوعي قميش)، موم و پنبه تشكيل شده است.

۳- Bag یا انبان یا مشک : خود مشك از پوست بز انتخاب مي‌شود كه معمولاً پس از زدودن موها از روي پوست و همين‌طور خارج كردن رطوبت اضافه، آن را در حنا مي‌گذارند و پس از خشك شدن آن را با روغن كنجد نرم مي‌كنند.

 

neyanban.jpg

 

نی انبان از سازهاي ملوديك بوشهري میباشد كه در بوشهر نيز ساخته مي‌شود انواع مختلف اين ساز را انگليسي‌زبانها به Bag pipe مي‌شناسند. هرچند كه قدمت ني جفتي در شهر بوشهر از ني‌انبان بيشتر است، اما به جز مناطق و شهرهاي اطراف همچون دشتستان، در گذشته بوشهر نيز سابقه استفاده اين ساز نيز وجود داشته است. از جمله نوازندگان اين ساز مرحوم ميرغلوم بوده كه ساز او نيز 5 جفت سوراخ بيشتر نداشته با وجود اينكه به جز در تكنيك نوازندگي تفاوتهايي در حالتها، كششها، آريه‌ها و فواصل صوتي نيز وجود داشت رفته رفته ني‌انبان به جاي ني جفتي جايگزين شد و فرمهاي موسيقييايي ني جفتي نيز توسط ني‌انبان به اجرا درآمد. هرچند ني‌انبان در حال حاضر تقريباً به‌طور كامل جاي ني جفتي را گرفته ولي ني‌انبان در اطراف بوشهر سابقه‌اي ديرينه دارد؛ ازجمله مناطقي كه از گذشته‌هاي دور اين ساز را مي‌نواختند مي‌توان به برازجان اشاره داشت مردم اين ناحيه كه غالباً دامپرور و كشاورزند اين ساز را به گونه‌اي ديگر مي‌نوازند، مشك را بر دوش خود گذاشته و يكسره در آن مي‌دمند (همچون نوازندگي سرنا و يا ني جفتي).

 

نی انبان ابتدا در ایران (بوشهر) اختراع شد و سپس توسط رومی ها به اسکاتلند برده شد ، در شکل زیر اجزای تشکیل دهنده ی نوع اسکاتلندی این ساز را مشاهده میکنید.

 

neyanban.gif

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

بالابان (نرمه نای ، دودوک)

 

 

balaban%202.jpg

[TABLE=width: 0]

[TR]

[TD]

[TABLE=width: 622]

[TR]

[TD]بالابان نامي است که آذري ها به اين ساز اطلاق کرده اند در زبان ارمني، دودوک خوانده مي شود و در مناطق کردنشين ايران به نام نرمه ناي مي شناسند. اين تفاوت نام البته در صدادهي و شخصيت موسيقايي ساز هم خود را نشان مي دهد. يعني علي رغم شباهت ظاهري هر سه نوع، به راحتي مي توان نواي دودوک ارمني را با صداي بالابان آذري و نرمه ناي کردي تشخيص داد.

[/TD]

[TD][/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=colspan: 2]بالابان‌ ، ساز بادي‌ چوبى‌ دو زبانه‌ به‌ شكل‌ استوانه‌ و از خانوادة ناي‌ و سُرنا میباشد.

اختلاف‌ در اندازة تنه‌ و شمار سوراخهاي‌ بالابان‌ و بى‌زبانه‌ يا يك‌ زبانه‌ و دو زبانه‌ بودن‌ آن‌، اگر ناشى‌ از اشتباه‌ نويسندگان‌ در شناخت‌ بالابان‌ نباشد، به‌ تنوع‌ ساخت‌ و بزرگ‌ و كوچك‌ بودن‌ اين‌ ساز در حوزه‌هاي‌ جغرافيايى‌ - فرهنگى‌ گوناگون‌ و شيوه ساختن‌ آن‌ به‌ شكل‌ نى‌ يا سرنا مربوط مى‌شود .

 

به‌ طور كلى‌، ساختمان‌ اين‌ ساز از چند بخش‌ تشكيل‌ يافته‌ است‌:

نخست‌، تنه استوانه‌اي‌ يا لوله‌اي‌ شكل‌ ساز كه‌ آن‌ را از چوبى‌ سخت‌ مانند چوب‌ توت‌، گردو ، شمشاد يا خيزران‌ و به‌ طول‌ 30 تا 40 سانتى‌متر و قطر 5/1 سانتى‌متر مى‌سازند در روي لوله هفت سوراخ در جلو و يك سوراخ در عقب تعبيه شده است.

دوم‌، زبانه ساز كه‌ دو تيغه‌ يا دو لبه‌ و از نى‌ است‌ و از اين‌ رو به‌ نى‌ و قَميش‌ (يا قاميش‌، لفظى‌ تركى‌ به‌ معناي‌ نى‌) شهرت‌ دارد

سوم‌، پوكه فلزي‌ استوانه‌اي‌ شكل‌ كوچكى‌ كه‌ يك‌ سرش‌ با خَرَك‌ به‌ زبانه‌ و سر ديگرش‌ به‌ تنه ساز مى‌پيوندد .

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

پيشينه‌:

بنابر اسناد و مدارك‌ در دسترس‌، نوعى‌ ساز بادی از خانواده نى‌ و سرنا دست‌كم‌ از سده‌هاي‌ نخستين‌ دوره اسلامى‌ در ايران‌ شناخته‌ شده‌ بوده‌ و در ميان‌ مردم‌ بخشهايى‌ از اين‌ سرزمين‌ به‌ كار مى‌رفته‌ است‌.

در «لغت‌ آذربايجانى‌ - روسى‌»، بالابان‌ به‌ معناي‌ ساز بادي‌ نه‌ چندان‌ بزرگ‌ و شبيه‌ زُرنا (= سرنا) ، در دائرةالمعارف‌ موسيقى‌ تركى‌» بَلَبَن‌ يا ناي‌ِ بَلَبَن‌ با اشاره‌ به‌مطلب‌ جامع‌الالحان‌، نوشتةعبدالقادر مراغى‌ و «سازهاي‌ تركى‌» نوشتة فارمر، سازي‌ بادي‌ شبيه‌ زُرنا، و در «فرهنگ‌ موسيقى‌ تركى‌» بَلَبَن‌ ساز بادي‌ شبيه‌ ساز نيين‌ مِى‌ متداول‌ در ارزروم‌ ، تعريف‌ شده‌ است‌.

 

در فرهنگها و دائرةالمعارفهاي‌ روسى‌ واژه بالابان‌ به‌ معناي‌ سازی بادی زبانه‌دار معمول‌ ميان‌ اقوام‌ قفقاز شمالى‌ و ايرانيان‌ آمده‌ است‌ .

بالابان‌ به‌ عنوان‌ سازي‌ بادي‌ و بومى‌ در حوزه‌هاي‌ جغرافيايى‌ - فرهنگى‌ آذربايجان‌ شرقى‌، به‌ ويژه‌ تبريز، و كردستان‌ ايران‌ و برخى‌ جاهاي‌ ديگر به‌ كار مى‌رود و گروهى‌ از نوازندگان‌ اين‌ مناطق‌ بالابان‌ نوازند. در زبان‌ كردي‌ اين‌ ساز را «باله‌وان‌» ، و در شوشتري‌ نى‌ را «بَلَبون‌» (= بلبان‌) مى‌گويند .

 

بالابان‌ به‌ عنوان‌ سازي‌ بادي‌ و بومى‌ در حوزه‌هاي‌ جغرافيايى‌ - فرهنگى‌ آذربايجان‌ شرقى‌، به‌ ويژه‌ تبريز، و كردستان‌ ايران‌ و برخى‌ جاهاي‌ ديگر به‌ كار مى‌رود و گروهى‌ از نوازندگان‌ اين‌ مناطق‌ بالابان‌ نوازند. در زبان‌ كردي‌ اين‌ ساز را «باله‌وان‌» ، و در شوشتري‌ نى‌ را «بَلَبون‌» (= بلبان‌) مى‌گويند .

 

 

 

[/TD]

[TD][/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=colspan: 2][/TD]

[/TR]

[/TABLE]

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

شمشال

 

shemsal.JPG

 

شِــمشال سازی است از خانوادهً آلات موسیقی بادی، از ردهً نای. نواختن این نی در کردستان ایران بسیار متداول است.

ساختمان آن تشکیل می شود از یک استوانهً فلزی که دارای شش سوراخ در رو و یک سوراخ در پشت است. این ساز از لحاظ نوع صدا و وسعت در زمره سازهای بم با طنین خاص خود است و بیشتر مورد استفاده در حوزه درویشان است. گاه اوقات در مراسم مذهبی نیز در تکیه ها از آن برای همراهی ذکر و یا مناقب خوانی استفاده می کنند.

شمشال از ني ساخته ميشود و در جا هايي كه به ني دسترسي ندارند از آلياژ برنج و ساير فلزات استفاده ميشود در گذشته نيز از استخوان بال عقاب ساخته ميشده است .

 

طرز ساختن : ابتدا چهل الي پنجاه سانت را بريده و داخل ان شير ريخته و بعد از جذب شير داخل آن را روي لانه مورچه اي گذاشته تا محتويات داخل آن را كاملا بخورند و پوسته ي بسيار سبك و نازكي از آن باقي بماند.براي زيبايي و استحكام ني تكه چوب تری از جنس آلبالوي وحشي را تهيه میکنند پوست انرا بصورت حلقه هايي به اندازه هايي مساوي در مياوردند و حلقه ها را به تناسب سليقه ي خود به فاصله ها مورد نظر بر ني سوار میکنند و بدين صورت شمشال را زیباسازی میکنند و استحكام ان چند برابر ميشد سپس از چهار سانتیمتر مانده به انتهاي ني به قطر نيم سانت تعداد6الي7 سوراخ به فاصله هاي 3 سانت از هم تعبيه ميکنند .

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

تمبک زورخانه ای

 

tombak%20sofali.jpg

تنبک زورخانه ای از گل پخته ساخته میشود و ارتفاع آن 45 سانت و قطر دهانه ی پوستی آن 48 سانت میباشد. در گذشته برای ساخت پوستی این ساز از پوست گوسفند یا اهو استفاده می کردند ولی امروزه از پوست بز بهره می جویند.تنبک زورخانه ای از عمده ترین ارکان ورزشهای باستانی به شمار رفته و قویترین عامل شور و هیجان ورزشکاران سنتی میباشد.در زورخانه مرشد با خواندن اشعار حماسی و تغزلی و عرفانی و همراهی آن با تنبک شور و هیجان خاص در ورزشکاران بر انگیخته و فضای زورخانه را لبریز از عطر معنویت میسازد.

 

تنبک زورخانه ای از بقیه تنبکها بزرگتر میباشد همچنین تنبک زورخانه در قیاس با سایر تنبک ها در اجرای موسیقی دستگاهی، دهانه باز تری دارد و نفیر آن نیز کوتاه تر و گلوی اتصال نفیر با بدنه اصلی ،تنگ تر است.

 

اهمیت تنبک در بین سازهای کوبه ای به آن جهت میباشد که ساختمان ان بگونه ای است که نوازنده از میدان وسیعی برای نوازندگی برخوردار میباشد.

امروزه تنبک سفالی زورخانه را بیشتر در کارگاههای سفالگری یزد ، همدان و اصفهان می سازند . ساخت تنبک سفالی زورخانه در این مناطق ،با فهرستی که از پهلوانان سرشناس ایران از سده هفتم هجری تا کنون وجود دارد ،قرابت مکانی پیدا کرده است ؛نام پهلوانانی همچون پهلوان فیله همدانی ؛سده هفتم هجری ، پهلوان نداقی عراقی اصفهانی؛ سده دهم ،پهلوان کبیر اصفهانی؛سده دوازده ،پهلوان عسگر یزدی ؛ سده سیزدهم ،پهلوان ابراهیم یزدی ، پهلوان علی میرزای همدانی و ... می تواند نشانی از رواج بیشتر سنت زورخانه در این مناطق باشد. 3

در مجموع مبنای اصلی تمام حرکات ورزشی در زورخانه ،از سرنوازی تا سنگ گرفتن ، شنا ،میل گرفتن ،میل بازی ، چرخ ، کباده و ... ریتم های اجرا شده توسط تنبک است.ریتم های رایج در اجرای ضرب زورخانه و در همزاهی با حرکات ورزشی عمدتا عبارتد از:4/2، 4/3، 4/4،4/6، 8/6 ،و...

از نوازندگان شاخص تنبک زورخانه ای میتوان به «فرامرز نجفی تهرانی» اشاره کرد.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

دهل

dohol.jpg

 

دُهُل نام یکی از سازهای کوبه ای ایرانی است. در متن‌های مختلف نام آن، داول، تاول و داوول آمده است. اين ساز متشكل است از استوانه ی كوتاهی از جنس چوب كه قطر دايره آن حدود يك متر و ارتفاع آن 25 تا 30 سانتيمتر است .

 

بر دو سطح دايره ای شكل دو طرف دهل پوستی از گاو یا گاومیش كشيده شده است. نوازنده، دهل را با ریسمانی که از شانه‌ها می‌گذرد به خود آویخته و با دو مضراب مختلف می‌نوازد . این دو مضراب عبارتند از یک چوب بزرگ به نام "چوگان" Chogan که شبیه به عصا میباشد و به پوست سمت راست ضربه وارد میکند و یک چوب کوچک به نام "ترکه" Tarkeh که به پوست سمت چپ ضربه وارد میکند ، چوگان جهت ايجاد صداهايی عميق با فركانس پايين (بم) به كار می رود در حالی‌كه ترکه صداهايی با فركانس بالاتر (زیر) را ايجاد می كند. گاهی به جای استفاده از چوگان و ترکه، دهل را با دست می نوازند ( به ویژه اگر اجرا در مکان سربسته باشد ) . دهل در هنگام نواختن در جلوي سينه و شكم نوازنده طوري قرار مي گيرد كه سطوح پوست دار در جوانب راست و چپ واقع شوند. صداي اين ساز ارتفاعي نامعين دارد.

دهل غالباً در کنار دو ساز سرنا و کرنا مورد استفاده قرار می گیرد. گونه ای از دهل های بزرگ تر در مناطق مرکزی ایران مانند یزد، اردکان و نایین ویژه آیین های سوگواری وجود دارند که بدون همراهی هیچ ساز ملودیک، مورد استفاده قرار می گیرند.

 

دهل در مناطق مختلف ایران دارای اندازه های متفاوتی است. بزرگ ترین نمونه های آن را در مناطق کویری یزد، نایین و کاشان می توان یافت که منحصراً در آیین مذهبی عاشورا مورد استفاده قرار می گیرند و برای مردمان آن منطقه مقدس اند. دهل های رایج در کردستان اندازه ای متوسط دارند و نمونه دهل بختیاری کوچک تر از آن است. در برخی مناطق مانند سیستان هم، کاسه دهل در مقایسه با سایر نقاط ایران عمق زیادی دارد.

 

  • Like 10
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

گورگه

kcw1tdn42ip5v4jgvccx.jpg

 

 

شكل خارجي ساز شبيه به سطل يا گلدان و از جنس فلزاست. روي آن را پوست كشيده اند و در نوع شهري شده ساز آن را بر روي سه پايه هايي محكم كرده اند و ته «گلدان» بسته است.

 

گورگه بوسیله ی دو چوب نواخته میشود . اين ساز اگر چه سازي محلي است اما اساساً فاقد شهرتي مانند«دهل» است.

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

دمام

 

damaam.jpg

 

 

دمام ساز کوبه ای دوار و از خانواده ي پوست صداهاي دو طرفه است كه با تفاوت هاي جزئي در شكل و اندازه و نحوه استفاده با نام هاي مختلفي چون دمام ،دهل ، تيمبوك ،جوره ، گپ دهل , مارساز در بوشهر ،خوزستان ،بلوچستان ،و كرمان مشاهده مي شوند.

 

اين ساز نيز مانند ديگر سازهاي هم خانواده خود داراي بدنه استوانه اي چوبي (در برخي نمونه هاي جديد، فلزي)، طوقه ها كه پوست ها را بر آن مي كشند، طناب دور بدنه ، تسمه و چوب يا مضراب است اما با توجه به اهميت اين ساز و دقت و ظرافت در ساخت آن ، هر كدام از قسمت هاي مختلف دمام به تفكيك مورد بحث قرار مي گيرند.

 

موارد اصلي استفاده از دمام در چند دهه اخير به مراسم سوگواري محرم و گروه سنج و دمام و بوق محدود بوده است. در سال هاي اخير از اين ساز در موقعيت هاي ديگري چون مراسم يزله و همراهي ني انبان يا ني جفتي نيز استفاده مي شود.

damam%202.jpg

 

دمام در گذشته كاربردهاي مختلفي داشته و در مراسم عزاداري محرم، در غير مراسم عزاداري محرم، كارهاي دريايي ، در مراسم اهل هوا و مراسم دم دم سحري اجرا مي شده است.براي نواختن دمام نيز چوب يا گرز دمام كه سر آن كمي خميده است در دست راست اجرا كننده قرار مي گيرد و دست هاي راست و چپ در ايجاد تقارن هاي متريك- ريتميك مكمل هم هستند و نوعي مكالمه موزون ريتميك ايجاد مي كنند. اين مكالمه در دمام معمولي ساده تر است و به ترتيب در دمام غمبر و اشكون پيچيده تر مي شود.

 

بدنه استوانه اي دمام به پيپ معروف است؛ همه پيپ ها يا بدنه هاي يكپارچه چوبي به "گرمي" معروف اند. ظاهرا گرم نام نوعي چوب يا درخت است كه در هندوستان يافت مي شود.از آنجا كه بدنه هاي يكپارچه هم اندازه و هم ضخامتند، وزن هاي متفاوتي دارند و اگر چه همه آنها را گرمي مي خوانند اما ظاهرا اين بدنه ها از چوب هاي مختلفي ساخته شده اند كه در منطقه ي بوشهر يافت نمي شوند و بنابراين تعيين دقيق نوع چوب آنها مشكل است.

ضخامت بدنه هاي يكپارچه در حدود دوسانتي متر مي رسد. در دو يا سه دهه اخير نوعي بدنه هاي تركه اي ساخته مي شوند كه عرض هر ترك آنها در حدود دوسانتي متر است. به خاطر مشكلات ناشي از تهيه چوب مناسب و نيز سختي تراش چوب بدنه، در چند دهه اخير پيپ هايي را هم از جنس فلز مي سازند كه به دليل منعكس كردن صوت ، صداي مناسبي ندارند.

براي پوست دمام نيز از پوست بز استفاده مي كنند. پوست سمت راست كه با چوب نواخته مي شود ضخيم تر است. در گذشته گاه از پوست آهو براي سمت چپ استفاده مي شد. در مجموع پوست سمت چپ كه با دست نواخته مي شود نازك تر است.هرچه پوست كهنه تر باشد صداي بهتري مي دهد.

 

براي چمبر(طوقه)دمام نيز از ني بامبو ، خيزران و گاه ميله ي فلزي استفاده مي شود. بعضي چمبره ها در دمام هاي قديمي از جنس چوب بدنه بوده اند. دور چمبره با مقدار زيادي پارچه يا لته پوشانده مي شود.

جنس طناب(بند كش يا بند كمبال)دور دمام نيز از اليافي مانند كنف كه بسيار محكم تهيه مي شود. اين نوع طناب را ظاهرا در گذشته از هندوستان مي آوردند اما امروزه غالبا از طناب نخي استفاده مي شود. براي چوب يا گرز دمام نيز از چوب پيش(برگ درخت نخل) استفاده مي شود.

  • Like 6
لینک به دیدگاه

چنگ

 

 

51dcb642c7442d6f98539124c49e9dd5.jpg

 

چنگ بسا کهن ترین ساز تاردار ایرانی باشد و نام آن بیش از هر ساز دیگر در کتابها آمده و نقش آن در آثار باستانی بجا مانده است.

بنا به اسناد موثق که از حجاریهای بابل و آشور و نواحی مجاور مجاور آن در دست است چنین برمی آید که در هشت قرن بیش از میلاد مسیح انواع و اقسام سازهای مختلف در نواحی مزبور به مراحل ترقی رسیده و در دست نوازندگان بوده است . نقشهایی که از آغاز این دوره ممتد تاریخ تمدن بشر از آلات موسیقی در دست است نشان میدهد که چنگ مثل سنتور و قانون از سازهای بسیار قدیمی است که از دو هزار سال پیش از میلاد در این مناطق رواج داشته است .نوع ابتدایی آن شکل مثلث و شامل یک تخته به طول تقریبا یک گز و یک میله چوبی است و معمولا شکل دست انسان را داشته است .

سیم های این ساز که معمولا ۸ یا ۹ تا بوده به موازات وتر این مثلث قائم الزاویه بین تخته و میله امتداد یافته است . یک سر سیم ها به تخته وصل می شده و انتهای دیگر آن دور میخها یا گوشی هایی که روی میله چوبی قرار داشته پیچیده میشده و باقی مانده آن سیمها از طرف دیگر آویزان بوده است . چنگهایی که در دوره های اخیر تاریخ بابل و آشور نقش شده از حیث شکل و طرز گرفتن و نواختن با چنگهای دوره های قدیم تفاوت بسیار دارد . برتعداد سیمها نیز افزوده شد. جعبه صوتی این نوع چنگ گاهی مستقیم و بدون انحنا و در موارد دیگر منحنی بوده است . طرز نواختن این ساز نیز تغییر کرده به این معنی که این را طوری می گرفتند که سیمها تقریبا عمود بر زمین باشد یعنی به خلاف قدیم که میله چوبی که به موازات زمین بود ولی سیمها عمود بر زمین نبود . نکته دیگر اینکه در نواختن این نوع چنگ زخمه بکار برده نمیشد بلکه آنرا با دست می نواختند و هر دو دست در نواختن آن دخیل بود .

در دوره ساسانیان چنگ معروفترین و محبوبترین سازها بوده است و در شاهنامه فردوسی نیز از آن فراوان نام برده شده است . نکیسا موسیقیدان معروف در بار خسرو پرویز در نواختن آن مهارت تام داشته است . مهدی فروغ - مداومت در اصول موسیقی ایران .

می توان انواع ابتدایی چنگ را در آثار هنری سومریها و مصریها مشاهده کرد . ایرانیان قدیم نوعی از چنگ را ون می گفتند . چنگ امروزی دارای سه قسمت متمایز : گردن ، ستون و جعبه طنینی است . زه ها از گردن ساز به موازات ستون ممتد و به جعبه طنینی متصل می باشند . چنگ را با فشار دادن کف دست بر روی سیم و یا لمس کردن ویا چنگ زدن به زه های آن به صدا در می آورد .

چنگ مثلث در اواخر قرون وسطی در اروپای غربی رایج بود . در سال ۱۷۲۰ در باواریا ، پدال هایی در پایه چنگ تعبیه شد و این امر برقدرت فنی چنگ افزود. در سال ۱۸۱۰ سباستین آرا چنگ را به شکل امروزی تکمیل نمود و بدین وسیله نواختن همه گامهای بزرگ و کوچک را ممکن ساخت و از آن به بعد چنگ در ارکستر معمول گردید . چنگ جدید ۴۷ سیم و ۷ پدال دارد .

چنگ نام یکی از نتهای موسیقی نیز هست که ارزش زمانی آن ۸/۱ نت گرد می باشد چنگ در میان اعراب پیش از اسلام نیز ساز شناخته شده بود . در ادوار مختلف تاریخی و در سرزمین های دور از یکدیگر شکل های خاصی به خود گرفته است . اهالی شمال افغانستان به (( زنبورک )) چنگ می گویند در صورتی که از بک های ترک زبان آسیای میانه به نوعی سنتور ایرانی (( چنگ )) می گویند .

 

------------------

azarnush-zr.jpg

چنگ گونه‌ای

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
باستانی است. در کنار ساز
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
از مشهورترین سازهای ایران باستان به شمار می‌آمده است. در ادبیات
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بسیار از این ساز یاد شده است و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
را چنگ‌زن دانسته‌اند.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نوازندگان چنگ را نشان می‌دهد که در قایق برای شاه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
که به
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
آمده چنگ می‌نوازند. به مرور زمان همچون بسیاری از سازهای دیگر مهجور و فراموش شده است.

انواع ساز چنگ در قرن‌های مختلف در ایران یافت شده است از جمله چنگ منحنی مربوط به قرن هفتم هجری قمری از

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تصویر چنگ در تمام آثار باستانی ایران از دوران هخامنشیان گرفته تا سلوکیان دیده می شود.

ساز چنگ در ایران دارای چهار رشته سیم بوده است که در دورهٔ ساسانیان به ۱۱ رشته می‌رسد و در دوران اسلامی تا ۳۵ رشته هم می‌رسد. پیدایش چنگ از پیدایش کمان نشأت گرفته است، در اثر تیراندازی زه مرتعش می‌شد و صدای کمی به گوش می‌رسید. چنگ‌های اولیه شبیه کمانی از نی و چوب بوده که زهی میان آن کشیده شده است.

انواع ساز چنگ یا "هارپ" به چهار دستهٔ کلی چنگ ارکستری، چنگ سنتی، چنگ باستانی و چنگ تزیینی تقسیم می‌شود که خود از لحاظ شکل ظاهری به ۱۷ نوع الگو و فرم چنگ تقسیم می‌شود از جمله "چنگ زاویه‌دار، چنگ منحنی، چنگ ون، چنگ لیر (چنگی در یونان که به شکل U است)".

ساز چنگ به عنوان قدیمی‌ترین ساز سیمی جهان مربوط به شش‌هزار سال پیش در خوزستان ایران یافت شده است، اما اکنون در میان اسامی چنگ‌نوازان مشهور جهان که در ویکی‌پدیا آمده نامی از چنگ‌نوازان ایرانی نیست. در ایران، تعداد چنگ‌نوازان بسیار معدود است و شاید فقط یک چنگ‌نواز باشد که به اجرای برنامه و کنسرت می پردازد. "عبدالعلی باقری نژاد"، استادکار ساخت آلات موسیقی و احیاگر چنگ ایرانی به گفتهٔ خودش تنها چنگ‌نواز ایرانی است که به صورت گروهی برنامه اجرا می‌کند.

گرچه اروپاییان مدعی ابداع چنگ‌های پدالی هستند و ادعا می‌کنند این چنگ‌ها در قرن ۱۸ میلادی در آلمان پایه‌گذاری شده اما همین چنگ‌ها نیز بر اساس چنگ‌های زاویه‌دار شرقی ساخته شده است.

چنگ، سازی رشته‌ای است که با انگشت نواخته می‌شود که تکنیک نوازندگی در جهان هشت‌انگشتی است اما تکنیک نوازندگی در ایران طبق اطلاعات استخراج‌شده از مستندات باستانی، ده‌انگشتی است.

ساز چنگ غالباً از چوب‌های گردو و افرا ساخته می شود. چنگ‌های بزرگ را در ایران اشتباهاً "هارپ" می‌گویند در حالی که در جهان به هر نمونه از چنگ، "هارپ" می گویند. قیمت چنگ‌ها از ۴۵۰ هزار تومان تا مدل‌های پدالی که قیمت آن به ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان می‌رسد، متغیر است این گرانی قیمت به خاطر ساختمان پیچیده و ساختن دشوار آن است.

آخرین چنگ‌نواز ایرانی در دوران صفویه به نام "سلطان محمد چنگی" بوده است و اکنون چنگ‌نواز استاد و ماهری در ایران وجود ندارد. اخیراً کوشش‌هایی در راستای بازسازی این ساز صورت گرفته است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
،
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در ایران و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(Fikret Karakaya) در ترکیه، نمونه‌هایی از اين ساز را بازسازی نموده‌اند.

 

200px-Harp.png150px-Range_of_harp.JPG

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

کوزه

 

x246ljz6j6ob8ny4mqlt.jpg

 

 

 

کوزه ، سازی کوبه ای ست از جنس سفال که با ضربه مستقیم نواخته می شود. این ساز با شکل ها و شیوه های نواختن گوناگون در استان های هرمزگان، کرمان و سیستان و بلوچستان دیده می شود.

امروزه کوزه های هرمزگان و سیستان بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند.

در هرمزگان کوزه را با نام (( جله )) مشناسند و نحوه ی نواختن آن با کوزه سیستان متفاوت است. کوزه سیستانی دارای روش ساخت، پخت و همچنین خاک متفاوتی است و معمولاَ آن را در کنار سینی گذاشته و می نوازند.

 

بر خلاف تصور، کوزه با وجود سادگی ساختمان دارای صدادهی و توانایی های بسیار بالایی در اجرای قطعات و ریتم های مختلف است، که متاسفانه مورد توجه قرار نگرفته است و اکثر نوازندگان و آهنگسازان به صورت اِفکتیو از آن استفاده می کنند و یا آن را به عنوان سازی مستقل نمی شناسند.

مسأله دیگر در چند سال اخیر در بین نوازندگان و بخصوص کوبه ای نوازان دیده می شود، نواختن سازهای کوبه ای خصوصاَ کوزه با تفکری اشتباه است، به صورتی که آن را همانند دف و تنبک با همان لحن می نوازند که البته شیوه نادرستی است. چون هر سازی باید با توّجه به نوع صدادهی و لحن مخصوص خود نواخته شود و باید از ترکیبات ریتمیک متناسب با هویت ساز استفاده نمود.

ساز کوزه افزون بر این که خاستگاه ایرانی دارد ، دارای صدادهی بسیار نزدیکی با طبلاست و در سازبندی موسیقی ایرانی دارای رنگ جدید و خوبی نیز هست.

 

 

کوزه سیستان و بلوچستان

 

gi4tllb5wdxq7gsk4cn.jpg

عموما به صورت جفتی و به همراهی یک طشت فلزی نواخته میشود. کلپورگان مرکز توليد نوعی سفال در بلوچستان است که در 30 کيلومتری شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ايران کاملاً مشخص است و شباهتی از نظر توليد و رنگ به سفالهای. ديگرمناطق ايران ندارد سفال کلپورگان توسط زنان بلوچ و به صورت کاملاً ابتدايی توليد می شود. در ساخت سفال، مردان فقط وظيفه حمل خاک از تپه تا محل سفالگری و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامی مراحل ساخت همانطور که گفته شد توسط زنان انجام می گيرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل می گيرد و تراش داده می شود .این سفالها به صورت دست ساز و به رنگ قرمز وعموما با وزن نسبتا زیاد ساخته میشوند .نوازنده ساز جهت کوک کردن و تولید صدای دلخواه از آب استفاده میکند بدین صورت که کوزه ها را به اندازه لازم از آب پر میکند.جالب است بدانید از این کوزه برای مصارف دیگر روزانه نیز استفاده می شود.

 

کوزه میناب

 

uvuvmgx7a7ssin9px2ig.jpg

 

در میناب کوزه هائی به مراتب نازکترازکوزه های سیستان و به رنگ سفید ودر اندازه های مختلف ساخته می شود. این کوزه ها نیز مصارف گوناگون از جمله نواختن دارند. این ساز دارای بدنه کروی شکل است که ایستائی آن را مشکل میکند همچنین دارای گلوئی استوانه ای شکل دارد و نوازنده برای تولید صوت از دهانه و بدنه آن استفاده میکند.

 

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

شور انگیز

 

shoorangiz.jpg

[h=1]شور انگیز ساز زهی شبیه به سه‌تار است که در آن به جای صفحهٔ چوبی از صفحه‌ای با ترکیب پوست و چوب استفاده می‌شود. ساز شورانگیز سال‌ها پیش برای اولین بار به پیشنهاد علی تجویدی و توسط ابراهیم قنبری مهر ساخته شده بود. شورانگیز در واقع سه تاری است که صفحه آن علاوه بر چوب، از قطعه‌ای پوست هم بهره می‌برد و به همین دلیل طنین بیشتری دارد.

صدای شورانگیز کمی بم تر از سه تار معمولی است. سه تار شورانگیز معمولاً در دو اندازه کوچک و بزرگ ساخته می‌شود. انواع کوچک همانند سه تار معمولی چهار سیم دارند ولی اندازه‌های بزرگ تر دارای شش سیم هستند. یعنی دو سیم اول و دوم به صورت جفت بسته شده‌اند.

ویژگی که سبب ایجاد چنین صدایی شورانگیز می شود پوست استفاده شده در این ساز است .[/h]

[h=1]این ساز اولین بار توسط استاد علیزاده در کنسرتی مطرح شد و همگان را شیفته خود کرد و در آلبوم های بعدی استفاده شد .[/h]

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

تال

taal3.jpg

 

تال یا همان کمانچه لری سازی است اصیل و خاص لرستان بویژه خرم آباد.نواختن این ساز از زمان های بسیار دور نیز در این منطقه مرسوم بوده است .با اینکه در لرستان سازهای زیادی مورد استفاده قرار می گیرد ولی تال جایگاه ویژه ای در میان مردم این خطه دارد به صورتی که موسیقی لرستان را با این ساز می شناسند واین ساز در حقیقت سمبل موسیقی لرستان است.

کمانچه لری ویژگی های خاص خود را دارد که آن را از کمانچه سنتی ایران متمایز می کند ،این ویژگی ها عبارتند از:

 

  1. کاسه تال پشت باز ، کوچکتر و سبکتر از کمانچه سنتی است و نیز کاسه آن مخروطی شکل است.
  2. تال دارای سه سیم است که امروزه نوع چهارسیم آن نیز در لرستان رواج دارد/البته کمانچه سنتی ایران نیز قبل از ورود ویولون به ایران سه سیم بوده است.
  3. دسته کمانچه لری حدود یک سانتیمتر از دسته کمانچه سنتی ایران بلندتر است.
  4. صدای تال نسبت به کمانچه سنتی تیزتر و رساتر است.

و همچنین

کاسه تال را معمولا از چوب توت به خاطر انعکاس بهتر صدا و دسته آن را از چوب گردو می سازند.

 

طریقه ی ساخت تال :

 

كاسه تال را از چوب يك دست مي تراشند و معمولا چوب توت مورد استفاده قرار مي گيرد . در ابتدا مخروطي را كه دو طرف آن باز است مي تراشند (همان مخروط ناقص )قطر قسمت جلويي (جايي كه پوست كشيده مي شود) معمولا حدود ١٠ سانتي متر وطرف ديگر كاسه معمولا حدود ١٤ سانتي متر بوده است . ضخامت بدنه كاسه حدود 1 تا 5/1 سانتي متر و عمق آن 5/10 سانتی متر بوده است

 

دسته تال بر خلاف كاسه تقريبا در يك شكل ساخته مي شود. جنس دسته از چوب گردو و شكل آن مخروط ناقص يا استوانه مي باشد.طول دسته حدود ٣٣ تا ٣٤ سانتي متر و قطر آن در شيطانك ٣٧ميلي متر و در محل اتصال به كاسه ٣١ ميلي متر است .دسته در قسمت كم قطر(5/9 تا ١٠ سانتي متر)كاسه مخروطي نصب مي شود.. طول دسته تال حدود ٣٣ سانتي متر است .سه گوشي چوبي(هر كدام حدود ١٠ تا 12سانتي متر ) بر روي دسته تال قرار مي گيرد(جعبه گوشي ها كه بر روي دسته تراشيده شده)، و سيمها پس از رد شدن از روي شيطانك و عبور از روي دسته , كاسه وخرك به سيم گير مي شوند. سيم ها معمولا از جنس فولاد سفيد مي باشند . سیم گیرغالبا شامل ٣ زايده است كه سيم ها به آنها وصل مي شوند . بر روي دهانه قسمت كم قطر كاسه پوست كشيده مي شود و اين پوست معمولا پوست بره گوسفند , بز, پوست آهو و غيره مي تواند باشد.

 

خرك به طور افقي بر روي پوست قرار مي گيرد(حدوداً در فاصله۵ سانتي متري سيم گير (مقطع پوست )و سيم ها با فشار , خرك رابه پوست مي چسبانند . خرك معمولا از چوب توت تراشيده مي شده است و طول خرك (در مقطع پايه) حدود ۴ سانتي متر بوده است .

ميله فلزي ,كه به دسته متصل است و از درون كاسه ميگذرد .اين ميله(ميل- سيخ ) كه حدود ١٠ سانتي متراز طرف ديگر كاسه بيرون مي آيد , به عنوان پايه اي براي قرار گرفتن ساز بر روي پاي نوازنده و با نصب چند زايده به عنوان سيم گير استفاده مي شود . نوازنده ها به صورت نشسته چهار زانو يا دو زانو ساز مي زده اند .

آرشه يا كمانِ ساز تال از زير مجموعه سازهاي زهي آرشه اي مي باشد . موي كمان از جنس موي اسب مي باشد. طول كلي كمان اين ساز در حدود ٦٠ سانتيمتر (بین 5/55 تا ۵٩ سانتيمتر) می باشد.

 

نام قسمت هاي مختلف ساز به زبان لری :

خرك = زير تال

ميل(سيخ)= چِز(CHEZ)

شيطانك = زير سيم- سيم گير

تاج- سر تاج - لانه كوك = تِلاسه (TELASEH)

 

طريقه اجرا بر روي ساز

 

taal2.JPG

 

براي نواختن اين ساز نوازنده از كمان استفاده مي كند .كمان را با دست راست گرفته و موهاي آن را با انگشتان دست راست مي كشد. سپس آن را به صورت افقي بر روي سيم ها مي كشد. ايجاد صدا از طريق كشش سيم در بر خورد با موهاي كمان مي باشد و به صورت دست بازيا گرفتن سيم ها با انگشتان دست چپ صورت ميگيرد . ۴ انگشت دست چپ براي گرفتن سيم ها استفاده ميشوند و انگشت شست در پشت دسته قرار مي گيرد .

 

موي كمان تال بر خلاف سازهاي زهي آرشه اي غربي بر روي چوب محكم كشيده نميشود ، بلكه نوازنده است كه به هنگام نوازندگي به تناسب احساس , فشار را بر روي سيم ها تغيير مي دهد . و اين موضوع باعث به وجود آمدن تكنيك هاي صدايي خاصي براي اين سازمي شود .

 

چگونگي صداي تال به عواملي بستگي دارد كه بعضي از آنها از اين قرارند: جنس چوب، ضخامت در نقاط مختلف كاسه، شكل كاسه، اندازه هاي كاسه، چگونگي سطح كاسه از نظر تراش، نوع و ضخامت پوست،جنس و شكل و اندازه و محل قرار گرفتن خرك، چگونگي شيطانك،جنس سيم، زاويه اتصال دسته به كاسه.

 

از اساتید کمانچه در لرستان می توان شادروان علیرضا حسینخانی ، شادروان پیرولی کریمی ،شادروان همت علی سالم ،شادروان حسین سالم و شادروان رامین دربندی را در گذشته و علی اکبر شکارچی ،درویش رضا منظمی، فرج علیپور و نبی الله فیروزی را در حال حاضر نام برد.

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

هفت بند

 

ney 7band.jpg

نای هفت‌بند از گیاه نی ساخته می‌شود و طوری آن را می‌برند که از سر تا ته آن شامل هفت بند شود. نی هفت‌بند یا به اصطلاح نی متشکل از ۵ سوراخ در جلو و یک سوراخ در پشت آن است که توسط انگشتان دوم و چهارم از یک دست و انگشتان اول تا چهارم از دست دیگر پوشیده می‌شوند. وسعت صدای آن به ۳ اکتاو و چند صدا می‌رسد. ۵ صدای بم(۱)، بم نرم (1p یا 1 piano) ، زیر، غیث و پس غیث (تا فا) دارد که نت Si در صدای بم آن روی نی وجود ندارد و نوازندگان آن را با لب می‌نوازند. . به طور کلی نی را با جا گرفتن بین دو دندان نیش و گرد کردن زبان در پایین و پشت آن می‌نوازند اما اساتیدی همچون جمشید عندلیبی زبان را در بالا می‌گذارند.

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...