رفتن به مطلب

حس مرموز...


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

بی شک " آغوش تو "

هشتمین عجایب دنیاست

واردش که میشوی

زمان بی معنا میشود

هیچ بُعدی ندارد

... بی آنکه نفس بکشی

روحت تازه میشود

تمام ثروت دنیا را به یک وجبش خواهم بخشید.

  • Like 2
  • پاسخ 627
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

مـرا در آغـوش بگیــر

سـرم را روی شانه ات بگذار

همه بداننــد

حالا

همه چیـز زیر ســر مــــن است......

  • Like 1
ارسال شده در

زندگی، بدونِ تپیدنِ دل، بدونِ آدمی که مایه‌ی اُمید است، به مُفت نمی‌ارزد.

  • Like 1
ارسال شده در

می دانی ؟

وقتی قبل از برگشتن فعل رفتنی در کار باشد

محبت خراب می شود

محبت ویران می شود

محبت هیچ می شود

... باور کن

یا برو

یا

بمان

 

اما اگر

رفتی ...

هیچ وقت برنگرد.

هیچ وقت

  • Like 1
ارسال شده در

نپرس!

از دلواپسی های زنانه ام چیزی نمی گویم

از انتظار و کسالت نیز.

از تو اما...

 

... تبلور رویاهای منی

به سان انسانی

تعبیر خواب های آشفته رسولانی

و پرهای کبوتران آینده در آستین تو ست.

 

بی تو اما

هوای پر گرفتن

توهمی است

و عشق

از انتظار و کسالت و دلتنگی

فراتر نمی رود.

  • Like 1
ارسال شده در

وقتي پايت خواب مي رود

نمي تواني درست راه بروي

لنگ مي زني!

وقتي قلبت خواب مي رود

نمي تواني درست فكر كني.

عاشق مي شوي!

  • Like 2
ارسال شده در

ما هميشه در حال فراموش کردنيم

از خودمان گرفته تا خدا....

  • Like 1
ارسال شده در

می دانی،

دردهای گفتنی

خوب است

امان از

نگفتنی ها

... که این مگوها

همیشه

قد سکوت آدم هاست

  • Like 1
ارسال شده در

کسی نیست

هیـــــچ کس نیست...

کدام زندگی را... ؟

سهراب*،

کدام زندگی را بدزدیم؟

... میان کدام دیدار آخر،

میان کدام دیدار قسمت کنیم.... ؟

هرچه هست "سنگ" است

شقایقی نمانده حتی

و من همیشه سردم است.

  • Like 1
ارسال شده در

پازل دل یکی رو به هم ریختن هنر نیست هر وقت با تیکه های شکسته

 

دل یه نفر یه پازل جدید براش ساختی هنر کردی.

  • Like 2
ارسال شده در

آغوش تو

مترادف امنیت است

آغوش تو

ترس های مرا می بلعد

لغت نامه ها دروغ می گفتند

... آغوش تو

یعنی پایان سر درد ها

یعنی آغاز عاشقانه ترین رخوت ها

آغوش تو یعنی "من" خوبم!

بلند نشوی بروی یکوقت!

بغلم کن

من از بازگشتِ بی هوای ترس ها

می ترسم

  • Like 1
ارسال شده در

آغوش تو سایه گاه خستگی من است

آغوشی که میدانم همیشه به روی من باز است

و من لحظه به لحظه ی زندگیم را به امید آرمیدن در آغوش تو سپری میکنم

دستهای من غرق التماسند برای در آغوش گرفتن تو ...

منی که خسته از دست خنجر روزگارم

برای رسیدن به آرامش در کنار تو لحظه شماری میکنم...

  • Like 2
ارسال شده در

جمعه اومده

 

چي‌چي آورده ؟

 

غصه و غم

 

بخور و بمير !

  • Like 1
ارسال شده در

آن كه دستش را اينقدر محكم گرفته اي

ديروز عاشق من بود.

دستت را خسته نكن...

محكم يا آرام... فردا توام تنهايی...

  • Like 2
ارسال شده در

من عاشق هوس های عاشقانه ام .....

من عاشق گناه دوست داشتنم....

دستهایت را به من بده........

به جهنم که مرا به جهنم میبرند به خاطر عشقبازی با خیال تو ......

تو خود بهشتی

  • Like 2
ارسال شده در

هزار بار دیگر هم که از شانه ای به شانه دیگر بغلتی،

 

این شب صبح نمیشود وقتی دلت گرفته باشد

  • Like 1
ارسال شده در

بعضی وقتا یکی تو کانتکت گوشیت هست که نمیتونی بهش زنگ بزنی،

 

دلتم نمیاد پاکش کنی، هر وقتم چشمت به اسمش میفته دلت یه جوری میشه...خیلی دردناکه اون لحظات!!!

  • Like 2
ارسال شده در

آنقدر این روزها مردم از روح درد میمیرند که

 

وقتی کسی میگوید جسمم درد میکند نگران حالش نمیشویم.

  • Like 1
ارسال شده در

با نبودنت کنار اومدم....!!!!

هر شب پشت پنجره, من و جای خالیت

کنار هم می شینیم و به ماه

که به کم آوردنم میخنده

نگاه می کنیم.............

  • Like 1
ارسال شده در

ساده بودم ساده

ساده مثل کف دست

من نمی دانستم

ساده بودن سخت است

مثل آینه آب

... ...صاف و اسان بودم

دل و دستم یک رنگ

مثل باران بودم

که به خاک افتادم...

  • Like 2

×
×
  • اضافه کردن...