- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۱ نمی تونم برای پستای قشنگت تشکر رو بزنم .... فقط توی دلم همش میگم چقدر ، چقدر زحمت کشیدی برای اینجا .... . . . اینجا قهرن سینه ها با مهربونی . . . 14 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۱ بسم الله الرحمن الرحیم قل هوا الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد یادت گرامی 11 لینک به دیدگاه
hamid_shahrsaz 28920 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۱ هر دفعه میام اینجا بی اختیار اشکام جاری میشه... در حالی که نمیشناختمت و ندیده بودمت اما نمیدونم چرا حس میکنم آشنایی حس غریبی دارم حسی که........ اونجا بهت خوش بگذره... همون بهتر که رفتی.... ................................................. 14 لینک به دیدگاه
Sh.92 3961 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۹۱ بـــــــراي نامــــــي كــــــه آشنـــــاست . . . . تلخترين قصه دنيا رفتن است ...! ...نه بيهوده تو را به زمين بسته بودند... تو را كه اهل آسمـــــــان بودي... از ياد ما نخواهي رفت كاميار عزيز 9 لینک به دیدگاه
جواد2020 136 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۱ :icon_gol::icon_gol:روحش شاد و یادش گرامی . :icon_gol::icon_gol: 8 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۱ سلام دوستم...چطوری؟ اب و هوا اونجا چطوره؟ اینجا که خرما پزونه ... دلم واست تنگ شده بود.... روحت شاد....همیشه به یادتیم 8 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۱ سکوتِ اینجا اذیتم می کنه . . . حرف زیاد دارم باهات . . . خیلی . . . [FLASH= برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام NAMEH.swf] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام NAMEH.swf[/FLASH] 8 لینک به دیدگاه
honey memar 2377 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ آخیییییییی الهی بمیرم ....... وقتی اینجارو دیدم واقعا گریه م گرفت .... اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ 8 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ الان رفتم تو پروفش گریه ام گرفت روحش شاد 7 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ نمیدونم..............قصه عجیبی هست...هر بار که پست جدید میذارن اینجا میام میبینم...امروز هم اومدم...بعد رفتم تو پروفت...داشتم عکس پروفت رو برای چندمین بار نگاه میکردم که چشمم خورد به آیکن خاموشت...شوکه شدم...شاید انتظار داشتم که باشی... این پایین ماها داریم ماه رمضونی سعی میکنیم حداقل تو 3 روز به مبدا هستی وصل بشیم ...خیلی وقتا هم موکول میکنیم به یه روز دیگه،یه وقت دیگه،یه سال دیگه... باز هم برای تویی که نمیشناختمت..... روحت در آغوش پر مهر حق..... 7 لینک به دیدگاه
setare.blue 23086 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۱ خیلی وقت بود این تاپیکو دیده بودم............( تقریبا از همون اوایل استارت) میخواستم نوشته ای بهش اضافه کنم ........ اما هروقت میخواستم چیزی توش بنویسم ،دستم به تایپ کردن نمیرفت............ حتی ناراحت میشدم وبی اختیار پست هارو نگاه میکردم........ برای کسی که از ابتدا در اینجا بوده و با کاربران سعی در ارتباط داشته مرور بعضی خاطره ها ناراحت کنندس اما در عین حال یه آرامشی توش هست............(حداقل از نظر خودم این حرفو میزنم) کامیار درسته تنها بود ، اما در این فضا از منی که مدیر روابط عمومی بودم به مراتب بهتر با بچه ها ارتباط برقرار میکرد.......... شاید بهش نزدیک نبودم ، اما سعی کردم گه گاهی از حالش جویا بشم هم صحبتی با دوستی که هم رشتم بود وهم اطلاعاتش خوب بود واسم ارزشمند بود....... با وجود اینکه هنوز انجمن تاسیسش به یک سال هم نکشیده بود اما کنارمون موند ، همراه ترانه عزیز (دختر عموی عزیز کامیار) ...... ( این دونفر خیلی برای استارت این انجمن زحمت کشیدند)، زمانی که تعداد کاربران فعال کم بود...... گذشته از این فعالیت خوب که نیاز به توضیحات من نیست ، در تاپیک های اولیه معماری بسیار این مسائله مشهوده ،مخصوصا این تاپیک که بحث های قشنگی توسط کامیار در اون انجام داده: تفاوت هاي شهرسازي و معماريو عمران ( كل كل معماران و شهرسازان و عمرانی هآ) ........ اما متواضع بود ..... طوری که بچه ها بهش میگفتن استاد ، بهم گفت ، من استاد نیستم....به من نگین استاد............ اما اطلاعات خوبی در زمینه رشتش داشت............ یه تاپیکی قبلا داشتیم به نام آلاچیق، این آخرین باری بود که تونستم باهاش صحبتی داشته باشم..... شب یلدا بود ، همرو جمع کردیم تو اون تاپیک( از کسانی که بودند) یکی از دوستان به من ارادت زیادی داشت ، رفتار این دوستمون باعث شد که کامیار بهم بگه :ستاره خبریه من: نه کامیار خبری نیست..........گفت :مطمئنی......... ( همچین دیالوگ هایی بینمون ردو بدل شد) ، اگه اون تاپیک بود حتما واستون میذاشتم اون تاپیک باعث شد تا چندین ماه دوستان فکر کنن من با یکی از دوستان نامزد هستم....... به خاطر همون حرف............. شاید از دوستانی که در اون تاپیک اون شب حضور داشتند، کسی این خاطره یادش نباشه.......... اما واسه من خاطره قشنگی بود. بعدش رفته رفته کم میومد انجمن ..........که بعدش خبر فوتش رو شنیدیم..... چـــــــــــه قدر تلـــــــخ............ :sigh: واقعا شنیدن خبر فوت یکـــــــــ جوون خیلی ناراحت کننده ........... امروز سومین سالگرد انجمن بود ............... چراغت خاموشه اما هستی............ کـــــــــامیار یا بردیـــــــــا فرقی نـــــــمیکنـــــــــــه ............مهم وجودته که تو خاطر میمونه.......... روحـــــــــــت همیشـــــــــــه شــــــــــــــــاد..................... :icon_gol: 25 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۱ حس غريبيه واسه كسي اشك ريختن كه حتي يه بارم اسمشو نشنيده باشي... روحت شاد 9 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۱ وقتی به دنیا می آییم در گوشمان اذان می گویند و وقتی می میریم برایمان نماز می خوانند زندگی چقدر کوتاه است فاصله ی بین اذان تا نماز..... 10 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۹۱ اون موقع که بودی من نبودم تو انجمن امروز رفتم پروفایلت فهمیدم متولد مهری پاییزت مبارک 9 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۹۱ بردیا اگه محل دفنت رو بچه ها میدونستن اینقدر بهت سر نمیزدن که الان به ارامگاه مجازیت سر میزنن! فکر کنم این یه شانس باشه که ادم تا مدتها بعد از مرگش بازم به یادش باشن و این رشته حالا حالا ها ادامه پیدا کنه...:icon_gol: 12 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۱ اینجارو دوست دارم پُرِ از آرامشِ حضورت.... روحت شاد دوستِ من 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده