Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ اگر به ژرفای مسئله نگاه کنیم پاسخ خود از درون آن بر میخیزد. کریشنا مورتی بعد از سال 57 واقعه ی مهمی رخ داد. واقعه ی مهم این بود که در علت یابی استبداد چشمانمان را از خارج بر گرداندیم و به خودمان نگریستیم. و در این نگریستن بود که همه چیز را به خارج و استعمار و امپریالیسم نسبت ندادیم. تازه پی بردیم که این استبداد ایرانی رابطه ی مستقیم و علی با امپریالیسم و شاه ندارد. یعنی مسئله پیچیده تر از این هاست. اگر علل این استبداد درونی باشد دیگر غلبه بر آن هم به این سادگی ها نیست. باید آن را ریشه یابی نمود و از ریشه آن را خشکاند. که اگر از ساقه آن را قطع کنیم آن چنان که در 57 کردیم، ریشه ها باز جوانه می زند و استبداد ایرانی را تداوم می بخشد. (به نقل از تبارشناسی استبداد ایرانی ما) برای درک ضرورت پرداختن هر چه بیشتر به حکومت استبدادی در ایران کافی است به یاد داشته باشیم این حکومت قدمت هزاران سالهای در کشور ما داشته است. باور به محو سریع و همه جانبه چنین پدیدهای که به طبع میراث بسیارسنگینی دارد چیزی جز خوش خیالی، ساده لوحی و یا عوام فریبی نیست. در عین حال پرداختن به استبداد، پرداختن به میراث خود و یعنی پرداختن به (خود )است. زیرا به واسطه ی رابطه ی(خدایگان - بنده) - که حکومت استبدادی به آن متکی است - بنده هایی باید باشد تا فردی در خدایگانی هویت و امنیت یابد و به رسمیت شناخته شود. پس، پرداختن به استبداد، پرداختن به (خود) است، به این که ما ایرانیان چه بودهایم وچه هستیم. این جستار می کوشد تا با کمک اعضای نواندیشان و دوستانی که به مباحث جامعه شناسی و تاریخی علاقه مندند بدون تعصب به بررسی برخی ریشه های استبداد ایرانی در طول تاریخ و جنبه های جامعه شناسانه ی آن بپردازد. منابع اصلی پشتیبان این بحث این ها می باشند: 1- پاکزاد، جهانشاه (1390)، تاریخ شهر وشهرنشینی در ایران، از آغاز تا قاجار، تهران، انتشارات آرمانشهر. 2- قاضی مرادی، حسن، (1383)، استبداد در ایران، تهران، اختران 3- نراقی، حسن، (1388)، جامعه شناسی خودمانی، تهران، اختران. 4- ماهرویان ، هوشنگ (1387)، تبارشناسی استبداد ایرانی ما، تهران، بازتاب نگار. 43 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ ساختار سیاسی ایران، پیش از اسلام و هم پس از آن، ساختاری طبیعی و پدرسالاری بود که سراسر حیات اجتماعی گذشتگان ما را نظم و سامان میداد: درخانواده ی پدرسالار، پدر به جای همه می اندیشید و تصمیم میگرفت؛ در قبیله و ایل، خان و در کل قلمرو، شاه ابن حق را به خود میداد. این خود نشان میدهد که چگونه سیستم در بالاترین سطح، از همان نظامی پیروی میکرد که کوچکترین واحد اجتماعی، یعنی خانواده ی گسترده نیز بر پایه ی آن عمل میکرد. شاید یکی از دلائل تداوم ساختار سیاسی در کل این سرزمین را بتوان ریشه داشتن آن در ساخت های خرد سیاسی دانست. 31 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ ساختار سیاسی ایران، پیش از اسلام و هم پس از آن، ساختاری طبیعی و پدرسالاری بود که سراسر حیات اجتماعی گذشتگان ما را نظم و سامان میداد:درخانواده ی پدرسالار، پدر به جای همه می اندیشید و تصمیم میگرفت؛ در قبیله و ایل، خان و در کل قلمرو، شاه ابن حق را به خود میداد. این خود نشان میدهد که چگونه سیستم در بالاترین سطح، از همان نظامی پیروی میکرد که کوچکترین واحد اجتماعی، یعنی خانواده ی گسترده نیز بر پایه ی آن عمل میکرد. شاید یکی از دلائل تداوم ساختار سیاسی در کل این سرزمین را بتوان ریشه داشتن آن در ساخت های خرد سیاسی دانست. پیش از اسلام پدر سالاری بوده اما زنها ارزش و احترام داشتن ... در مورد بحث تایپیک هم : میبخشید ولی تا خر نباشه خر سواری نیست ... 19 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ در ایران از هخامنشیان تا به انقلاب، قدرت و ثروت شاه نا محدود بود. حتی زمانی که انقلاب مشروطه اتفاق افتاد. او به هرجایی که میخواست دست می انداخت و حقوق این یا آن را به دیگری می بخشید. اگر کسی که از سوی شاه دارای حقوق شده بود به دلیلی مورد خشم او قرار میگرفت، شاه بدون نیاز به پاسخگویی به مرجعی، حقوق را از او پس گرفته و به شخص دیگری واگذار میکرد. شاه میتوانست بسته به میل خود، نه تنها بر جان و مال رعایا، بلکه بر جان و مال وزیر و امیر خود، دست انداخته و دستور عزل و قتل وی و خانواده اش را صادر نماید. در جامعه ی سنتی ایران، با تفکر ایلیاتی و سلسله مراتبی آن، شاه پدر و حاکم بر سرنوشت رعایایش بود. او شبانی را میمانست که به گله ی گوسفندانش نظم داده و سرنوشت آنان را تعیین میکرد. 22 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ پیش از اسلام پدر سالاری بوده اما زنها ارزش و احترام داشتن ... در مورد بحث تایپیک هم : میبخشید ولی تا خر نباشه خر سواری نیست ... پدر سالاری به معنای حکومت یک فرد به طور خاص پدر بر تمامی خانواده. بحث ارزش زن یا بچه فعلا در این تاپیک مدنظر نیست. 8 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ پدر سالاری به معنای حکومت یک فرد به طور خاص پدر بر تمامی خانواده. بحث ارزش زن یا بچه فعلا در این تاپیک مدنظر نیست. گفتی پیش از اسلام و پس از اسلام ..... خب خیلی ربط پیدا کرد! البته منم بحث رو برگردوندم سر مبحث خود تایپیک ... البته اگه شما بزاری 6 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ ادبیات سیاسی و پندنامههای ما نیز بر این موضوع تأکید کرده و این رابطه را توجیه مینمودند. برای مثال سعدی در بوستان میگوید: میازار عامی به یک خردله که سلطان شبان است و عامی گله یا نجمالدین رازی در مرصادالبلاد مینویسد: «پادشاه چون شبان است و رعیت چون رمه، بر شبان واجب است که رمه را از گرگ نگاه دارد و در رفع شر او بکوشد». 19 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ البته میدانیم که رابطهی شبان و رمه تنها ویژهی فرهنگ ایرانی نبوده و در هر جامعهی استبداد زدهای، رگههایی از آن قابل پیگیری است. نگاهی کوتاه به مسیحیت کاتولیک نیز نشان میدهد که هنوز اسقفها چوب دستی شبانی خود را بر زمین نگذاشتهاند و در مراسم آئینی آن را بهصورت نمادین به رخ مؤمنین مسیحی میکشند. البته در آن فرهنگ، پاپها و اسقفها، یعنی رهبران مذهبی، چوپان و هادی مؤمنیناند و در جوامع شرقی چون ایران، حاکمان و پادشاهان این نقش را بر عهده گرفته بودند. از شاهان هخامنشی، اشکانی و ساسانی گرفته، تا صفویه و زند و پهلوی در دوران اخیر خود را، بغ، سایهی خدا روی زمین و دارای فره ایزدی میپنداشتند و مورد تأیید و تمکین رعایای خود نیز قرار میگرفتند. 19 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ استبداد؟ این واژه ایه که آدمای ضعیف برای مظلوم نمایی ساختن آقا جان این قانون بنیادین هر سیستمیه: قوی بر ضعیف غالب است من اگر قدرتمندم و تو کمتر از منی باید از من تبعیت کنی تمامی موجودات و پدیدها از این قانون تبعیت میکنن من ندیدم گربه ای نخواد که موشی رو بخوره 10 لینک به دیدگاه
sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ اسعدادهاي من همش نهفته مونده... نميتونم استبداد رو كشف كنم 2 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ ایرانی ها بیش از حد زمینه استبداد پذیری را دارند. حتی در نام گذاری و آرزوهای آنها نیز میتوانید ببینید در حالیکه شاید در بین اعراب مسلمان هم دیده نشود. وقتی طرف مثلا اسمش را میذاره غلامرضا یا عبدالحسین، یعنی غلام و بنده یک انسان یا کنیز و نوکر یک فرد... مثلا یک خانمی با افتخار آرزو میکنه که کنیز بی بی فاطمـــه بشه !!! تمامی اینها باعث میشه از همون اول بذر تو سری خوردن در این ملت پاشیده میشه.... 14 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ استبداد؟این واژه ایه که آدمای ضعیف برای مظلوم نمایی ساختن آقا جان این قانون بنیادین هر سیستمیه: قوی بر ضعیف غالب است من اگر قدرتمندم و تو کمتر از منی باید از من تبعیت کنی تمامی موجودات و پدیدها از این قانون تبعیت میکنن من ندیدم گربه ای نخواد که موشی رو بخوره این نقل قول رو به نقل قول های سعدی و امام محمد غزالی اضافه میکنیم! نمونه ای از تفکر ایرانی! خب من باهات مخالفم چون در جای دیگه خلاف آن چیزی که میگی رو دیدم. توی جوامع مدنی قانون صریح الهجه از همه چیز قدرتمند تره نه شخص! اعتقاد به این تفکره که باعث شده توی این جامعه گرفتار دیکتاتوری باشیم! این قانونی که میگی به درد همون موش و گربه میخوره! ما انسانیم! 14 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ حال سؤال آن است که چگونه رعایا رمه بودن خود و شبان بودن شاه و بزرگ خود را توجیه کرده و بدان گردن مینهادند. کریستین سن در این باره مینویسد: «سلاطین ساسانی خود را در کتیبهها همیشه پرستندگان مزدا خواندهاند، اما در عین حال خود را شخصی ربانی (بغ) و از نژاد ایزدان نامیدهاند». خسرو دوم (خسرو پرویز) نیز خود را چنین خوانده است: «آدمی فناناپذیر میان خدایان و خدایی بسیار جلیل در میان مردمان» حتی دربارهی بهرهمندی پادشاهان ایران باستان از «فره ایزدی» اغلب جز برپایهی موفقیت حاکم در کسب قدرت، روشن نبود که وی چگونه فره ایزدی را بهدست میآورد. در شاهنامه وقتی حاکم بیدادگری در آستانهی سقوط قرار میگرفت، فردوسی او را فردی که فره ایزدی را از دست داده میدانست، حال آنکه فرمانروایان بیدادگر دیگری هم بودند که اصلاً سرنگون نشدند. به عبارت دیگر سرنگونی فرمانروا، نشانهی از دست دادن فره ایزدی و پیروزی جانشین او یا شورشگر بر او، نشانهی بهدست آوردن این فره بهشمار میآمد. 13 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ این نقل قول رو به نقل قول های سعدی و امام محمد غزالی اضافه میکنیم! نمونه ای از تفکر ایرانی! خب من باهات مخالفم چون در جای دیگه خلاف آن چیزی که میگی رو دیدم. توی جوامع مدنی قانون صریح الهجه از همه چیز قدرتمند تره نه شخص! اعتقاد به این تفکره که باعث شده توی این جامعه گرفتار دیکتاتوری باشیم! این قانونی که میگی به درد همون موش و گربه میخوره! ما انسانیم! این نظر من نبود که حالا مخالف باشیم یا نباشیم این یه حقیقت جامع بود که من تاحالا نقیضی براش ندیدم تو جوامع مدنی؟ به نظر من قانون هم یه چیز پوشالیه چرا که قانون رو همون افراد قدرتمند مینویسن و از آنجایی که انسان هم نوعی حیوانه منافع خودشو ارجح تر میدونه گوش جان میسپاریم به تلاوت قوانینی چند از ممالک مدنی: احمقانه ترین قوانین انگلیس ورود هر حیوانی به پارلمان انگلیس ممنوع است، به غیر از بز گاندی؛ این قانونی بود که پارلمان انگلیس قبل از سخنرانی گاندی تصویب کرد. دومین قانون ابلهانه بریتانیا، قانونی است که میگوید چسباندن تمبر منقوش به چهره اعضای خانواده سلطنتی به صورت وارونه روی پاکتنامه، یک عمل خیانتآمیز تلقی میشود و با مجرم به عنوان یک خائن برخورد خواهد شد. قانون سوم، مربوط به شهر لیورپول و از قوانین مجلس محلی این شهر است. طبق این قانون، هیچ کس حق ندارد در مکانهای عمومی عریان باشد مگر اینکه فروشنده یک ماهیفروشی محلی باشد! البته مسئولان شهر لیورپول در واکنش به این نظرسنجی، بلافاصله وجود این قانون را تکذیب کردند و آنرا یک افسانه خواندند اما این قانون از مدتها قبل به صورت یک کنایه بین مردم شهر نقل میشود. خبرنگاران انگلیسی بعد از این ماجرا، نوشتند که مسئولان یک شهر میتوانند وجود یک قانون را هم تکذیب کنند! قانون چهارم فهرست هم از دیگر ابداعات لرد کرامول است که او را به عنوان واضع بیشترین قوانین ابلهانه در تاریخ بریتانیا معروف کرده است؛ هیچکس حق ندارد در روز کریسمس رولت گوشت چرخکرده بخورد. این قانون هم در راستای قانونگذاریهای عجیب لرد کرامول برای مبارزه با پرخوری در بریتانیا وضع شد. قانون پنجم این است: در اسکاتلند، اگر کسی به منزل فرد دیگری مراجعه کرده و درخواست رفتن به توالت کند، قانونا حق انجام این کار را دارد. حتی در کلاه پلیس قانون ابلهانه ششم هم جالب است؛ در بریتانیا، هر زن حاملهای حق دارد در هر زمان و هر مکانی که خواست قضای حاجت کند؛ حتی در کلاه یک افسر پلیس لندن!. وجود این قانون که یکی از قوانین قدیمی لندن است، از چند وقت قبل سروصدای زیادی به پا کرده بود. در سال ۲۰۰۴ معترضان در نامهای از تونیبلر درخواست کردند برای حفظ شأن پلیس، این قانون را لغو کند که هنوز این کار انجام نشده است. قانون هفتم در سال ۲۰۰۴، رسانهها متوجه وجود قانونی شدند که کاملا مسخره به نظر میرسید؛ یک ماهیگیر در ساحل بریتانیا، یک ماهی اوزونبرون پیدا کرد و توسط پلیس دستگیر شد. طبق قوانین هر وال یا ماهی اوزونبرونی که در سواحل بریتانیا پیدا شود، سرش متعلق به پادشاه و دمش متعلق به ملکه است. پلیس برای کسب دستور به کاخ سلطنتی، فاکسی ارسال کرد و پاسخ آمد که ماهیگیر میتواند ماهی را برای خودش نگه دارد اما نمیتواند آنرا بفروشد! این قانون هم در میان قوانین ابلهانه برای خودش جایگاهی دارد و رتبه هفتم این فهرست را کسب کرده است. قانون هشتم فهرست، یک قانون مالیاتی گیجکننده و مسخره است که مثل عبارت عامیانه نه چاق میکند و نه لاغر است؛ در این قانون وضع مجری و وضعکننده قانون به هیچوجه معلوم نیست. طبق این قانون نگفتن مسائلی که نمیخواهید یک مامور مالیاتی آنرا بداند، غیرقانونی است اما نگفتن چیزهایی که اهمیت نمیدهید مامور مالیاتی آنرا بداند، قانونی است. نهمین قانون ابلهانه مربوط به سال ۱۳۱۳ است اما همچنان در کتاب قوانین بریتانیا وجود دارد. در زمان شوالیهها و جنگهای صلیبی، قانونی وضع شد که هنوز پابرجاست؛ هیچکس حق ندارد با زره و کلاهخود آهنی، وارد پارلمان شود.رایدهندگان و مسئولان شبکه تلویزیونی uktv اظهار تمایل کرده بودند که بدانند آیا هنوز هیچ نمایندهای هست که دلش بخواهد با یک زره آهنی وارد مجلس شود یا خیر قابل توجه آقای نخستوزیر و قانون دهم زمانی مسخرهتر به نظر میرسد که بدانیم گوردون براون – نخستوزیر فعلی بریتانیا– یک اسکاتلندی است و بعد از مدتها، دوباره یک اسکاتلندی رهبری بریتانیا را برعهده گرفته است. آقای گوردون براون خوشحال نخواهد شد اگر بداند در کتاب قوانین دولتش، قانونی وجود دارد که میگوید در شهر یورک، هرکس حق دارد درصورت دیدن یک اسکاتلندی، با تیر و کمان در دروازه قدیمی شهر او را به قتل برساند. چون قطعا او از زمان گذشته آمده است تا تغییری در آینده ایجاد کند. در فهرست قوانین فوق، قانونهای مختلف دیگری هم وجود داشتند که با اینکه رای نیاوردند، به اندازه کافی ابلهانه بودند؛ قوانینی مثل ممنوعیت شلیک توپ در نزدیکی محل دوئل (مصوب سال ۱۸۳۹)، ممنوعیت استفاده از هر نوع وسیله برای سرخوردن روی برف و یخ (مربوط به سال ۱۸۴۷) و ممنوعیت عبور گله گوسفند از وسط خیابانهای لندن (مربوط به سال ۱۸۶۷). آلیور کرامول، رکورددار تصویب قوانین احمقانه یکی از مأیوسکنندهترین نکاتی که در رایگیری قوانین ابلهانه برای انگلیسیها پیش آمد، یادآوری این نکته بود که بیشترین تعداد قوانین ابلهانه را آلیور کرامول دوستداشتنیشان تصویب کرده و درواقع او رکورددار وضع قوانین احمقانه است. در تاریخ انگلیس به کرامول لرد حامی انگلیس، اسکاتلند و ایرلند گفته میشود. کرامول در گفتن جملات جدی – که بعدا سوژه خنده شود – شهرت داشت. کرامول، استاد تصویب قوانین عجیب و غریب هم بود؛ البته او خودش قانون تصویب نمیکرد بلکه ایده میداد و پارلمان هم بلافاصله حرفهایش را تصویب میکرد. در بین ۱۰ قانون ابلهانه بریتانیا، قانونهای یک (منع مردن در پارلمان) و ۴ (منع خوردن رولت گوشت در کریسمس) شاهکار اوست؛ به علاوه کرامول، از این قانونها کم ندارد؛ مثلا او تصویب کرد که نقاشها باید تصویر هرکس را درست مانند خودش رسم کنند؛ با تمام ناهمواریها، جوشها و خالها؛ وگرنه نباید به نقاش دستمزد داد احمقهای باقی دنیا شبکه تلویزیونی uktv، قوانین ابلهانه کشورهای دیگر را هم به رایگیری گذاشته بود که در فهرست دهگانه دوم، آمریکا با داشتن ۴ قانون احمقانه رتبه اول را کسب کرد. اولین قانون فهرست مربوط به ایالت اوهایو بود که عنوان میکرد هیچکس حق ندارد یک ماهی را با شراب مست کند. ایتالیا، میلان: خندیدن در تمام حالات الزامی است؛ مگر در تشییع جنازه یا عیادت بیماران. (رتبه۸ قوانین احمقانه جهان) فرانسه: گذاشتن نام ناپلئون روی خوک غیرقانونی است. (رتبه ۱۰قوانین احمقانه جهان) استرالیا، ایالت ویکتوریا: فقط یک برقکار دارای پروانه میتواند لامپهای سوخته را عوض کند. دانمارک: فرار یک زندانی از زندان غیرقانونی است. سان سالوادور: رانندههای مست میتوانند بمیرند، قبل از این که تیرباران شوند. دانمارک: قبل از روشنکردن ماشین، ابتدا باید زیر آن را نگاه کنید و مطمئن شوید کودکی در زیر ماشین نیست قوانین احمقانه آمریکا به علت ایالتی بودن و سیستم فدرالی کشور آمریکا، ایالتها قوانینی مخصوص به خود دارند که مانند انگلستان به مناسبتهای مختلف وضع میشوند و بعد فراموش میشوند. بعضی از این قوانین آنقدر احمقانهاند که مشکل میشود وجودداشتن آنها را باور کرد. فهرست این قوانین توسط شبکه uktv تهیه شده است. ایالت آرکانزاس مرد قانونا میتواند همسرش را کتک بزند اما فقط ماهی یکبار. ایالت آلاباما رانندگی درحالی که یک چشمبند روی چشمها باشد، غیرقانونی است. (رتبه ۵ قوانین احمقانه دنیا) ایالت اوکلاهاما پلیس میتواند کسانی را که برای سگها شکلک درمیآورند، دستگیر کند. ایالت اوهایو فروختن کورن فلکس (پففیل خودمان) در روز یکشنبه در مغازهها ممنوع است. تمامکردن بنزین در وسیله نقلیه جرم محسوب میشود. ایالت ایلینویز صحبتکردن به زبان انگلیسی غیرقانونی است. زبان رسمی شناختهشده، آمریکایی است. دادن سیگار روشن به حیوانات ممنوع است. ایالت ایندیانا سیگارکشیدن میمونها، غیرقانونی است. ایالت تنسی انداختن کمند برای گرفتن ماهی، غیرقانونی است. ایالت جورجیا ردشدن جوجه از عرض خیابان غیرقانونی است. ایالت شیکاگو بردن یک سگ پودل فرانسوی به اپرا غیرقانونی است. ایالت فلوریدا چتربازی زنان متاهل در روز یکشنبه غیرقانونی است. (رتبه۶ قوانین احمقانه جهان) ایالت کالیفرنیا مرد قانونا میتواند همسرش را با کمربند چرمی کتک بزند؛ به شرطی که قطر کمربند بیشتر از ۵ سانتیمتر نباشد. درصورت استفاده از کمربند قطورتر مرد باید از همسرش اجازه بگیرد. شلیک به سمت هر نوع شکاری از روی یک وسیله نقلیه غیرقانونی است؛ مگر اینکه شکار یک نهنگ باشد. ایالت کولومبوس نمیتوان به صورت تصادفی روی نرده خانه کسی نشست. ایالت لوییزیانا قرقرهکردن در مکانهای عمومی غیرقانونی است. بستن روکش از چرم تمساح به کپسول آتشنشانی ممنوع است. زدن بانک و بعد شلیککردن به کارکنان بانک با تفنگ آبپاش غیرقانونی است. یک زن تا وقتی که همسرش پرچم جلوی ماشین گرفته، نباید رانندگی کند. گازگرفتن کسی با دندانهای طبـیـعـی حـمله ســاده است ولـی گـازگرفتن با دندان مصنوعی حمله مسلحانه است. ایالت ماساچوست گذاشتن ریش پروفسوری بدون مجوز ممنوع است. همراهداشتن اسلحه فضایی غیرقانونی محسوب میشود. ایالت مونتانا زن طبق قانون حق ندارد نامههای همسرش را باز کند. ایالت میشیگان طبق قوانین، دندانپزشکان در اسناد رسمی مکانیک محسوب میشوند. ایالت نبراسکا اگر کودکی هنگام مراسم مذهبی در کلیسا آروغ بزند، پلیس میتواند پدر و مادر کودک را دستگیر کند. ایالت ورمونت سوتزدن زیر آب غیرقانونی است!! همانطور که در اهرام ثلاثه پایینترین سنگ ها همواره متحمل سنگینترین فشار ها هستن تو هرم اجتماعی جوامع هم هر قانون به اصطلاح مردمی به ضرر قشر ضعیف جامعس این همواره بوده تو همه جای دنیا و باز خواهد بود 11 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ با درود از دید من ریشه بیشتر حکومت های استبدادی برمیگرده به دین ، دین بصورت شخصی کم خطر تره . حالا چه ایران چه غیر ایران ، ملتی وقتی اجازه نداشته باشه فکر کنه و آزادانه اظهار نظر کنه ، مستعد سلطه استبداد خواهد بود. 10 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ این نظر من نبود که حالا مخالف باشیم یا نباشیماین یه حقیقت جامع بود که من تاحالا نقیضی براش ندیدم تو جوامع مدنی؟ به نظر من قانون هم یه چیز پوشالیه چرا که قانون رو همون افراد قدرتمند مینویسن و از آنجایی که انسان هم نوعی حیوانه منافع خودشو ارجح تر میدونه گوش جان میسپاریم به تلاوت قوانینی چند از ممالک مدنی: همانطور که در اهرام ثلاثه پایینترین سنگ ها همواره متحمل سنگینترین فشار ها هستن تو هرم اجتماعی جوامع هم هر قانون به اصطلاح مردمی به ضرر قشر ضعیف جامعس این همواره بوده تو همه جای دنیا و باز خواهد بود این مواردی رو که گفتی احمقانه ترین قوانین جهانه که خود اروپائی ها تنظیم نمودند که مجله ی همشهری جوان ترجمه کرده بود و توی یکی از شماره هاش چاپ کرد. این هم به خاطر اینه که پارلمان انگلیس نمیتونه قوانین خودش رو حذف کنه به خاطر همین قوانین قدیمیش مثل بز گاندی مونده هنوز. (اون موقع قانون بوده که هیچ حیوانی حق حضور در پارلمان رو نداره ، گاندی گفته من بدون بزم نمیام ، بعد قانون رو تغییر دادن) اتفاقا قوانینی که گذاشتی نشون میده که چقدر به قانون و نه شخص اهمیت داده میشه توی همین ممالک مدنی و چه ساختار قدیمی ای توی قانون گذاری دارند. گرچه این هایی که گفتی خودشون به عنوان شوخی قبولش دارن و همه جا به عنوان ظنز مطرح می کنند. اما وقتی بحث های جدی تر میاد وسط خودت میدونی که قانون اقتدار خودش رو نشون میده و اون موقع کسی فصل الخطاب نیست. بعدش دوست من ما اونقدر توی قانون گذاری عقب هستیم که قانون اساسی کشورمون از قانون اساسی وقت فرانسه کپ زده بشه! ضمن اینکه دوست عزیز قرار نیست کشور ما شبیه کشور دیگه ای بشه. عنوان تاپیک هم ریشه یابی استبداد در ایرانه! نه چگونه شبیه کشورهای اروپایی شویم! 10 لینک به دیدگاه
ho0da 2321 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ استبداد؟این واژه ایه که آدمای ضعیف برای مظلوم نمایی ساختن آقا جان این قانون بنیادین هر سیستمیه: قوی بر ضعیف غالب است من اگر قدرتمندم و تو کمتر از منی باید از من تبعیت کنی تمامی موجودات و پدیدها از این قانون تبعیت میکنن من ندیدم گربه ای نخواد که موشی رو بخوره خیلی وقتا خود ما هستیم که به ادما قدرت می دیم، به ادم هایی که مثل یه بادکنک تو خالی هستن که اگه بادش خالی بشه هیچی نیست، در واقع خیلی از قدرت های آلان توی هر زمینه ای نه تنها سیاسی و اجتماعی ساخته ذهن و افکار مردم جامعه هستن... اونقدر که خودشونم باور کردن که قدرتمندند... 8 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ خلایق هر چه لایق هروقت ملتی لیاقت مردم سالاری و دموکراسی رو داشته باشه ، بهش میرسه ، انقلاب 57 هم به خاطر استبداد و گرسنگی و اینا نبود ، به خاطر دین بود ، اینجور حرکت ها به خاطر دین هم نشون دهنده ساده لوحیه مردمه . تو این چند هزار سال تمدن، ایرانی همیشه نشون داده تو سریخور و پاچه خواره و لیاقت حکومت مردم بر مردم رو نداره 3 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ پس از اسلام نیز حاکمان محلی، به نام خلیفهی مسلمین در دمشق و بغداد و به عنوان نمایندهی خداوند روی زمین، خطبه میخواندند و سکه میزدند. همهی آنچه پس از اسلام در حاکمیت سیاسی ایران روی داد، البته با تمایزاتی جزئی، همان بود که پیش از آن در جریان بود. تنها استثناء دورهی خلفای راشدین بود که مشروعیت خلیفه نه تنها از راه حکومت دینی (که در آن خلیفه رسول خدا بر زمین بود و میبایستی احکام دین را در میان امت استقرار بخشیده و جامعه را طبق قوانین شرع اداره نماید)، توجیه میشد، بلکه بر بیعت مردم با خلفا نیز استوار بود. اما به زودی و با سرکار آمدن خاندان بنیامیه، بیعت امت کنار گذاشته شد و زور شمشیر جای آن را گرفت و در عمل خلافت به سلطنت تبدیل شد. 8 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ این مواردی رو که گفتی احمقانه ترین قوانین جهانه که خود اروپائی ها تنظیم نمودند که مجله ی همشهری جوان ترجمه کرده بود و توی یکی از شماره هاش چاپ کرد. این هم به خاطر اینه که پارلمان انگلیس نمیتونه قوانین خودش رو حذف کنه به خاطر همین قوانین قدیمیش مثل بز گاندی مونده هنوز. (اون موقع قانون بوده که هیچ حیوانی حق حضور در پارلمان رو نداره ، گاندی گفته من بدون بزم نمیام ، بعد قانون رو تغییر دادن) اتفاقا قوانینی که گذاشتی نشون میده که چقدر به قانون و نه شخص اهمیت داده میشه توی همین ممالک مدنی و چه ساختار قدیمی ای توی قانون گذاری دارند. گرچه این هایی که گفتی خودشون به عنوان شوخی قبولش دارن و همه جا به عنوان ظنز مطرح می کنند. اما وقتی بحث های جدی تر میاد وسط خودت میدونی که قانون اقتدار خودش رو نشون میده و اون موقع کسی فصل الخطاب نیست. بعدش دوست من ما اونقدر توی قانون گذاری عقب هستیم که قانون اساسی کشورمون از قانون اساسی وقت فرانسه کپ زده بشه! ضمن اینکه دوست عزیز قرار نیست کشور ما شبیه کشور دیگه ای بشه. عنوان تاپیک هم ریشه یابی استبداد در ایرانه! نه چگونه شبیه کشورهای اروپایی شویم! به هرحال با تمامی این تعاریف من همچنان مصرم که عدالت کامل وجود نداره و قوی بر ضعیف پیروز است بله اگه قانون محوری باشه که قانون خود ما از اکثر کشور ها بهتره حتی اگه از قوانین بلژیک و فرانسه کپی زده شده باشه عامل پیشرفت غربی ها رو قانون مداری نمیدونم من که اگه خواستین توی یه تاپیک مجزا خدمتتون عرض میکنم عوامل پیشرفتشونو شما خودتون گفتین اگه با جوامع متمدن قیاس کنیم که منم قیاس کردم تمام حرف من این بود که حس برتری جویی توی نهاد آدمی و تمام موجوداته منم اگر جای شاپور دوم بودم ذوالاکتاف میشدم منم اگر جای عمر بودم کل ایرانو با خاک یکسان میکردم منم اگر هر قدرت مطلقی بودم فجایعی بدتر از اون میکردم و البته شما هم هکذا 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده