رفتن به مطلب

شعـری بـرای تـو...


ارسال های توصیه شده

تو را نه عاشقانه

و نه عاقلانه و نه حتی عاجزانه

که تو را عادلانه در

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

عدل مگر نه آن است که هر چیزی سر جای خودش باشد؟

  • Like 6
لینک به دیدگاه

تن تو خاورمیانه است

دیگران در هوس نفت در سرزمین پهناور تو چاه حفر می‌کنند

و من در حسرت زیتون لب‌هایت

قرن‌هاست که سراب می‌بینم

  • Like 6
لینک به دیدگاه

هیچ کس

دکمه های مرا

باز نکرده بود

جز تو

که می بستی و باز می کردی

...نمی دیدی دکمه آستینت

به یقه ام دوخته شده

ونگاهت بر لبهام

داب یادم رفته بود یا میم؟

بوسیدن که یادم نمی رود

عشق من

 

عباس معروفی

  • Like 7
لینک به دیدگاه

من از سرزمینی می ایم

سرا پا عشق

سرزمین مرغکان عاشق

سرزمینی که تنها یک رنگ بر آن حکومت می کند:

"سفید"

رنگ پاکی ها

رنگ خلوص

رنگ بی رنگ بودن

بی ریا بودن

بی غل و غش بودن

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
سرزمین من همه سفیدند

دریاچه های زلال سرزمینم

با رقص قوهای سفید

عشق را به بی رنگی

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
می کنند

و

نجابت در سفیدی اسبان سرزمینم

خودی نشان می دهد

 

ترا به این سرزمین دعوتی ست

ترا آغوش به روی تمام سفیدی ها بازست

بیا به سرزمین پکی ها قدم بگذار

و

بیاموز بی رنگ بودن را

و

فریاد زن :

" من همان بی رنگ بی رنگم"

  • Like 6
لینک به دیدگاه

میان کوچه می پیچد صدای پای دلتنگی

 

به جانم می زند آتش ، غم شبهای دلتنگی

 

چنان وامانده ام در خود که از من می گریزد غم

 

منم تصویر تنهایی ، منم معنای دلتنگی

 

چه می پرسی زحال من ؟ که من تفسیر اندوهم

 

سرم ماوای سوداها ، دلم صحرای دلتنگی

 

در آن ساعت که چشمانت به خوابی خوش فرو می رفت

 

میان کوچه های شب شدم همپای دلتنگی

 

شبی تا صبح با یادت نهانی اشک باریدم

 

صفایی کرده ام در آن شب زیبای دلتنگی

  • Like 2
لینک به دیدگاه

من از حقیقتی عبور کرده ام

که سخت قلب من از آن شکسته است

به تازگی

به این نتیجه مهم رسیده ام

که هرگز او

دلی به من نبسته است.....

  • Like 10
لینک به دیدگاه

مسلما ما سلام هایی به هم بدهکاریم

که ادامه ی هر کدامشان

می توانسته دیوانی شود

یا رمانی

و بعید است

که شبی چرخ و فلک های این شهر بازی را

به افتخار علاقه ی ما به سرگیجه

به ما اختصاص دهند

و بعید است

سلام هایی که از خیرشان گذشتیم

از ما بگذرند!

لا اقل رد که می شوی

بی هوا بگو: دوستت داشتم

و تا برگشتم

لای به لای جمعیت گم شده باش!

  • Like 7
لینک به دیدگاه

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد.

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت.

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد

به دست کودکی گستاخ و بازی گوش.

و او یک ریز و پی در پی

دم خویش را برگلویم

سخت بفشارد

بدینسان بشکند در من

سکوت مرگ بارم را...

  • Like 4
لینک به دیدگاه

تو می روی آرام

من از پی ات غمگین

قدم به راه جنون گذاشته ام سنگین

تو می روی آرام

چه ساده و چه صبور

مرا نمی بینی که گشته ام رنجور

تو می روی آرام

چه با وقار و متین

تنی به سرخی تو به خط جاده نگین

تو می روی آرام

فرشته ای انگار

دل رمیده ی ما شده اسیر انگار

تو می روی آرام

در این شب یلدا

دراین شب باران شبی به رنگ خدا

گهی نظر به منُ

گهی به عشق کنی

نه عاشقم شویُ نه ترک عشق کنی

گهی به ره نگری

گهی به سوی خدا

تو عازم حرمی چه حاجتی به گناه

در این کشاکش راه

ز دوریت بیمار

به عشق دیدن تو نگاه تیره و تار

نشسته ام در سوگ

نگاه مات و کبود

سکوت سرد زمین گواه این غم بود ...

 

"امین شجاع"

  • Like 7
لینک به دیدگاه

به اندازه ی نوشیدن یک فنجان قهوه ی تلخ بمان

بمان و تحمل کن

من نگران بعد رفتنت نیستم

من نگران خاطرات شیرین لحظه های با تو بودنم

که همه را با رفتنت تلخ میکنی

پس بمانو با نوشیدن یک فنجان قهوه کام خود را برای مدتی هرچند کوتاه تلخ کن

و بدان مدتها کام

که نه زندگی من را تلخ کردی

ومن تلافی جز تارف یک فنجان قهوه ی تلخ به تو نداشتم...

  • Like 4
لینک به دیدگاه

بیا با هم حضور عشق را باور کنیم امشب

دل شوریده را در خلسه ی ساغر کنیم امشب

به لطف این طربناکی، هجوم عشق افلاکی

ز جام با صفای دل، لبی را تر کنیم امشب

از این غوغای آتش زا، صدای اشتیاق آید

شب آتشفشان را راهی بستر کنیم امشب

دلم در سینه دارد حال یک دنیا شکوفایی

مجال این تراوش را غنای تر کنیم امشب

ردای آتشین عشق می پوشیم و هستی را

بسوزیم و بسوزانیم و خاکستر کنیم امشب

به در ک آبی احساس و در اوج سبکبالی

زلال شور و مستی صرف یکدیگر کنیم امشب

صدا سمت دیار عشق دارد هیبت پرواز

اهورایی طنین زندگی را سر کنیم امشب

ظهور آفتابیم و دل دریایی جنگل

بیا تصویر فردا را درخشان تر کنیم امشب!

  • Like 5
لینک به دیدگاه

چای ریختن شبانه

وقتی تو نیستی

فرسایشی‌ترین کار جهان است

مثل این‌که پای پی این ساختمان مستاصل

آهسته آهسته استکان استکان آب بریزم تا سست شود

یا پای این چنار متروکه

آهسته آهسته استکان استکان سم بریزم تا خشک شود

 

چای ریختن شبانه

آزمون تلخ زنده به گوری

آی عشق، آی عشق

دقیقا مرا تو بی‌سببی هستی

  • Like 10
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
×
×
  • اضافه کردن...