Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 شهریور، ۱۳۹۳ می تــــرسم می ترســم کســـی بــویِ تنـــت را بگیـــرد نغمـــــه دلـــت را بشنـــــود و تــــــو خـــو بگیــــری بــه مانــدنــــش چــــه احســـاس خــط خطـــی و مبــهمی ست ایــــن عاشقـــــانـــه های حســـــودی مـــن! 3 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۳ یه وقتای آدم اونقدر تنهاست که آرزو داره یکی صداش کنه حتی اشتباهی...!! 2 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۳ من هیچ وقت از بختم پیش خدا گِله نکرده ام؛ چون: میترسم او را، از خواب هایم ،هم بگیرد... 2 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۳ نگاه در چشمان بیمارش میدوزم! بغض را قورت میدهم … اما … نه نمیشود.. همیشه باریدن یعنی زن ، زن یعنی همیشه باریدن! اینجا هوا ابریست ، آنجا را نمیدانم! اینجا نفس تنگ است ، آنجا را نمیدانم! اینجا دنیایم اندازه آغوشیست که یکبار هم لمسشان نکرده … اینجا… نجیبانه دور میشوم ، نانجیبانه قلبم پا میکوبد! اینجا زنی عاشقانه میبارد … اشتباه نکن… همه جا زنان میبارند … گاهی عاشقانه ، گاهی عارفانه ، گاهی … 1 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۳ پاييز كه ميشود، غم عجيبي در دلم خانه ميكند... غم كه نه ... اما، عجيب دلتنگ ميشوم، و بيقرار... و پر ميشوم از تمام حسهاي غريب دنيا! خانه برايم تنگ ميشود... در اتاقم دلم ميگيرد... حيف است پاييز شود و تو در اتاق باشي! دلم ميخواهد باز كنم همهي پنجرههاي بسته ي شهر را ، و تمام هواي پاييز را يكجا ببلعم!... عاشق نسيم روحبخش پاييزم كه ناز ميخرد از برگهاي طلائي عشوه گر ... بوي برگهاي باران خوردهي پاييزي زندهام ميكند و مست ميشوم از تماشاي رقصيدن اين دلبركان رنگ در رنگ در آغوش باد...! و عاشق بارانام... باران كه ميبارد، چترم را ميبندم! و غرق ميشوم در تمام خوبيهاي دنيا... لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۳ مخاطب خاصم هر گاه تنها میشوم تو نیز میایی مینشینی کنارم و باز اواز دلتنگی سر میدهی انوقت من میمانم و چکه های چشمانم a.m لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۹۳ یه عمره که از چشم تو دورمو کنار توام بی تو هر ثانیه صدا می کنم اسمتو با خودم نبینم که جات پیش من خالیه 3 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۹۳ هیــــــچ گاه دوســــت داشــــتن هــــایِ پــــر دلیـــــل را دوســـــت نــداشتـــه ام مثلــا ایــــن ها که می گـــویــــنـــد عاشــــقِ چشــــمانـــش شدم . . . یا دیگـــــری می گـــویــد عاشـــــقِ شــانــــه هـــایــــش . . . یــا چــه می دانــم هرچـــه! اصلــا معنـــی نــدارد وقتـــی کســـی می گویـــد چـــرا دوستــــش داری؟ بایـــد نگـــاهـــش کنـــی لبــخــــــنــد بــزنــی و بگـــویـــی چـــــون دوســــتـــــش دارمـــ 4 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۳ کسی نمیتواند درک کند در قلب تنهایم چه میگذرد جز خدایی که از همه چیزم خبر دارد ایناز 4 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۳ خنده هایم را گم کرده ام اگر یافتی بگو دیگر به او نیازی نیست انکه دلیل خنده هایم بود سالهاست رفته کسی نخواهد گفت خنده هایم زیباست بخند ایناز 4 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۳ هیــــــچ گاه دوســــت داشــــتن هــــایِ پــــر دلیـــــل را دوســـــت نــداشتـــه ام مثلــا ایــــن ها که می گـــویــــنـــد عاشــــقِ چشــــمانـــش شدم . . . یا دیگـــــری می گـــویــد عاشـــــقِ شــانــــه هـــایــــش . . . یــا چــه می دانــم هرچـــه! اصلــا معنـــی نــدارد وقتـــی کســـی می گویـــد چـــرا دوستــــش داری؟ بایـــد نگـــاهـــش کنـــی لبــخــــــنــد بــزنــی و بگـــویـــی چـــــون دوســــتـــــش دارمـــ واقعااااااااااااااااا همینه.دوست داشتن یعنی ندونی برای چی دوسش داری مینویسم از تو .. از تو ای شادترین نغمه عشق تو که سرسبزترین منظره ای تو که سرشارترین عاطفه را نزد تو پیدا کردم و تو که سنگ صبورم بودی .. در تمام لحظاتی که خدا شاهد غصه و اندوهم بود به تو می اندیشم ..به تو میبالم .. واز تو میگیرم هر چه انگیزه درونم دارم من شباهنگام ..آن دم که تو را نزد خود میبینم.. بهترین آرامش ..برترین خواهش و احساس نیاز در دلم میجوشد روزها میگذرد .. عشق ما رو به خدائی شدن است.. رو به برتر شدن از هر حسی که در این عالم خاکی پیداست دوستت میدارم از همین نقطه خاکی تا عرش دوستت میدارم از زمین تا به خدا 5 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۳ شاید ان چشمان شاید ان تپش مهربان شاد ان دستهای گرم شاید ان گرمی شونه شاید آن عشق تمیز شاید ان دیدار خوش ..... شاید امشب بیایی شاید .. همینطوری خطور کرد شعر شد یا او نیکی نمی دونم 7 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۳ این روزها آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست که رخت های دلتنگیم را فرصتی برای خشک شدن نیست… 5 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۳ بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی دلت بگیره ولی دلگیری نکنی شاکی بشی ولی شکایت نکنی گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن . . . خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری ! خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی . . . 5 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مهر، ۱۳۹۳ در پرتو شمع کنارم خوابيده بودي به شقيقهات نگاه ميکردم خون در رگهات مثل آواز جريان داشت کجايي ؟ نارنجي من وقتي از دوريات ديوانه شوم خدا را هم ديوانه ميکنم ؟ نه همين که مرا ديوانه کردهاي کافي ست نگذار کار عشق ما به کائنات بکشد نگاهم کن 2 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مهر، ۱۳۹۳ معناي زنده بودن من ، با تو بودن است نزديک ، دور سير ، گرسنه رها ، اسير دلتنگ ، شاد آن لحظه اي که بي تو سر آيد مرا مباد مفهوم مرگ من در راه سرفرازي تو ، در کنار تو مفهوم زندگي است معناي عشق نيز در سرنوشت من با تو ، هميشه با تو براي تو ، زيستن 2 لینک به دیدگاه
ms13 1488 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۳ یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم 4 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۹۳ چه تنها ماندم بی تو چه زود فراموش شدم عشق من 3 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۹۳ درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و اخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس بی تو در کلبه ی گدایی خویش رنج هایی کشیده ام که مپرس 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۳ تنها شدم ، روزا شده تیره به عکسامون شدم خیره بدون تو چه بی تابم ، شبا تا صبح نمی خوابم … 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده