m@f 1923 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۲ وَقتی کِنارَمی، جایی بَرای ِ هیچ شِتابی نیست.. مَقصَد، هَمین حُضور ِ مَن و تُوست روزها... ساعتها... בقیقه ها... و حتﮯ لحظه ها... تنها برای رسیدن بﮧ یڪ چیز سپرمﮯشوند چیزی از جنس شقایق!!!! به چشمهایت بگو نگاهم نکنند... بگو وقتی خیره ات می شوم کارشان به کار خودشان باشد...! نه که فکر کنی خجالت می کشم ها..... نه! حواسم نیست... عاشقت می شوم خیلی قشنگ بود.... 4 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۲ محبوب من از دوست داشتنم میترسد... از داشتنم میترسد... از نداشتنم هم میترسد... با اینهمه اما... مبادا گمان کنید مرد شجاعی نیست!!! وطنش بودم اگر، به خاطر من می جنگید...! و مادرش اگر، بخاطرم جان... من اما هیچکسش نیستم، من، هیچکسش هستم... 6 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۲ با یه اتفاقایی توو زندگی، می میری و زنده میشی ولی دیگه اون ادم سابق نمیشی همیشه باید یک نفر باشد که بفهمد بعضی وقتها دل آدم برای چیزهایی کوچک هم تنگ میشود هوس غافلگیری میکند بفهمد شبهای تابستان برایت پر است از خاطرات شیرین سالهای رفته بفهمد زمانی که روزگار برایت عین آتش است بودنش در کنارت به اندازه ی یک دریا آرامش است از لرزش صدا و سکوت پای تلفنت بفهمد که دلتنگی که درد داری، که زندگی درد دارد همیشه باید یک نفر باشد چقدر خوبه بدونی یک نفر هست که تو فکر تو و فردات باشه اگع دنیارو از دستت بگیرن یکی هست که خودش دنیات باشه دلتنگم، بیقرارم و هیچکس نمیتواند درک کند حس و حال این بامدادها،گریستن هایم را... 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۲ راهی برای رفتن نفسی برای بریدن كوله بارم بر دوش مسافر میشوم گاهی... عشقی برای خواندن بغضی برای شكفتن خاطراتم در دست بازیچه میشوم گاهی... نگاهی در راه اعتمادی پرپر پاهایم خسته هوایی میشوم گاهی... فكرهای كوتاه صبری طولانی صدایی در باد زمستان میشوم گاهی... روزهای رفته ماه های مانده تقویم ام بی تاب دلم تنگ میشود گاهی... جای پایی سرد رد پایی گنگ در این سایه ی تنهایی چه بی رنگ میشوم گاهی... 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۲ رویاهای خط خورده دوران نوجوانی ام را در گوشه ای از قلبم قاب گرفته ام تا به یاد داشته باشم داشتن دست نیافتنی ترین رویاها نیز شیرین تر از بی رویا زیستن است. مشکل آدمها انتخاب های اشتباهشان نیست ! مشکل آدمها این است که دو دستی به انتخاب اشتباهشان میچسبند ! 6 لینک به دیدگاه
MahSa.92 2151 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۲ قرارمان همان جای همیشگی....فقط این بار تو هم بیا 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۲ دلتنگم و این درد کمی نیست، که پشت هیچ خط تلفنی صدای تو نیست دلتنگم و این درد کمی نیست که رو برمیگردانم و جای تو خالی است .. [TABLE=class: ncode_imageresizer_warning, width: 640] [TR] [TD=class: td1, width: 20][/TD] [TD=class: td2]براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 700x588 مي باشد[/TD] [/TR] [/TABLE] 6 لینک به دیدگاه
nazanin abedini 804 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۲ دخــتـــر کــوچــــــولـو : چیـکــارم داشــتــــــی ؟ . . . پـســـر کــوچــولــو : میـشــه بــا پـــســرای دیـگــه بـــازی نکنـــی ؟ آخــه مــن دوســـت دارم ... 7 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۲ یادت هست می گفتی سیاه موهایم را در مهتاب دوست داری؟ چشمان بیمارت سیاهی ها را از هم تشخیص می داد ولی زلال اشک های مرا که پشت سرت جاری می شدند نمی دید 6 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۲ علاوه بر این که من و تو ، ما نشدیم نصف منم از بین رفت . . . ! 9 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۲ متــــــــاسفم… نه برای تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست… نه برای خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم…. متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را…. از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم…. تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم…. 12 لینک به دیدگاه
nazanin abedini 804 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۲ در من طلوع کن در من غروب کن در من آشیانه بساز ریشه کن بارور شو عاشق شو شاعر شو شعر بساز شعر بخوان در من آسمان آبی باش ابر باش باران باش عمقِ دریا باش در من مثل یک شهر باش شلوغ باش گاهی اگر شد کوچهای بن بست باش شاد باش بخند بخند بخند و دلت اگر گرفت سر را بر سینهام بگذار به طپشهای قلبی گوش کن که میخواهد تو در وجودش طلوع کنی غروب کنی آشیانه بسازی شعر بسازی بباری بتابی بخندی بخندی بخندی و گاهی دلت اگر گرفت سر بر سینه اش بگذاری 10 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 بهمن، ۱۳۹۲ همه ی احساس ام را در آشوب افکنده عِطر ِ نگاه ِ تو .. قلب ام را خنک می کند کاش بازوی ات را به نرمی روی سَرَم بُگذاری چه دل نشین چه دوست داشتنی هیچ راه ِ پروا کردن از تو نیست بُگذار ، نَفَس در من بمیرد .. 6 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 بهمن، ۱۳۹۲ متــــــــاسفم… نه برای تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست… نه برای خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم…. متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را…. از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم…. تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم…. خسته ام از آرزوها ، آرزوهاي شعاري شوق پرواز مجازي ، بالهاي استعاري لحظه هاي کاغذي را، روز و شب تکرار کردن خاطرات بايگاني،زندگي هاي اداري . . 7 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 بهمن، ۱۳۹۲ در من طلوع کن در من غروب کن در من آشیانه بساز ریشه کن بارور شو عاشق شو شاعر شو شعر بساز شعر بخوان در من آسمان آبی باش ابر باش باران باش عمقِ دریا باش در من مثل یک شهر باش شلوغ باش گاهی اگر شد کوچهای بن بست باش شاد باش بخند بخند بخند و دلت اگر گرفت سر را بر سینهام بگذار به طپشهای قلبی گوش کن که میخواهد تو در وجودش طلوع کنی غروب کنی آشیانه بسازی شعر بسازی بباری بتابی بخندی بخندی بخندی و گاهی دلت اگر گرفت سر بر سینه اش بگذاری مثل اینکه ابر شده ام... باد که میخورد به تنم؛ بارانم می آید...! هوای اطرافم از باد گذشته، طوفانیست ... __________________ 9 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 بهمن، ۱۳۹۲ مثل یک درنای زیبا تا افق پرواز کن نغمه ای دیگر برای فصل سرما ساز کن زندگی تکرارِ زخمِ کهنه دیروز نیست بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن ... 10 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۹۲ این روزها زمستان تر از زمستانی ام که در آنم و چهلچراغی از قندیل و بغض آویزان کرده ام اینجا درست بالای سر شومینه ای که تو در آن هیزم نمی ریزی! --------------- مهدیه لطیفی 6 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۹۲ شعرهایم را میخوانی… و میگویی روان پریش شده ام ! پیچیده است … قبول … اما من فقط چشمهای تو را مینویسم … تو ساده تر نگاه کن … 8 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۹۲ مـیخـنـدم : دیـگـر تـ ــب هــم نـدارم داغ هـ ــم نیـسـتـم دیـگــر بــ ــه یـ ـاد تـ ــو هـ ـم نـیسـتم سـ ـرد شـ ـده ام... سـ ـرد سـ ــرد نمـ ـی دانـم شـایـد دق کـ ــرده ام کسـ ـی چــ ـه مـی دانـد بــ ـی حسـ ـم کـ ـردی نـسبت بــ ــه تمـ ــام حـ ـس هــ ــای دنیـ ــا... 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۲ آنچه زسر جوش دل نقشبند معنی نو بود و خیال بلند موئی به مویش به هنر به بختم پخته و سنجیده درو ریختم و صف نه زان گو نه شد از دل برون کان دیگری را به دل آید که چون هر صفتی را که بر انگیختم شعبهٔ تازه درو ریختم نیست ز کس لولوی لالای من ژرف ببین در تهٔ دریای من نکتهٔ من گوهر کان من ست زان کسی نیست ، ازان من ست دزدنیم ، خانهٔ بردیگری خانه گشاده ز در دیگری مایهٔ هر دزد، که در عالم است گر چه فزون ست، به قیمت کم است ؟ __________________ 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده