رفتن به مطلب

شعـری بـرای تـو...


ارسال های توصیه شده

حُرمتِ این مِهر بین من و تو بر چشمانم...

 

داستان مان دنباله دار شده...

 

نمی دانم چند فصل دیگر پایانِ خوش می رسد...:icon_redface:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

قصه عشق من و تو

قصه آن دو کبوتر

که جدا و دور از هم

همچو عاشقان محشر

یکی آزاد و رها از

تمام بندهای عالم

یکی همچو من اسیره

سرنوشته شوم و مبهم

یکی از روی خوشبختی

می گشاید پر پرواز

می گیرد اوج و رود بر

فراز دشتها و نیزار

  • Like 2
لینک به دیدگاه

فصل دلتنگي پاييز

فصل غمگيني عاشق

من و تو زاده فصل خزانيم

دو تن پرورده ي دامان گريه

پاييزه پاييز عريون

من و تو خسته و گريون

بيا در سوگ دلگير گل سرخ

بخونيم شعري از ديوان گريه

مي نويسم با دل تنگ

روي گلبرگ شقايق

فصل دلتنگي پاييز

فصل غمگيني عاشق

مي دونم پايان نداره بعد از اين

قصه ي بي برگ و باري هاي ما

من و تو زاده فصل خزانيم

دو تن پرورده ي دامان گريه

  • Like 3
لینک به دیدگاه

شبی از پشت یک تنهایی غمناک و بارانی

 

تو را با لهجه گلهای نبلوفر صدا کردم

 

تمام شب برای با طراوت بودن باغ قشنگ ارزوهایت دعا کردم

 

پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های ابی احساس

 

تو را از بین گلهایی که در تنهاییم رویید با حسرت جدا کردم

 

و تو در پاسخ ابی ترین موج تمنای دلم گفتی

 

دلم سرگردان و حیران چشمانیست رویایی

 

و من تنها برای دیدن ان چشمان

 

تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم

 

همین بود اخرین حرفت

 

و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشم هایم را

 

به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم

 

نمیدانم چرا رفتی؟ نمیدانم چرا؟ شاید خطا کردم

 

و تو بی انکه فکر غربت چشمان من باشی

 

نمیدانم کجا ؟ تا کی ؟برای چه

 

ولی رفتی.....

 

و بعد رفتنت باران چه معصومانه میبارید

  • Like 3
لینک به دیدگاه

به رفتن تــو سفر نـــه فرار میگویند

به این طریقه ی بازی قمار میگویند

به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد

هنــــوز مثل گذشته"نگار"میگویند

اگر چه در پی آهو دویده ام چون شیر

به من اهالـــــی جنگل شکار میگویند

مرا مقایسه بــا تـــو بگو کسی نکند

کنار گل مگر از حسن خار میگویند؟!!

تو رفته ای و نشستم کنار این همدم

به این رفیق قدیمی سه تار میگویند

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه

گریه .....نه

 

که عسل با آب مرغوب نیست

 

نکند در این زمستان قندیل باشد و موژه هایت....

 

بگو ببینم

 

این خیس گونه ها

 

از کجا آب می خورد.....؟!

 

08244044401609140277.jpg

  • Like 4
لینک به دیدگاه

احساس كردم ...

 

نخستين بار زيرقطره هاي باران ...

 

درپهناي دل غمناك آسمان ...

 

ودرآن هواي سوزناك

 

در كنار برگ هاي زردوباران خورده ي درختان

 

با تمام ياس و نااميدي ام

 

تورا احساس كردم...

 

احساس كردم با آغوش گرم وآرامت

 

وبا بوسه هاي آتشين و پرمهرت

 

و نفس هاي عطرآگين و وسوسه انگيزت...

 

احساس كردم...

 

عشق را...

 

بودن را...

 

و...

 

معناي تلخ زندگي را...!!

  • Like 5
لینک به دیدگاه

در انتظار آن دست هایم

 

 

که برایم کمی بابونه وحشی بیاورند

 

 

شاید کمی آرامم کنند...

 

 

در گوشَت میگویم

 

بابونه بهانه است

 

بی تــــــــــو،

 

بابونه ها هم آرامم نمیکنند

 

 

دست هایت را برایم بیاور...‏

  • Like 5
لینک به دیدگاه

دلم تنگ می شود گاهی.........

 

من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟

 

پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم

 

تنهاییت برای من ...

 

غصه هایت برای من ...

 

همه بغضها و اشکهایت برای من ...

 

بخند برایم بخند

 

آنقدر بلند

 

تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را ...

 

صدای همیشه خوب بودنت را

 

دلم برایت تنگ شده

 

دوستت دارم ...

  • Like 6
لینک به دیدگاه

چرا رفتی؟

 

تو که دوستم داشتی!

 

پس چرا تنهام گذاشتی؟

 

چرا برای همیشه رفتی؟

 

چرا جای آشتی نذاشتی؟

 

:icon_gol:

 

چرا منو پریشون کردی؟

 

تو که عاشقم نبودی

 

چرا ازم پنهون کردی؟

 

منو به خوبیات مهمون کردی؟

 

:icon_gol:

 

نگفتی بهت عادت میکنم

 

برای با تو موندن قیامت میکنم

 

نگفتی اکر بذاری بری از کنارم

 

بی هدف مرگ و دعوت می کنم

 

:icon_gol:

 

اخه میدونستی تومثل نفسی

 

تو بهترین وعزیز ترین کسی

 

اما بازم نموندی ورفتی من که

 

نفهمیدم تو از چی دلواپسی

  • Like 6
لینک به دیدگاه

دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را

 

در انحصار قطره های اشک نبینم

 

و تو برایم دعا کن ابر چشم هایم همیشه برای تو ببارد

 

دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم

 

و تو برایم دعا کن که هر گز بی تو نخندم

 

دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد

 

همیشه از حرارت عشق گرم باشد

 

و تو برایم دعا کن دستهایم را هیچگاه در دستی بجز دست تو گره ندهم

 

من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند

 

برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم

 

که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند

 

من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند

 

و بدان در آسمان زندگیم تو تنها خورشیدی

 

پس برایم دعا کن ، دعا کن که خورشید آسمان زندگیم هیچگاه غروب نکند

  • Like 3
لینک به دیدگاه

ما را دلی بود که ز دنیای دیگر است

ماییم جای دیگر و او جای دیگر است

 

چشم جهانیان به تماشای رنگ و بوست

جز چشم دل که محو تماشای دیگر است

 

این نه صدف ز گوهر آزادگی تهی است

و آن گوهر یگانه بدریای دیگر است

 

در ساغر طرب می اندیشه سوز نیست

تسکین ما ز جرعه مینای دیگر است

 

امروز میخوری غم فردا و همچنان

فردا به خاطرت غم فردای دیگر است

 

گر خلق را بود سر سودای مال و جاه

آزاده مرد را سر و سودای دیگر است

 

دیشب دلم به جلوه مستانه ای ربود

امشب پی ربودن دلهای دیگر است

 

غمخانه ایست وادی کون و مکان

رهی

آسودگی اگر طلبی جای دیگر است

  • Like 5
لینک به دیدگاه

این نامه را

برایت سفید می گذارم

امروز عجیب

بی واژه بی حصار می خواهمت

این نامه را تا کن

آسمان را بشکن

من پر از قاصدکم

امروز عجیب

در هوای تو می خواهم

پراکنده شوم

 

پرویز صادقی

  • Like 4
لینک به دیدگاه

دردم را بیش از این نکن!

 

تو با رفتنت آتش بر پیکره ظریف من می اندازی

 

چه کسی گفته اگر در کنار من نباشی من خوشبخت ترم؟

 

بمان برای همیشه بمان

 

بگذار عطر نفسهایت تضمیمی برای خوشبختی ام باشد

 

و آغوش پر مهرت امن ترین جای زندگی ام

  • Like 5
لینک به دیدگاه

تو شب خیس مژه هام یه شب بیا قدم بزن

با رقص تلخ اشک من ساز دوست دارم بزن

اتاق آرزوهامو خیلی مرتب چیدمش

بیا و با یه چشمکت اتاقمو بهم بزن

سخته برات تنهاییاتو کوک کنی

با عشق من چشای نازتو ببند ٬ برای من یه کم بزن

می خواستم از نگات بگم ٬ دوباره لغزید قلمم

قصه نویس رویاها بیا واسم قلم بزن

بگو دوسم داری یا نه ؟ یه جور بهم نشون بده

بقیه زندگیمو با این جواب رقم بزن

به جای ابرا واسه تو شب تا سپیده باریدم

به خاطر هرکی میخوای تو لااقل یه نم بزن

اون عکسی که ازم دیدی توش یه چیزایی کم داره

تو جای من رو گونه هام هاشور زرد غم بزن

بگو تو زندگیت کیه رد نشو از سوال من

زیر جواب نقره ایت چندتا برام قسم بزن

مجنون چی رو بلد نبود که لیلی قسمتش نشد

تو ام توی طالع من نقش بد ستم بزن

عاشقی سخت و آسونه ٬ بستگی به دلت داره

دوس داری بهتر بدونی یه سر به این دلم بزن

پیش خودت نگو که عشق همیشه عشقای قدیم

بیا یه بار از عشقای قشنگ حالا دم بزن

نامه باید خودش بیاد تا بنویسیش واسه من

تو خلوتت سری به این یه حس محترم بزن

سخته ولی جور دیگه شعرو باید تموم کنم

دلم که رفت چیزی اگه مونده ازم بیا بزن

زخم تو ٬ زخمتو می خوام ٬ هر دو واسم مقدسه

چه خنجرو ٬ چه عشقتو فقط واسه خودم بزن

یه وقت اگه تنها شدی با عشق و ساز و زمزمه

به خاطر من یه بارم ٬ من به تو می رسم بزن

  • Like 4
لینک به دیدگاه

کاش سورمه اولیدیم چکیلیدیم گوزووه

گوزوون یاشی اولیدیم سوزولیدیم یوزووه

گجنین نیصفیدی یارب یوخوگلمیر گوزومه

بو نه عالمدی خدایا دییرم اوز اوزومه

بیر نفر حاکم اولا جمع ده مه پاره لری

آچا زنجیر جفا دن یازیق آلوده لری

سالا جار هر بازارا آی سون آلسین سونی

قورخوم اوندا بودو کی هامی سووه من سونی

  • Like 3
لینک به دیدگاه

تـیـرِ هـیـچ ڪـدام از شـعـرهـایـم در دلِ سـنـگـے َت اثـر نـڪـرد !

 

ایـטּ یـڪـے ڪـلـہ ات را هـدف گـرفـتـہ . . .

 

مـے خـواهـم مُـخ َت را بـزنـم ..

 

پـنـــــــــــــــاه بـگـیـر . . . !

 

2916.jpg

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...