* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ چراغ روی تو را شمع گشت پروانه مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه مژده لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ ای در دل غم پرورم صد درد بی درمان ز تو یک مژده درمان بده گو دردمندی شاد شو امید ... 5 لینک به دیدگاه
island1991 416 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ گلم ز دست به در برد روزگار مخالف امید هست که خارم ز پای هم به در آید وصال 4 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۰ وصال او ز عمر جاودن به خداوندا مرا آن ده که آن به شیرین 3 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۰ بیا ای یار در بستان میان حلقه مستان به دست هر یکی ساغر چه شیرین است بیخویشی نگاه لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۰ تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است پیر 3 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ دل در اين پير زن عشوه گر دهر مبند كاين عروسي است كه در عقد بسي داماد است عرش 2 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ در وقت سماع صوفیان را از عرش رسد خروش دیگر صبا لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۳۹۰ نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد. عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد. خون 2 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۳۹۰ دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم خم دیدم و خون در دل و پا در گل بود فرش 2 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۰ خوش بود فرش تن نور دیده خوش بود مرغ جان بپریده زمان لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ ای زمانه این زمان کز من دلش دارد غبار گرد صحرای عدم گردان تن زار مرا چشم 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ در چشم بامدادان به بهشت برگشودن نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی جوان لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده بدان عاشق شدست و گریه کرده گمان 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۰ کوه پا بر جا گمان میکردمش دردا که بود از حبابی سست بنیانتر اساس دوستی نگار 2 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۰ آن پريشاني شب هاي دراز و غم دل همه در سايه ي گيسوي نگار آخر شد هوا 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۰ پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکند گره 3 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۰ گره بگشای برخیز که روزهایت یکی از دیگری کهنه تراند برخیز روشنایی کن بهار آور آقایی کن نبود 2 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۰ قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر نبود آتش 2 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۹۰ آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد انسان 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده