Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 29 دی، 2011 سکوت کردی و من، از سکوت تو مردم. هزار سم بلا، در سکوت تو خوردم. مرا به یاری دست تو ، صد هزار امید، به لحظه ی سقوط، دمی که از زمین و زمان ، پشت پا خوردم. (نسیم) 2
پیرهاید 10193 ارسال شده در 29 دی، 2011 برهنه پایان بر من حسد برند هر گه که بنگرند به کفش ادیم ما در حسرت نسیم صباییم ای بسا کرد صبا نسیم و نیارد نسیم ما حضرت سنایی شب 2
sam arch 55879 ارسال شده در 29 دی، 2011 رفتــــــه ام زیــــاد تو از این دیــــار هم آزرده از ســــکــوت تـــــــو از روزگــــار هم جــامـــانده یک نگاه غریبـــانه پیـــش تـــــو شب از کــــنار تــو پـر زد گـــرد و غـبـــار هم نازک تر از وجود تو شب های بـی کسی است نا خوش تر از خیال تو دل بود این انتــظارهم با روی ســرخ تو ایــــن دیدگــــان سـرد من در بین عاشقان تو گـم شــــــد بی اعـــتبار هم (شهرت) 3
پیرهاید 10193 ارسال شده در 29 دی، 2011 شهرت ذوق ما جهان بگرفت از مکان رفت و لامکان بگرفت قول مستانه ای که ما گفتیم دل عاشق به جان روان بگرفت جناب شاه نعمت الله ولی الست 3
sam arch 55879 ارسال شده در 29 دی، 2011 ما ز خرابات عشق مست الست آمدیم نام بلی چون بریم چون همه مست آمدیم پیش ز ما جان ما خورد شراب الست ما همه زان یک شراب مست الست آمدیم (کوه) 4
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 29 دی، 2011 نفشه ای خوشرنگ، دمیده بود در آغوش کوه، از دل سنگ. به کوه گفتم شعرت خوش است و تازه و تر! اگر درست بخواهی، من از تو شاعر تر. که شعرت از دل سنگ است و شعرم از دل تنگ! “فریدون مشیری” (ترانه) 4
AFARIN 7196 ارسال شده در 31 دی، 2011 ببين از چشمه ميجوشد ترانه ز گلها مي كشد آتش زبانه كبوتر مي وزد بر روي هر بام پرستو ميچكد از سقف خانه صهبا 2
sam arch 55879 ارسال شده در 31 دی، 2011 صهبا صهباي من زيباي من ، سيمين تو را دلدار نيست وز شعر او غمگين مشو ، کو در جهان بيدار نيست گر عاشق و دلداده اي ، فارغ شو از عشقي چنين کان يار شهر آشوب تو ، در عالم هشيار نيست (صورت گر) 2
AFARIN 7196 ارسال شده در 31 دی، 2011 هر كو نكند فهمي زين كلك خيال انگيز نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد راز 2
sam arch 55879 ارسال شده در 31 دی، 2011 راز آه ، اینست آنچه می جستی به شوق راز من ، راز نی دیوانه خو راز موجودی که در فکرش نبود ذره ای سودای نام و آبرو راز موجودی که دیگر هیچ نیست جز وجودی نفرت آور بهر تو آه ، اینست آنچه رنجم می دهد ورنه ، کی ترسم ز خشم و قهر تو شعر راز من - فروغ فرخ زاد -دیوان اسیر [h=2](باغبان)[/h] 2
AFARIN 7196 ارسال شده در 31 دی، 2011 باغبان گر پنج روزي صحبت گل بايدش بر جفاي خار هجران صبر بلبل بايدش هنر 2
sam arch 55879 ارسال شده در 31 دی، 2011 هنر چو پرسند پرسندگان ازهنر نباید كه پاسخ دهی از گهر هنر نزد ایرانیانست و بس ندارند شیر ژیان را بكس (پیمانه) 2
AFARIN 7196 ارسال شده در 31 دی، 2011 من مست و تو ديوانه ما را كه برد خانه صد بار تو را گفتم كم خور دو سه پيمانه گل 2
sam arch 55879 ارسال شده در 31 دی، 2011 گل گل باغ آشنایی ، گل من ! كجا شكفتی كه نه سرو میشناسد نه چمن سراغ دارد ؟ نه كبوتری كه پیغام تو آورد به بامی نه به شاخسار دستی ، گل آتشین جامی نه بنفشهای ، نه جویی . نه نسیم گفتوگویی . نه كبوتران پیغام نه باغهای روشن ! (بحر) 2
Himmler 22171 ارسال شده در 31 دی، 2011 کشتی شش گوشه ایست این شش جهت بحر بیپایان در این شش چون بود مولوی تابش 2
AFARIN 7196 ارسال شده در 16 بهمن، 2011 بناهاي آباد گردد خراب ز باران و از تابش آفتاب پي افكندم از نظم كاخي بلند كه از باد و باران نيابد گزند (فردوسي) ...... مهر 2
Himmler 22171 ارسال شده در 17 بهمن، 2011 نشان مهر تو جستم بهرکجا که رسیدم زمهر در تو نشانی نه دیدم ونشنیدم خواجو نشانی 2
sam arch 55879 ارسال شده در 17 بهمن، 2011 كعبه یك سنگ نشانی است كه ره گم نشود حاجی احرام دگر بند ببین یار كجاست (صورتگر) 2
AFARIN 7196 ارسال شده در 17 بهمن، 2011 صورتگر نقاشم هر لحظه بتي سازم وانگه همه بتها را در پيش تو بگدازم صد نقش برانگيزم با روح درآميزم چون نقش تو را بينم در آتشش اندازم آسمان 2
sam arch 55879 ارسال شده در 17 بهمن، 2011 پدرم پشت دو بار آمدن چلچله ها پشت دو برف پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی پدرم پشت زمانها مرده است پدرم وقتی مرد آسمان آبی بود سهراب سپهری (دوری) 1
ارسال های توصیه شده