رفتن به مطلب

مشاعره با کلمه پیشنهادی


ermia_rooz

ارسال های توصیه شده

و آن طرف

در افق مهتابی ستاره رو در رو

زن مهتابی من ...

و شب پر آفتاب چشمش در شعله‌های بنفش درد طلوع می‌كند:

مرا به پیش خودت ببر!

سردار بزرگ رویاهای سپید من!

مرا به پیش خودت ببر!

 

 

 

(مرد)

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 656
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

باظاهرا رفيقان بس نا رفيق بوديم

هر پشت اعتمادي زخمي به خنجر كرديم زخمي به خنجر كرديم

هر سينه رفيقي با تيغ كين دريديم

خود كرده ها چه آسان نسبت به داور كرديم نسبت به داور كرديم

هرجاييه هوس را تا خواهشي بر آريم

اسكندران ملكي صحراي محشر كرديم

با ذورقي شكسته پارو به آب داديم

چشمان مادران را درياي احمر كرديم

حالا چه مانده بر جا؟ جز مشت خاطراتي !

در خاطري شكسته اسمي كه از بر كرديم

ما خون عاشقان را در لاله ها شكستيم

بر حجله هاي آنان آلاله زيور كرديم آلاله زيور كرديم

با خون آن دليران آسان وضو گرفتيم

در جام شهر دوستان زهر مكرر كرديم زهر مكرر كرديم

(شقایق)

لینک به دیدگاه

نفس باد صبا مشك فشان خواهد شد

عالم پير دگرباره جوان خواهد شد

ارغوان جام عقيقي به سمن خواهد داد

چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد

 

 

گلبانگ

لینک به دیدگاه

ای خنده ی شیرین تو جان مایه ی هستی

با گریه ی تلخم چه کنی وقت جدایی

دریاب گرفتار قفس را نفسی چند

 

ای نغمه ی چشمان تو گلبانگ رهایی

 

"فریدون مشیری"

 

(نگاه)

لینک به دیدگاه

لحظه اي چند بر اين آب نظر كن

آب آيينه ي عشق گذران است

تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است

باش فردا كه دلت با دگران است

تا فراموش كني چندي از اين شهر سفر كن

 

صبا

لینک به دیدگاه
ای حدحد صبا به سبا میفرستمت

بنگر که از کجا به کجا میفرستمت

 

یار

 

هدهد

 

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا

نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی

 

چرخ

لینک به دیدگاه

[TABLE=width: 100%]

[TR]

[TD=align: left]این چرخ فلک که ما در او حیرانیم

[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]فانوس خیال از او مثالی دانیم[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]خورشید چراغداران و عالم فانوس

[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]ما چون صوریم کاندر او حیرانیم

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

(طالب)

لینک به دیدگاه
آب اگر نیست نترسید که در قافله مان

دل دریایی و چشمان تری هست هنوز

 

(صفیر)

 

 

 

صفیر بلبل طبعم شنو وگرنه بباغ

نوای قمری و بانگ هزار بسیارست

خواجوی کرمانی :icon_gol:

ساغر...

لینک به دیدگاه

اين كيست كه بر دلها آورده شبيخوني

صد شهر تمنا را يغما زده تركانه

در دشت جنون من جبريل زبون صيدي

يزدان به كمند آور اي همت مردانه

 

 

(عرش)

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...