partow 25305 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ داستان از اينجا شروع ميشه كه چند شب پيش رفته بودم شيراز خونه يكي از اشنايان اخر شب اشنامون گفت سحر موقعه نماز بيدارت ميكنم تا خداي ناكرده خواب نموني ....منم كه روم نميشد بگم كلا نماز نمي خونم و تو عمل انجام شده قرار گرفته بودم چيزي نگفتم اخه بدجور رودبايستي داشتم باهاش..خلاصه رفتم اتاق از پشت گيره كشويي در را زدم .. سحر صداي تق تق در بلند شد .. بااجازه همون زير پتو يك الله اكبر كش داري وبلندي گفتم همونايي كه بعد از نيت ميگن ، ..كه هركه باورش ميشد درام سجاده اب ميكشم شب بعدش دوباره همون ساعت در زد اتفاقا اون شب يادم رفته بود گيره درو ببندم دوباره از همون زير پتو با حالت يه ور يك قل هوالله احدي از ته حلق تلاوت كردم كه خودم داشت باورم ميشد نماز ميخونم يك مرتبه صداي باز شدن در اومد نگو هنوز دو دقيقه تا اذان مونده بوده ...هيچ ديگه ابروم كيلويي شد و كنف يكون .. هاجي هم كه دهنش وا مونده بود شديد گفت ظاهرا شما زير پتو هم ذكر ميگيد !!!! اينكه همون اولش اشتباه كردم كه نگفتم جاي هيچ شكي نيست (البته با اونهايي كه راحتم ميگم مثلا خياي از دوستان و اقوام ) .. اما واقعا ببيند همين دين ادمو مجبور به چكارايي ميكنه ..!!!!!!! دین مجبورت کرد زیر پتو مثلاً نماز بخونی؟ 5 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ انقدر سخته صبح بیدار شدن برای نمازآب به صورتت بخوره دیگه خوابت نمیبره فکر کن نماز خونم نباشی نماز میخوندم بعدش درس میخوندم فعلا كه تو ي شك اون لحظه باز شدن درم چشام پر خواب پتو هم رو سرم كشيده بوم كلا!! 3 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ فعلا كه تو ي شك اون لحظه باز شدن درم چشام پر خواب پتو هم رو سرم كشيده بوم كلا!! صبح چیزی بهت نگفت؟ نگفت تقبل الله 3 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ در آینده بازم میری خونه شون یا نه؟ 3 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ شب اول نگفت کجا وضو گرفتی :ws28: نماز از منکر باز میدارد اگه واقعا به نماز اعتقاد داشته باشه اون که میخونه...نه از روی عادت و خجالت و رودربایستی و اجبار بخونه :ws50: البته خوندن از روی عادت و ... هم بهتر از نخوندنشه حداقل در روز یاد خدا میفتی البته اگه خدا داشته باشی نداشتی هم بخون به نیت ورزش 3 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ در آینده بازم میری خونه شون یا نه؟ مثلا میگه با هم بریم مسجد این هم روش نمیشه بگه نه قبول می کنه. این همه راه باید پتو و بالش رو بکشه تا مسجد چشماشم بسته نگه داره که خواب از سرش نپره اونجا بخوابه زیر پتو ذکر بگه بعد بلند شه بیاد نره بهتره 4 لینک به دیدگاه
Atishpare_Shahi 1736 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ انقدر سخته صبح بیدار شدن برای نمازآب به صورتت بخوره دیگه خوابت نمیبره فکر کن نماز خونم نباشی من که اگه صبح بیدار شم به جای وضو برم دوش هم بگیرم بازم خوابم میبره 4 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ مثلا میگه با هم بریم مسجد این هم روش نمیشه بگه نه قبول می کنه. این همه راه باید پتو و بالش رو بکشه تا مسجد چشماشم بسته نگه داره که خواب از سرش نپره اونجا بخوابه زیر پتو ذکر بگه بعد بلند شه بیاد نره بهتره :ws28: 2 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۸۹ بنده خدا سر صبح تا دسشویی رفتی یه دو رکعتم میخوندی دیگه نخوندن همچين نمازي بهتر نيست ؟؟ حداقلش ادم كلاه سرخودش نميزاره فک کنم این بیشتر به خود "اعتقاد" برگرده تا "نماز" نبود ازادي هم بي تاثير نيست اينكه بدون ترس از انگ خوردن بگي نماز نمي خونم دين ندارم هم خيلي مهمه در آینده بازم میری خونه شون یا نه؟ آره ......گذشت ديگه..البته بهتر شد كه فهميد مثلا میگه با هم بریم مسجد این هم روش نمیشه بگه نه قبول می کنه. این همه راه باید پتو و بالش رو بکشه تا مسجد چشماشم بسته نگه داره که خواب از سرش نپره اونجا بخوابه زیر پتو ذکر بگه بعد بلند شه بیاد نره بهتره شايد يه چيزي تو همين مايه ها من که اگه صبح بیدار شم به جای وضو برم دوش هم بگیرم بازم خوابم میبره طرح اومده كه يه ركعت رو بندازن رو ظهر يه ركعت رو رو شب برا انتخابات بعدي هم محمود گفته قرص نماز ميسازيم كه ملت لازم نباشه صبا بيدار شن 4 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۸۹ من که اگه صبح بیدار شم به جای وضو برم دوش هم بگیرم بازم خوابم میبره خفته را دوش کی کند بیدار؟ 3 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۸۹ انقدر سخته صبح بیدار شدن برای نمازآب به صورتت بخوره دیگه خوابت نمیبره فکر کن نماز خونم نباشی من مدرسه که می رفتم مامانم صبح منو برای مدرسه بیدار می کرد وضو می گرفتم نماز می خوندم که بتونم تو سجده بخوابم هیچ وقت با وضو گرفتن خواب از سرم نپرید 4 لینک به دیدگاه
Atishpare_Shahi 1736 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۸۹ طرح اومده كه يه ركعت رو بندازن رو ظهر يه ركعت رو رو شب برا انتخابات بعدي هم محمود گفته قرص نماز ميسازيم كه ملت لازم نباشه صبا بيدار شن حالا نمیشه یه طرح بیاد که مثل تو زیر همون لحاف خوند خفته را دوش کی کند بیدار؟ وقتی از خواب سیر شد 2 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۸۹ حالا نمیشه یه طرح بیاد که مثل تو زیر همون لحاف خوند وقتی از خواب سیر شد فك كنم نقطه چين شهادت بشه حالا بازم بگو طرح نماز زير پتو سه فوريتي تصويب بشه !! 2 لینک به دیدگاه
Atishpare_Shahi 1736 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۸۹ فك كنم نقطه چين شهادت بشه حالا بازم بگو طرح نماز زير پتو سه فوريتي تصويب بشه !! خوب یه طرح میدیم که کلا حذف بشه :icon_pf (34)::icon_pf (34): لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۸۹ فکر کنید من تا 2 سال باید این ننگ را تحمل کنم . زیر کاری برم که ازش متنفرم .به خاطر سربازی در سپاه. روش ارش هم جواب نمیده.چون اگر فرمانده متوجه بشه دیگه فقط ابرویت نمیره.بیچارم میکنند:icon_pf (34): 3 لینک به دیدگاه
الهام. 8079 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۸۹ من كه مامان و باباي خودم نميدونن نماز نميخونم...اما بقيه فاميل ميدونن!!! شب بمونم خونشون هيشكي واسه نماز بيدارم نمي كنه 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۸۹ خب ارش جان بچه ها گفتن که اعتقادی که براساس باورهای ادمی نباشه هیچ فایده ای نداره بهتر بود همون اولش روراست برخورد میکردی 4 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۸۹ فکر کنید من تا 2 سال باید این ننگ را تحمل کنم . زیر کاری برم که ازش متنفرم .به خاطر سربازی در سپاه.روش ارش هم جواب نمیده.چون اگر فرمانده متوجه بشه دیگه فقط ابرویت نمیره.بیچارم میکنند:icon_pf (34): داداش منم اونجا خدمت کرد اما نمیخوندمیرفت ته صف مینشست یا میخوابید 2 لینک به دیدگاه
hilari 2413 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۸۹ داستان از اينجا شروع ميشه كه چند شب پيش رفته بودم شيراز خونه يكي از اشنايان اخر شب اشنامون گفت سحر موقعه نماز بيدارت ميكنم تا خداي ناكرده خواب نموني ....منم كه روم نميشد بگم كلا نماز نمي خونم و تو عمل انجام شده قرار گرفته بودم چيزي نگفتم اخه بدجور رودبايستي داشتم باهاش..خلاصه رفتم اتاق از پشت گيره كشويي در را زدم .. سحر صداي تق تق در بلند شد .. بااجازه همون زير پتو يك الله اكبر كش داري وبلندي گفتم همونايي كه بعد از نيت ميگن ، ..كه هركه باورش ميشد درام سجاده اب ميكشم شب بعدش دوباره همون ساعت در زد اتفاقا اون شب يادم رفته بود گيره درو ببندم دوباره از همون زير پتو با حالت يه ور يك قل هوالله احدي از ته حلق تلاوت كردم كه خودم داشت باورم ميشد نماز ميخونم يك مرتبه صداي باز شدن در اومد نگو هنوز دو دقيقه تا اذان مونده بوده ...هيچ ديگه ابروم كيلويي شد و كنف يكون .. هاجي هم كه دهنش وا مونده بود شديد گفت ظاهرا شما زير پتو هم ذكر ميگيد !!!! اينكه همون اولش اشتباه كردم كه نگفتم جاي هيچ شكي نيست (البته با اونهايي كه راحتم ميگم مثلا خياي از دوستان و اقوام ) .. اما واقعا ببيند همين دين ادمو مجبور به چكارايي ميكنه ..!!!!!!! :ws17::ws28: 1 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۸۹ چه فامیل گیری بوده . خیلی از نمازخونا هم نماز صبحو میپیچونن ، شما که جای خود داری . 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده