رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 157
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

?Pic%2086820031%201%20%D8%B4%DB%8C%D8%B7%D8%A7%D9%86%20%D8%AF%D8%B1%20%DA%A9%D8%B4%D8%AA%DB%8C

 

شابک: 978-964-8155-45-7

قیمت پشت جلد: 110000

تاریخ نشر: 860820

شماره چاپ: 1

شمارگان: 2200

تعداد صفحه: 766

کد کنگره: 9ش274ف/PZ3

کد دوئی: 823.914

چاپ شهر: تهران

ابعاد: وزیری

نوع جلد: گالینگور

زبان کتاب: فارسی

گرداورندگان: جواد سیداشرف ،کالین فالکنر

انتشارات: نگارستان کتاب

چکیده کتاب: «شیطان در کشتی» ماجرایی تاریخی از یک کشتی هلندی با نام «باتاویا» را نقل می‌کند. این کشتی که در قرن ۱۶ به سمت جاماییکا حرکت می‌کرد در اقیانوس غرق شد و ۳۰۰ نفر سرنشین آن در یک جزیره بی آب و علف، اجتماعی بدوی را تشکیل دادند.

استخوان بندی این داستان بر واقعیات تاریخی استوار است و طی ان رفتار و کردار انسان هایی توصیف می شود که روزی زنده بودند و با کشتی باتاویا سفر می کردند. این کشتی تسل ـ بزرگ ترین و غربی ترین جزیره از مجمع الجزایر فریسی در دوکیلومتری خاک اصلی هلند ـ را به مقصد باتاویا ترک کرد که طی این مسیر نه ماه به طول انجامید اما تفاقات ناگواری برای سرنشینان ان رخ داد و اگر کشتی زاندمن درست در همان روزی که ووتر لوس به ویبه هایس و سایر سربازان اجیر حمله کرد به ساحل جزیره ی بلند نمی رسید بازمانده ای باقی نمی ماند تا شرح یکی از فاجعه بارترین و بدعاقبت ترین حوادث تاریخ سفر دریایی را بازگو کند. لوکرتسیا فان درمیلن زنی زیبا و باوقار یکی از سرنشینان کشتی بود که به منظور پیوستن به همسرش در باتاویا در این سفر پرماجرا حضور داشت. دریانوردان پیر و کهنه کار معتقد بودند که وجود زنی زیبا در کشتی بدیمن است و مصیبت به بار می اورد و روح شیطان را در وجود مردان زنده می کند.

رمان «شیطان در کشتی» با مضمونی فلسفی و نگاهی موشکافانه به زندگی انسان در جامعه‌ای بدون قانون می‌پردازد.

این کتاب وجدان‌های خاموش خواننده را بیدار می‌کند و تفاوت وجدان از قانون و جبر را نمایان می‌سازد.

  • Like 24
لینک به دیدگاه
یعنی کلا ترجمه نشده؟؟

 

اره انگلیشش رو بذار فرزندم

چرا ترجمه شده هستش

ترجمشم خوبه

اما تونت نمیدونم چرا نیست

 

 

اسم آلمانیش اینه

zorn der meere

الان انگلیسیش یادم نمیاد نمیتونم پیداش کنم

پیدا کردم میزارم همینجا

  • Like 7
لینک به دیدگاه

کتاب فاوست نوشته یکی از بزرگترین ادیبان تاریخ ادبیات جهان یوهان ولفگانگ فون گوته یکی از تاثیر گذار ترین کتابها روی زندگی شخصی من و جزو سه اثر ادبی برتری که توفیق مطالعش نصیب من شد.....

به جز زبان آلمانی و ترجمه انگلیسی این نمایشنامه ترجمه فارسیش توی اینترنت وجود نداره و با توجه به اینکه شاید ذکر لینک دانلود کتاب از ملزومات تاپیک بیاد ولی به نظرم ارزش این کتاب اینقدر زیاد هست که در خور معرفی باشه....

 

گوته : گوته یکی از شخصیت‌های مطرح ادبیات آلمان و جنبش "ویمار کلاسیسیسم" در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بود. آثار او در حوزه‌های متعددی چون: ادبیات، شعر، نمایش‌نامه، علوم، نقاشی، نظریه‌پردازی و انسان‌شناسی برجسته هستند. شاهکار او که به‌عنوان یکی از بهترین‌های ادبیات جهان محسوب می‌شود، شعر دراماتیک «فاوست» است. از دیگر آثار برجسته‌ی او از رمان نامه‌وار «غصه‌های ورتر جوان» یا رمان نیمه شرح‌ حال «خویشاوند اختیاری» می‌توان نام برد.

 

تأثیر گوته در سرتاسر اروپا گسترش یافته بود و آثارش در قرن بعد از او، منبع اولیه‌ی اطلاعات در زمینه‌های موسیقی، شعر، نمایش‌نامه و فلسفه بوده‌اند. از او به عنوان مبتکر مفهوم ادبیات جهانی نام می‌برند، که در ادبیات‌های انگلیس، فرانسه، ایتالیا، یونان کلاسیک و ایران علاقه‌مندان زیادی داشت.

 

تأثیری که گوته در فلسفه‌ی آلمان داشت، قابل سنجش نیست؛ بخصوص تأثیری که بر نسل کسانی چون: "هگل" و "شلینگ" داشت. او در زمینه‌ی علمی نیز بسیار فعالیت داشت و "داروین" را از خود متأثر کرده بود.

 

گوته از همان کودکی تحت آموزش پدر و معلمان خصوصی‌اش، به فراگیری درس در همه‌ی زمینه‌ها، بویژه زبان‌های لاتین، یونانی، فرانسوی و انگلیسی پرداخت. گرچه علاقه‌ی فراوانش او را به سمت نقاشی برد؛ اما خیلی زود به ادبیات گرایش پیدا کرد و به آثار "هومر" و "فردریش گوتلیب کلوپشتوک" علاقه‌مند شد.

 

گوته بین سال‌های 1765 تا 1768 به تحصیل در رشته‌ی حقوق در لایپزیک پرداخت؛ اما بیش‌تر در کلاس‌های شعر "کریستیان فورشتگوت گلرت" شرکت می‌کرد. در سال 1770، اولین مجموعه‌ی‌ شعرش را با نام «Annette» به صورت بی‌نام منتشر کرد.

 

مهم‌ترین اثر گوته قبل از آن‌که در سال 1806 به "ویمر" برود، تراژدی «گوتس فون برلیشینگن» در سال 1773 بود، که اولین کاری بود که برای او شهرت به ارمغان آورد.

 

آثار شعری گوته نیز به‌عنوان یک الگو برای جنبش شعر آلمان به‌نام «برون‌گرا» استفاده می‌شدند و سروده‌های وی، الهام‌بخش موسیقی‌دانان بزرگی چون "موزارت" و "بتهوون" شدند.

 

گوته سرانجام روز 22 مارس 1832 در سن 82سالگی در ویمر درگذشت. او الهام‌بخش افرادی چون: گونتر گراس، شوپنهاور، هگل، نیچه، کاسیرر، ویتگنشتاین و چارلز داروین بود.

 

 

خلاصه داستان : فاوست، دانشمند و استادی صاحب نام، می‌نشیند و سال‌های عمرش را حسابرسی می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که هم در علم باخته است و هم در زندگی.

 

در مقام دانشمند بصیرت لازم برای دستیابی به نتایج مورد نظر را ندارد، و در مقام یک بشر هم نتوانسته از زندگیش لذت ببرد، توانش را نداشته است.

 

در این لحظه دودلی و تردید، فاوست به شیطان قول می‌دهد که اگر او را از این تشویش و نارضایتی خلاص کند، او روحش را به شیطان خواهد داد.

 

قراردادی می‌بندند و با خون امضا می‌کنند و شیطان فاوست را به راهی می‌برد که گمراهیش می‌نامیم،

او را به سفری در سرزمین‌های مختلف همراه می‌برد، نگاهش را هم به روز مرگی باز می‌کند و هم به اسرار نهان، و او را گرفتار عشق دختری به نام «گِرِتشن» می‌کند، و به دست فاوست پایانی مصیبت بار برای این دلدادگی می‌نویسد.

 

و سر انجام پایان مصییبت بارتر برای خود فاوست اما در آخرین لحظه های عمرش بارکده ای از انسانیت به روحش باز میتابد......

 

میشه گفت که فاوست به طور کلی سرنوشت انسان رو در رابطه اش به خدا و شیطان و به طور کلی تن و جان مطرح میکنه......

 

و مفاهیمی بارزتر به نام انسانیت...

 

فاوست توسط آقای م.او به آذین به فارسی ترجمه شده و قلم بسیار قدرتمند ایشون در کلمه به کلمه کتاب رخ میزنه.........

 

پیشنهاد میکنم که این اثر سترگ رو خریداری و مطالعه کنید.

  • Like 22
لینک به دیدگاه

کتاب "زندگی در پیش رو " رو بهتون پیشنهاد می کنم...اثر رومن گاری...

نتونستم لینکشو پیدا کنم اما خب تو همه ی شهر کتابا هست...اگه بتونم پیدا کنم میزارم واستون...

  • Like 10
لینک به دیدگاه

من كتابهاي زيادي خوندم ولي متاسفانه لينك هيچكدوم رو ندارم

در كل كتاب رو زمين نميزارم هميشه ميخونم:icon_gol:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

با سپاس از توجه همه دوستان گرانقدر:icon_gol:

امروز هم بریم سراغ البر کامو وکتاب زیبای بیگانه

خوندنش زیاد وقتتون رو نمیگیره چون سرجمع 65 صفحست

 

بیوگرافی کوتاهی درمورد البرکامو

 

آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در دهکده‌ای کوچک در الجزایر به دنیا آمد. پدرش «لوسین کامو» یک سال بعد از به دنیا آمدن او در نبرد مارن در جنگ جهانی اول کشته شد و از آن به بعد آلبر همراه با مادرش (که اصالتاً اسپانیایی بود) به خانهٔ مادر مادری‌اش در الجزیره می‌رود. خانوادهٔ کامو جزو آن دسته از مهاجرانی بودند که از فرانسه برای گرفتن زمین و کشاورزی به الجزایر آمده بودند.

 

کودکی کامو در یک زندگی فقیرانه‌ٔ طبقه‌ٔ کارگری سپری شد. فقر، احترام به رنج و همدردی با بی چارگان را به او یاد داد. پسندخاطر غریزی کامو قناعت و بی پیرایگی بود. در جزیرهٔ فقر، خود را در خانهٔ خویش احساس می‌کرد. خود او گفته‌است که آفتاب الجزیره و فقر محله بلکور چه مفهومی برایش داشت: «فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است. آفتاب به من آموخت که تاریخ، همه چیز نیست.» او به موجب پافشاری «لوئی ژرمن» معلم مدرسه ابتدایی‌اش بود که توانست تحصیلات متوسطه را ادامه دهد.

 

اشنایی با سبک فکری وادبی البرکامو

 

حتی خورشید هم بخش تاریکی دارد

«اگر بگوییم که هیچ چیز معنی ندارد، باید نتیجه بگیریم که جهان بیهوده و مهمل است. اما آیا واقعا هیچ چیز معنایی ندارد؟ من هیچ‌گاه معتقد به چنین چیزی نبوده‌ام.» آلبر کامو

کامو در سال ۱۹۱۳ از مادری اسپانیایی در الجزایر متولد شد. در یک‌سالگی پدرش را که برزگری فرانسوی بود از دست داد ؛ مرگ پدر دوران کودکی و نوجوانی توام با فقر و سختی را برایش به ارمغان آورد و شاید همین هم انگیزه‌ای شد تا همواره نگاهی مهرورزانه به طبقه‌ی فرودست جامعه داشته باشد. آلبر کامو در سال ۱۹۳۵ از دانشگاه الجزایر در رشته‌ی فلسفه فارغ‌التحصیل شد. دیدگاه‌های فلسفی‌اش بر نگارش داستان‌ها و نمایشنامه‌هایش تاثیر زیادی گذاشت؛ و عمق و غنای خاصی به آن‌ها بخشید. او را به همراه سارتر جزو اولین‌ها و در حقیقت پیشگامان مکتب اگزیستانسیالیم ادبی می‌دانند و اگرچه کامو همواره از این برچسب روگردان بوده‌است و از اینکه نام او و سارتر کنار یکدیگر قرار گرفته، اظهار حیرت نموده است، اما واقعیت این است که دغدغه‌ی پرداختن به مفهوم «حیات و هستی» و دل‌مشغولی او به «رنج تنهایی و پوچی انسان»، همواره با او بود. در کتاب مکاتب ادبی، رضا سید حسینی ضمن اشاره به نزدیکی دیدگاه آثار کامو و سارتر از منظر اگزیستانسیالیستی به این نکته نیز اشاره می‌کند که تفاوت این دو در نگاه انسان‌دوستانه‌ی کامو به فلسفه‌ی حیات انسان است.

 

کتاب بیگانه اثرالبرکامو را ازلینک زیر میتوانید دانلود کنید:icon_gol:

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 15
لینک به دیدگاه

بيگانه آلبرکامو يکي از مهمترين آثار ادبيات قرن بيستم است و با شخصيت غيرعادي، غرابت نوشته و رازي که در خود دارد، يکي از تکان­دهنده­ترين اين آثار است. مورسو ، راوي داستان خويشتن است. حکايات بسيار حساب شده او شامل دو قسمت است که به طور محسوسي هم در لحن و هم در محتوا باهم متفاوت­اند. در قسمت اول، مورسو، با ظاهري حاکي از لاقيدي کامل، زندگي روزمره خود را در الجزيره، از زمان اعلام خبر مرگ مادرش تا قتلي که بي­اختيار مرتکب مي­شود، شرح مي­دهد. مورسو با لحن راوي بي­طرف، با جملات پياپي که اغلب به ماضي نقلي­اند، احتياجات جسم، خستگي، ميل به سيگارکشيدن و مشکلاتش را در تحمل گرما قيد مي­کند. احساسهايش را ذکر مي­کند و همچنين به ملال يا بي­تفاوتي­اش اشاره مي­کند: «برايم فرقي نداشت» يا «تفاوتي نداشت»؛ نه اعتنايي به تحليل روانشناختي دارد نه به بيان احساساتش. به اينکه رسيدنش را به خانه سالمندان، که مادرش در آنجا به تازگي مرده است، موشکافانه شرح مي­دهد، ضمن شب زنده­داري در کنار جنازه يا به هنگام تشييع اندوهي را که از او انتظار مي­رود نشان نمي­دهد؛ ملاقاتش با ماري، فرداي روز به خاکسپاري، آغاز رابطه­اش با او، روز تعطيل يکشنبه­اش، زندگي يکنواختش به عنوان کارمند اداري و روابطش با همسايگان روبرو به همين نحو گزارش شده است. به خاطر رمون سنتس ، يکي از همين همسايه­ها، است که همه­چيز زيرورو مي­شود: مورسو قبول مي­کند که به او در درگيريهايي که با معشوقه عرب خويش و برادر او دارد کمک کند. روز يکشنبه­اي، دعوايي در ساحل درمي­گيرد. بعد از اولين نبرد که مورسو در آن شرکت نمي­کند از دعواي دومي جلوگيري مي­کند و اسلحه رمون را برمي­دارد؛ بعد تنها در ساحل داغ به طرف چشمه­اي برمي­گردد که اميدوار است در آنجا کمي خنک شود؛ ولي يکي از عربها هم برگشته است. مورسو که از آفتاب و گرما و از برق چاقويي که عرب بيرون آورده کور شده است، به او شليک مي­کند و احساس مي­کند که تعادل دنياي طبيعي را برهم زده است. باز هم به بدن بي­حرکت شليک مي­کند: «و مانند چهار ضربه کوتاه بود که بر در بدبختي مي­کوبيدم». اين قتل، که به گفته مورسو حاصل تصادف و آفتاب بود، در محشري واقعي جريان مي­يابد. دريا و آسمان در آن شرکت مي­کنند و ناگهان شوري حيرت­ آور برمي­خيزد.

  • Like 10
لینک به دیدگاه

آلبرکامو در سال 1957 جایزه نوبل ادبیات را گرفت و در سال 1960، در 47 سالگی در اثر یک سانحه رانندگی کشته شد.

 

این هم یک نقد ونظر درمورد البرکامو واندیشه ها وکتابهایش

امروز کتاب بیگانه البرکامو را خواندم :

 

داستان مردی است که گرچه درک می کند بیهوده زنده است ولی در عین حال به زیبایی های این جهان و به لذاتی که نا منتظر در هر قدم سرراه ادمی است سخت دلبسته ، و با همین هاست که سعی می کند خودش را گول بزند و رفتار خود را به وسیله ای و به دلیلی موجه جلوه دهد . مردی از همه چیز دیگران بیگانه. از عادات و رسوم مردم ، از نفرت و شادی انان و آرزوها و افسردگی هاشان ، سر انجام مردی که در برابر مرگ چه انجا که ادم می کشد و مرگ دیگری را شاهد است و چه انجا که خودش محکوم به مرگ می شود رفتاری غیر عادی دارد ( از مقدمه)

 

 

 

خوب جملات زیر نه الزاما در این کتاب ولی اعتقادات کامو است که در کتابهای او امده است:

 

 

 

دنیا جز یک بی نظمی و هرج و مرج چیز دیگری نیست یک تعادلابدی که از هرج و مرج زاییده شده است.

 

 

 

زمان حال و پی در پی امدن لحظه های زمان حال ، در برابر یک روح با شعور ، ارزو و ایده ال انسان پوچ است.

 

 

 

یک انسان به وسیله چیزهایی که نمی گوید شناخته می شود.

 

 

 

به انچه ما را به برخی انسانه وابسته می کند نام عشق ندهیم...

 

 

 

از نظر این انسان همه چیز این جهان پوچ است و هیچ چیز انقدر مهم نیست که ارزش فکر کردن را داشته باشد

 

خدا و بقای روح پس از مرگ را قبول ندارد ،

 

 

 

اصولا این دو و جهان پس از مرگ از مسائلی هستند که ذهن هر انسان عاقلی را در گیر می کنند ، اعتقاد به خدا و بقای روح و جهان پس از مرگ را از کودکی اموخته ایم اما از اعتقاد تا یقین راهی است طولانی، و بر تار مویی طی می شود که تردیدها دائم پایت را می لرزانند و جز به مدد خودش طی این مسیر ممکن نخوهد شد ، چه راه سختی .... چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم ... واقعا چطور می توان به یقین رسید ؟؟؟

 

دانلود کتاب سقوط اثربارزش دیگری از البرکامو

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

پسوردفایل : Pass: www.farsibooks.ir

برگرفته از همون سایت

 

 

  • Like 10
لینک به دیدگاه

دانلود کتاب اخرین وسوسه مسیح اثری ارزشمند از نیکولاس کازانتزاکیس

 

آخرین وسوسه مسیح

 

 

Persiangig Link

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

Rapidshare Link

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

password:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 9
لینک به دیدگاه

نرم افزار DjVu رو که برای خواندن کتابهایی با این فرمت لازمتون میشه رو میتونید از لینک زیر دریافت کنید

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

پسورد : spow

  • Like 6
لینک به دیدگاه

از نوشته هاي نيكوس كازانتزاكيس، كتاب مسيح باز مصلوب هم خوبه. بد نيست بخونيم

لينك معتبر كه پيدا كردم ميذارم :icon_gol:

يه توصيف خوب از اين كتاب به نقل از وبلاگ

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ميذارم:

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

9644870298.240.jpg?1223670756

 

مسیح باز مصلوب

 

 

نیکوس کازانتزاکیس

محمد قاضی

 

در دهکده ای یونانی رسم بر این است که تعزیه ای در باب ماجرای حضرت عیسی و مریم و حواریون ان حضرت اجرا می کنند . از سال قبل نفرات نمایش انتخاب می شوند و از آنها خواسته می شود تا کردار و رفتار خود را هم جهت با نقش خود تنظیم نمایند .

در سال مورد بحث نیز 4 نفر از مردان ده به عنوان عیسی و سه حواری محبوبش انتخاب شده اند . این 3 تن حقیقتا در نقش خود فرو می روند و راه حق را به زندگی عادی ترجیح می دهند . زندگی آنها دگرگون می شود و شاهد رفتار مردم عصر جدید و به خصوص کشیشان در برابر این دینداران واقعی می باشیم .

این کتاب دید تمسخر آمیزی نسبت به کلیسا داره و به همین جهت در سال 1954 جزء کتب ممنوعه اعلام می شه و شهرت زیادی کسب می کنه

البرت شوایتزر بعد از خواندن این کتاب گفته که در همه عمرم کتابی چنین تکان­دهنده مطالعه نکرده بودم.

جالبه بدونید کینه ای که بسیاری از مسیحیان از این نویسنده و آثارش به دل داشتند، سر انجام باعث شد تا در هنگام مرگش در سال 1957 هیچ کدام از کلیساهای یونان او را نپذیرند و ناچار جسد او را به مورگ سپردند تا در کنار اجساد مجهول­الهویه نگهداری شود.

 

واقعا کتاب پرجسارتی بود و خیلی خوب بعضی از اقشار جامعه را نشونه می گرفت اما من کلا باهاش مشکل داشتم . اصلا در کل به نظرم کازانتزاکیس به جز شخصیت اصلی داستانش برای هیچ موجود دیگری در داستان اندکی عقل و اخلاق قائل نیست و این حسابی ادم را اذیت می کنه . یعنی یکی دو تا شخصیت کار شده داره و بقیه شخصیت ها در حد افتضاحی کاملا خوب و بدن جوری که به طنز می زنه دیگه .

کتاب زوربای یونانی که قبلا ازش خونده بودم یکی از بدترین کتاب هایی بود که تو عمرم خوندم این یکی هم دوست نداشتم اما حداقل از اون یکی بهتر بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

وظیفه کاسب دزدین است و وظیفه مرد روحانی ندزدیدن .

 

خدایا من مرگ را هزار بار بر این ترجیح می دهم که در چشم مردم خوار و خفیف شوم .

 

- آه مانولیوس ، چگونه این معجزه اتفاق افتاد ؟

مانولیوس لبخندی زد و گفت :

- همان طور که معجزه های دیگر اتفاق می افتند . یعنی کاملاً ساده و آرام و بی انکه انتظارش را داشته باشیم .

 

من مرد فلک زده ای هستم . خدا ضربت خود را از رو به رو به من زده است ولی من نمی توانم ، بلی ، نمی توانم پشیمانی حاصل کنم ....... من هیچ کس را نمی توانم ببخشم ، هیچ کس را !

 

مرد بودن یعنی اینکه ادم رنج بکشد و ظلم ببیند و بی آنکه از پا درآید مبارزه کند .

 

حلیم بودن مثل گوسفند خصلت نیکی است ولی وقتی گرگ ها احاطه مان کردند ، در آن صورت شیر بودن ترجیح دارد .

 

اگر قلب آدمی از عشق یا خشم لبریز نشود ، تو این را بدان که هیچ کاری در این جهان صورت نمی گیرد .

 

 

 

 

  • Like 11
لینک به دیدگاه

رمان 1984 نوشته جورج اورول

 

313a3e7c6bdba830defdd703230e1140.jpg

 

جورج اورول (George Orwell) کتاب 1984 را در سال 1949 نوشت، زمانی که جنگ دوم جهانی به تازگی پایان یافته بود و جهان خطر تسلیم شدن در مقابل حکومتی ظالم و دیکتاتوری را به خوبی احساس کرده بود. در آن زمان جنگ سرد هنوز به معنای واقعی آغاز نشده بود و در دنیای غرب روشنفکرانی بودند که به دفاع از کمونیسم برخواسته بودند. اورول این کتاب را در واقع برای اخطار به غرب در مورد گسترش کمونیسم نوشت. اما داستان این اثر را میتوان تا حدود زیادی به شرایط حاکم بر تمام جوامع تحت سلطۀ حکومتهای استبدادی تعمیم داد.

داستان در سال 1984 (35 سال بعد از تاریخ نگارش کتاب) در شهر لندن رخ میدهد. بعد از جنگ جهانی حاکمان کشورهای قدرتمند به این نتیجه رسیده اند که اگر جهان به همین ترتیب روند افزایش ثروت را ادامه دهد ارکان جامعۀ طبقاتی به خطر افتاده و حکومتشان سرنگون خواهد شد. آنها تنها راه جلوگیری از این امر را نابود کردن ثروت تولید شده در جنگی بی پایان میبینند. در نیمۀ قرن بیستم و پس از یک جنگ گستردۀ هسته ای دنیا بین سه ابر قدرت اوشنیا (ایالات متحده)، اوراسیا (شوروی) و ایستاسیا (چین) تقسیم میشود. این سه ابر قدرت بطور دائمی در حال جنگ هستند. در این جنگ ثروت تولید شده توسط آنها از بین میرود بدون اینکه تهدیدی برای جامعۀ طبقاتی آنها ایجاد شود. هیچ کدام نه قدرت آن را دارند که دیگری را نابود کنند و نه چندان مایل به این کار هستند. چرا که در صورت از بین رفتن دیگر ابر قدرتها دیگر جنگی نخواهد بود.

 

 

 

  • Like 7
لینک به دیدگاه

درباره داستان 1984

 

 

کشور اوشنیا که داستان در آن رخ میدهد توسط حزبی اداره میشود که به اصول اینگسوس (English Socialism) وفادار است. جامعه به سه طبقه تقسیم میشود: اعضای داخلی حزب، اعضای بیرونی حزب و کارگران که بیش از چهار پنجم جمعیت را تشکیل میدهند. حزب و یا در واقع اعضای داخلی آن با ایجاد یک حکومت استبدادی کامل قدرت مطلق را در اختیار دارند. آنها تاریخ را آنچنان تغییر میدهند که هیچ کس معیاری برای مقایسۀ وضعیت زندگی خود با آنچه قبل از روی کار آمدن حزب وجود داشته است ندارد و حزب به مردم اینطور القا کرده که وضعیت زندگی در طول حکومت آن همواره در حال بهبود بوده وهست.

اما واقعیت کاملاً متفاوت است. طبقۀ کارگر در جهل و فلاکت مطلق به سر میبرد و حزب آنها را تقریباً به حال خود رها کرده است. اعضای بیرونی حزب از نظر اقتصادی وضعیت بهتری نسبت به کارگران دارند. غذا به اندازه ای که آنها را سیر کند به آنها داده میشود و همینطور مکانی هر چند بسیار فرسوده برای زندگی دارند. حزب سهمیۀ سیگار، نوعی مشروب، تیغ صورت تراشی، کفش، شکلات و ... هم به آنها میدهد که همه به مقداری بسیار ناچیز و با کیفیتی پایین در اختیار آنها قرار می گیرند. در مقابل به شدت زیر نظر حزب قرار دارند. در خانۀ همۀ آنها، در محل کارشان (که معمولاً یکی از وزارتخانه های چهارگانۀ حزب است)، و در محله هایشان توسط صفحه های سخن گو (telescreen) تحت کنترل هستند. این صفحه ها هم خبرهای دروغ و تبلیغات سیاسی حزب را پخش میکنند و هم مانند دوربینی تمام کارهای افراد را زیر نظر دارند. کوچکترین علامتی که نشان دهندۀ عدم اطاعت و حتی کاهش علاقۀ فرد نسبت به آرمانهای حزب باشد مساوی است با دستگیری و احتمالاً مرگ او. در واقع اکثر آنها کاملاً مطیع هستند و حزب آنها را آنچنان پرورش داده که به آرمانهای آن عشق میورزند. روابط جنسی کاملاً برای آنها ممنوع است و تنها زمانی اجازۀ ازدواج دارند که هدف از آن ایجاد فرزندانی برای خدمت به حزب باشد. این فرزندان در دوران کودکی تحت آموزش حزب قرار میگیرند و به جاسوسانی برای حزب تبدیل میشوند که حتی والدین خود را هم در صورت انجام جرم به حزب معرفی میکنند.

رهبر حزب فردی ساختگی است که تصویر و صدای او هر روزه از صفحات سخن گو پخش شده و پوسترش تمام دیوارهای شهر و حتی درون ساختمانها را پوشانده است. برادر بزرگتر (Big Brother) نماد قدرت حزب است. او هیچ گاه اشتباه نمی کند و همۀ پیش بینی هایش درست از آب در می آید (و اگر هم این طور نشود حزب با دستکاری اسناد، روزنامه ها و کتابهای پیشین و تغییر گفته های وی و در واقع تغییر تاریخ، مشکل را بر طرف میکند). حتی بسیاری از اختراعات مانند اختراع هواپیما هم به او نسبت داده میشود.

قهرمان داستان یکی از اعضای بیرونی حزب است. نام او، وینستون اسمیت (Winston Smith) ترکیبی است از اسم کوچک وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلستان در زمان جنگ جهانی دوم، و یک نام خانوادگی رایج در زبان انگلیسی.

داستان به سه قسمت تقسیم میشود. در بخش اول ما با شرایط جهان، اوشنیا و همینطور افکار اسمیت آشنا میشویم. بخش دوم به آشنایی اسمیت با جولیا، یکی دیگر از اعضای بیرونی (که نامش از نام جولیت یکی از قهرمانهای اثر معروف شکسپیر گرفته شده) و رابطۀ آنها میپردازد. بخش سوم نیز دستگیری آنها را شامل میشود.

 

داستان به طرزی زیبا کاملترین حالت یک حکومت استبدادی را توصیف میکند. اورول خیلی خوب توانسته اقدامات دولتها برای کنترل مردم را چه به طور مستقیم و چه غیرمستقیم شرح دهد. استفادۀ حزب از تکنولوژی و مخصوصاً صفحه های سخنگو که هم مردم را تحت نظر داشته و هم برای تبلیغات سیاسی استفاده میشوند (و این کاربرد دوم بسیار شبیه تلویزیون در دنیای ماست) نمونه ای از این موضوع است. همچنین استفاده از کودکان و آماده سازی آنها از همان دوران کودکی برای دفاع از آرمانهای حزب یکی دیگر از فعالیتهای مهم حزب را تشکیل میدهد. (موضوع کار بر روی افکار کودکان و آماده سازی آنها برای کسب اهداف سیاسی در آینده در دیگر اثر معروف نویسنده "مزرعۀ حیوانات" هم دیده میشود، آنجا که ناپلئون نه توله سگ را مخفیانه بزرگ کرده و مدتی بعد از آنها برای کسب قدرت در مزرعه استفاده میکند.) حزب همچنین طبقۀ کارگر را با تفریحاتی مانند خرید وفروش بلیط های بخت آزمایی به شدت سرگرم کرده است.

اما احتمالاً جالبترین ایده ای که در این کتاب بیان میشود استفادۀ حزب از زبان برای اطمینان از تداوم حکومت خود است. حزب زبانی جدید و ساده ایجاد کرده است که در آن کلمه ای برای بیان مطالبی که با آرمانهای حزب در تضاد هستند وجود ندارد. بنابراین مردم نمیتوانند در مورد موضوعی مثل آزادی صحبت و یا حتی فکرکنند. این زبان newspeak یا زبان جدید نامیده میشود.

کار دیگری که حزب انجام میدهد استفاده از doublethink یا دوگانه باوری است. Doublethink عبارتست از قبول کردن همزمان دو مفهوم متضاد. برای مثال افرادی که مسئول تغییر دادن مداوم اسناد تاریخی هستند با آنکه خود این عمل را انجام میدهند باز هم کاملاً این اسناد را معتبر میدانند. حتی نام وزارتهای چهارگانۀ اوشنیا هم به نوعی تمرین doublethink است: وزارت عشق محل شکنجه است، وزارت فراوانی دلیل قحطی ها، وزارت صلح مسئول رسیدگی به مسائل مربوط به جنگ و وزارت حقیقت محل تغییر اسناد تاریخی و آماده سازی دروغ ها وتبلیغات سیاسی. شعار اصلی حزب هم نمونۀ کامل و پرمفهومی از doublethink است: جنگ صلح است، آزادی بردگیست، جهالت قدرت است. (باید اشاره شود که مفهوم doublethink هر چند عجیب به نظر می آید امروزه کاربرد زیادی در سیاست دارد. برای مثال مردم آمریکا از جنگ برای برقراری صلح حمایت میکنند و یا در عین حال که اعتقاد دارند کشورشان حامی دمکراسی است روابط نزدیک آن با حکومتهای غیر دمکراتیک مانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه را نیز میپذیرند.)

:icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

کتاب 1984 به دلیل تاثیر زیادی که بر ادبیات داشته باعث ایجاد دست کم چهار کلمۀ جدید در زبان انگلیسی شده است:

doublethink: پذیرش همزمان دو مفهوم متضاد مخصوصاً در نتیجۀ تلقین فکری سیاسی

thoughtcrime: جرم فکری

newspeak: زبانی دوپهلو و نامفهوم که در تبلیغات سیاسی استفاده شود

big brother: شخصی که قدرت کامل در حکومتی معمولاً استبدادی دارد

 

این اثر همواره جزو ده رمان برتر قرن بیستم شناخته شده و همچنین در نظرخواهی انجام شده از خوانندگان مجلۀ تایم که حدود سه سال پیش انجام شد به عنوان برترین رمان در طول تاریخ انتخاب شد.

 

لینک دانلود :

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

پ . ن : به نظر من رمان 1984 جزو 10 کتابیه که هر انسانی باید در طول زندگیش بخونه :hanghead:

 

 

 

 

  • Like 8
لینک به دیدگاه

رمان 1984 علیرغم فضای سنگین وقضاوتهای یکطرفه اش واقعا عالیه

اگرازدوستان کسی نخونده حتما این کتاب رو بخونه

:icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...