amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ بر راستی بال نظر کرد و پر خویش بر او دید .......... گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست متاسفانه تا زمانی که ما گیر قومیت ها باشیم عده ای فرصت طلب هم ازین اختلاف قومیت ها سود برده و بر گرده مردم ایران عزیزمان سواری میکنند. و کارمان به جایی می رسد که آن عرب در آن سو ایران و ایرانی را فاقد فرهنگ معرفی میکند و سردمداران حکومت کشورمان او را تحسین میکنند . کجایی کوروش که بر حال ما خون گریه کنی. ای کاش مردم به جای گیر دادن به فرهنگ شهر های مختلف سعی در شناساندن فرهنگ دیارشان به مردم در خواب فرو رفته ایران میکردند.ای کاش به جای اینکه در مطالب هجو نام قومیت ها رو ببریم در جشن های باستانی و بیان رشادت ها از قومیت های مختلف یاد میکردیم . ای کاش به جای دامن زدن به اختلافات و بزرگ جلوه دادن پاره ای از عیوب اقوام مختلف ایرانی سعی در برطرف کردن اختلافات و ایجاد وحدت بین ایرانیان کنیم. دوستان در هر شهر و دیاری آدم هایی با خصلت های منفی وجود دارند . پس چرا برخی خصلت ها را به منطقه خاصی نسبت میدهیم؟چرا سعی داریم برخی مناطق را فاقد فرهنگ معرفی کنیم ؟ چرا برخی از اقوام را جدای از ایران میدانیم ؟ چه کسی ازین کار سود میبرد ؟ چه کسی از چند دسته بودن ایرانیان سود میبرد ؟ ........ به امید روزی که تمام ایرانیان با هم هموطن باشند . خوب سپاس از خطابه ی شما کارنامه ی من در فروم های دیگر و اینجا کاملا مشخص است و دید ملی گرایانه ی من بر کسی پوشیده نیست اما دوست من فرق هست بین دورغ گفتن با بالابردن دانش و فرهنگ اولین اصل در فرهنگ ایرانی که متاسفانه فراموش گشته صداقت و راستگویی است در بیش از 9000 سال پیش پیامبر ایران دروغگو را تکفیر می کند و سفارش می کند به راستگویی در 1400 سال پیش پیامبر اسلام دروغ را گناه کبیره می شمارد مگر در 3 حال و راه فرا باز می گذارد در امروز در کشور ایران دروغ رایج ترین و ساده ترین کارهاست در حالی که در جهان غرب که ما مدعی هستیم بویی از تمدن نبرده اند و بی عقبه هستند امروز دروغ سنگین ترین مجازات ها را دارد و در ذهن کودک غربی دروغ نفی شده و زشت شمارده شده است امروز اگر آن عرب ایرانی را بی فرهنگ می خواند به حق است تعارف نداریم با کمی نگاه به اطراف خویش به حق بودن او را تایید می کنید ما تنها نام فرهنگ ایرانی را یدک می کشیم و از آن بی خبر و بی بهره ایم ----------- به هر حال من بر خود می دانم که آنچه را که خود به آن رسیده ام و حاصل مطالعه و تفکر های بسیار من است با دیگران تقسیم کنم و به شور بنشینم و نتیجه ی گروهی بگیرم مطالعات جامعه شناختی نه انگ دارد و نه ننگ تکفیر و خطابه هم راهم را بی راه نمی کند 2 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ سپاس از آریوبرزن گرامی...:icon_gol:همه جای ادما دارای خصایل و ویژگی های خاصی هستند....هرجای ایران دارای فرهنگ و تاریخی پرمایه و کهن هستش...همه مردم ایران از هر منطقه در ساختنش سهم بزرگی داشته اند...اما زمانی که این تعصبات کورکورانه و برتری طلبی ها و سرکوب همدیگه ادامه داره وضع ما میشه اینی که هست و همین هم خواهد بود... بانو جان یک پرسش جوابش را در پیش وجدان خودت بده و اگر توانستی پس از پاسخت به خویش ادامه بدهی بگو تا ادامه بدهیم تا کنون چند نفر را با لفظ " لر" و حالت تمسخر آمیز خطاب کرده ای؟ 1 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ ناصر خسرو همچنین در خصوص وسعت اصفهان و کاروانسراهای آن که نشان دهنده ورود مسافران وبازرگانان بسیار به این شهر بوده است می نویسد:"کوچه ای بود که آن را کوطراز میگفتندو در آن کوچه پنجاه کاروانسرای نیکو،و در هر یک بیاعان و حجره داران بسیار نشسته واین کاروان که ما با ایشان بودیم ،یک هزارو سیصد خروار بار داشتند،که در ان شهر رفتیم هیچ پدید نیامد که چگونه فرود آمدندو هیچ جا تنگی موضع نبود ونه تعذر مقام و علوفه." ناصر خسور بعد از تسلط سلجوقیان وارد اصفهان شد و در مورد سلجوقیان ذکر مطلب برفت 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ بانو جانیک پرسش جوابش را در پیش وجدان خودت بده و اگر توانستی پس از پاسخت به خویش ادامه بدهی بگو تا ادامه بدهیم تا کنون چند نفر را با لفظ " لر" و حالت تمسخر آمیز خطاب کرده ای؟ چون ستاره خانم این مطلب را در جواب پست من گذاشته بودند اجازه میخواهم که من به پرسش شما پاسخ گویم: به قطع میگویم هیچکس را. در دوستان و آشنایان و بستگانم بسیار عزیزانی وجود دارند که لر هستند ولی خود در شوخی هایشان به اصالتشان بی احترامی میکنند و همیشه بابت این رفتار مورد سرزنش بنده بوده اند. این مطلب شاید ربطی نداشته باشه ولی بد نیست بگم .من اصفهان بزرگ شدم ولی اصفهانی نیستم از یک طرف بوشهری و از طرف دیگر خوزستانی هستم .ولی خودم را متعلق به هر3ی این استان ها میدانم.و ازین بابت احساس غرور میکنم . و خیلی دوست داشتم به طریقی با بقیه استان ها هم پیوندی میداشتم. شاید بتوان گفت یک صفت در یک شهر یا استان بارز تر از بقیه جاها باشد ولی درست نیست ما آن صفت را با دیدی تمسخر آمیز به مردم آن شهر نسبت دهیم تا بدین طریق شکافی بین مردم استان های مختلف ایجاد شود. دوست من با عرض پوزش انتقادی به شما دارم.به عقیده من عزیزان اصفهانی حق دارند که از این جمله شما دلخور گردند. (خساست.پول دوستی.فضولی و دخات های بیش از حد در امور دیگران.احساس زیرکی کاذب.سو استفاده از صداقت دیگران.ریش خند گیری و حاضر جوابی.و.....)بنده فکر نمیکنم بیان این جمله به جز قصد تمسخر چیز دیگری را روشن کرده باشد.ما برای هر قومی میتوانیم لیستی بلند بالا از صفات منفی ردیف کنیم اما انصاف دهید آیا این کار کاریست شایسته؟؟ شما اصفهانی ها را خسیس خطاب کردید . یکی از دوستان صمیمی بنده اهل اطراف اصفهان هست به چشم خود دیدم 150 متر زمین مسکونی که میتوانست با فروش آن حداقل یک ماشین خوب برای خود تهیه کند را به یکی از آشنایان که تازه ازدواج کرده بودند و جایی برای زندگی نداشتند بخشید آیا خساست یعنی این ؟ نگویید این استثنا است چون به کرات ازین مسائل در اصفهان دیده ام . برای بقیه صفاتی هم که فرمودید مثال های نقض بسیاری دارم . حال من یک سوال دارم از تمام اعضای انجمن: دوستان چرا قسمتی که در زیر آواتارتون هست با عنوان محل سکونت خالی گذاشتید؟یا چرا بعضی دوستان عباراتی غیر از نام شهر یا استانشان را در این قسمت مینویسند؟شما فکر میکنید دلیلش چیست؟ 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ خوب سپاس از خطابه ی شماکارنامه ی من در فروم های دیگر و اینجا کاملا مشخص است و دید ملی گرایانه ی من بر کسی پوشیده نیست اما دوست من فرق هست بین دورغ گفتن با بالابردن دانش و فرهنگ اولین اصل در فرهنگ ایرانی که متاسفانه فراموش گشته صداقت و راستگویی است در بیش از 9000 سال پیش پیامبر ایران دروغگو را تکفیر می کند و سفارش می کند به راستگویی در 1400 سال پیش پیامبر اسلام دروغ را گناه کبیره می شمارد مگر در 3 حال و راه فرا باز می گذارد در امروز در کشور ایران دروغ رایج ترین و ساده ترین کارهاست در حالی که در جهان غرب که ما مدعی هستیم بویی از تمدن نبرده اند و بی عقبه هستند امروز دروغ سنگین ترین مجازات ها را دارد و در ذهن کودک غربی دروغ نفی شده و زشت شمارده شده است امروز اگر آن عرب ایرانی را بی فرهنگ می خواند به حق است تعارف نداریم با کمی نگاه به اطراف خویش به حق بودن او را تایید می کنید ما تنها نام فرهنگ ایرانی را یدک می کشیم و از آن بی خبر و بی بهره ایم ----------- به هر حال من بر خود می دانم که آنچه را که خود به آن رسیده ام و حاصل مطالعه و تفکر های بسیار من است با دیگران تقسیم کنم و به شور بنشینم و نتیجه ی گروهی بگیرم مطالعات جامعه شناختی نه انگ دارد و نه ننگ تکفیر و خطابه هم راهم را بی راه نمی کند سپاس از توجه شما متاسفانه بنده افتخار آشنایی با شما را در دیگر فروم ها نداشته ام . همانطور که فرمودید دروغگویی گناهیست بزرگ و صفتی است نکوهیده . اما آیا ما دروغی بر زبان راندیم ؟ من بر طبق کتابها و مطالب و مقالاتی که مطالعه کرده ام و بارها این نام را مشاهده کرده بودم مطالب دوست خوبم ستاره آریایی را تایید کردم . این نام ها کم و بیش در تاریخ آمده من هم بر اساس این مطالب عرض کردم . حال شما اعتقاد دارید کسانی تاریخ را منحرف کرده اند من در جایگاهی نیستم که بخواهم جواب شما را در مورد انحراف تاریخ بدهم چون نه تخصصم اینست نه مطالعاتم کافی. اما شدیدا به شما توصیه میکنم اگر واقعا دلایلتان محکم و مستند است رسالت خود را کامل کرده و به سازمان میراث فرهنگی مراجعه کنید و با قانع کردن آنها از ایشان بخواهید که این اشتباه را از سایت رسمی خود و کتاب هایشان حذف کنند تا دیگران چون من در مورد تاریخ به انحراف کشیده نشوند . 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ درود آنها پس از عبور از دشت مرکزی و کوه های زاگرس فلات خوزستان و منطقه ی عراق فعلی را به تصرف در آورده و تمدنی با شکوه را برای نزدیک به هزار سال پایه گذاری کردند انشان نه تنها از استان های این حکومت محسوب می گردید که جز اصلی ترین استان ها بوده به نحوی که امروزه بیشترین آثار از ایلامیان را در منطقه ی ایذه و شوش می یابیم و با گمانه زنی های بسیار خوبی می توانیم بگوییم که از پایتخت های این حکومت بوده اما در اصفهان هیچ نشانی از تمدن ایلامی بدست نیامده و این موید اشتباه بودن سطور شماست در اینکه استان فعلی خوزستان و مخصوصا شهر شوش اولین پایتخت ایلامیان و از مهمترین شهر های آن زمان بوده شکی نیست و مستندات تاریخی این موضوع را کاملا تایید میکند. همانطور که گفتید آثار تاریخی شهر شوش و ایذه کاملا اثرات تمدن ایلامی را نشان میدهد. اما اینکه در اصفهان هیچ نشانی از تمدن ایلامی نیست اشتباه است . به عنوان مثال مطلبی را از یکی از این بناها در پایین خواهم آورد . اما اینکه آثار به جا مانده از تمدن ایلامی در اصفهان کم است احتمالا شما بهتر از بنده میدانید که اصفهان دوبار در طول تاریخ به شدت مورد حمله قرار گرفت و تمام آثار و بناهای آن با خاک یکسان شد پس انتظار به جا ماندن آثاری از تمدن کهن ایلامی را نباید داشته باشیم. و اما یکی از اندک آثار به جا مانده از تمدن ایلامی در اصفهان . زمان ساخت بنا را قديم تر از عصر ساسانيان می دانند. مطالعات مؤسسه (ايزمنو izmeo) قدمت بنای آتشگاه را به دوران تمدن عيلام و حکومتی می رساند که انزان ناميده می شده است. اين نظر را مطالعات و پژوهش های انجام شده بر روی آتشکده های بر جای مانده از دوران ساسانی در نطنز و کاشان و يزد و آذربايجان و نائين تأييد می کنند. چرا که در آن روزگاران آتشکده ها را بر روی کوه يا بر فراز تپه نمی ساختند بلکه آتشکده ها در مکانهايی احداث می شدند که دسترسی به آنها آسان باشد بنابراين می توان با قاطعيت آتشگاه اصفهان را نشانه ای از حضور تمدن های قديم تر از ساسانی و سلسله های قبل از آن به شمار می رود. 3 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ بانو جانیک پرسش جوابش را در پیش وجدان خودت بده و اگر توانستی پس از پاسخت به خویش ادامه بدهی بگو تا ادامه بدهیم تا کنون چند نفر را با لفظ " لر" و حالت تمسخر آمیز خطاب کرده ای؟ درود بر شما.... هیچ کس را....چون از کودکی به طور بزرگ شده ام که دوستدار فرهنگ ایرانی باشم و همه در نظرم یکسان اند...من مدتی در یکی از شهرهای اطراف اصفهان که بسیار مهاجر پذیره است زندگی کرده ام و خیلی از ایرانیان از نقاط مختلف،دوست و همکلاسی و همسایه و آشنا و....بوده اند و هنوز هم هستند..همین حالا منم مثل شما میتونم یک لیست کامل از ویژگی های شخصیتی این افراد بنویسم و تعمیم به همه مردم اون منطقه بدم...حالا چه چیزای خوب باشه چه بد...آیا این برداشتهای شخصی من و شنیده هام میتونه بیانگر خصلتهای افراد یک منطقه و هموطنانم باشه؟؟؟ نمیدونم چرا بعضیها سعی در القا تفکرات منفی خودشون به دیگران هستند.... شما خودتون همین حالا دارین بحث رو به بیراهه میکشین و بحث بی منطق قومیتی رو ایجاد میکنین...فکر نمیکنم کسی که ادعای وطن پرستی و دوستدار ایران و فرهنگ رو داشته باشه بیاد همچین سوالی رو مطرح کنه... چون ستاره خانم این مطلب را در جواب پست من گذاشته بودند اجازه میخواهم که من به پرسش شما پاسخ گویم: به قطع میگویم هیچکس را. در دوستان و آشنایان و بستگانم بسیار عزیزانی وجود دارند که لر هستند ولی خود در شوخی هایشان به اصالتشان بی احترامی میکنند و همیشه بابت این رفتار مورد سرزنش بنده بوده اند. این مطلب شاید ربطی نداشته باشه ولی بد نیست بگم .من اصفهان بزرگ شدم ولی اصفهانی نیستم از یک طرف بوشهری و از طرف دیگر خوزستانی هستم .ولی خودم را متعلق به هر3ی این استان ها میدانم.و ازین بابت احساس غرور میکنم . و خیلی دوست داشتم به طریقی با بقیه استان ها هم پیوندی میداشتم. شاید بتوان گفت یک صفت در یک شهر یا استان بارز تر از بقیه جاها باشد ولی درست نیست ما آن صفت را با دیدی تمسخر آمیز به مردم آن شهر نسبت دهیم تا بدین طریق شکافی بین مردم استان های مختلف ایجاد شود. دوست من با عرض پوزش انتقادی به شما دارم.به عقیده من عزیزان اصفهانی حق دارند که از این جمله شما دلخور گردند. بنده فکر نمیکنم بیان این جمله به جز قصد تمسخر چیز دیگری را روشن کرده باشد.ما برای هر قومی میتوانیم لیستی بلند بالا از صفات منفی ردیف کنیم اما انصاف دهید آیا این کار کاریست شایسته؟؟ شما اصفهانی ها را خسیس خطاب کردید . یکی از دوستان صمیمی بنده اهل اطراف اصفهان هست به چشم خود دیدم 150 متر زمین مسکونی که میتوانست با فروش آن حداقل یک ماشین خوب برای خود تهیه کند را به یکی از آشنایان که تازه ازدواج کرده بودند و جایی برای زندگی نداشتند بخشید آیا خساست یعنی این ؟ نگویید این استثنا است چون به کرات ازین مسائل در اصفهان دیده ام . برای بقیه صفاتی هم که فرمودید مثال های نقض بسیاری دارم . حال من یک سوال دارم از تمام اعضای انجمن: دوستان چرا قسمتی که در زیر آواتارتون هست با عنوان محل سکونت خالی گذاشتید؟یا چرا بعضی دوستان عباراتی غیر از نام شهر یا استانشان را در این قسمت مینویسند؟شما فکر میکنید دلیلش چیست؟ سپاس از آریوبرزن گرامیتشکر از جواب خوبی که از جانب من دادید....من هم از این دست بخشش و مهربانی ها زیاد دیده ام و کلا یه چیز عادی هستش و نیاز به این همه مخالفت نداره... نمیدونم این همه تمسخر کردن از جانب افرادی که خودشون رو آگاه معرفی میکنن چیه؟؟؟بیان کردن صفات منفی افراد یک منطقه و هرگونه توهینی که به دنبالش برهان و دلیلهای 100برابر نااگاهتر از اون هم بیان میشه سپاس از توجه شما متاسفانه بنده افتخار آشنایی با شما را در دیگر فروم ها نداشته ام . همانطور که فرمودید دروغگویی گناهیست بزرگ و صفتی است نکوهیده . اما آیا ما دروغی بر زبان راندیم ؟ من بر طبق کتابها و مطالب و مقالاتی که مطالعه کرده ام و بارها این نام را مشاهده کرده بودم مطالب دوست خوبم ستاره آریایی را تایید کردم . این نام ها کم و بیش در تاریخ آمده من هم بر اساس این مطالب عرض کردم . حال شما اعتقاد دارید کسانی تاریخ را منحرف کرده اند من در جایگاهی نیستم که بخواهم جواب شما را در مورد انحراف تاریخ بدهم چون نه تخصصم اینست نه مطالعاتم کافی. اما شدیدا به شما توصیه میکنم اگر واقعا دلایلتان محکم و مستند است رسالت خود را کامل کرده و به سازمان میراث فرهنگی مراجعه کنید و با قانع کردن آنها از ایشان بخواهید که این اشتباه را از سایت رسمی خود و کتاب هایشان حذف کنند تا دیگران چون من در مورد تاریخ به انحراف کشیده نشوند . ممنون....پیشنهاد خوبی دادید که دوست گرامی اقای ایر میتونن انجام بدن و حتی رسالتشون جهانی بشه و جهان رو از تاریخ و پیشینه دقیق اصفهان آگاه کنن در اینکه استان فعلی خوزستان و مخصوصا شهر شوش اولین پایتخت ایلامیان و از مهمترین شهر های آن زمان بوده شکی نیست و مستندات تاریخی این موضوع را کاملا تایید میکند.همانطور که گفتید آثار تاریخی شهر شوش و ایذه کاملا اثرات تمدن ایلامی را نشان میدهد. اما اینکه در اصفهان هیچ نشانی از تمدن ایلامی نیست اشتباه است . به عنوان مثال مطلبی را از یکی از این بناها در پایین خواهم آورد . اما اینکه آثار به جا مانده از تمدن ایلامی در اصفهان کم است احتمالا شما بهتر از بنده میدانید که اصفهان دوبار در طول تاریخ به شدت مورد حمله قرار گرفت و تمام آثار و بناهای آن با خاک یکسان شد پس انتظار به جا ماندن آثاری از تمدن کهن ایلامی را نباید داشته باشیم. و اما یکی از اندک آثار به جا مانده از تمدن ایلامی در اصفهان . زمان ساخت بنا را قديم تر از عصر ساسانيان می دانند. مطالعات مؤسسه (ايزمنو izmeo) قدمت بنای آتشگاه را به دوران تمدن عيلام و حکومتی می رساند که انزان ناميده می شده است. اين نظر را مطالعات و پژوهش های انجام شده بر روی آتشکده های بر جای مانده از دوران ساسانی در نطنز و کاشان و يزد و آذربايجان و نائين تأييد می کنند. چرا که در آن روزگاران آتشکده ها را بر روی کوه يا بر فراز تپه نمی ساختند بلکه آتشکده ها در مکانهايی احداث می شدند که دسترسی به آنها آسان باشد بنابراين می توان با قاطعيت آتشگاه اصفهان را نشانه ای از حضور تمدن های قديم تر از ساسانی و سلسله های قبل از آن به شمار می رود. سپاس از مطلب خوبتون.. 3 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ من 6 سال در اصفهان زندگی کردمو 6 سال با دید نقادانه و موشکافانه آداب و سنن مردم این شهر را بررسی کردم تفاوت رفتاری در مناطق مختلف اصفهان و گسترش خرده فرهنگ های خاص در هر منطقه کمک شایانی در شناختن اصل و پایه ها داشت به عنوان مثال پایه های فرهنگی مردم در مناطق مسیحی نشین کامالا مجزا از مناطق مسلمان نشین است و گویی وارد شهر دیگری می شوی اما این تفاوت در مناطق مسیحی نشین تهران احساس نمی شود یا بر فرض منطقه ی شهرستان با منطقه ی جی متفاوت هستند و نیز با منطقه ی سه ده یا خمینی شهر(زبان و لهجه ی سه ده یکی از دست نخورده ترین و بکر ترین لهجه های ایران است که نشان از قدمت این منتطه تا زمان ساسانیان دارد) لذا تحلیل و سخنم بی پایه و بن نیست و حاصل مطالعه و شناخت است شما در هر بخش از گفتار من که خدشه ای می بینید بگویید تا بصورت باز بررسی کنیم و با هم نتیجه بگیریم سپاس از توجه شما... من سخنان شما رو کاملا متعصبانه و به دور از منطق میدونم...نمیدونم شاید هم من تعصب دارم ...شما لیستی از ویژگی های اصفهانیارو اوردین و دلایل و نظرات شخصی خودتون رو بیان کردین و حاصل مطالعه و شناخت خودتون رو عرض کردید..هرکسی میتونه این کارو بکنه .... شما کاملا مخالف فرهنگ و شکوه اصفهان بودید...فکر کنم شاهنامه مطالعه میفرمایید...اگر خونده باشین دیدین که زادگاه کاوه اهنگر اصفهان معرفی شده....خوب نمیدونم تحلیلتون از شاهنامه چیه و شاید اونو یک کتاب کاملا اساطیری و اسطوره بدونید...باز هم در این صورت پیشینه اصفهان کاملا مشخصه... بهتره به جای دیدن نکات منفی و سرکوب دیگران کمی هم به حقایق توجه داشت..نه نظرات شخصی..اگرچه نظرات شخصی زیاده و شاید اهمیت نداشته باشه...چون افتاب آمد دلیل آفتاب 3 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ موقعیت استراتژیک اصفهان(مدیریت استراتژیک) اصفهان بخاطر موقعیت جغرافیایی که دارد به دلائلی که در ادامه نا مبرده می شود از لحاظ استراتژیک در طول دوران تاریخ ایران زمین از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. این دلائل عبارتند از: آب:با توجه به اینکه سرزمین ایران و کشورهای اطراف در یک منطقه کم آب قرار گرفته اند ،وجود رودخانه زاینده رود و همچنین سفره های آبهای زیرزمینی سرشار،این منطقه را از این نعمت غنی نموده.(البته در حال حاضر هم رودخانه خشکیده هم سفره آبهای زیرزمینی) آب و هوا:دارای آب و هوای معتدل و دارای چهار فصل منظم می باشد. جنوب و مغرب اصفهان کوهستانی است وشمال و شرق آن جلگه و دشت برای همین دارای اختلاف دما و بارندگی است. تسهیلات معیشتی:وجود انواع باغها، کشتزارها،مراتع و بستر توسعه ملزومات زندگی انسان و پرورش دام. گرانیگاه و مرکز فلات ایران:با توجه به خصوصیات 1و2 و3 اصفهان در موقعیتی قرار گرفته که فاصله تقریبی آن با سایر نقاط مختلف فلات ایران یکسان است. کریدور شمالی و جنوبی:بهترین مرکز و راه ارتباط شمال سرزمین با جنوب منطقه اصفهان است.با کمی انحراف به سمت غرب با مسیر صعب العبور کوهستانی روبرو شده و همچنین کمی انحراف به شرق موجب عبور از بیابان بی اب و علف می شود. کریدور شرقی و غربی:ارتباط قسمتهای کم ارتفاع شرق فلات ایران با سرزمینهای کوهستانی غرب. همسایگان متعدد:همسایگی با سرزمین فارس خواستگاه شاهنشاهی های هخامنشی و ساسانیان(البته این موضوع در زمان خود مزیت بزرگی محسوب میشد).همسایگی و همجواری با لرستان،چهار محال بختیاری و کهکیلویه و بویر احمد که از مراکز اصلی ایلات و عشایر محترم بختیاری و لر می باشد.این عشایر در تاریخ سیاسی و نظامی ایران نقش بسزایی ایفا نمودند.به عبارتی دیگر بزرگترین ونزدیکترین مرکز شهرنشینی این عشایر به ویژه بختیاری و خواستگاه خان نشین و شاه نشینشان اصفهان بود. تفاوت فرهنگ :مردمان و اجتماعاتی که در اصفهان زندگی میکنند دارای فرهنگهای متفاوتی هستند این تفاوت فرهنگی هنوز هم به وضوح به چشم میخورد*.وجود تفاوت و اقلیت فرهنگی باعث پالایش فرهنگ میگردد و درنهایت ایجاد یک فرهنگ پاک مینماید.چراکه در ارتباطات فرهنگی اقلیتها سعی میکنند خوبیها و سجایای یکدیگر را برداشت نمایند. این ویژگیهای اصفهان باعث شده تا این شهرو منطقه از اهمیت ویژه ای از لحاظ سیاسی، اجتماعی،اقتصادی ونظامی برخوردارشود به گونه ای که توجه هر حاکم،فرمانده نظامی ،تاجر و بازرگان و... خردمند و آینده نگر را بخود جلب می نماید. *این تفاوت فرهنگی بوضوح در بین مردم اصفهان دیده میشوداز جمله:شمال اصفهان،جنوب اصفهان،لرها و بختیاریهای مقیم اصفهان،ارامنه ،کلیمیان،و به تازگی مهاجرین خوزستانی... منابع: اقتباس از جغرافیای تاریخی اصفهان،دکتر سیروس شفقی. اقتباس ازکتاب جغرافیای استان اصفهان ، کتاب درسی دبیرستان. اقتباس از کتاب آشنایی با شهر تاریخی اصفهان،دکتر لطفالله هنر فر،1372. 3 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ چون ستاره خانم این مطلب را در جواب پست من گذاشته بودند اجازه میخواهم که من به پرسش شما پاسخ گویم: به قطع میگویم هیچکس را. در دوستان و آشنایان و بستگانم بسیار عزیزانی وجود دارند که لر هستند ولی خود در شوخی هایشان به اصالتشان بی احترامی میکنند و همیشه بابت این رفتار مورد سرزنش بنده بوده اند. درود یکی از بزرگترین فجایعی که دامن فرهنگ مردمان امروز ایران زمین را گرفته همین از خود بی خودی است فردی که به هر دلیلی هویت قومی خویش را نادیده بگیرد متعاقب آن هویت ملی و دین خود را ندیده می گیرد و سپس فرهنگ خویش را پشت پا می زند و به نوعی واخوردگی فرهنگی دچار می شود و حاصل آن عقب رفت فرهنگی است این مطلب شاید ربطی نداشته باشه ولی بد نیست بگم .من اصفهان بزرگ شدم ولی اصفهانی نیستم از یک طرف بوشهری و از طرف دیگر خوزستانی هستم .ولی خودم را متعلق به هر3ی این استان ها میدانم.و ازین بابت احساس غرور میکنم . و خیلی دوست داشتم به طریقی با بقیه استان ها هم پیوندی میداشتم. در پیش گویی جاماسب برای اینده ی ایران یکی از مواردی که نکوهیده شده اختلاط های قومی است وقتی اقوام بیش از پیش با هم مخلوط می شوند در فرهنگ هم تاثیر گذار می شوند و جوامع بشری به ذات در هنگام اختلاط نقاط منفی همدیگر را تقویت و نقاط مثبت را تضعیف می کنند البته این شامل اقوامی که از یک ریشه و فرهنگ رفتاری برخوردارند نمی شود به عنوان مثال مردمان خوزستان و بوشهر(مورد شما) از نظر فرهنگی دارای مشترکات بسیار هستند که همین امر موجب می شود که فرد حاصله از این اختلاط دچار دوگانگی برخورد نشود شاید بتوان گفت یک صفت در یک شهر یا استان بارز تر از بقیه جاها باشد ولی درست نیست ما آن صفت را با دیدی تمسخر آمیز به مردم آن شهر نسبت دهیم تا بدین طریق شکافی بین مردم استان های مختلف ایجاد شود. خوب اصل مطلب شما اینجا نهفته است من هرگز تمام مردمان استان اصفهان را دارای صفت های مشترک و آنچه ذکر کردم(و آنهایی که ذکر نکردم) نمی دانم دلیل این هم تنوع نژادی گسترده در این استان است در این استان در مثلثی با حداکثر طول ضلع 50 کیلومتر 3 نژاد مختلف را می بینید که مشغول زندگی هستند و فرهنگ های متفاوت بر جامعه ی ایشان حاکم است(اصفهان.شاهین شهر.سه ده) لذا نمی توان همه را به یک چوب راند و یا در خود شهر اصفهان همانگونه که پیش تر گفتم محله های ارمنی نشین و مسلمان نشین از دو فرهنگ و الگوی رفتاری کاملا متفاوت پیروی می کنند ملاک گفتاری و جامعهی نگری من بخش مسلمان نشین شهر اصفهان(و نه استان اصفهان) است البته این را هم می گویم که در شهر اصفهان سه گروه در کنار هم زیست می کنند: -اصفهانی ها -بختیاری ها و لر ها -سایر مهاجرین تمرکز گفتار من در مورد مردم اصفهان فقط شامل دسته ی نخست است(و البته نسل دوم گروه های دیگر که کم و بیش تحت تاثیر فرهنگ غالب قرار گرفته اند) دوست من با عرض پوزش انتقادی به شما دارم.به عقیده من عزیزان اصفهانی حق دارند که از این جمله شما دلخور گردند. بنده فکر نمیکنم بیان این جمله به جز قصد تمسخر چیز دیگری را روشن کرده باشد.ما برای هر قومی میتوانیم لیستی بلند بالا از صفات منفی ردیف کنیم اما انصاف دهید آیا این کار کاریست شایسته؟؟ من پیش از و پس از بیان جملاتم پوزش خواهی نمودم اما در بیان یک مطلب "من بمیرم و تو بمیری" و رودربایستی ها آفت است از نظر جامعه شناختی هیچ قومی و تجمع بشری بی عیب نیست ولی جامعه ای برنده است که بسوی شناخت معایب و رفع آنها پیش برود متاسفانه فرهنگ کتمان و نادیده گرفتن مشکلات اجتماعی در ایران امری نهادینه شده(آمار اعتیاد.آمار طلاق.آمار خودکشی.آمار کودک آزاری.آمار فحشا.آمار ایدر و....) چه عیبی دارد برای اقوام لیستی از معایب در کنار لیستی از محاسن وجود داشته باشد و با برنامه ریزی های فرهنگی سعی در رفع آن معایب نمود؟ من به یهچ وجه معتقد به جامعه ی یکدست نیستم, اشتباه نشود. من می گویم برخی خرده فرهنگ ها در واقع زد فرهنگ هستند و عقلای قوم می بایست برای رفع آن برنامه ریزی کنند شما اصفهانی ها را خسیس خطاب کردید . یکی از دوستان صمیمی بنده اهل اطراف اصفهان هست به چشم خود دیدم 150 متر زمین مسکونی که میتوانست با فروش آن حداقل یک ماشین خوب برای خود تهیه کند را به یکی از آشنایان که تازه ازدواج کرده بودند و جایی برای زندگی نداشتند بخشید آیا خساست یعنی این ؟ نگویید این استثنا است چون به کرات ازین مسائل در اصفهان دیده ام . برای بقیه صفاتی هم که فرمودید مثال های نقض بسیاری دارم . در قوانین اجتماعی هیچ قانونی مطلق نیست اما آنچه الگوهای اجتماعی را می سازد مثال های نقض نیست بلکه عمومیت یک اجتماع است اما در مورد مواردی که اطلاق کردم به طور کامل توضیح خواهم داد و دلایل حرف هایم بر خواهم شمرد حال من یک سوال دارم از تمام اعضای انجمن: دوستان چرا قسمتی که در زیر آواتارتون هست با عنوان محل سکونت خالی گذاشتید؟یا چرا بعضی دوستان عباراتی غیر از نام شهر یا استانشان را در این قسمت مینویسند؟شما فکر میکنید دلیلش چیست؟ در فروم فرهیختگان تاپیکی در مورد قومیت ها ایجاد کردم و از هر کس خواستم تا بیاید و در مورد اصلیت خویش صحبت کند و در حد توان مزایای هر قوم را بر شمردم و از آداب و رسوم و دستاورد های هر قوم گفتم اینکه چرا دوستان (از جمله شخص بنده که بعد از تذکر شما متوجه خالی بودن این قسمت در زیر نام کاربری خود شدم) قسمت مذکورد را پر نمی کنند گاه به خاطر سهوی است که در هنگام ثبت نام پیش می آید و گاه به همان از خود بیگانگی و از خود گریزی که در بالا اشاره کردم امیدوارم شاد باشید 2 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ سپاس از توجه شما متاسفانه بنده افتخار آشنایی با شما را در دیگر فروم ها نداشته ام . همانطور که فرمودید دروغگویی گناهیست بزرگ و صفتی است نکوهیده . اما آیا ما دروغی بر زبان راندیم ؟ من بر طبق کتابها و مطالب و مقالاتی که مطالعه کرده ام و بارها این نام را مشاهده کرده بودم مطالب دوست خوبم ستاره آریایی را تایید کردم . این نام ها کم و بیش در تاریخ آمده من هم بر اساس این مطالب عرض کردم . حال شما اعتقاد دارید کسانی تاریخ را منحرف کرده اند من در جایگاهی نیستم که بخواهم جواب شما را در مورد انحراف تاریخ بدهم چون نه تخصصم اینست نه مطالعاتم کافی. اما شدیدا به شما توصیه میکنم اگر واقعا دلایلتان محکم و مستند است رسالت خود را کامل کرده و به سازمان میراث فرهنگی مراجعه کنید و با قانع کردن آنها از ایشان بخواهید که این اشتباه را از سایت رسمی خود و کتاب هایشان حذف کنند تا دیگران چون من در مورد تاریخ به انحراف کشیده نشوند . من جسارتی به شما نکردم منظور من از دروغگو و دروغزن همان افرادی هستند که این منابع جعلی را ایجاد می کنند و با گذشت زمان و کمرنگ کردن منابع اصیل عموم را بر این باور می آورند که حرف حق همان است که ایشان گفته اند سازمان میراث فرهنگی اگر چه رسالتش نگهبانی و پاسداشت میراث فرهنگی و تاریخی ماست اما امروزه به بزرگترین دشمن میراث فرهنگی و تاریخی ما بدل گردیده ما داد خویش به دربار ظالم نمی بریم 2 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ در اینکه استان فعلی خوزستان و مخصوصا شهر شوش اولین پایتخت ایلامیان و از مهمترین شهر های آن زمان بوده شکی نیست و مستندات تاریخی این موضوع را کاملا تایید میکند.همانطور که گفتید آثار تاریخی شهر شوش و ایذه کاملا اثرات تمدن ایلامی را نشان میدهد. اما اینکه در اصفهان هیچ نشانی از تمدن ایلامی نیست اشتباه است . به عنوان مثال مطلبی را از یکی از این بناها در پایین خواهم آورد . اما اینکه آثار به جا مانده از تمدن ایلامی در اصفهان کم است احتمالا شما بهتر از بنده میدانید که اصفهان دوبار در طول تاریخ به شدت مورد حمله قرار گرفت و تمام آثار و بناهای آن با خاک یکسان شد پس انتظار به جا ماندن آثاری از تمدن کهن ایلامی را نباید داشته باشیم. و اما یکی از اندک آثار به جا مانده از تمدن ایلامی در اصفهان . زمان ساخت بنا را قديم تر از عصر ساسانيان می دانند. مطالعات مؤسسه (ايزمنو izmeo) قدمت بنای آتشگاه را به دوران تمدن عيلام و حکومتی می رساند که انزان ناميده می شده است. اين نظر را مطالعات و پژوهش های انجام شده بر روی آتشکده های بر جای مانده از دوران ساسانی در نطنز و کاشان و يزد و آذربايجان و نائين تأييد می کنند. چرا که در آن روزگاران آتشکده ها را بر روی کوه يا بر فراز تپه نمی ساختند بلکه آتشکده ها در مکانهايی احداث می شدند که دسترسی به آنها آسان باشد بنابراين می توان با قاطعيت آتشگاه اصفهان را نشانه ای از حضور تمدن های قديم تر از ساسانی و سلسله های قبل از آن به شمار می رود. آتشگاه جزو سه ده هست دوست من و نه اصفهان در مورد سه ده من پیشتر هم گفتم که زبان مردم این منطقه از باقی مانده های زبان ماد هست که نشاندهنده ی قدمت تمدن در این منطقه هست ولی نزدیکی سه ده با اصفهان دلیل بر تملک آثار این منطقه به نفع اصفهان نیست این هم یکی از همان مواردی است که پیشتر گفتم و الان با کفتار شما تایید و تاکید گردید همه امروزه آتشگاه را به عنوان بخشی از اصفهان می دانند در صورتی که آتشگاه نزدیک به 8 کیلومتر از اصفهان فاصله دارد و در حریم سه ده می باشد 2 لینک به دیدگاه
am in 25041 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ یاقوت حموی ، مینویسد : « اصفهان یا اسپهان از کلیه اسباه است که به معنی سپاه و سگ میباشد . » استاد پورداود ، میگوید : « ارزش این وجه اشتقاق فقط در این است که میرساند در لهجه قدیم اصفهانی ، اسباه به معنی سگ نیز بوده است » پورداود یادآور شده است که بطلمیوس ، جغرافیانگار سده دوم میلادی ، نام این شهر را « اسپدان » نگاشته ، سپس میگوید واژه اصفهان روی اسپاهان قرار گرفته که خود شامل سپاه به معنی ارتش و هان اسم مکان ، یعنی جای سپاه است . نویسنده کتاب حدودالعالم از این شهر به نام « سپاهان » یاد کرده ، میگوید : « سپاهان شهری عظیم است و آن دو شهر است : یکی را جهودان خوانند و یکی را شهرستان و در هر دو منبر نهادهاند ...» محمد حسن تبریزی ، درباره نام اصفهان ، نوشته است : « اصباهان ، معرب اسپاهان است و آن شهری است مشهور در عراق و نام اصلی او این است . و نام مقامی است از جمله دوازده مقام موسیقی و آن را اصفهانک نیز خوانند .» در کتیبههای پارسی هخامنشی، انزان شامل ناحیه اصفهان بوده و پیش از کوروش کبیر، مرکز قدرت هخامنشیان در این ناحیه بوده و پس از کورش انزان به گابیان تبدیل یافته و استرابن هم آن را به همین نام خوانده است و گابیان رفته رفته به جی تغییر یافت اسکندر مقدونی هنگام دنبال کردن داریوش کبیر به پارتاک یا پارک یاگی آمد و آن را گشود و اکسازر را که والی شوش بود به حکومت پارتاک گمارد . تاریخ نگاران پیشین ، پارتاک را پاریتاکن نامیدهاند که به پارسی آن روزی پرتیکان میگفتند و امروز فریدن میخوانند . پرتیکان به تمامی ناحیه اصفهان اطلاق میشده است . چقدر جالب کاش کمی به میراث قومی خود احترام بزاریم زبان مادری من جزو زبانهای باستانی پارسیه، و درست به سگ میگن اسبه (esba) البته اون الف اولش ساکنه امیرجان میدونه زبان مادریم چی بود فقط میتونم بگم امان از ترکی و ترکان امضا AminNePo 3 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ درود بر شما....هیچ کس را....چون از کودکی به طور بزرگ شده ام که دوستدار فرهنگ ایرانی باشم و همه در نظرم یکسان اند...من مدتی در یکی از شهرهای اطراف اصفهان که بسیار مهاجر پذیره است زندگی کرده ام و خیلی از ایرانیان از نقاط مختلف،دوست و همکلاسی و همسایه و آشنا و....بوده اند و هنوز هم هستند..همین حالا منم مثل شما میتونم یک لیست کامل از ویژگی های شخصیتی این افراد بنویسم و تعمیم به همه مردم اون منطقه بدم...حالا چه چیزای خوب باشه چه بد...آیا این برداشتهای شخصی من و شنیده هام میتونه بیانگر خصلتهای افراد یک منطقه و هموطنانم باشه؟؟؟ درود اگر برداشت های شما منطبق بر جامعه ی آماری و روش های جامعه شناختی باشد بله می تواند نمیدونم چرا بعضیها سعی در القا تفکرات منفی خودشون به دیگران هستند.... بنده سعی در کاری که فرمودید نمی کنم نظراتم را مطرح می کنم و هنوز منتظر هستم تا پاسخی در خور بشنوم در باب آن قسمت از حرفهایم که: -دلایلی مبنی بر عدم شهر بودن در این قسمت به واسطه ی اینکه محلی برای گردآمدن سپاه بوده -با فرض پذیرش نظر دوستان مبنی بر شهر بودن این قسمت دلایلی برای عدم ظهور مظاهر تمدنی مانند موسیقی لباس رقص زبان و.... شما خودتون همین حالا دارین بحث رو به بیراهه میکشین و بحث بی منطق قومیتی رو ایجاد میکنین...فکر نمیکنم کسی که ادعای وطن پرستی و دوستدار ایران و فرهنگ رو داشته باشه بیاد همچین سوالی رو مطرح کنه... بنده وطن پرست کور نیستم چشم بربستن در هر موضوعی آفت است وطن پرست باش اما وطن پرست پژوهنده وقتی به چیزی کورکورانه عشق بورزی و چشم بر بدی ها ببندی روزی که به اجبار چشمانت باز گردید از عمر هدر رفته افسوس خواهی خورد و زندگیت را تباه شده می بینی سپاس از آریوبرزن گرامیتشکر از جواب خوبی که از جانب من دادید....من هم از این دست بخشش و مهربانی ها زیاد دیده ام و کلا یه چیز عادی هستش و نیاز به این همه مخالفت نداره... نمیدونم این همه تمسخر کردن از جانب افرادی که خودشون رو آگاه معرفی میکنن چیه؟؟؟بیان کردن صفات منفی افراد یک منطقه و هرگونه توهینی که به دنبالش برهان و دلیلهای 100برابر نااگاهتر از اون هم بیان میشه بنده ادعایی بر آگاهی ندارم و همواره خویش را جوینده ای می بینم که در اقیانوس بی انتهای فرهنگ و تاریخ در حرکتم ببینید دوست من بیان نکات مثبت اگر چه خوب است اما راهساز نیست با به به و چه چه و تعریف از داشته ها نمی توانیم پیشرفتی حاصل کنیم اما وقتی نکات منفی را ببینیم آنگاه می توانیم با تلاش برای رفع آنها به پیشرفت نایل آییم بنده در هیچ کجای کلامم واژه ای که حامل لحن تمسخر و ریشخند باشد به کار نبرده ام و برای صفاتی که ب رشمردم هنوز اقامه ی دلیل نکرده ام تنها تلنگری زده ام و منتظر بازخورد ارتعاشات آن هستم تا با توجه به شدت این بازتاب و ارتعاشات حاصله به اقامه ی دلیل و برهان بنشینم ممنون....پیشنهاد خوبی دادید که دوست گرامی اقای ایر میتونن انجام بدن و حتی رسالتشون جهانی بشه و جهان رو از تاریخ و پیشینه دقیق اصفهان آگاه کنن مطمین باشید آنانکه من از ایشان می آموزم چنین خواهند کرد و نوبت به کمینه ای چون من نخواهد رسید سپاس از مطلب خوبتون.. شاد باشید و شادخواری کنید 1 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ درود اگر برداشت های شما منطبق بر جامعه ی آماری و روش های جامعه شناختی باشد بله می تواند درود بر شما دوست گرامی...شاید با روشه ای آماری این برداشت ها درست باشه اما من هرگز نمیام لیستش کنم و بگم که هموطنان فلان منطقه ام دارای چنین خصایصی هستند و بر حرفم هم پافشاری بکنم.. دقیقا شما همین کارو کردین و براون پافشاری هم میکنید..شما از هدف تاپیک دور شدید و بحث قومیتی پیش کشیدین...پس این همه صنایع و هنرهای دستی و ساختمان ها و بناهای قدیمی و این همه هنرمند و صنعتگر چی هستش؟؟؟ حتما باز میگین از مناطق دیگه ایران اومده؟؟؟؟سعی بر سرکوب هنر مناطق دیگه نیست اما اصفهان خودش مهد هنر هست... بنده وطن پرست کور نیستم چشم بربستن در هر موضوعی آفت است وطن پرست باش اما وطن پرست پژوهنده وقتی به چیزی کورکورانه عشق بورزی و چشم بر بدی ها ببندی روزی که به اجبار چشمانت باز گردید از عمر هدر رفته افسوس خواهی خورد و زندگیت را تباه شده می بینی بله یک وطن پرست باید دنبال حقیقت تاریخ کشورش باشه و بدونه نیاکانش چه کرده اند و چی تحویل اون داده اند و حالا خودش چه کرده و وضعمون چیه...نه افتخار به نقاط درخشان تاریخ و سکوت در برابر نقاط تاریک و مبهمش...اما وطن پرستی به معنای نفی یک سری ارزشها و بی احترامی به هموطنان نیست... به طور کاملا جدی هرچند کورکورانه باشه در دید شما میگم که از حرفاتون در مورد فرهنگفتاریخ و بخصوص خصایل مردم اصفهان خوشم نیومد..فکر نکنم کار وطن پرست پژوهنده این باشه که چندسال یه منطقه که ساکن بوده طبق مطالعت شخصیش افرادو براشون ویژگی های اخلاقی بیان کنه و به همه داشته هاشون بی احترامی کنه.... بنده ادعایی بر آگاهی ندارم و همواره خویش را جوینده ای می بینم که در اقیانوس بی انتهای فرهنگ و تاریخ در حرکتم ببینید دوست من بیان نکات مثبت اگر چه خوب است اما راهساز نیست با به به و چه چه و تعریف از داشته ها نمی توانیم پیشرفتی حاصل کنیم اما وقتی نکات منفی را ببینیم آنگاه می توانیم با تلاش برای رفع آنها به پیشرفت نایل آییم بنده در هیچ کجای کلامم واژه ای که حامل لحن تمسخر و ریشخند باشد به کار نبرده ام و برای صفاتی که ب رشمردم هنوز اقامه ی دلیل نکرده ام تنها تلنگری زده ام و منتظر بازخورد ارتعاشات آن هستم تا با توجه به شدت این بازتاب و ارتعاشات حاصله به اقامه ی دلیل و برهان بنشینم موافقم دوست گرامی... من هم همیشه اعتقاد داشته ام که نباید فقط به شکوه و نقاط درخشانمون تکیه و افتخار کنیم..ما در گذشته باشکوه بودیم اما حالا چی؟؟؟؟ اما اینم نمیشه که بیاید یک سری ارزشها و فرهنگ و تاریخ یک منطقه رو زیر سوال ببرید با نظرات کاملا شخصی..... شما دقیقا لحن تمسخر و ریشخند رو با لیست کردن خصایل همشهریهام و چه بسا خود من بیان کردین..... مطمین باشید آنانکه من از ایشان می آموزم چنین خواهند کرد و نوبت به کمینه ای چون من نخواهد رسید خیر دوست گرامی...من همیشه در ذهن خودم و زمانی که به نت میومدم پیگیر تاپیکاتون بودم و وطن پرستی و آگاهیتونو ستایش میکردم و میکنم..اما برخورد شما اینجا دور از انتظار من بود... سپاس از مطلب خوبتون.. شاد باشید و شادخواری کنید سپاس..اما شادخواری رو معنیشو نمیدونم... 3 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ سپاس از توجه شما... من سخنان شما رو کاملا متعصبانه و به دور از منطق میدونم... من برای مطالبم اقامه ی ادله کردم بجز بخش خوصوصیات فرهنگی که هنوز به دلیل پاسخ به جستار های شما فرصت اقامه ی ادله برای آن بخش را پیدا نکرده ام اما نیم اشاره ای کردم که اینها یادگارهای فرهنگ یهودی در منطقه است نمیدونم شاید هم من تعصب دارم ...شما لیستی از ویژگی های اصفهانیارو اوردین و دلایل و نظرات شخصی خودتون رو بیان کردین و حاصل مطالعه و شناخت خودتون رو عرض کردید..هرکسی میتونه این کارو بکنه .... شما کاملا مخالف فرهنگ و شکوه اصفهان بودید... بنده مخالف چیزی نیستم جز دروغ پردازی و افسانه سازی های بیجا بنده لیتسی از خصوصیات جامعه ی اصفهان ارایه نکردم بلکه برخی خوصویا منفی ایشان را بر شمردم و ذکری از خصوصیات مثبت ایشان نکردم دوست من خواهش می کنم نه به چشم یک اصفهانی بلکه به چشم یک آزاد اندیش مطالب را بخوانید و کامل بخوانید فکر کنم شاهنامه مطالعه میفرمایید...اگر خونده باشین دیدین که زادگاه کاوه اهنگر اصفهان معرفی شده....خوب نمیدونم تحلیلتون از شاهنامه چیه و شاید اونو یک کتاب کاملا اساطیری و اسطوره بدونید...باز هم در این صورت پیشینه اصفهان کاملا مشخصه... زادگاه کاوه بنا بر قولی شهر زواره بین کاشان و نایین است بنا بر قولی دیگر شهر قلعه ی ضحاک در افغانستان کنونی است بنا بر قولی دیگر در شهر فریدن است(روستای مشهد کاوه) و بنا بر روایت دیگری در اردستان است اگرچه سه منطقه از مناطق فوق در استان اصفهان است اما این ربطی به شهر اصفهان و مردم این دییار ندارد و تاکید می کنم من در مورد شهر اصفهان و نه استان اصفهان سخن می گویم بهتره به جای دیدن نکات منفی و سرکوب دیگران کمی هم به حقایق توجه داشت..نه نظرات شخصی..اگرچه نظرات شخصی زیاده و شاید اهمیت نداشته باشه...چون افتاب آمد دلیل آفتاب نظر بنده برای شما بی اهمیت است, اما نظر شما برای من پر اهمیت است و تفاوت در همین دو واژه ی "پر" و "بی" است تفاوت ساختاری در نوع نگاه وجود دارد من با هر پست شما و برای تایید و یا رد گفتار شما بسیار وقت می گذارم و جستجو می کنم و مطلب می خوانم و خلاصه ی انها را با دانش اندک خود می سنجم و سبک و سنگین می کنم و در نهایت برایتان باز می نویسم اما شما حتی به خویش زحمت کامل خواندن مطالب را هم نمی دهید شاد باشید 2 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ گریزی به سفرنامه شاردن یکی از جهان گردانی که به این نیمه جهان جلب شد ،ژان شاردن ،جواهر ساز جوانی از کشور فرانسه بود که قسمت اعظم عمرش را در اصفهان گذراند.شاردن در مدت اقامتش در اصفهان به خوبی با گوشه و کنار این شهر آشنا شده بود ،اهالی شهر اورا به خانه هایشان دعوت کرده و از او پذیرایی می کردند. شاردن بیش از یک دهم سفر نامه خود را به توصیف اصفهان اختصاص داده است.او بسیار خوش اقبال بود که توانست اعتماد برخی از درباریان ،کارگزاران دولت و همچنین تاجران و ملاها را کسب کند و از این طریق مجوز ورود به بسیاری از جاها را بدست آورد. اصفهان او را مجذوب خود ساخت بود.به اعتقاد وی این شهر"بزرگترین و زیباترین شهر در تمام مشرق زمین " بود.و درباره آب و هوایش می گفت:"در بین ممالکی که تا به حال دیده ام سالمتر از همه بوده است"."هوا خشک است و فلز زنگ نمیزند"مناطق بیرون شهر "از حیث حاصلخیزی و زیبایی بی نظیر است" و بیشتر مواد غذایی شهر تا شعاع ده مایلی اطراف تامین میشد. منبع:شاردن،برگزیده و شرح سفرنامه شاردن،رانلد دبلیو .فریر،ترجمه حسین هژبریان،حسن اسدی. 4 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ [ QUOTE=setare ariae;356967]درود بر شما دوست گرامی...شاید با روشه ای آماری این برداشت ها درست باشه اما من هرگز نمیام لیستش کنم و بگم که هموطنان فلان منطقه ام دارای چنین خصایصی هستند و بر حرفم هم پافشاری بکنم.. در یکی از پست ها توضیح دادم داده های جامعه شناختی مطلق نیستند اما تاکید بر اکثریت دارند خیلی از این خصایص که گفته شد اگر لفظ را عوض کنیم در نگاه شما منفی جلوه نمیکند و می پذیرید اما واقعیت این واژگان یکی هست مثال: من گفتم فضول و می توان این واژه را اینگونه بیان کرد:کنجکاو در امور اجتماعی اما من به عمد واژگان منفی را برگزیدم و دلیل آن نگاه یک فرد بیگانه است من به عنوان یک بیگانه از فزهنگ آن دیار در آن شهر زیستم و سنجیدن بسیاری خرده فرهنگ ها وجود دارد که اگر چه از دید مردم آن شهر بیعیب است و مشکلی ندارد(به علت آمیخته بودن با آن خرده فرهنگ) اما از دید یک بیگانه زننده و زشت است همانگونه که بسیاری از صفت های نیکوی مردمان از دید ایشان امری است عادی و لی از دید یک خارج از گود صفتی است ارزشمند مثال:مردمان اصفهان در نظافت شهر بسیار کوشا هستند و شهری پاکیزه دارند که دلنشین است اما من بنا ندارم و نداشتم که در اینجا صفات خوب را بر شمرم بلکه تنها تلنگری زدم از باب صفات نکوهیده و باز هم تاکید می کنم که اینها مطلق نیستند زیرا در جامعه شناسی هیچ قانونی مطلق نیست دقیقا شما همین کارو کردین و براون پافشاری هم میکنید..شما از هدف تاپیک دور شدید و بحث قومیتی پیش کشیدین...پس این همه صنایع و هنرهای دستی و ساختمان ها و بناهای قدیمی و این همه هنرمند و صنعتگر چی هستش؟؟؟ حتما باز میگین از مناطق دیگه ایران اومده؟؟؟؟سعی بر سرکوب هنر مناطق دیگه نیست اما اصفهان خودش مهد هنر هست... هدف تاپیک مگر جز بررسی پیشینه ی نام اصفهان بود؟ دلایلی که من آوردم در رد نام هایی بود که به اصفهان نسبت داده شدو اصلا بحث قومی گرایی نیست من می گویم اگر اصفهان اصالتی را که مد نظر شماست می داشت می بایست خصوصیت های فرهنگی بارزی از خویش بر جا می گذاشت که نگذاشته از طرفی در بخشی از منطقه ای که امروز کلان شهر اصفهان در خود قرار داده دو شهر یهودی نشین وجود داشته که خصوصیات اخلاقی امروز مردم اصفهان بسیار تاثیر پذیرفته از آن مردمان است و متفاوت است با شهر های نزدیک و مجاور حال رد این ادعا و آوردن دلیل در نفی آن با شماست که مدافع مقاله ی نخست هستید بله یک وطن پرست باید دنبال حقیقت تاریخ کشورش باشه و بدونه نیاکانش چه کرده اند و چی تحویل اون داده اند و حالا خودش چه کرده و وضعمون چیه...نه افتخار به نقاط درخشان تاریخ و سکوت در برابر نقاط تاریک و مبهمش...اما وطن پرستی به معنای نفی یک سری ارزشها و بی احترامی به هموطنان نیست... من ارزشی را نفی نکردم در چند جا مختصر اشاره کردم که نمی توان ارزش های کنونی این شهر و مردمانش را نادیده گرفت و خصوصیات درخشان بسیاری دارد اما همیشه مجال برای ارزش ها بوده و خصوصیات بر شمرده شده من می خواهم این بار از نقطه نظر دیگری بنگره این به معنی نفی نیست به طور کاملا جدی هرچند کورکورانه باشه در دید شما میگم که از حرفاتون در مورد فرهنگفتاریخ و بخصوص خصایل مردم اصفهان خوشم نیومد..فکر نکنم کار وطن پرست پژوهنده این باشه که چندسال یه منطقه که ساکن بوده طبق مطالعت شخصیش افرادو براشون ویژگی های اخلاقی بیان کنه و به همه داشته هاشون بی احترامی کنه.... ببنیند دوست من برای چندمین بار در همین پست می گویم خصوصیات مثبت از دید من پنهان نبوده و غرض ورزی نیز در کار نبوده اما قرار نیست همیشه تعریف باشد انتقاد الزاما به معنی نفی خوبی ها نیست مثال دیگری بزنم که بدانید من به صرف سلام و علیک با مردم برداشت هایم را انجام نداده ام شهر اصفهان در زمینه ی انجنم های خصوصی بانوان در کشور پیشتاز است و با حدود 30 انجمن در زمینه ی فرهنگ هنر و موسیقی بانوان در کشور پیشتاز است و از این جهت قابل ستایش است خوب این آماری است که اکثر دوستانی که در اصفهان ساکن هستند نیز نمی دانند دوست من بر خلاف تصور شما که چندین بار هم تاکید کردید من احساسی و از روی کینه و عداوت سخن نمی گویم و در پشت کلامم مقداری هر چند اندک مطالعه پنهان است اگر هم مطلبی بیان می کنم نه از باب تحمیل عقیده است که از باب بحث استو تا رمانی که شما پستی در این تاپیک بزنید من به شما به بحث می نشینم و تبادل نظر می کنم زیرا اعتقاد دارم نقاط مثبت و منفی اندیشه ها در بحث نمایان می شود و تا بحثی صورت نگیرد و دیدگاه های مختلف بیان نشود و ادله های گوناگون اقامه نشود نمی توان نتیجه ای درست گرفت موافقم دوست گرامی... من هم همیشه اعتقاد داشته ام که نباید فقط به شکوه و نقاط درخشانمون تکیه و افتخار کنیم..ما در گذشته باشکوه بودیم اما حالا چی؟؟؟؟ اما اینم نمیشه که بیاید یک سری ارزشها و فرهنگ و تاریخ یک منطقه رو زیر سوال ببرید با نظرات کاملا شخصی..... شما دقیقا لحن تمسخر و ریشخند رو با لیست کردن خصایل همشهریهام و چه بسا خود من بیان کردین..... دوست من سوالی می پرسم اطلاعات تاریخی ما از کجا می اید؟ جز این است که اکثرا بر پایه ی نظریات شخصی کیانی است که در زمینه ای مطالعه کرده اند و به نتایجی رسیده اند؟ و یا بالاتر از آن قوانین فیزیک چیست؟ نظرات شخصی عده ای که دانشمند خوانده می شوند در باب یک مقوله همین پس صرف اینکه من نظری شخصی ارایه می دهم دلیل بر بی اعتباری گفتارم نیست ادله و منطقی را که در پشت حرف هایم نهفته است نگاه کنید و بر رد یا تایید آن اندیشه ای ارایه دهید اما آن قسمت که در باب ریشخند و تمسخر است بر شمردن خصوصیات منفی ریشخند نیست همانگونه که بر شمردن صفات مثبت تملق نیست خیر دوست گرامی...من همیشه در ذهن خودم و زمانی که به نت میومدم پیگیر تاپیکاتون بودم و وطن پرستی و آگاهیتونو ستایش میکردم و میکنم..اما برخورد شما اینجا دور از انتظار من بود... من به ذات من بودم بی ارزشم و انچه به من ارزش می دهد تفکر من است در تاپیک های پیشین اندیشه ی من و شما هم راستا بودند اما اگر این تاپیک هم راستا نیستیم دلیل نمی شود که انتظار شما از من خدشه دار شود شما مطلبی را بیان کردید و من نظری دادم نظر من از جانب شما پذیرفته نیست این فرصت بسیار خوبی است برای آشنایی بیشتر با هم زیرا بحث و گفتمان مستقیم است که موجب شناخت عمیق است و تا شناخت عمیق نباشد دوستی بر باد هواست چه بسیار دوستانی که من از ایشان تعریف و تمجید نمودم و خط تفکری ایشان را ستودم اما اکنون به واسطه ی دور افتادن از هم همدیگر را فراموش کرده ایم و در مقابل تمام دوستانی که در تاپیک هایی با هم به سختی به بحث نشستیم امروزه در زمره ی کسانی هستند که از حال هم جویا هستیم سپاس از مطلب خوبتون.. شاد باشید و شادخواری کنید [سپاس..اما شادخواری رو معنیشو نمیدونم... شادخواری یعنی خورد به شادی البته در قدیم کاربردش برای شرابخواران بود که به شادی می نوشیدند و می خوردند اما امروزه برای هر نوع خوراکی استفاده می شود و معنی کنایی آن این است که دنیا به کامتان باشد 1 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۸۹ باز هم از ناصر خسرو طغرل بیک سلجوقی در سال 438 ه .ق اصفهان را محاصره کرد ولی کاری از پیش نبرد.بار دیگر در سال 442 اصفهان را محاصره و پس از یک سال آنجا را فتح نمود(443 ه.ق).مردم اصفهان علاقه ای به طغرل بیک نداشتند ولی برخلاف این امر سلطان خوش ذوق ترک شدیدا به اصفهان علاقه مند شد و 12 سال از زندگی خود را دراین شهر گذراندو در آبادانی و رونق اصفهان بسیار کوشید(1).سال بعد یعنی سال 444 (ه.ق)ناصر خسرو وارد اصفهان شد و بشنویم از او: "هشتم صفر سنه اربع و اربعین و اربعمائه بود که به شهر اصفهان رسیدیم.از بصره تا اصفهان صدو هشتاد فرسنگ باشد.شهری است بر هامون نهاده ،آب و هوایی خوش دارد و هر جا که ده گز چاه فرو برند آبی سرد و خوش بیرون آید.و شهر دیواری حصین و بلند دارد و دروازه ها و جنگ گاههاساخته و بر همه بارو و کنگره ساخته.و در شهر جویهای آب روان و بنا های نیکو و مرتفع.و در میان شهر مسجد آدینه بزرگ و نیکو . وباروی شهر را گفتند سه فرسنگ و نیم است.و اندرون شهر همه آبادان که هیچ از وی خراب ندیدم و بازارهای بسیار.و بازاری دیدم از آن صرافان که اندر او دویست مرد صراف بود.و هر بازاری را دربندی و دروازه ای و همه محله ها و کوچه ها همچنین دربندها و دروازه های محکم.وکاروانسراهای پاکیزه بود......(2) منابع: (1)اقتباس از تاریخ ایران پس از اسلام،عباس اقبال آشتیانی. (2)ناصر خسروقبادیانی مروزی،سفرنامه ناصر خسرو،به کوشش دکتر محمد دبیر سیاقی. 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده