رفتن به مطلب

پیشینه نام اصفهان


ارسال های توصیه شده

من طرفای سبز میدون و اونطرفا دیدم که هموطن های یهودیمون زیاد هستند . نمیدونم تا حالا خونه های قدیمیه اونجارو دیدید یا نه . اگر ندیدید سعی کنید برید و یکی از خونه های اونجارو ببینید یه معماریه خیلی خاصی داره . اتاق های تودر تو ، سرداب و .... از ویژگی های بارزشونه. مثلا من رفتم توی یه اتاق دیدم 6 تا در دور تا دور یک اتاق هست اصلا آدم گیج میشه تو خونه های قدیمیشون.

اصطلاحا میگن محله جود ها .( منظور از جود همون یهوده که مردم اونجا به این نام میشناسن)

 

درود

لفظ مورد نظر شما جهود هست و نه جود

:icon_gol:

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 101
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

آدرس برخی از کنیسه های محل جوباره اصفهان:

كنيسه ملايعقوب : در كنار مقبره كمال الدين اسماعيل شاعر اصفهاني (خ كمال،محله ي جويباره)

كنيسه ملانيسان: ،ميدان قيام(سبزه ميدان)، بازار غاز،نرسيده به چهار راه ماهي فروشها.

كنيسه شكرا : خ كمال،محله ي جويباره

كنيسه بزرگ : خ كمال ،حد فاصل چهار راه ماهي فروشان و خ كمال،ابتداي بن بست مقبره.

 

توضیحات کاملترش تو این تاپیک هست .

كنيسه هاي محله جويباره اصفهان

لینک به دیدگاه
درود

لفظ مورد نظر شما جهود هست و نه جود

:icon_gol:

بله درسته ولی من منظورم لفظ عامیانش بود. لفظی رو که مردم همونجا استفاده میکنن . شما اگه بری اونجا با مردم حرف بزنی با زبان عامیانه میگن جود که البته مخفف همون جهود یا یهود است.

لینک به دیدگاه
قديمي ترين كنيسه اي كه دراصفهان وجود دارد كنيسه ي عمو شعيا در محله جوباره است كه از لحاظ هنري هيچگونه تزئيناتي ندارد و فاقد جنبه هاي معماري جالب توجه است.علت اين است كه يهوديان تصاوير انسان را بر ديوار رسم نمي كنند.كنيسه ها داراي كاربندي تصوير سازي وفاقد سكوهايي هستند كه مراسم مذهبي روي آن ها انجام مي شده است. از نقطه نظر نوع شناسي ساختمان هاي كنيسه ها غربي_شرقي بوده و بيش تر آن ها مربوط به دوران قاجار هستند.

به نوشته دكتر هنر فر يهوديان اصفهان (در سال1350ش)20 كنيسه داشته اند كه دو كنيسه در محله ي دردشت، يكي در محله ي گلبهار، 16كنيسه در محله ي جوباره و يكي در فلكه شاه عباس(خ فلسطين)

يكي ا ز محققين كليمي تعداد كنيسه هاي اصفهان را 17 عد ذكر كرده.در حال حاضر كنيسه هاي يهوديان اصفهان عبارتند از: ملايعقوب،ملانيسان،ملاربيع ،بزرگ،كوچك،كلي،گلبهار،اتح اد،كترداويد

مرسی آریو جان :icon_gol::icon_gol:

 

اینم در تکمیل معماری کنیسه :

كنيسه ها(عبادتگاه يهوديان) از ديد سبك شناسي،كنيسه ها ساخته شده در ايران زير مجموعه معماري اسلامی محسوب ميشوند یعنی هندسه واصول شكل دهنده به كالبد بنا در معماري اسلامي،بر ساخت اين كنيسه ها نيز حاكم است اما از نقطه نظرمعنايي يعني آن مفهوم يا حقيقتي كه اين كنيسه ها در پي تجلي آن هستند بناهايي ممتاز و شاخص محسوب ميشوند چرا كه (حقيقت برتر)هر عبادتگاه از عميق ترين ودروني ترين اصول دين نشات ميگيرد و اين امر در اين كنيسه ها قابل مشاهده است.اين امر بيانگر صحيح بودن زبان معماري اسلامي است كه چون با فطرت انسان سازگاري دارد ويا به تعبير ما (زيباست) توسط دين يهود نيز براي ساخت عبادتگاه به كار گرفته شده است.

اما فضاي هيچكدام از اين كنيسه ها شباهتي به فضاي عبادت در معماري اسلامي ندارد.بدين معني كه حس آن با حس يك مسجد كاملا“متفاوت است در واقع هر دوي اين عبادتگاه ها از يك زبان واحد (معماري اسلامي)براي بيان دو مفهوم متفاوت استفاده كرده اند.پراكندگي قوم يوديت وپيروان اين دين در طول تاريخ باعث شده كه آنها هميشه داراي معماري تابع محيط پيرامون خود باشند وهيچ گاه به طور رسمي درصدد ايجاد سبكي خاص نباشند.يهوديت ديني بوده است كه كم تر از بقيه ي اديان به علم معماري پرداخته و معماري در آن علمي كمرنگ بوده است.علت اصلي اين موضوع اين است كه معمولا“به علت پراكندگي ماندگاري يهوديان در يك مكان ناپايدار بوده واغلب مكان هاي در دسترس آنها اجاره اي بوده(حتي صاحبان املاك و سياست گذاران منطقه به علت مسائل سياسي اجازه تملك زمين را به آنها در بعضي مواقع نمي داده اند) در نتيجه در اين اوضاع معماري حاكم بر كنيسه هاي يهودي معماري ساده و فروتن،تابع محيط و همين طور پايدار بوده است. كنيسه هاي ايران در دل مكان هاي زندگي يهوديان ساخته ميشوند به طوري كه اين بناها از شاخصه هاي محله هاي يهودي نشين هستند.

پلان كنيسه هاي يهودي مربع يا مستطيل بوده كه بيان گر فلسفه ي خاصي نمي باشدبلكه تنها داراي فرم معمول است. ارتفاع كنيسه ها در باور اين دين بايد از ديگر سازه ها ي اطراف بلندتر باشد اما اين از جمله مواردي است كه تقريبا“ هرگز در محيط به اجرا در نيامده زيرا يهوديت به عنوان يك اقليت معمولا“در هيچ منطقه اي قدرت انجام اين كار را نداشته است خصوصا“در مكان هايي كه مسيحيان قدرت ساخت كليسا هاي خود را داشتند هرگز امكان ساخت بنايي كه ارتفاع آن از نا قوس كليساي يك منطقه مرتفع تر باشد وجود نداشته.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

همۀ اینا درست! ولی حتی یه سردر هم نباید داشته باشه آخه؟! :icon_redface:

البته من جوابمو گرفتم و ممنون :icon_gol:

لینک به دیدگاه
در بعضی از منابع یکی از نامهای اصفهان انزان ذکر شده است که گرچه ممکن است صحیح نباشد ولی بعید بنظر می رسد قصد نگارنده این باشد که اصفهان را همان انزان یا انشان که نام قسمتی از خوزستان قدیم بوده معرفی نماید و احتمال زیاد تشابه اسمی می باشد.شاید بدلیل اختلاف و عدم تطبیق زبانهای آن زمان ،مثلا یونانی و فنیقی و پارسی بوده که در نهایت در زمان کنونی به این شکل برداشت شده است.یا مثلا جغرافی دانی در آن زمان در یکی از جزایر یونان بدلیل دسترسی دشوار به اطلاعات ،اصفهان را همان انزان پنداشته ،و یا دلائل دیگر.در هر حال در علم و فن روش تحقیق خصوصا وقتی پژوهش مربوط به پیشینه یک موضوع خاص است( بطور مثال نام اصفهان)،اصول تحقیق و رسم امانت داری ایجاب میکند که کلیه موارد نام برده شود ،حال در ادامه تحقیق میتوان دلائل رد آن را با استدلال ذکر نمود.

اصفهان قدیم شامل دو بخش بود ،یکی جی یا گی و دیگری یهودیه یا جوباره یا جویباره .یهودیه یا جوباره محل زندگی و تجمع کلیمیان محترم بود.این دو بخش هنوز هم وجود دارند.

اصفهان یکی از قدیمی ترین شهر های جهان است که بنا به موقعیت استراتژیک و ساختار فرهنگی، اجتماعی ،سیاسی،همیشه از شهرهای بزرگ ومهم این سرزمین بوده و این وضعیت را هنوز حفظ نموده است.لذا نیازی به معرفی ندارد لیکن بطور اجمالی و خلاصه میتوان به موارد زیر اشاره نمود:

 

 

· محل تجمع کلیمیان محترم در دوران ایران باستان،که در ارائه و شکل گیری فرهنگ و زندگی بر پایه نظم و برنامه ریزی و حسابگری نقش بسزایی داشتند.

 

 

· قرار گرفتن در مرکز ثقل امپراطوری و حکومتها و داشتن خصوصیات ویژه جهت تامین آذوقه و... که حکایت از موقعیت استراتزیک مناسب آن است.

 

 

· به همین دلیل در نظر گرفتن این محل برای تجمع و سازماندهی سپاهیان به ویژه در دوران ساسانیان.

 

 

· پایتخت بزرگترین و قدرتمندترین حکومت اسلامی و جهان در دوره سلجوقیان.

 

 

· پایتخت یکی از قدرتمندترین و باشکوه ترین کشورهای جهان در دوره صفویان.

 

 

· مرکز هنر و صنعت ومعماری در اکثر ادوار تاریخ.

 

· داشتن آثار تاریخی منحصر به فرد و استثنائی در حال حاضر.

و .....

از این رو هیچ ضرورتی دیده نمیشود که برای افتخارآفرینی برای شهر اصفهان ،آن را به انزان یا انشان نسبت داد که گرچه زمانی نامی از آن وجود داشت ،ولی سالهای سال است که در آن منطقه به جز چند روستا و شهرهایی که بیشتر به روستا شبیه هستند چیزی وجود ندارد.

درود

من به هیچ روی قصد ورود به این مبحث را نداشتم

اما اصرار دوستان اصفهانی بر ارایه ی اطلاعات غلط و بیش از حد مهم نشان دادن نقش مردم این شهر در پیشینه ی این شهر , نمی گذارد به سکوت ادامه دهم

من به هیچ روی منکر ارزش های شهر اصفهان نیستم اما حاضر به تصرف دستاوردهای دیگران به نفع این شهر نیستم

لذا توضیحاتی در باب مواردی که شما ذکر کردید ارایه می دهم:

نخست در باب انزان یا انشان:

دلایلی که برای تشابه و یا اشتباه در ذکر انشان به کار بردید نه تنها توجیح کننده نیست که نشان از سودجویی از بی خبری دیگران دارد

یک واژه ممکن است در زبان های مختلف به صورت های مختلف ضبط شود اما میان این صورت های مختلف ارتباط معنی داری وجود دارد که با طی مراحل زبان شناختی می توان از یک صورت به صورت دیگر رسید

این ارتباط میان انزان با نام های مختلف اصهفان وجود ندارد

و یا ذکر این موضوع که یک مورخ یونانی به اشتباه انزان را همان اصفهان پنداشته, از انجا که در زمانی که یونانیان به ضبط تاریخ ایران علاقه مند بودند شهری به نام اصفهان موجود نبوده که به اشتباه با انزان یکی پنداشته شود

از دیگر سو دقت نوشتههای به جای مانده از مورخین یونانی و علاقه ی وافر ایشان به ریز ریز جزییات زندگی کورش اجازه ی این چنین اشتباهی را نمی دهد

---------

اصول تحقیق ایجاب می کند از ذکر اطلاعاتی که یقین داری اشتباه است خوداری ورزی و یا اگر برای مقایسه ذکر می کنی بلافاصله اعلام نمایی که به این دلیل و آن دلیل این حرف اشتباه است تا اگر خواننده ای تا همین قسمت مقاله را خواند از آن اطلاعات غلط برداشت نکند

-------------------------------

اما آنچه می خواهم مفصل در اینجا به بحث بنشینم این قسمت است

البته پیشاپیش از تمام دوستان اصفهانی خویش پوزش می طلبم اما بیان حقایق بخشی از رسالت هر فرد است

 

تمدن بشری وقتی در جایی سابقه پیدا می کند یکسری نمودهای خارجی از خود بر جای می گذارد که با بررسی این نمود ها می توان به قدمت آن تمدن پی برد

برخی از این نمود ها عبارتند از:

-لباس

-موسیقی

-زبان

-خرده فرهنگ

-سازه ها

-هنر های دستی

.

.

.

 

برای بررسی یک قوم و اصالت ان بررسی این نمود ها در اولویت است

با بررسی مردمان شهر اصفهان به موارد زیر می رسیم:

-فاقد یک لباس و پوشش سنتی هستند

-فاقد موسیقی خاص خود هستند و نمود موسیقیایی ندارند(توضیح انکه آنچه امروز به مکتب اصفهان در ساز و آواز ایرانی معروف است قدمتی در حدود 150 سال دارد و در واقع یک تکنیک است و نه یم ناد)

-فاقد زبان و ادبیاتی قوام یافته هستند و تنها نیم لهجه ای منشعب از زبان فارسی دارند

-فاقد خرده فرهنگ های خاص و منطبق با ملاک ها و ساختار های منطقه ای هستند و فرهنگ ایشان بسیار متاثر از فرهنگ یهودیان است

(خساست.پول دوستی.فضولی و دخات های بیش از حد در امور دیگران.احساس زیرکی کاذب.سو استفاده از صداقت دیگران.ریش خند گیری و حاضر جوابی.و.....)

-سازه های تاریخی بسیار دارند که در واقع حاصل ذوق پادشاهان ترک و معماران دیگر سرزمین های ایرانی است

چه در دوره ی سلجوقی و چه در دوران صفوی پادشاهان ترک تبار با فراخواندن هنرمندان از سرتاسر ایران نسبت به ایجاد بناها و سازه های شهری اقدان نمودند

شاهد این موضوع میدان حکومتی شاه طهماسب در قزوین است که پیش از میدان نقش جهان اصفهان(البته بنای کاروانسرای سلجوقی آن مد نظر نیست) ساخته شد و در واقه میدان اصفهان ارتقا یافته ی آن سازه است

همانطور که خودتان هم اشاره کردید بیشترین بناهای تاریخی اصفهان متعلق به دوران صفوی است که البته بخش عظیمی از آن در دوران قاجار تخریب شد

و قبل از آن تا دوران سلجوقیان اثار مهم دیگری نمی بینیم

و قبل ار سلجوقیان نیز هیچ سازه ه قابل توجهی در اصفهان به چشم نمی خورد

(نگویید آتشگاه که بحث آتشگاه کاملا جداست)

-هنر های دستی:امروزه اصفهان مهد هنر های دستی است اما هیچ هنر دستی را نمی بینید که مختص این شهر باشد و مشابهی در شهر های دیگر نداشته باشد

دلیل این امر نیز عاریه بودن این هنر ها می باشد

تا پیش از حضور صفویان در این شهر جلوه ای از هنر را نمی بینیم اما با حضور صفویان و گردآوری هنرمندان از سراسر کشور برای بنا نهادن پایتخت جهان شیعه به یک باره این شهر دستخوش تغییراتی شد

بسیاری از هنرمندانی که به این شهر فراخوانده شدند با عهد و عیال آمدند و در شهر ماندگار شدند و برای کمک دست خویش از مردمان اصفهان به دستیاری گرفتند و هنر را به ایشان منتقل ساختند

کاشی کاری منبت کاری خاتم کاری مینا کاری و.... تمامی هنر های فاخر و تزینی ایران زمین به یک باره در اصفهان گرد هم آمد

اما با کمی دقت می توان مشاهده کرد که هنر های ریشه ای در این شهر هرگز جایگاه والایی نیافت

هنر هایی مانند :

رقص(به علت عدم پیشینه)

قالیبافی.گلیم و مشتقات این چنینی(به علت عدم اصالت نقشه)

.

.

.

 

پس می بینیم آنچه امروزه به نام اصفهان معروف است و مایه ی افتخار ایران است نه به سبب مردمان اصفهان است بلکه ی چکیده و خلاصه ای از ایران است که به مدد مردمان دیگر دیار به این مردمان ارزانی شده

 

اگر به معانی ارایه شده برای نام اصفهان نیز بپردازیم جز این نتیجه حاصل نمی آید

در کتب تاریخی ثبت است که اصفهان محل گردآمدن سپاه بوده و در این باره اتفاق نظر وجود دارد

در هیچ برهه ای از تاریخ سپاه را در شهر گرد هم نمی آوردند و اردو نمی زدند بلکه همواره در دشت ها و در نزدیکی شهر ها اردو زده می شد

دشت اصفهان به خاطر مسطح بودن و دسترسی به آب فراوان و نیز مرکزیت آن نسبت به شهر های مهم آن زمان مورد توجه بوده

در لشکر کشی های قدیم معمولا آذوقه ی سپاه همراه سپاه بوده و تنها بخشی از ان در طی مسیر از آبادی ها و شهر ها تامین می شده و مسله ی مهم و حیاطی برای لشکر کشی دسترسی به منابع اب و علوفه بوده که اصفهان از این منظر قابل توجه بوده

-----------

با توضیحاتی که داده شد امیدوارم متوجه گردیده باشید که ذکر نام هایی همچون انزان و آپادانا تنها برای سرقت افتخارات دیگر مردمان به نفع این شهر است

باز هم از همه دوستان پوزش می طلبم

سعی من بر این بودکه حرف هایم در کمال احترام باشد و در این راه بسیاری از مطالب را سانسور نمودم اما بیش از برای بیان حق مطلب مضر می بود

لینک به دیدگاه

در مورد نام انزان یا انشان که دوستان میگفتند ممکنه اشتباه باشه .

دوست عزیز شما چرا اینقدر بد بینانه با این مسئله برخورد کردید . این مطلب رو دوست عزیزمون ستاره آریایی قرار دادن جهت بیان اسامی که در طول تاریخ به اصفهان نسبت داده شده نه اسامی که اصفهان را با آن میشناسند. کسی قصد دزدن فرهنگ شهر دیگری را نداشت این مطلب اشاره به قسمتی از تاریخ دارد.

 

به این جملات توجه کنید:

 

به عقیده برخی از محققین این شهر(ایذه کنونی) در نیمه دوم هزاره دوم پیش از میلاد «انزان» نامیده می‌شد و مرکز ایالت انزان بوده‌است.

 

بسیاری از پژوهش گران بر این باورند که اختصاص این ناحیه در پیش از اسلام - به ویژه در دوران ساسانیان — به گرد آمدن سپاهیان مناطق جنوبی ایران، مانند : کرمان، فارس، خوزستان، سیستان،. . . وجه تسمیه آن به « اِسپهان »، بوده و سپس در بعد از اسلام تحت تأثیر زبان عربی به « اصفهان » تغییر شکل داده است. شهر اصفهان، مرکز این منطقه مهم روزگاری پایتخت ایران به شمار می رفته است و در دوران ایلامی ها، استان کنونی اصفهان یکی از ایالت های کشور « اَنزان » یا « اَنشان » بوده است.

 

در زمان هخامنشیان نام این ایالت و مرکز آن، از اَنزان به گابیان )گابا/گادوگای) تبدیل یافته و به سبب آبادانی، محل زندگی پادشاهان هخامنشی نیز بوده است. در دوران اشکانیان این منطقه یکی از ایالت های پهناور پادشاهی اشکانی و شهر اصفهان پایتخت آن بوده، حاکم آن عنوان شاه داشته است.

 

شكل گيري زندگي دسته جمعي در سرزمين انشان / پارسه:

هرچند تاكنون آثار زيادي از ظهور نخستين انسان ها در سرزمين ايران شناسايي نشده است، اما شواهد كافي مبني بر وجود اجتماعات اوليه انساني مربوط به دوره سنگ ميانه در بخش هاي مختلف ايران از جمله سرزمين فارس خصوصاً جلگه مرودشت ديده مي شود (Sunderland, 1968: 396, Carleton S Coon, 1951:89). به نظر مي رسد به دنبال انقلاب سنگ ميانه، اولين شكل گيري زندگي دسته جمعي و اولين سكونتگاه هاي بشري در ايران به ويژه در غرب و جنوب غربي ايران آغاز گرديد. در فاصله زماني ميان هزاره نهم و هشتم پيش از ميلاد تا هزاره چهارم پيش از ميلاد يعني به مدت پنج الي چهارهزار سال، يك دوره مهم در تاريخ ايران و به خصوص در منطقه جنوب غرب ايران شكل گرفت (Smith, 1971: 6-13 Burney, 1977: 9-49) (تصوير شماره 2). نشانه هايي از وجود تعدادي اجتماعات اوليه كه به نظر مي رسد علاوه بر استفاده از غذاهاي طبيعي از محصولات كشاورزي نيز استفاده مي كردند شناسايي شده است. بعدها اين اجتماعات اوليه و كوچك بتدريج وسعت يافته و به نواحي حاصلخيزكشاورزي نيزگسترش يافتند كه مي توان به عنوان مثال از سرزمين هاي پست نواحي آذربايجان، مركز ايران، دره هاي زاگرس مركزي و جنوبي در منطقه دهلران، خوزستان، فارس و كرمان نام برد (Hole, 1987: 29, Lamberg-Karlovsky, 1970: 111-131).

 

با توجه به این مطالب متوجه میشویم که سرزمین یا ایالت انشان یا انزان منطقه وسیعی از خوزستان تا فارس را شامل میشده نه فقط شهر کنونی ایذه .

بنده فکر میکنم همانطور که در متن بالا اشاره شد کل این منطقه انشان بوده که ایذه کنونی هم یکی از بخش های این سرزمین بوده . پس نسبت این نام به هر کدام از سرزمین هایی که انشان را شامل میشده اشتباه نیست .

حال میتوان پذیرفت که اصفهان کنونی زمان عیلامیان قسمتی از سرزمین انزان یا انشان بوده بنابر این استفاده این نام به عنوان یکی از نام های قدیمی استان اصفهان کار اشتباهی نیست.

لینک به دیدگاه

اصفهان در لغت نامه دهخدا

 

اصفهان. [اِ فَ] (اِخ)

نام شهر بدین صورتها آمده است: انزان. گابیان. گابیه. جی. اسپاهان. سپاهان. اسپهان. صفاهان. اسفاهان.

اصفاهان. اسبهان. اسفهان. اسباهان. اصبهان. در کتب تاریخی قدیم بنام گابایاکی معرفی گردیدهاست در قدیم آنرا اسپادانا می‌گفتند. در دائرة المعارف جغرافی فرانسها سپدان و در نوشته‌های بطلمیوس آپادان و آپادانا نامیده شده است. «اصفهاننور صادقی» و دمشقی نام قدیم آنرا رشورجی آورده است و در گذشته آنرایهودیه یا دارالیهودی می‌خواندند. (برهان). در جغرافیای بطلمیوس اصیدانهنامیده شده است. و لقب آن دارالسلطنه بود. زیار دیر زمانی پایتخت ایران بود. اصفهان و اصبهان معرب اسباهان یا بسفاهان است. مردم می‌گفتند اسفاهان یعنی لشگر، تداول کلام عوام اصفهان را بدان نام نهاد و رجوع به اصبهان شود.

 

 

 

 

لینک زیر هم میتونه کمکتون کنه سایت معتبریست . به نام های اصفهان در این صفحه دقت فرمایید .

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

اینم بد نیست :

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

لینک به دیدگاه

شعری از توران شهریاری (متولد 1310 کرمان ) در باب اسامی قدیم اصفهان :

 

چون هنر جان اصفهان باشد.................اصفهان نيمي از جهان باشد

اصفهان با هنر ز روز نخست.................هم ترازو و هم زبان باشد

بند بندش سرشته شد به هنر.............جاي جايش هنر نشان باشد

ديده بسيار گردش ايام.....................رازها در دلش نهان باشد

نام ديرينه‌اش بُود «انزان».................شهره زان پس به «گابيان» باشد

گابيان بوده ساتراپ‌نشين...............شهري از عهدِ باستان باشد

گه سپاهان و گه گِي و جِي بود............اين زمان نامش اصفهان باشد

و......

:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

دیشب قصد داشتم منابعی پیرامون این نام ها ارائه دهم منتها حضور ذهن نداشتم که نام دقیق کتاب ها رو ذکر کنم .

 

اسپهان شهری کهن به پیشینه ی تاریخ ایران است. بیشتر تاریخ نگاران ساختن شهر اسپهان را به تهمورث سومین پادشاه سلسله ی پیشدادیان نسبت می دهند. در كتيبه‌هاي پارسي هخامنشي، انزان یا انشان شامل ناحيه اسپهان بوده. اَنشان یا انزان نام بخشی از حوزه تمدن ایلام بوده که پادشاهان عیلامی خود را "شاه انشان و شوش" می‌نامیده اند. در سده هفتم پیش از میلاد این شهر به دست پارس‌ها افتاد. در سنگ نبشته ای، کوروش بزرگ از نیاکان خود (هخامنش و چیش پیش) به عنوان شاه انشان یاد میکند. پس از كورش انزان به گابيان تبديل يافته و استرابن هم آن را به همين نام خوانده است و گابيان رفته رفته به گی و بعد ها به جي تغيير يافت.

منابع :

لطف الله هنرفر. گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ثقفی، اصفهان: 1350.

لطف الله هنرفر. اصفهان، علمی و فرهنگی، تهران: 1383.

ژان شاردن. سفرنامه شاردن، ترجمه حسین عریضی، گلها، اصفهان: 1379.

والتر هینتس. شهریاری ایلام، ترجمه پرویز رجبی، ماهی، تهران: 1387.

لینک به دیدگاه
درود

نمی دانم مطلب فوق را از کجا کپی کرده اید اما از قول من به آن بی سوادی که این مطلب را نگاشته بگویید اصفهان هیچگاه انزان نبوده و سعی در تصرف تاریخ به نفع این شهر ننمایند

انزان یا انشان منطقه ای است که کورش از آن به پا خواست و در خوزستان و بخشهایی از چهارمحال و بختیاری و استان فارس است به مرکزیت شهر ایذه ی کنونی

درود...

مطلب از سایت ویکی پدیا هستش....قبول دارم که دارای اشتباهاتی هستش ..در ویکی پدیا هم گفته شده اسامی درو هستش از نام کنونی ...قبول دارم نام انزان رو توی کتابای تاریخی خونده ام که نام قدیم منطقه خوزستان هستش.....

اصفهان دارای پیشینه تاریخی شکوهمندی هستش و نیازی نداره که افتخار و شکوه را از جایی دیگه بگیره یا برای اعتبار خودش دلیل تراشی کنه....

متاسفانه درج دروغ و جعل تاریخ یک امر بسیار عادی گردیده

مطلب فوق از یک فرسخی داد می زند که با هدفی خاص نگاشته شده و سعی نموده تا اصفهان را بیش از آنچه هست جلوه دهد

کوته بینی و خودستایی آفتی است که دامان گیر تمام وجوه رفتاری و اندیشه ای مردم امروز ایران زمین گردیده

اگر اشتباهی تو مطلب وجود داشته دلیل بر جعل و دروغگویی و کوته بینی و خودستایی نیست....همه جای ایران رو دوست دارم و سرای من است اما حرف شما بی منطقی است.

اصفهان خودش والاتر از اونه که بخواد با دروغنمایی بالا بره... ..فرهنگ و شکوه اصفهان مشخصه و نیازی به جعل تاریخ نداره...

من طرفای سبز میدون و اونطرفا دیدم که هموطن های یهودیمون زیاد هستند . نمیدونم تا حالا خونه های قدیمیه اونجارو دیدید یا نه . اگر ندیدید سعی کنید برید و یکی از خونه های اونجارو ببینید یه معماریه خیلی خاصی داره . اتاق های تودر تو ، سرداب و .... از ویژگی های بارزشونه. مثلا من رفتم توی یه اتاق دیدم 6 تا در دور تا دور یک اتاق هست اصلا آدم گیج میشه تو خونه های قدیمیشون.

اصطلاحا میگن محله جود ها .( منظور از جود همون یهوده که مردم اونجا به این نام میشناسن)

:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

بله منم شنیده ام...اما خونه هاشونو ندیده ام..:icon_gol:

لینک به دیدگاه
درود

من به هیچ روی قصد ورود به این مبحث را نداشتم

اما اصرار دوستان اصفهانی بر ارایه ی اطلاعات غلط و بیش از حد مهم نشان دادن نقش مردم این شهر در پیشینه ی این شهر , نمی گذارد به سکوت ادامه دهم

من به هیچ روی منکر ارزش های شهر اصفهان نیستم اما حاضر به تصرف دستاوردهای دیگران به نفع این شهر نیستم

لذا توضیحاتی در باب مواردی که شما ذکر کردید ارایه می دهم:

نخست در باب انزان یا انشان:

دلایلی که برای تشابه و یا اشتباه در ذکر انشان به کار بردید نه تنها توجیح کننده نیست که نشان از سودجویی از بی خبری دیگران دارد

یک واژه ممکن است در زبان های مختلف به صورت های مختلف ضبط شود اما میان این صورت های مختلف ارتباط معنی داری وجود دارد که با طی مراحل زبان شناختی می توان از یک صورت به صورت دیگر رسید

این ارتباط میان انزان با نام های مختلف اصهفان وجود ندارد

و یا ذکر این موضوع که یک مورخ یونانی به اشتباه انزان را همان اصفهان پنداشته, از انجا که در زمانی که یونانیان به ضبط تاریخ ایران علاقه مند بودند شهری به نام اصفهان موجود نبوده که به اشتباه با انزان یکی پنداشته شود

از دیگر سو دقت نوشتههای به جای مانده از مورخین یونانی و علاقه ی وافر ایشان به ریز ریز جزییات زندگی کورش اجازه ی این چنین اشتباهی را نمی دهد

---------

اصول تحقیق ایجاب می کند از ذکر اطلاعاتی که یقین داری اشتباه است خوداری ورزی و یا اگر برای مقایسه ذکر می کنی بلافاصله اعلام نمایی که به این دلیل و آن دلیل این حرف اشتباه است تا اگر خواننده ای تا همین قسمت مقاله را خواند از آن اطلاعات غلط برداشت نکند

-------------------------------

اما آنچه می خواهم مفصل در اینجا به بحث بنشینم این قسمت است

البته پیشاپیش از تمام دوستان اصفهانی خویش پوزش می طلبم اما بیان حقایق بخشی از رسالت هر فرد است

 

تمدن بشری وقتی در جایی سابقه پیدا می کند یکسری نمودهای خارجی از خود بر جای می گذارد که با بررسی این نمود ها می توان به قدمت آن تمدن پی برد

برخی از این نمود ها عبارتند از:

-لباس

-موسیقی

-زبان

-خرده فرهنگ

-سازه ها

-هنر های دستی

.

.

.

 

برای بررسی یک قوم و اصالت ان بررسی این نمود ها در اولویت است

با بررسی مردمان شهر اصفهان به موارد زیر می رسیم:

-فاقد یک لباس و پوشش سنتی هستند

-فاقد موسیقی خاص خود هستند و نمود موسیقیایی ندارند(توضیح انکه آنچه امروز به مکتب اصفهان در ساز و آواز ایرانی معروف است قدمتی در حدود 150 سال دارد و در واقع یک تکنیک است و نه یم ناد)

-فاقد زبان و ادبیاتی قوام یافته هستند و تنها نیم لهجه ای منشعب از زبان فارسی دارند

-فاقد خرده فرهنگ های خاص و منطبق با ملاک ها و ساختار های منطقه ای هستند و فرهنگ ایشان بسیار متاثر از فرهنگ یهودیان است

(خساست.پول دوستی.فضولی و دخات های بیش از حد در امور دیگران.احساس زیرکی کاذب.سو استفاده از صداقت دیگران.ریش خند گیری و حاضر جوابی.و.....)

-سازه های تاریخی بسیار دارند که در واقع حاصل ذوق پادشاهان ترک و معماران دیگر سرزمین های ایرانی است

چه در دوره ی سلجوقی و چه در دوران صفوی پادشاهان ترک تبار با فراخواندن هنرمندان از سرتاسر ایران نسبت به ایجاد بناها و سازه های شهری اقدان نمودند

شاهد این موضوع میدان حکومتی شاه طهماسب در قزوین است که پیش از میدان نقش جهان اصفهان(البته بنای کاروانسرای سلجوقی آن مد نظر نیست) ساخته شد و در واقه میدان اصفهان ارتقا یافته ی آن سازه است

همانطور که خودتان هم اشاره کردید بیشترین بناهای تاریخی اصفهان متعلق به دوران صفوی است که البته بخش عظیمی از آن در دوران قاجار تخریب شد

و قبل از آن تا دوران سلجوقیان اثار مهم دیگری نمی بینیم

و قبل ار سلجوقیان نیز هیچ سازه ه قابل توجهی در اصفهان به چشم نمی خورد

(نگویید آتشگاه که بحث آتشگاه کاملا جداست)

-هنر های دستی:امروزه اصفهان مهد هنر های دستی است اما هیچ هنر دستی را نمی بینید که مختص این شهر باشد و مشابهی در شهر های دیگر نداشته باشد

دلیل این امر نیز عاریه بودن این هنر ها می باشد

تا پیش از حضور صفویان در این شهر جلوه ای از هنر را نمی بینیم اما با حضور صفویان و گردآوری هنرمندان از سراسر کشور برای بنا نهادن پایتخت جهان شیعه به یک باره این شهر دستخوش تغییراتی شد

بسیاری از هنرمندانی که به این شهر فراخوانده شدند با عهد و عیال آمدند و در شهر ماندگار شدند و برای کمک دست خویش از مردمان اصفهان به دستیاری گرفتند و هنر را به ایشان منتقل ساختند

کاشی کاری منبت کاری خاتم کاری مینا کاری و.... تمامی هنر های فاخر و تزینی ایران زمین به یک باره در اصفهان گرد هم آمد

اما با کمی دقت می توان مشاهده کرد که هنر های ریشه ای در این شهر هرگز جایگاه والایی نیافت

هنر هایی مانند :

رقص(به علت عدم پیشینه)

قالیبافی.گلیم و مشتقات این چنینی(به علت عدم اصالت نقشه)

.

.

.

 

پس می بینیم آنچه امروزه به نام اصفهان معروف است و مایه ی افتخار ایران است نه به سبب مردمان اصفهان است بلکه ی چکیده و خلاصه ای از ایران است که به مدد مردمان دیگر دیار به این مردمان ارزانی شده

 

اگر به معانی ارایه شده برای نام اصفهان نیز بپردازیم جز این نتیجه حاصل نمی آید

در کتب تاریخی ثبت است که اصفهان محل گردآمدن سپاه بوده و در این باره اتفاق نظر وجود دارد

در هیچ برهه ای از تاریخ سپاه را در شهر گرد هم نمی آوردند و اردو نمی زدند بلکه همواره در دشت ها و در نزدیکی شهر ها اردو زده می شد

دشت اصفهان به خاطر مسطح بودن و دسترسی به آب فراوان و نیز مرکزیت آن نسبت به شهر های مهم آن زمان مورد توجه بوده

در لشکر کشی های قدیم معمولا آذوقه ی سپاه همراه سپاه بوده و تنها بخشی از ان در طی مسیر از آبادی ها و شهر ها تامین می شده و مسله ی مهم و حیاطی برای لشکر کشی دسترسی به منابع اب و علوفه بوده که اصفهان از این منظر قابل توجه بوده

-----------

با توضیحاتی که داده شد امیدوارم متوجه گردیده باشید که ذکر نام هایی همچون انزان و آپادانا تنها برای سرقت افتخارات دیگر مردمان به نفع این شهر است

باز هم از همه دوستان پوزش می طلبم

سعی من بر این بودکه حرف هایم در کمال احترام باشد و در این راه بسیاری از مطالب را سانسور نمودم اما بیش از برای بیان حق مطلب مضر می بود

سپاس از شما با این مطلب بالا بلندتون در تجلیل اصفهان و اصفهانی و پیشینه اون....

دقیقا مشخصه که مطالب شما کاملا درست و دارای منابع مطمئن هستش....

ممنون که ویژگی های شخصیتی اصفهانی هارو با دید کاملا روانشناسانه بررسی کردید... دید شما بسیار متعصبانه و خشمناکه...دلیل این همه دشمنی رو نمفهمم...

جواب شما همونه که قبلا گفته شد و دوست گرامی آریوبرزن نوشتن...

لینک به دیدگاه

بر راستی بال نظر کرد و پر خویش بر او دید .......... گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

 

متاسفانه تا زمانی که ما گیر قومیت ها باشیم عده ای فرصت طلب هم ازین اختلاف قومیت ها سود برده و بر گرده مردم ایران عزیزمان سواری میکنند. و کارمان به جایی می رسد که آن عرب در آن سو ایران و ایرانی را فاقد فرهنگ معرفی میکند و سردمداران حکومت کشورمان او را تحسین میکنند . کجایی کوروش که بر حال ما خون گریه کنی.

ای کاش مردم به جای گیر دادن به فرهنگ شهر های مختلف سعی در شناساندن فرهنگ دیارشان به مردم در خواب فرو رفته ایران میکردند.ای کاش به جای اینکه در مطالب هجو نام قومیت ها رو ببریم در جشن های باستانی و بیان رشادت ها از قومیت های مختلف یاد میکردیم . ای کاش به جای دامن زدن به اختلافات و بزرگ جلوه دادن پاره ای از عیوب اقوام مختلف ایرانی سعی در برطرف کردن اختلافات و ایجاد وحدت بین ایرانیان کنیم.

دوستان در هر شهر و دیاری آدم هایی با خصلت های منفی وجود دارند . پس چرا برخی خصلت ها را به منطقه خاصی نسبت میدهیم؟چرا سعی داریم برخی مناطق را فاقد فرهنگ معرفی کنیم ؟ چرا برخی از اقوام را جدای از ایران میدانیم ؟ چه کسی ازین کار سود میبرد ؟ چه کسی از چند دسته بودن ایرانیان سود میبرد ؟ ........

 

به امید روزی که تمام ایرانیان با هم هموطن باشند . :icon_gol:

 

لینک به دیدگاه

بر راستی بال نظر کرد و پر خویش بر او دید .......... گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

 

 

 

متاسفانه تا زمانی که ما گیر قومیت ها باشیم عده ای فرصت طلب هم ازین اختلاف قومیت ها سود برده و بر گرده مردم ایران عزیزمان سواری میکنند. و کارمان به جایی می رسد که آن عرب در آن سو ایران و ایرانی را فاقد فرهنگ معرفی میکند و سردمداران حکومت کشورمان او را تحسین میکنند . کجایی کوروش که بر حال ما خون گریه کنی.

ای کاش مردم به جای گیر دادن به فرهنگ شهر های مختلف سعی در شناساندن فرهنگ دیارشان به مردم در خواب فرو رفته ایران میکردند.ای کاش به جای اینکه در مطالب هجو نام قومیت ها رو ببریم در جشن های باستانی و بیان رشادت ها از قومیت های مختلف یاد میکردیم . ای کاش به جای دامن زدن به اختلافات و بزرگ جلوه دادن پاره ای از عیوب اقوام مختلف ایرانی سعی در برطرف کردن اختلافات و ایجاد وحدت بین ایرانیان کنیم.

دوستان در هر شهر و دیاری آدم هایی با خصلت های منفی وجود دارند . پس چرا برخی خصلت ها را به منطقه خاصی نسبت میدهیم؟چرا سعی داریم برخی مناطق را فاقد فرهنگ معرفی کنیم ؟ چرا برخی از اقوام را جدای از ایران میدانیم ؟ چه کسی ازین کار سود میبرد ؟ چه کسی از چند دسته بودن ایرانیان سود میبرد ؟ ........

 

به امید روزی که تمام ایرانیان با هم هموطن باشند . :icon_gol:

 

 

سپاس از آریوبرزن گرامی...:icon_gol::icon_gol:

همه جای ادما دارای خصایل و ویژگی های خاصی هستند....هرجای ایران دارای فرهنگ و تاریخی پرمایه و کهن هستش...همه مردم ایران از هر منطقه در ساختنش سهم بزرگی داشته اند...اما زمانی که این تعصبات کورکورانه و برتری طلبی ها و سرکوب همدیگه ادامه داره وضع ما میشه اینی که هست و همین هم خواهد بود...

لینک به دیدگاه

در دوران صفویه شاه عباس کبیر با نبوغ و سیاست و فراست ،بنا به دلائل استراتژیک اصفهان را به پایتختی برگزیدو آبادانی و رونق این شهر را دو چندان نمود.البته این موضوع امری طبیعی است و از ویژگیهای پایتخت شدن می باشد و هر شهری در هر کجای دنیا در هر دوره تاریخ ،هنگامی که پایتخت شود مورد توجه قرار گرفته و رونق می یابد(1).

برای برخی این توهم پیش آمده که اصفهان فقط از هنگامی که پایتخت صفویان گردیده آثار چشمگیر در آن بوجود آمده وشهره آفاق گشته،در حالی که با مراجعه ساده ای به یکی از قدیمیترین سفرنامه ها یعنی سفرنامه ناصر خسرو،شاعر ،حکیم و نویسنده بزرگ ایرانی،ملاحظه خواهیم کرد که اصفهان از زمانهای دور شهری بزرگ و دیدنی بوده است.

ناصر خسرو در حدود یک هزار سال پیش از اصفهان دیدن نموده است و می نویسد:

"من در همه زمین پارسی گویان ،شهری نیکوتر و جامعتر وآبادانتر از اصفهان ندیدم." (2)

 

 

منابع:

(1)نصر الله فلسفی،زندگانی شاه عباس اول.

(2)ناصر خسروقبادیانی مروزی،سفرنامه ناصر خسرو،به کوشش دکتر محمد دبیرسیاقی.

لینک به دیدگاه

ناصر خسرو همچنین در خصوص وسعت اصفهان و کاروانسراهای آن که نشان دهنده ورود مسافران وبازرگانان بسیار به این شهر بوده است می نویسد:

"کوچه ای بود که آن را کوطراز میگفتندو در آن کوچه پنجاه کاروانسرای نیکو،و در هر یک بیاعان و حجره داران بسیار نشسته واین کاروان که ما با ایشان بودیم ،یک هزارو سیصد خروار بار داشتند،که در آن شهر رفتیم هیچ پدید نیامد که چگونه فرود آمدندو هیچ جا تنگی موضع نبود ونه تعذر مقام و علوفه."

 

منبع:ناصر خسرو قبادیانی مروزی،سفرنامه ناصر خسرو،به کوشش دکتر محمد دبیر سیاقی.

لینک به دیدگاه
در مورد نام انزان یا انشان که دوستان میگفتند ممکنه اشتباه باشه .

دوست عزیز شما چرا اینقدر بد بینانه با این مسئله برخورد کردید . این مطلب رو دوست عزیزمون ستاره آریایی قرار دادن جهت بیان اسامی که در طول تاریخ به اصفهان نسبت داده شده نه اسامی که اصفهان را با آن میشناسند. کسی قصد دزدن فرهنگ شهر دیگری را نداشت این مطلب اشاره به قسمتی از تاریخ دارد.

 

به این جملات توجه کنید:

 

به عقیده برخی از محققین این شهر(ایذه کنونی) در نیمه دوم هزاره دوم پیش از میلاد «انزان» نامیده می‌شد و مرکز ایالت انزان بوده‌است.

 

بسیاری از پژوهش گران بر این باورند که اختصاص این ناحیه در پیش از اسلام - به ویژه در دوران ساسانیان — به گرد آمدن سپاهیان مناطق جنوبی ایران، مانند : کرمان، فارس، خوزستان، سیستان،. . . وجه تسمیه آن به « اِسپهان »، بوده و سپس در بعد از اسلام تحت تأثیر زبان عربی به « اصفهان » تغییر شکل داده است. شهر اصفهان، مرکز این منطقه مهم روزگاری پایتخت ایران به شمار می رفته است و در دوران ایلامی ها، استان کنونی اصفهان یکی از ایالت های کشور « اَنزان » یا « اَنشان » بوده است.

 

در زمان هخامنشیان نام این ایالت و مرکز آن، از اَنزان به گابیان )گابا/گادوگای) تبدیل یافته و به سبب آبادانی، محل زندگی پادشاهان هخامنشی نیز بوده است. در دوران اشکانیان این منطقه یکی از ایالت های پهناور پادشاهی اشکانی و شهر اصفهان پایتخت آن بوده، حاکم آن عنوان شاه داشته است.

 

شكل گيري زندگي دسته جمعي در سرزمين انشان / پارسه:

هرچند تاكنون آثار زيادي از ظهور نخستين انسان ها در سرزمين ايران شناسايي نشده است، اما شواهد كافي مبني بر وجود اجتماعات اوليه انساني مربوط به دوره سنگ ميانه در بخش هاي مختلف ايران از جمله سرزمين فارس خصوصاً جلگه مرودشت ديده مي شود (sunderland, 1968: 396, carleton s coon, 1951:89). به نظر مي رسد به دنبال انقلاب سنگ ميانه، اولين شكل گيري زندگي دسته جمعي و اولين سكونتگاه هاي بشري در ايران به ويژه در غرب و جنوب غربي ايران آغاز گرديد. در فاصله زماني ميان هزاره نهم و هشتم پيش از ميلاد تا هزاره چهارم پيش از ميلاد يعني به مدت پنج الي چهارهزار سال، يك دوره مهم در تاريخ ايران و به خصوص در منطقه جنوب غرب ايران شكل گرفت (smith, 1971: 6-13 burney, 1977: 9-49) (تصوير شماره 2). نشانه هايي از وجود تعدادي اجتماعات اوليه كه به نظر مي رسد علاوه بر استفاده از غذاهاي طبيعي از محصولات كشاورزي نيز استفاده مي كردند شناسايي شده است. بعدها اين اجتماعات اوليه و كوچك بتدريج وسعت يافته و به نواحي حاصلخيزكشاورزي نيزگسترش يافتند كه مي توان به عنوان مثال از سرزمين هاي پست نواحي آذربايجان، مركز ايران، دره هاي زاگرس مركزي و جنوبي در منطقه دهلران، خوزستان، فارس و كرمان نام برد (hole, 1987: 29, lamberg-karlovsky, 1970: 111-131).

 

 

با توجه به این مطالب متوجه میشویم که سرزمین یا ایالت انشان یا انزان منطقه وسیعی از خوزستان تا فارس را شامل میشده نه فقط شهر کنونی ایذه .

بنده فکر میکنم همانطور که در متن بالا اشاره شد کل این منطقه انشان بوده که ایذه کنونی هم یکی از بخش های این سرزمین بوده . پس نسبت این نام به هر کدام از سرزمین هایی که انشان را شامل میشده اشتباه نیست .

حال میتوان پذیرفت که اصفهان کنونی زمان عیلامیان قسمتی از سرزمین انزان یا انشان بوده بنابر این استفاده این نام به عنوان یکی از نام های قدیمی استان اصفهان کار اشتباهی نیست.

 

درود

دوست من

به پهنه ی وسیعی از کره ی زمین ایران گفته می شود

اما این دلیل نمی شود که تمام شهر هایی را که درون این مرز ها می گنجد ایران بدانیم

اورمزه نیز در تقسیمات کشوری استان هایی را داریم که با نام مرکز استان خوانده می شوند مانند سمنان ایلام کرمان, اما این بی معنی است که استانی را به نام شهری غیر از مرکز استان بخوانیم و دلیلش نیز مشخص است

مهم ترین شهر هر استان را مرکز استان می خوانند و نام استان برگرفته از شرایط جغرافیایی و یا قومی و یا تاریخی منطقه است

در تمامی کتیه های دوره ی هخامنشی می بینیم که پاداشاهان پس ذکر نام و نام اجداد خویش خود را پادشاه ایران و سپس انشان می خوانند

دلیل این امر این است که خاندان کورش پادشاهان کشور انشان که از کشور های تابع ماد بوده بوده اند و خواستگاه اولیه ی ایشان انشان یا همان آنزان است

اصفهان در دوره ی ماد یک کشور مستقل تحت حکومت یکی از خاندان های ماد بوده که خراجگذار دولت ماد بوده اند و شواهد تاریخی هیچ سندی دال بر اینکه شهر اصفهان فعلی در آن زمان وجود داشته و مرکز حکومت بوده وجود ندارد

لذا ذکر نام انشان برای اصفهان در هر زمانی نه از سهو که از عمد بوده و برای تصرف حکومت هخامنشیان به نفع مردم این دیار بوده

--------------------------

محل تجمع سپاه همواره دشت ها بوده و نه شهر ها

و این چند دلیل داشته که مهمترین آنها دور نگاه داشتن سپاه از آسودگی شهر و آمادگی برای روزهای سخت و طاقت فرسا بوده

دیگر دلیل آن که دلیل اجتماعی محسوب می شده جلوگیری از حضور سیل انبوهی از مردان جوان و بالغ و بی همسر (یا بدور از همسر) در اجتماعات شهری بوده که می توانسته موجب بروز مفسده در شهر شود و نوامیس رعیت با مزاحمت سربازان خودی مواجه شود

این امر امروزه نیز در تمام دنیا(بجز کشور هایی که از بیم مردمان خویش و شورش حالت پلیسی و خفقان دارند) رعایت می شود و مناطق آموزشی نظامی و پادگان ها در خارج شهر ها قرار گرفته

حال به این توصیف وقتی قریب به اتفاق مورخین اصفهان را در زمان ساسانیان محل تجمع سپاه می دانستند چگونه می توان پذیرفت که در این منطقه شهری باستانی و مرمانی دیرینه وجود داشته؟

--------------------------

شناخت تقدم و تاخر تاریخ بسیار سودمند است

در تاریخ و در فواصل هزار ساله و چند صد یاله 3 مهاجرت بزرگ از مناطق شمالی به درون فلات ایران اتفاق افتاد

و سه گروه از آریایی ها به ایران آمدند

نخستین مهاجرت را ایلامیان انجام دادند که تقریبا هزار سال پیش از مهاجرت مادها و هخامنشان بوده

آنها پس از عبور از دشت مرکزی و کوه های زاگرس فلات خوزستان و منطقه ی عراق فعلی را به تصرف در آورده و تمدنی با شکوه را برای نزدیک به هزار سال پایه گذاری کردند

انشان نه تنها از استان های این حکومت محسوب می گردید که جز اصلی ترین استان ها بوده

به نحوی که امروزه بیشترین آثار از ایلامیان را در منطقه ی ایذه و شوش می یابیم و با گمانه زنی های بسیار خوبی می توانیم بگوییم که از پایتخت های این حکومت بوده

اما در اصفهان هیچ نشانی از تمدن ایلامی بدست نیامده و این موید اشتباه بودن سطور شماست

--------------------------

در طول حکومت هخامنشیان و به گواه تمام سنگ نوشته ها نام انزان همان انزان بوده و همواره از آن به عنوان خاستگاه اولیه یاد می شده و مورد احترام بوده و حکومت آن در دست شاهزادان طراز اول کشور قرار داشته

اما گابیان یا گابا نام حکومتی بوده که در این مطقه وجود داشته و در واقه شاخه و انشعابی از ماد ها بوده و خراجگذار ماد ها محسوب می شده که با سیطری هخامنشان بر دولت ماد این دولت نیز به زیر پرچم ایران بزرگ دزر می اید و استانی از استان های کشور ایران می شود

و یکی دانستن گابیان و انشان از پایه اشتباه است

 

در مورد حکومت در زمان اشکانیان ذکر یک مطلب مفید است

اطلاعات ما از زمان اشکانیان در حد صفر است

ما حتی نمی دانیم پایتخت این حکومت در کجا بوده و تنها نامی می دانیم و گمانه زنی می کنیم که ممکن است اینجا باشد و یا انجا باشد

دلیل این امر نیز نفرت شدید ساسانیان از اشکانیان است

در زمان ساسانیان هر آنچه که نشانی از تمدن اشکانیان داشت محو و نابود گردید و تنها اطلاعات جسته گریخته از نام ها برای ما باقی مانده

لذا صحبت از اینکه فلان اتفاق در زمان اشکانیان با ریز جزییات این بوده و یا آن بوده محلی از اعراب ندارد

لینک به دیدگاه

اصفهان در لغت نامه دهخدا

 

 

اصفهان. [اِ فَ] (اِخ)

 

 

 

نام شهر بدین صورتها آمده است: انزان. گابیان. گابیه. جی. اسپاهان. سپاهان. اسپهان. صفاهان. اسفاهان.

 

 

اصفاهان. اسبهان. اسفهان. اسباهان. اصبهان. در کتب تاریخی قدیم بنام گابایاکی معرفی گردیدهاست در قدیم آنرا اسپادانا می‌گفتند. در دائرة المعارف جغرافی فرانسها سپدان و در نوشته‌های بطلمیوس آپادان و آپادانا نامیده شده است. «اصفهاننور صادقی» و دمشقی نام قدیم آنرا رشورجی آورده است و در گذشته آنرایهودیه یا دارالیهودی می‌خواندند. (برهان). در جغرافیای بطلمیوس اصیدانهنامیده شده است. و لقب آن دارالسلطنه بود. زیار دیر زمانی پایتخت ایران بود. اصفهان و اصبهان معرب اسباهان یا بسفاهان است. مردم می‌گفتند اسفاهان یعنی لشگر، تداول کلام عوام اصفهان را بدان نام نهاد و رجوع به اصبهان شود.

 

 

 

 

 

 

لینک زیر هم میتونه کمکتون کنه سایت معتبریست . به نام های اصفهان در این صفحه دقت فرمایید .

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

 

اینم بد نیست :

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

 

 

 

 

تشابه متن در لغت نامه .متن اولیه تاپیک . و لینک هایی که زحمت کشیدید نشان می دهد که همه از روی هم کپی برداری شده اند و یک منبع دارند

به احتمال زیاد اکثر این مطالب از لغت نامه ی مرحوم دهخدا برداشته شده

اما....

دو نکته را در باب این لغت نامه ذکر می کنم:

1-نحوه ی گردآوری معانی در زمان مرحوم دهخدا تحقیق نبوده و تنها جمع اوری بوده

تلاشی ارزشمند که با سر آمدن عمر استاد اجازه ی تکمیل این دستاورد را به ایشان ندارد

پس از ایشان بنیادی بنا گردید که هنوز پا برجاست و تلاش ایشان تکمیل این دستاورد است

2-وجه تسمیه و معانی نام شهر ها از آن دسته لغاتی است که مرحوم دهخدا فرصت پرداخت به آنها را پیدا نکرد

 

با توجه به این دو نکته می توان چگونگی رسوخ این جملات مشابه را در لغت نامه نیز دریافت

اما اینکه منبع این جملات و این اشتباهات به عمد در کجاست را باید از بنیاد پرسید

زیرا تاریخ ثابت می کند و گواهی می دهد که اصفهان هرگز به نام انشان و یا آپادانا خوانده نشده

لینک به دیدگاه
شعری از توران شهریاری (متولد 1310 کرمان ) در باب اسامی قدیم اصفهان :

 

چون هنر جان اصفهان باشد.................اصفهان نيمي از جهان باشد

اصفهان با هنر ز روز نخست.................هم ترازو و هم زبان باشد

بند بندش سرشته شد به هنر.............جاي جايش هنر نشان باشد

ديده بسيار گردش ايام.....................رازها در دلش نهان باشد

نام ديرينه‌اش بُود «انزان».................شهره زان پس به «گابيان» باشد

گابيان بوده ساتراپ‌نشين...............شهري از عهدِ باستان باشد

گه سپاهان و گه گِي و جِي بود............اين زمان نامش اصفهان باشد

و......

 

:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

با تمام احترامی که برای این بانوی فرهیخته و ادب دان و حقوق دان ایرانی قایل هستم اما اشتباه ایشان نیز سر چشمه در همان بحث قبلی دارد

می بایست ریشه ی این اشتباه را جست

وگرنه اینکه چه کسانی بر طبل این اشتباه ندانسته می کوبند چندان اهمیت ندارد

لینک به دیدگاه
درود...

مطلب از سایت ویکی پدیا هستش....قبول دارم که دارای اشتباهاتی هستش ..در ویکی پدیا هم گفته شده اسامی درو هستش از نام کنونی ...قبول دارم نام انزان رو توی کتابای تاریخی خونده ام که نام قدیم منطقه خوزستان هستش.....

اصفهان دارای پیشینه تاریخی شکوهمندی هستش و نیازی نداره که افتخار و شکوه را از جایی دیگه بگیره یا برای اعتبار خودش دلیل تراشی کنه....

 

اگر اشتباهی تو مطلب وجود داشته دلیل بر جعل و دروغگویی و کوته بینی و خودستایی نیست....همه جای ایران رو دوست دارم و سرای من است اما حرف شما بی منطقی است.

اصفهان خودش والاتر از اونه که بخواد با دروغنمایی بالا بره... ..فرهنگ و شکوه اصفهان مشخصه و نیازی به جعل تاریخ نداره...

 

:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

بله منم شنیده ام...اما خونه هاشونو ندیده ام..:icon_gol:

بانوی عزیز

گاهی دلایلی هست که ایجاب می کند ما در یک مبحثی غلو کنیم و برای این غلو نیاز داریم که بر اصل شاخ و برگ های فراوان بیافزاییم

در مورد اصفهان دقیقا همین اتفاق افتاده

در پست هایم توضیح دادم

اصفهان شهر مهمی بوده و هست و ارزش تاریخی و فرهنگی بسیاری در حال حاضر برای ایران دارد

اما برای شناساندن آن غلو شده

مثالی بزنم تا متوجه بشوید

منار جنبان اصفهان

یکی از معروف ترین و در عین حال اعجاب برانگیزترین سازه های شهر اصفهان در میان مردمان جهان است

اما جالب است بدانید که در عربستان و عراق و ایران منار های جنبان زیادی وجود دارد که در دوره ی تیموریان ساخته شده

گاه بصورت جفت و گاه بصورت تک منار

 

ما در یک دوره ای نیاز داشتیم که که تمدن ایرانی را به جهان بشناسانیم اما مناطق کاوش شده ی تاریخی ما بسیار محدود بود و در همین مناطق محدود هم امکانات مناسبی وجود نداشت

از طرفی شهر اصفهان در 400 سال گذشته به عنوان یکی از شهر های مهم ایران مطرح بود و دارای مناظر و باهای بصری مناسبی بود و موهبت بزرگ دیگر آن بنای شهر بر پایه ی شهرسازی نوین دنیا بود(خیابان های عمود بر هم و موازی)

این شد که تمرکز بر اصفهان زیاد گردید و در معفی آن بسیار غلو گردید

در صورتی که شهری مانند شیراز و یا یزد با قدمت و آثاری بسیار از اصفهان تنها به خاطر نداشتن زیر ساخت های شهری این شانس را از دست داد

پس می بینید که برای بزرگ تر نشان دادن اصفهان نیاز به این بود که بسیاری چیز ها به نفع آن تغییر کند

و این تغییر انجام شد و دروغ پرداری ها انجام شد

لینک به دیدگاه
سپاس از شما با این مطلب بالا بلندتون در تجلیل اصفهان و اصفهانی و پیشینه اون....

دقیقا مشخصه که مطالب شما کاملا درست و دارای منابع مطمئن هستش....

ممنون که ویژگی های شخصیتی اصفهانی هارو با دید کاملا روانشناسانه بررسی کردید... دید شما بسیار متعصبانه و خشمناکه...دلیل این همه دشمنی رو نمفهمم...

جواب شما همونه که قبلا گفته شد و دوست گرامی آریوبرزن نوشتن...

 

من 6 سال در اصفهان زندگی کردم

و 6 سال با دید نقادانه و موشکافانه آداب و سنن مردم این شهر را بررسی کردم

تفاوت رفتاری در مناطق مختلف اصفهان و گسترش خرده فرهنگ های خاص در هر منطقه کمک شایانی در شناختن اصل و پایه ها داشت

به عنوان مثال پایه های فرهنگی مردم در مناطق مسیحی نشین کامالا مجزا از مناطق مسلمان نشین است و گویی وارد شهر دیگری می شوی

اما این تفاوت در مناطق مسیحی نشین تهران احساس نمی شود

یا بر فرض منطقه ی شهرستان با منطقه ی جی متفاوت هستند

و نیز با منطقه ی سه ده یا خمینی شهر(زبان و لهجه ی سه ده یکی از دست نخورده ترین و بکر ترین لهجه های ایران است که نشان از قدمت این منتطه تا زمان ساسانیان دارد)

لذا تحلیل و سخنم بی پایه و بن نیست و حاصل مطالعه و شناخت است

شما در هر بخش از گفتار من که خدشه ای می بینید بگویید تا بصورت باز بررسی کنیم و با هم نتیجه بگیریم

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...