AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق هر دم آيد غمي از نو به مباركبادم 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق گرت مدام میسر شود زهی توفیق 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ از ره مرو به عشوه ء دنيا كه اين عجوز مكاره مى نشيند و محتاله مى رود 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ آئينه ء سكندر جام مى است بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال ملك دارا 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد صبر و آرام تواند به من مسکین داد وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت هم تواند کرمش داد من غمگین داد 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ دولت پير مغان باد كه باقى سهلست ديگر گو برو و نام من از ياد ببر 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ رضا به داده بده وز جبین گره بگشای که بر من و تو در اختیار نگشادست 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ تا چه كند با رخ تو دود دل من آينه دانى كه تاب آه ندارد لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ در هجر تو گر چشم مرا آب روان است گو خون جگر ریز که معذور نماندست 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ تا كى مى صبوح و شكر خواب بامداد هشيار گرد هان كه گذشت اختيار عمر 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست منت خاک درت بر بصری نیست که نیست 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ تو كز سراى طبيعت نمى روى بيرون كجا به كوى طريقت گذر توانى كرد 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد وقت است که همچون مه تابان به درآیی 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ يار من باش كه زيب فلك و زينت دهر از مه روى تو و اشك چو پروين منست 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ آن را كه بوى عنبر زلف تو آرزوست چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ از آن ساعت كه جام مى به دست او مشرف شد زمانه ساغر شادى به ياد ميگساران زد 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده