ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۸۹ تو آن نکردهاي از فعل خير با من و غير که دست فضل کند دامن اميد رها جز آستانهي فضلت که مقصد اممست کجاست در همه عالم وثوق اهل بها 5 لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۸۹ چند باشم در امید و بیم وصل و هجر تو دل مبر یا جان ببر، ای دلنواز جان گداز 2 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۸۹ جان بفشانم زشوق در ره باد صبا گر برساند بما صبح دمی بوی دوست 3 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اسفند، ۱۳۸۹ ره است اینجا و مردم رهگذارند مبادا بر سرت پایی گذارند 1 لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ مگردان غریب از درت بی نصیب مبادا که گردی به درها غریب 1 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ من اشتباه گذشتم ز کوچه های فریب و...حال گم شده ام در دیار و شهر غریب 1 لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۸۹ فریب عقل خوردم دامن مستی رها کردم ندانستم که اینجامحتسب هشیار میگیرد 1 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۸۹ محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت:ای دوست این پیراهن است افسار نیست 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۸۹ من مست و تو ديوانه ما را كه برد خانه صد بار تو را گفتم كم خور دو سه پيمانه 1 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۰ من مست می عشقم هشیار نخواهم شد وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ مي خوردن و شاد بودن آيين من است فارغ بودن ز كفر و دين ، دين من است لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۰ دل و دينم دل و دينم ببرده ست بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش دواي تو دواي توست حافظ لب نوشش لب نوشش لب نوش 1 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۰ بر آستانه ی تقدیر سر بنه حافظ که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۰ حافظ شب هجران شد بوي خوش وصل آمد شاديت مبارك باد اي عاشق شيدايي 1 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۰ ای روشنی صبح به مشرق برگرد ای ظلمت شب با من دیوانه بساز 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۰ رفت در ظلمت شب آن شب و شبهاي دگر هم نگرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم نكني دگر از آن كوچه گذر هم بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم 1 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۰ بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۰ نيلگون چشم فريب انگيز رنگ آميز تو چون سپهر نيلگون دارد سر افسونگري از غم رويت بسان شاخه نيلوفرم اي تو را چشمي به رنگ شعله نيلوفري 1 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۰ آفتاب مهربانی سایه ی تو بر سر من ای که در پای تو پیچید ساقه ی نیلوفر من 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده