رفتن به مطلب

آشفته بازار محبت


*mishi*

ارسال های توصیه شده

هر که خواهد که بیک جرعه مرا دریابد

گو طلب کن بدر خانهٔ خمار مرا

تا شوم فاش بدیوانگی و سرمستی

مست وآشفته برآرید به بازار مرا

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 785
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

سهم من اينست،سهم من اينست

سهم من ،

 

آسمانيست كه آويختن

 

پرده اي آن را از من مي گيرد

 

سهم من،

 

گردش حزن آلودي در باغ خاطره هاست

 

و در اندوه صدايي جان دادن كه به من مي گويد:

 

((دست هايت را دوست مي دارم))

  • Like 4
لینک به دیدگاه

سرابم

تشنه ام

به دنبال ابر

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ساز

در وسعت كویر زندگی

نفس می زنم

تو سبزتر از

باران می آیی

و بی تفاوت از پرپر شدن

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در تاریكی شب

می گذری

و من هنوز

زیر

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

از

تو

می نویسم .

  • Like 4
لینک به دیدگاه

 

آمد و در خلوتم دم ساز شد

گفتمش , گفتمش

در عشق پا برجاست دل

گر گشایی چشم دل

زیباست دل

 

گر تو ذوق الرحمان شوی

دریاست دل

بی تو شام بی فرداست دل

دل ز عشق روی تو حیران شده

در پی عشق تو سرگردان

  • Like 3
لینک به دیدگاه

خنده دار است

آن وقتی که دم از عاشقی می زدی

گویی عشق، شیشه شیر بچگی ات بود

که از روی عادت تا بزرگسالی با خودت آورده بودی

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه

کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم

اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم

کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود

کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش

را از نگاهش می توان خواند

کاش برای حرف زدن

نیازی به صحبت کردن نداشتیم

کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود

کاش قلبها در چهره بود

اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد

  • Like 2
لینک به دیدگاه

سلام اي كهنه عشق من كه ياد تو چه پا برجاست

 

سلام بر روي ماه تو عزيز دل سلام از ماست

 

تو يك روياي كوتاهي دعاي هر سحر گاهي

 

شدم خواب عشقت چون مرا اينگونه ميخواهي

 

من ان خاموش خاموشم كه با شادي نمي جوشم

 

ندارم هيچ گناهي جز كه از تو چشم نمي پوشم

 

دو غم در شكل اوازي شكوه اوج پروازي

 

نداري هيچ گناهي جز كه بر من دل نمي بازي

 

مرا ديوانه مي خواهي ز خود بي گانه ميخواهي

 

مرا دل باخته چون مجنون ز من افسانه مي خواهي

 

شدم بيگانه با هستي ز خود بي خودتر از مستي

 

نگاهم كن نگاهم كن شدم هر انچه ميخواستي

 

بكش اي دل شهامت كن مرا از غصه راحت كن

 

شدم انگشت نماي خلق مرا تو درس عبرت كن

 

نكن حرف مرا باور نيابي از من عاشق تر

 

نميترسم من از اقرار گذشت اب از سرم ديگر

 

سلام اي كهنه عشق من كه ياد تو چه پا بر جاست28.gif

  • Like 1
لینک به دیدگاه

من، امیدی را در خود باور ساخته ام

تار و پودرش را، با عشق تو پرداخته ام

مثل تابیدن مهری در دل

مثل جوشیدن شعری از جان

مثل بالیدن عطری در گل

جریان خواهم یافت

***

**

راه خواهم افتاد

باز از ریشه به برگ

باز، از "بود" به "هست"

باز، از خاموشی تا فریاد !

  • Like 1
لینک به دیدگاه

گفـت پروانه سحـرگاه به شـمع

کار من سوخـتـن و ساخـتن است

داغ عشقـت پر و بالـم سـوزاند

سـینه ام جای غم انـدوخـتن است

باختم در ره عشقت همه چـیز

کـار عشـّاق چـرا باختـن اســت؟

گفتش ای دوست مسوزان جگرم

شمع خود سوخته بی کفن اســت

پـروبـال تـو اگر سـوخـت دمـی

سوختن تا به سحر کار من اسـت

تو شدی غافل و پرهایت سوخت

آتش و سوختنم، خواستن اســت

مـن ز هـجـران تو کامل سـوزم

خوش بر آن بلبل وصل چمن است

تو بـترسـی که بسـوزد پر و بال

شـمـع با شعـله در آمـیخـتن اسـت

کــار عشـاق در آخـر ره عشـق

عشق از همچو من آموختن است

عاشـق سـوخـته تـنها هــنرش

جامه از گریه به تن دوختن اسـت

تو شبی سوخت اگر بال و پرت

کـارم از روز ازل سوخـتـن اسـت

آنچـه آموختم از مـکتـب عـشق

بی صدا اشک به تن ریخـتن اسـت

شعـله گر بـر سـر من مـی بیـنی

آتش از سینه بر افروخــتن اسـت

  • Like 2
لینک به دیدگاه

سکوت

سکوت کوچه هاي تار جانم، گريه مي خواهد

تمام بند بند استخوانم گريه مي خواهد

بيا اي ابر باران زا، ميان شعرهاي من

که بغض آشناي آسمان گريه مي خواهد

بهاري کن مرا جانا، که من پابند پاييزيم

و آهنگ غزلهاي جوانم گريه مي خواهد

چنان دق کرده احساسم ميان شعر تنهايي

که حتي گريه هاي بي امانم، گريه مي خواهد

geryeh1.jpg

  • Like 2
لینک به دیدگاه

امام رضا دوست دارم صدات کنم، تو هم منو نگاه کنی

من تورونگات کنم، تو هم منو صدا کنی

قربون صفات برم، از راه دوری اومدم

جای دوری نمیره، اگه منو نگاه کنی

دل من زندونیه، تویی که تنها میتونی

این قفس رو وا کنی، پرنده رو رها کنی

میشه کنج حرمت، گوشه قلب من باشه

میشه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی

تو غریبی ومنم غریبم

اما چی میشه دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی

دوست دارم تو ایوون آیینت از صبح تا غروب

من باهات صفا کنم، تو هم منو دوا کنی

دلمو گره زدم به پنجرت دارم میرم

دوست دارم تا برمی گردم گره ها رو وا کنی

دوست دارم از حالا تا صبح محشر

همه شب من رضا رضا بگم، تو هم منو رضا کنی

Shrine%20Of%20Hazrat%20Abbas!%20Inside.jpg

  • Like 2
لینک به دیدگاه

چون حاصل آدمی در اين جای دو در

جز درد دل و دادن جان نيست دگر

خرم دل آن که يک نفس زنده نبود

آسوده کسی که خود نزاد از مادر

  • Like 3
لینک به دیدگاه

837410ia9bfc4lwz.gif

321.gif به تو عادت کرده بودم

321.gif ای به من نزدیک تر از من

321.gif ای حضورم از تو تازه

321.gif ای نگاهم از تو روشن

321.gif به تو عادت کرده بودم

321.gif مثل گلبرگی به شبنم

321.gif مثل عاشقی به غربت

321.gif مثل مجروحی به مرهم

321.gif لحظه در لحظه عذابه

321.gif لحظه های من بی تو

321.gif تجربه کردن مرگه

321.gif زندگی کردن بی تو

321.gif من که در گریزم از من

321.gif به تو عادت کرده بودم

321.gif از سکوت و گریه شب

321.gif به تو حجرت کرده بودم

321.gif با گل و سنگ و ستاره

321.gif از تو صحبت کرده بودم

321.gif خلوت خاطره هامو

321.gif با تو قسمت کرده بودم

321.gif خونه لبریز سکوته

321.gif خونه از خاطره خالی

321.gif من پر از میل زوالم

321.gif عشق من تو در چه حالی

  • Like 2
لینک به دیدگاه

سپيده‌دمان را ديدم

که بر گُرده‌ی اسبی سرکش بر دروازه‌ی افق به انتظار ايستاده بود

و آن‌گاه سپيده‌دمان را ديدم که نالان و نفس‌گرفته، از مردمي که

ديگر هوایِ سخن گفتن به سر نداشتند دياری ناآشنا را راه می پرسيد

و در آن هنگام با خشمی پُرخروش به جانبِ شهر آشنا نگريست

و سرزمينِ آنان را به پستی و تاريکی ِ جاودانه دشنام گفت.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست

 

 

آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

 

 

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

 

 

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

 

 

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد

 

 

بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

 

 

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است

 

 

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

 

 

باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق

 

و سکوت تو جواب همه مسئله هاست

  • Like 1
لینک به دیدگاه

25331.gif من عاشق شدم تو چرا گریه میکنی؟
25331.gif

images?q=tbn:ANd9GcTkR2gzWhMdLvz5Y4KPcmrbkx7n-izuNtJXTungUKJf3LeHLCzD

دلم برای ک

سی تنگ است

 

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است

 

دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد

 

دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق

می کند

 

دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد

 

دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد

 

دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد

 

دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت

می کشد

 

دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد

 

دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست

 

دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده

 

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده

 

دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است

 

دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است

 

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است

 

دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است

 

دلم برای کسی تنگ است که محرم اصرار است

 

دلم برای کسی تنگ است که راهنمایی زندگیست

 

دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند

 

دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست

 

دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون (( تا )) است

 

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ دل تنگیهایم است

 

دلم برای کسی تنگ است .............

crying.gifcrying.gifcrying.gifcrying.gif

  • Like 1
لینک به دیدگاه

4.jpg

جاده ي قلب مرا رهگذري نيست كه نيست

جز غبار غم و اندوه در آن همسفري نيست كه نيست

 

آن چنان خيمه زده بر دل من سايه ي درد

كه در او از مه شادي اثري نيست كه نيست

 

شايد اين قسمت من بود كه بي كس باشم

كه به جز سايه مرا با خبري نيست كه نيست

 

اين دل خسته زماني پر پروازي داشت

حال از جور زمان بال و پري نيست كه نيست

 

بس كه تنهايم و يار دگر نيست مرا

بعد مرگ دل من چشم تري نيست كه نيست

 

شب تاريك ، شده حاكم چشم و دل من

با من شب زده حتي سحري نيست كه نيست

 

كامم از زهر زمانه همه تلخ است چنان

كه به شيريني مرگم شكري نيست كه نيست

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...