Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۸۹ امشب مهمانی گرفته ام شما هم دعوتید بیایید ببینید که رفتنش را جشن گرفته ام که اگر فردا پشت پنجره به انتظارم دیدید نگویید برای اوست بگویید دنیا را می نگرد ... 3 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۸۹ عشق یکسان ناز درویش و توانگر میکشد این ترازو سنگ و گوهر را برابر می کشد 3 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۸۹ عمریست دلم چشم به راهت دارد بوسیدن از آن خال سیاهت دارد بس جای تعجب است اینجا خورشید بسیار به خنده ات شباهت دارد 1 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۸۹ اندوهم از جنسِ مسافت نیست وقتی کنارم بود یک بُعدِ نامعلوم در ادراکِ من زاد و ولد میکرد 3 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم این شعر تا ابد با تو خواهد زیست حتی وقتی که من دیگر نباشم شعر عاشقانه بیشتر از آدمها می ماند پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم! شعری از اعماق جان٫ که مرا به یاد تو آورد...... شعری که همیشه با تو بماند. .......... ای کاش تو هم میخواستی آنچه من میخواستم 3 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ خداوندا اگر روزي بشر گردي ز حال ما خبر گردي پشيمان مي شوي از قصه خلقت از اين بودن از اين بدعت خداوندا نمي داني که انسان بودن و ماندن در اين دنيا چه دشوار است چه زجري مي کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است ............. 2 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ زیبا ترین تولدها آنهائیست که در رویا برای کسی می گیریم و یا کسی برایمان می گیرد و من امشب زیباترین تولدها را خواهم گرفت ... با عاشقانه ترین رنگها خیالت را ترسیم خواهم کرد .. باعاشقانه ترین سازها نوای بودنت راخواهم نواخت.. باعاشقانه ترین بوسه هالبهای خیالت را نوازش خواهم کرد... وباعاشقانه ترین نغمه ها لمس بودنت راتبریک خواهم گ.............. 2 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ از کجا شروع کنم ؟ To tell the story of how great a love can be برای گفتن داستانی که نهایت بزرگی عشق را نشان میدهد The sweet love story that is older than the sea داستانی شیرین از عشق که عمرش از دریاها نیز بیشتر است The simple truth about the love she brings to me حقیقتی ساده درباره عشقی که او به من هدیه کرد Where do I start از کجا شروع کنم ؟ With her first hello با اولین سلامش She gave a meaning to this empty world of mine معنای جدیدی به جهان پوچ من داد There will never be another love , another time که در آن هیچ تکرار و علاقه دیگری نبود She came into my life and made the living fine او به زندگی من پا گذاشت و آن را شیرین کرد ... She fills my heart او قلب مرا پر کرد ... With very special things او قلب مرا با چیزهای خاص پر کرد With angle songs , with wild imaginings با آواز فرشته ها , با تصوراتی حاصل از اشتیاق و علاقه زیاد She fills my soul with so much love و روح مرا با انبوهی از عشق پر کرد That anywhere I go , I am never lonely with her along برای همین هر کجا که بروم تنها نخواهم ماند ?! Who can be lonely با وجود همراهی او چه کسی تنها خواهد ماند ؟! I reach for her hand It is always there و هر وقت در جستجوی دستان او باشم او در کنار من است How long does it last چه مدت ممکن است از این عشق گذشته باشد ؟ Can love be measured by the hours in a day ? آیا می توان عشق را اندازه ساعات روز اندازه گرفت ؟ I have no answer now But this much I can say آن هم اکنون هیچ جوابی ندارم اما همین قدر می توانم بگویم که ... I know I will need her till the stars all burn away می دانم به او احتیاج دارم تا زمانی که ستاره ها می درخشند 3 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ فقط اینو می دونم .................. به دو زلف یار دادم دل بی قرار خود را چه کنم تباه کردم همه روزگار خود را 3 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم این شعر تا ابد با تو خواهد زیست حتی وقی که من دیگر نباشم شعر عاشقانه بیشتر از آدمها می ماند پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم! شعری از اعماق جان٫ که مرا به یاد تو آورد...... شعری که همیشه با تو بماند. .......... ای کاش تو هم میخواستی آنچه من میخواستم ببخشید انگار با عجله نوشتید یه حرف از کلمه (وقتی ) جا افتاده دارد از بی همدمی فریاد من رنگ سکوت راز ها در سینه دارم آشنای راز نیست 2 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ ببخشید انگار با عجله نوشتید یه حرف از کلمه (وقتی ) جا افتاده دارد از بی همدمی فریاد من رنگ سکوت راز ها در سینه دارم آشنای راز نیست ممنون دوست عزیز اصلاحش کردم مرسی.:icon_pf (34): 3 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ گریه میکنم تا توی اشکام تو رو ببینم اشکامو پاک میکنم تا کسی تو رو نبینه 4 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ یک شب تو را زمستی تشبیه ماه کردم تو خوبتر ز ماهی من اشتباه کردم 5 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ زغم کسی اسیرم که زمن خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد 5 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ تو می روی و من صدای قدم های تو را می شنوم ... اما تو صدای فریاد مرا که تو را صدا می زنم نمی شنوی ! افسوس ... دیر است ناله های من در باد گم می شوند و تو گوشهایت را به نوای کوچه می سپاری آری تو می روی و من ضربان قلبم را با صدای گامهایت تنظیم می کنم ... سایه ات در انتهای کوچه محو می شود ولی صدای قدمهایت تا وقتی هستم در کوچه خواهد پیچید ... 4 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ شاخه با ريشه ي خود حس غريبي دارد باغ امسال چه پاييز عجيبي دارد غنچه شوقي به شكوفا شدنش نيست دگر با خبر گشته كه دنيا چه فريبي دارد خاك كم آب شده مثل كويري تشنه شايد از جاي دگر مزرعه شيبي دارد سيب هر سال در اين فصل شكوفا مي شد باغبان كرده فراموش كه سيبي دارد 6 لینک به دیدگاه
برادر بهار 648 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ چون ميروي بي من مرووووووووووووووووووووووووووووووووووووو 6 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ نمیدانم دلم گرفته یا من گرفته ام از دل هر چه هست من گرفته ام هم از خودم هم از دل 5 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ مینویسم همه با تو نبودن ها را تا تو از تنهایی مرا به با تو بودن ببری. و من باور کردم نگاهت را و دلتنگیم را سکوت خواهم کرد ا گر چه به اندازه ی خدا رسیده باشد" 5 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ پیش بیا ! پیش بیا ! پیشتر! تا كه بگویم غم دل بیشتر دوست ترت دارم از هرچه دوست ای تو به من از خود من خویشتر دوست تر از آنكه بگویم چقدر بیشتر از بیشتر از بیشتر داغ تو را از همه داراترم درد تو را از همه درویشتر هیچ نریزد بجز از نام تو بر رگ من گر بزنی نیشتر فوت و فن عشق به شعرم ببخش تا نشود قافیه اندیشتر (قیصر امین پور) 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده