*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﮕﻴﺮﻱ ﺑﻴﺎﻳﻲ ﻭ ﺻﺤﻨﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻛﻨﻲ ؟ ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﻟﻢ یک ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎﺑﻲ ﺑﻜﺸﻲ ﻛﻪ ﻧﻮﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺗﺎ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻣﻦ ﺭﻭﻱ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﻫﻢ یک ﺧﻨﺪﻩ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻧﺮﺥ ﺧﻨﺪﻩ ﻛﻪ ﮔﺮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺖ؟! 5 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۹۲ بی تو هرکاری گریستن است حتی خندیدن ... . . . + 7ماه از رفتنت میگذره ... میگذره اما سخت ... خیلی سخت ... 4 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۹۲ سخت است بغض داشته باشی بغضت را هیچ آهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست...! 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۹۲ بر بستر آسمانِ چشمانت چُمباتمه زده ام... تا نبارد...سر از زانو بر نمی دارم.... سنگین ست نگاهت...سبک کن خود را با باران اشک.. 5 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۲ من نیز گاهی به آسمان نگاه میکنم دزدانه در چشم ستارگان نه به تمامی آنها تنها به آنها که شبیه ترند به چشمان تو ... 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۲ باران بَند نیامده در کوچه ی ما... کوچه ی خاکی ما...این روزها باتلاقی ست از گِل و لای... قدم زدن این روزها در کوچه ی ما مثه قبل لذت دو نفرهای روزهای ابری را ندارد... دیر زمانی ست که کوچه ی ما بارانی ست... 1 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۲ دلم پرتقال خونی وسط میدان جنگ گردوی نارسی که دست را سیاه میکند شاخهای که پرندگان را رنج میدهد دلم باران دیوانه در پناه دو کوه 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۲ بهترین واژه به نام عاشق بر سر باد صبا نازکنان می آمد و تو با خنده دلچسب بهاری به صدف می گفتی من به بازی کبوترها خنده را هدیه روزانه باران کردم و صدف دل می داد تا که باران به رهش چنگ زند و من از صبح بلورین دلش دسته دسته نور می چیدم و تو از دور نگاهی کردی که چنان قلب من افتاد و شکست که دل خسته باران لرزید و تو می خندیدی قاه قاهی که پر از عشق و لطافت بودند و به من می گفتی که برای تو دلم می لرزد و برای تو لبم خندان است ای شمیم عطر باران (نوریه سادات حسینی) 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۲ دامنه ی پرفشارست این روزها ابرهای زندگی... می بارند و می بارند و می بارند.... لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۳ باران بند آمده... چشم دشمن کور..انگار قرار است آسمان چشمان دختر صاف باشد..البته کمی ابری... 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۴ بارانی ام... از جنس ابر...از جنس رعد... انگار در منشور قطره اشک های من رنگین کمان هویدا شد پس از باران... 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۴ حالم...پس از باران ست... در جایی که دیگر بخشندگی چشمانم در دادن اشک هایش نیست.... در غم نگاهش ست... 3 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۴ بی تو باران بزند خیس ترین رهگذرم تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۴ باران در پس منشور نگاه تو رنگین کمان می شود... لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۵ قافیه دیر زمانی ست بی تو در حُکم ردیف...تکرار واژه: بارانی ست... لینک به دیدگاه
moham@d 172 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۸ انگار شکستن بغض های من فقط کار این باران هاست! برای شکستن این بغض ها دل می خواهم نه دل گریه کردن ندارم ، نه دستی که اشک هایم را پاک کند لینک به دیدگاه
Rose6 863 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 خرداد، ۱۳۹۹ اینو خیلی دوست دارم ``شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من ماه پیشانی من دلبر بارانی من .`` لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده