رفتن به مطلب

دیر زمانی است که بارانی ام


Architect

ارسال های توصیه شده

ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﮕﻴﺮﻱ ﺑﻴﺎﻳﻲ ﻭ ﺻﺤﻨﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻛﻨﻲ ؟

 

ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﻟﻢ یک ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎﺑﻲ ﺑﻜﺸﻲ

 

ﻛﻪ ﻧﻮﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺗﺎ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ

 

ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻣﻦ ﺭﻭﻱ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﻫﻢ یک ﺧﻨﺪﻩ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ

 

ﻧﺮﺥ ﺧﻨﺪﻩ ﻛﻪ ﮔﺮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺖ؟!

 

 

 

 

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 276
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

  • 2 هفته بعد...

بر بستر آسمانِ چشمانت چُمباتمه زده ام...

 

تا نبارد...سر از زانو بر نمی دارم....

 

سنگین ست نگاهت...سبک کن خود را با باران اشک..:icon_redface:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

من نیز گاهی به آسمان نگاه میکنم

 

دزدانه در چشم ستارگان

 

 

نه به تمامی آنها

 

 

تنها به آنها که شبیه ترند به چشمان تو ...

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

باران بَند نیامده در کوچه ی ما...

 

کوچه ی خاکی ما...این روزها باتلاقی ست از گِل و لای...

 

قدم زدن این روزها در کوچه ی ما مثه قبل لذت دو نفرهای روزهای ابری را ندارد...

 

دیر زمانی ست که کوچه ی ما بارانی ست...:icon_redface:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

دلم

پرتقال خونی وسط میدان جنگ

گردوی نارسی که دست را سیاه می‌کند

شاخه‌ای که پرندگان را رنج می‌دهد

دلم

باران دیوانه در پناه دو کوه

  • Like 1
لینک به دیدگاه

بهترین واژه به نام عاشق

 

بر سر باد صبا نازکنان می آمد

 

و تو با خنده دلچسب بهاری

 

به صدف می گفتی

 

من به بازی کبوترها

 

خنده را هدیه روزانه باران کردم

 

و صدف دل می داد

 

تا که باران به رهش چنگ زند

 

و من از صبح بلورین دلش

 

دسته دسته نور می چیدم

 

و تو از دور نگاهی کردی

 

که چنان قلب من افتاد و شکست

 

که دل خسته باران لرزید

 

و تو می خندیدی

 

قاه قاهی که پر از عشق و لطافت بودند

 

و به من می گفتی

 

که برای تو دلم می لرزد

 

و برای تو لبم خندان است

 

ای شمیم عطر باران

 

 

(نوریه سادات حسینی)

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
  • 5 ماه بعد...
  • 1 سال بعد...
  • 8 ماه بعد...
  • 5 هفته بعد...
  • 2 هفته بعد...
  • 11 ماه بعد...
  • 2 سال بعد...

انگار شکستن بغض های من فقط کار این باران هاست!

برای شکستن این بغض ها دل می خواهم

نه دل گریه کردن ندارم ، نه دستی که اشک هایم را پاک کند

لینک به دیدگاه
  • 7 ماه بعد...

×
×
  • اضافه کردن...