spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ کاش تلنگرها کمی درد داشتند! 8 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ آرتیـسته هی خـودشو جــر میده تـا بـه بـشر حـالی کنـه این هـمه بــود و نـبود بسه دیگـه یـه کـمی هم به " چه بود " فکر بکنین - یه کمی فکر بکنین اون وقتش توی سالن لیدی خانم با سگش لاس می زنه مادرش پشت سرش میزنه به صندلی که دخترش چشم نخوره. حسین پناهی 8 لینک به دیدگاه
مریم راد 2736 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ دروغ انفجاريست در اعتماد به نفس تو. 7 لینک به دیدگاه
مریم راد 2736 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ درون تو مشتي گوشت قرمز است كه ديدنش تو را با خودت مواجه نمي كند. تو لابلاي آن گوشتهاي قرمز درونت نيستي. آنجا را نگرد. خودت را در آرزوهايت خواهي يافت. 8 لینک به دیدگاه
مریم راد 2736 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ از مهم ترين كارهايي كه به عنوان يك آدم بزرگ مي توانيد انجام دهيد اينست كه گهگاه به شادماني دوران كودكي برگرديد. 7 لینک به دیدگاه
مریم راد 2736 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ براي آغاز هر تحول در خود، ابتدا منبع توليد ترس و نفرت را در وجود خود شناسايي و ريشه كن كنيد. 6 لینک به دیدگاه
مریم راد 2736 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ دنيا مانند پژواك اعمال و خواستهاي ماست. اگر به جهان بگويي: ”سهم منو بده...“ دنيا مانند پژواكي كه از كوه برمي گردد، به تو خواهد گفت: ”سهم منو بده....“ و تو در كشمكش با دنيا دچار جنگ اعصاب مي شوي. اما اگر به دنيا بگويي: ”چه خدمتي برايتان انجام دهم؟...“ دنيا هم بتو خواهد گفت: ”چه خدمتي برايتان انجام دهم؟...“!! 6 لینک به دیدگاه
مریم راد 2736 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ اگر مختاريد كه بين حق به جانب بودن و مهرباني يكي را انتخاب كنيد، مهرباني را انتخاب كنيد. 7 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ ای زلال حذر کن ز مرداب من بر آن عاشقم که رونده است 11 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ دلم گرفته تا دور دست ها نشانی نیست . ساقی بیار باده تا نشان نشانه کنیم 9 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ گرچه سخت است ولی صبر صفایی دارد 9 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ نماز عشق ترتيبي ندارد... چرا كه با نخستين سر بر خاك گذاردن، ديگر برخواستني نيست... ارد بزرگ 8 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ هیچ وقت شخصیت خودت رو برای کسی تشریح نکن. چون کسی که تو رو دوست داشته باشه بهش احتیاجی نداره و کسی که ازت بدش بیاد باور نمی کنه. 11 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ بیشتر اوقات افکارم را با سکوت سانسور می کنم. 7 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ بعضی ها آمدند انقلاب کنند، اما انقلاب پیش دستی کرد. 8 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ وجود تنها یک زمان را می شناسد؛ زمان حال!!! زمان گذشته را نمی شناسد، چون دیگر وجود ندارد. زمان آینده را نیز نمی شناسد، چون هنوز نیامده است. 7 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ آه چقدر دلتنگم چقدر دلتنگم ازاین بود ونبودهای بی ثمر چقدر دلتنگم برای برگهای زرد ونارنجی رنگ خزان همان خزانی که شاه بیت غزالهای شاعران بی دل است چقدر دلتنگم برای آنچه که هرگز نداشته ام ای دوست ای همراز توبرای چه دلتنگی؟ ... 5 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ امروز چه دلتنگم دلتنگم از برای او نمی دانم آیا او نیز هم؟ ای کاش روزی فرا رسد بر من که دیگر هیچ نباشدم از برای این دلتنگیها شاید آن روز نیاید اما میتوانم دل خوش دارم که او نیز هم ... 4 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ امروز چه دلتنگم! خاکستری ام انگار همخاطره زنبق، یه لحظه پس از رگبار 6 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ دلتنگم دلتنگم . . . بسیار دلتنگم . . . دلتنگ چه ام ، دلتنگ که ام ؟ آیا میدانی ؟ دلتنگ لحظه های بودنم دلتنگ لحظه های رفتنم من خسته ام از ماندن.... از نگریستن و آهسته آهسته اشک ریختن... خسته ام از حسرت ها ، خسته از دردها از آه های جگرسوز بیا و مرا شاد ساز بیا و دلتنگی هایم را از من بگیر این دل دلتنگ توست! 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده