رفتن به مطلب

شعرهای لعنتی ...!


خاله

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 353
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

من خوبم ....من آرامم......

فقط کمی دلواپسم

کاش قول گرفته بودم از تو

برای کسی از ته دل نخندی

می ترسم مثل من عاشق خنده هایت شود

حال و روزش شود این...

تو که نمی مانی برایش آنوقت مثل من باید

آرام باشد .....خوب باشد..... قول داده باشد

بیچاره..

  • Like 8
لینک به دیدگاه

گاهی آدم می ماند بین بودن یا نبودن!

به رفتن که فکر می کنی

اتفاقی می افتد که منصرف می شوی

می خواهی بمانی

رفتاری می بینی که انگار باید بروی

این بلا تکلیفی خودش کلی جهنم است....

  • Like 4
لینک به دیدگاه

دَمار از روزگارمان در آوردی ای دل!!!

لعنت...لعنت....نه!!!

نه بر دهانم نمی چرخد که نفرین کنم تو را ای جگر پاره پاره...

 

تو را باید به دست چینی بند زن بدهم....از نو تو را بسازد..

 

شاید نوبت بعد دهانم وا شود.....

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

صدای شکستـنم را نشنیدی؟؟؟

تا کی به امید فردای پر از مهربانی فال بگیرم با حافظ ؟؟ تا کی از فرصت استفاده کرده و یک دل سیر گریه کنم لابه لای بارانها ؟؟؟ هنوز صدای آوازهایت از دفتر دلم پاک نشده است... و خط خطی‌های نگاهت !!!

آنقدر آه کشیدم و نگاه کردم به ابرها که آسمان رنگ انتظارم شد ... چشمانت خیال گفتن رازی را دارد ... که لبهایت طفره می‌روند ... شاید راز رفتن است و جدایی ...! شاید هم تنفر ...؟ بگو ... در خلوت تنهایی‌ام بگو تا من از دلواپسی، و گورها از تنهایی به درآیند ... پرسه می‌زنم میان دلتنگیهای خویش... تداعی می‌کنم خاطره‌ها را ... عشق را کم و بیش!!! شاید گره از اندوهم گشوده شود با ته مانده طاقتی ... لمس می‌کنم زندگی ساطور شده را و خود را که در ذرّه ذرّه سلولهایم پیر می‌شوم ...

هیهات از بازی روزگار ... هیهات!!!

بی آنکه بدانم روزی برایم خاطره‌ای خواهی شد، به زندگی لبخند زدم و به عشق سوگند خوردم ... حالا !!! چهره ژولیده‌ام را که در آینه می‌بینم، فکر می‌کنم که آنقدر با خودم صمیمی شده‌ام که بگویم مرگ بر اعتماد ... مرگ بر باور ...!

طعنه‌های عقرب‌گونه‌ات هم عشق را از چشمم نینداخت ... تنها به من آموخت عشق باید الهی باشد و بس.....!!!

گاهی اوقات خود را گم می‌کنم... مثل حالا !! ... اما صدایی انگشت به دهان می‌گوید: ببخشید،... شما را قبلاً جایی ندیده‌ام ؟!

اما نمی‌دانم مگر سواد ندارید؟ ... روی پیشانی من که نوشته شده صاحب این عکس ماهها قبل مرده است .....!!

شاید تو هم مسافری عجول بودی که نخوانده رفتی، یا من راوی بی تجربه آخرین قصه که بدون هیچ صدایی، با خیالی که دیگر رنگ نداشت روی خودم خط کشیدم .... آری روی خود خط کشیدم ... من مرده‌ام ... گریه بی‌فایده است... گریه مکن ... مهربان باش،... فقط مهربان!!!!!!!!

  • Like 1
لینک به دیدگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

نفس می کشم نبودنت را

نیستی

هوای بوی تنت را کرده ام

می دانی

پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است

تو نیستی

آسمان بی معنیست

حتی آسمان پر ستاره

و باران

مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد

تو نیستی

و من چتر می خواهم ...

هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده...

خودم را به هزار راه میزنم

به هزار کوچه

به هزار در

نکند یاد آغوشت بیفتم ...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دلم یک ترانه ی غمگینِ خارجی‌ میخواهد

 

با زبانی‌ که نمی‌‌فهمم چیست

 

می‌ خواهم به دردی که نمی‌‌دانم چیست

 

زار زار گریه کنم!

 

 

بهرنگ قاسمی

  • Like 5
لینک به دیدگاه

گفتمش : دل می خری ؟

 

برسید چند؟

 

گفتمش : دل مال تو، تنها بخند !

 

خنده کرد و دل زدستانم ربود

 

تا به خود باز آمدم او رفته بود

 

دل ز دستش روی خاک افتاده بود

 

جای بایش روی دل جا مانده بود ......

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

[h=5]گرگها همیشه زوزه نمیکشند

 

گاهی هم می گویند :

دوستت دارم

و زودتر از آنکه بفهمی بره ای

میدرند خاطراتت را

و تو میمانی با تنی که بوی گرگ گرفته ...........![/h]

  • Like 6
لینک به دیدگاه

و زنان شوکت زن بودنشان را؛

کاش مردان همیشه مرد باشند

و زنان همیشه زن!

آنگاه هر روز نه روز “زن”،

نه روز “مرد”

بلکه روز “انسان” است..

  • Like 5
لینک به دیدگاه

حُسنِ حالِ این روزهایِ من این است که...

 

با واژه های سیاه بی گانه است....

 

هر بار که واژه ها لعنت می فرستند بر روزگار...

 

واژه دانم درِ خود را می بندد..

 

که نیافتد ناغافل واژهای بیگانه در آن...:icon_redface:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

هَـميشه بـآيد کَسـي باشد

کـــہ مــَعني سه نقطه‌هاے انتهاے جمله‌هايَتـــ را بفهمد

 

هَـميشه بـآيد کسـي باشد

 

تا بُغض‌هايتــ را قبل از لرزيدن چـآنه‌ات بفهمد

 

بـآيد کسي باشد

 

کـــہ وقتي صدايَتــ لرزيد بفهمد

 

کـــہ اگر سکوتـــ کردے، بفهمد...

 

کسي بـآشد

 

کـــہ اگر بهانه‌گيـر شدے بفهمد

 

کسي بـآشد

 

کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردے براي رفتـن و نبودن

 

بفهمد به توجّهش احتيآج داری

بفهمد کـــہ درد دارے

 

کـــہ زندگي درد دارد

بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زيرِ باران...

 

براے يك آغوشِ گَرمــ تنگ شده است

هميشه بايد کسي باشد

هميشه.

  • Like 5
لینک به دیدگاه

باران که می بارد

 

من می مانم و بغض های لعنتی ام

 

من می مانم و یک دنیا حرف های ناتمام

 

.

.

.

 

آسمان که می بارد دل من هم گویا می بارد . . .

  • Like 5
لینک به دیدگاه

ماندن هميشه خوب نيست،

رفتن هم هميشه بد نيست.

گاهى رفتن بهتر است...گاهى بايد رفت

بايد رفت تا بعضى چيزها بماند

اگر نروى هر آنچه ماندنيست خواهد رفت...

  • Like 2
لینک به دیدگاه

[h=5]نردیک میشوم بوی دریا می آید؛دور میشوم صدای باران،

بگو تکلیفم با چشمهایت چیست؟

لنگر بیاندازم عاشقی کنم؟

یا دور شوم و فراموش شوم؟؟؟[/h]

  • Like 1
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...