ll3arg 643 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۹۳ فکر کنم بیشتر از یک ماه ِ که دارم "خرمگس" میخونم اینجا نوشتم که بلکه طلسمش بشکنه! این تکه رو تا اینجا بیشتر دوست دارم : [h=1] “خرمگس به ناگهان دست هایش را با حرکتی پرشور از هم گشود و گفت آیا هرگز با خود فکر نکرده اید که این گوژپشت بینوا هم انسان است و روح دارد؟ یک روح زنده که تلاش می کند ولی با این وضع و حال، اسیر این پیکر خمیده شده و ناگزیر به بندگی است؟ شما که نسبت به هر چیزی این قدر حساس و نازک دل هستید؟ شما که دلتان به حال جسمی در لباس احمق ها می سوزد ، هرگز به روح بدبختی که حتی آن لباس رنگارنگ را ندارد که برهنگی وحشتناکس را بپوشاند فکر کرده اید؟ شما به روحی بیاندیشید که از سرما می لرزد و از شرم و بدبختی در برابر آن همه انسان خفه می شود. او ریشخندهای مردم را که مانند تازیانه ای به وجودش می خورد حس میکند و خنده هایشان را که مثل آهن تفته ای تن سوز است لمس می کند! بله، شما به روحی به انسانی بیندیشید که دربرابر چشم آنان با درماندگی نگران کوه ها است که بر او فرو نمی ریزند. نگران صخره هاست که پنهانش نمی کنند و سرانجام به موش هایی که می توانند خود را درون سوراخی پنهان کنند، رشک می برد این را هم فراموش نکنید که روح لال است. صدایی ندارد که فریاد برآورد، باید تحمل کند و باز هم تحمل و باز هم تحمل...” [/h] -شاهدخت سرزمین ابدیت _ آرش حجازی: پی دی افشو خوندم که ناقص بود یعنی فقط داستان یک زندگی رو از بین قصه کشیده بودن بیرون .. 4 لینک به دیدگاه
ali jaafari 1206 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۳ بی تو با تو بودن....رمان میشه توضیح بدین چطور کتابیه؟ 1 لینک به دیدگاه
ali jaafari 1206 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۳ رمان 500 صفحه ایی رو توضیح بدم؟ آره اون بالای صفحه گفته حداقل معرفیش کنین. نگفتم ۵۰۰ صفحه بنویس. یه دو تا جمله کافیه. 1 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۳ یه دختره شیطون که پدرش آمریکایی و مادرش ایرانیه...بعد فوت پدر بزرگش اومدن ایران...آنیا تو یه مدرسه ایی درس میخونه که پسراهم هستن...روز اول مدرسه همه از یه پسر مغرور تعریف میکنن..."الکس"باهم آشنا میشن هر دو شیطون ولی مغرور...الکس دوسش داره ولی جرات نداره بگه...تا اینکه اون مدرسه واسه همیشه بسته میشه... همه از هم جدا میشن...ولی آنالیا دوس صمیمی آنیا با یکی از پسرای مدرسه دوست میشه...که از همون موقع تا الان که سال آخر دبیرستانن باهمن... الکس هنوز دنبال آنیاس... که یه روز اکیپی میرن پیک نیک همو میبینن...باز لج بازی و غرور هردو مانع بروز عشق میشه.... ....... آنیا با پسر خالش میره کافه که الکس میبینه...زود قضاوت میکنه ولی هنوز میخوادش... تا اینکه الکس متوجه میشه پسرخالشه...که واس تلافیه کارای الکس آنیا با آیدین میره کافه... ..... شد صفحه301...ایشالا امشب میخونم....میگم بهتون 1 لینک به دیدگاه
mohammad-ys 14 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۳ نفحات نفت رضا امیر خانی نقدی بر لایه های مختلف اجتماعی و سیاسی و مدیریتی ایران ///////////////////////////////// در بهشت شداد رضا رفیع خاطرات سفر به آمریکا در سال 1370 . نقدی منصفانه بر جامعه سابق ایران و امریکا از نگاه یک نماینده سابق فرستاده شده از LG-P768ِ من با Tapatalk 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۳۹۳ قلب مشترک مورد نظر خاموش است... رمان.....:icon_gol: 1 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۳ نامه به کودکی که زاده نشده نویسنده: اوریانا فالاچی (Oriana Fallaci) نامه به کودکی که هرگز زاده نشد نام یک رمان زیبا و خواندنی از اوریانا فالاچی ، خبرنگار و نویسنده مشهور ایتالیایی میباشد. این کتاب که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد با زاویه دید اول شخص و در قالب نامهای از راوی داستان، یک زن جوان که گویا خود فالاچی است، با جنینی که در رحم خود باردار است نوشته شده که فرزند نازادهاش را از مصیبتهای دنیا و بیرحمی آن میآگاهاند. برخلاف اسمش این کتاب نامه نیست بلکه از گفتگو ها و مکالمه های درونی ای حکایت می کند که زنی باردار که به نظر خود فالاچی است، با فرزند درون شکمش دارد. البته از این نظر که این گفتگو به صورت کتابی درآمده و محتوایش به تمامی انسان ها بسط یافته است، عنوان " نامه " اکنون برازنده به نظر می رسد! با اینکه صفحات کتاب چندان زیاد نیست و محدوده زمانی ای که مربوط به وقایع کتاب و شخصیت های آن می شود نیز کم است ( حدود سه ماه ) اما حجم و زمان آن به اندازه طول زندگی انسان ملموس و قابل حس است. فالاچی سوالات و مطالبی را عنوان می کند که هر انسانی ( و بالاخص زن ) ممکن است در طول عمرش بارها از خود بپرسد و برای خود بازگو کند؛ به دنیا آوردن فرزند، انتخاب زندگی ، قوانین زیستن ، زن یا مرد بودن ، عدالت ، عشق و ... کتابی خواندنی و تاثیرگذار که به نظرم هر زنی باید بخونه، هرچند گاهی اوقات دیدگاهای فمنیستیش مقداری افراطی میشه اما در کل کتاب خیلی خوبیه بعضی جمله هاش واقعا تاثیرگذاره 1 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۳ داستانهای کوتاه کافکا سینوهه(کتاب فوق العاده ایه) 3 لینک به دیدگاه
sara kia 3158 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۳ کتاب کوری از ژوزه ساراماگو. سه روزه تمومش کردم به نظرم بی نظیر بود. 5 لینک به دیدگاه
Nazanin.ad 6895 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۳ نماد گمشده اثر دن براون . خیلی خوب بود!:hapydancsmil: 4 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۳ رمان اسطوره نویسنده : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام کاربر انجمن نودهشتیا اخرین رمان بود که خوندم الان دوباره شروع کردم به خوندن رمان های جدید الان رمان نیش دانلود کردم 2 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۳ آخ که دلم کتاب میخاد... من ِ او امیرخانی رو میخام! . . . احتمالا...رساله بندگی ...دوباره 2 لینک به دیدگاه
saghar... 6666 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۳ آخ که دلم کتاب میخاد...من ِ او امیرخانی رو میخام!...احتمالا...رساله بندگی ...دوبارهمنٍ او امیرخانی یه جوریه من خوندمش ولی اصلا خوب متوجه نشدم یکم متنش سنگینه واسه اسپم نشدن بوف کور 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده