رفتن به مطلب

دلکده ناب


zx1

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

بس که دیوار دلم کوتاه است...

هرکه از کوچه تنهایی من می گذرد ،

به هوای هوسی هم که شده ....

سرکی می کشد و می گذرد!!!!

  • Like 6
  • پاسخ 97
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

چقدر چشمهایت خط انداخته اند روی دیوار دلم! خیالت راحت عزیزم! هیچکس ....به دیوار خط خطی تکیه نمی دهد

  • Like 3
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

می خواستم غولی باشم

مگر فردا را

بر شانه های من

به تماشا بنشینید

حال

تنهایی من غولی ست

نشسته بر شانه هایم...

از : غلامعلی رضوی

  • Like 7
ارسال شده در

تحویل نمی گیرم

این ســالهایی را

که بی حضور تــو

تحویل می شوند...

  • Like 9
  • 3 هفته بعد...
ارسال شده در

گاهی به اندازه کوچ ماهی ها هم دلش برایم تنگ نمی شد ...

با این که می دانست ماهی ها کوچ نمی کنند!

.

.

.

ع.د

  • Like 9
ارسال شده در

چشم می بندم

و می چرخم

و می گردم

و می رقصم

و می خوانم: "چقدر، خوشبختِ خوشبخت م".

 

 

سارا آرامش

  • Like 8
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

تو را خودم چشم زدم

 

بس که نوشتمت میان شعرها یم

 

بی آنکه اسفند بچرخانم میا ن واژه ها ...

  • Like 4
ارسال شده در

شکوه دستهایت

دلم را می‌لرزاند

و این غول بدسرشت

گنجشکی می‌شود بی‌پناه

برای آسودن میان دستهای جوهری تو

اینروزها

که باد می‌آید و درختان ناله می‌کنند

هوس خواب دارم

میان گودی گهواره دستهای تو

 

فرهاد حسن زاده

  • Like 3
ارسال شده در

اگر خدا بودم در کتاب مقدس به لبهای تو سوگند یاد می کردم...

  • Like 4
ارسال شده در

آرزو کن آن اتفاق قشنگ بیفتد

رویا ببارد

دختران برقصند

قند باشد

بوسه باشد

خدا بخندد بخاطر ما

ما که کاری نکرده ایم…

سید علی صالحی

  • Like 3
  • 6 ماه بعد...
ارسال شده در

بیا به هم برسیم

تا من ندیده ها را ببینم

تا غرق شویم در هم

تا برسم به جایی که فکرش را هم نمی کردم !

بیا

تا دیگران ما را عاشق بخوانند ...

 

  • Like 9
ارسال شده در

میان دست های من وتو …نقطه چین…

سکوت است

وبس

در لفظ بی معنی

اما در عمق پابرجا

وبی دلیل

مامیرویم

امادر این بین

عشق است

که یتیم می ماند...

  • Like 8
  • 4 ماه بعد...
ارسال شده در

این تنور شعر من داغ است در راه غمت

 

تو مرا خط می زنی ، گرچه تو را می خواهمت

 

لنگر مهر و محبت بر زمین انداختی

 

من ولی "دلشوره ی شیرین" خود می خوانمت

  • Like 8
  • 1 ماه بعد...
ارسال شده در

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست

و دلم بس تنگ است

بی خیالی, سپر هر درد است

باز هم میخندم

آن قدر میخندم تا غم از رو برود

  • Like 7
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

امشب، آغوشت نیست، اما!

خیالت را به آغوش میکشم

موهایت را میبویم؛

نوازش صورتت را

با گونه هایم

به هیچ نمیدهم.

امشب اینگونه است!

فردا شب و شبهای دگر را چه کنم !!!؟

  • Like 7
ارسال شده در

خــودم قبـــول دارم کـــهنه شـــده ام آنـــقدر کــهنه کــه می شــود روی گردو خـــاک تنـــم یــادگــاری نــوشت ...بنویس و برو... !!

  • Like 7
  • 1 ماه بعد...
ارسال شده در

مانند یک بهار…. مانند یک عبور….

از راه میرسی و مرا تازه میکنی.

همراه تو هزار عشق از راه میرسد

همراه تو بهار…

بردشت خشک سینه من سبز میشود.

وقتی تو میرسی…. در کوچه های خلوت و تاریک قلب من … مهتاب میدمد…

وقتی تو میرسی…

ای آرزوی گم شده بغض های من…

من نیز با تو به عشق میرسم…

  • Like 7
ارسال شده در

وقتی کسی نیست که به دادت برسه پس داد نزن، سکوت کن، شاید از سکوتت همه بفهمن که چه قدر درد و رنج توی وجودت انباشته شده، فریاد دردت رو دوا نمیکنه، اما سکوت شاید نتونه دردتو از بین ببره اما میتونه خیلی راحت تو را از این دنیای مسخره نجات بده

  • Like 4
  • 1 ماه بعد...
ارسال شده در

دل ما خانه ندارد...چه برسد....دهکده....

 

دل ما دَر به دَر است...دل ما خانه به دوش....

 

دل ما آن درویشی ست که فرشش زمین است و سقفش آسمان...

 

دل ما خوش است....خوش به احوال پیدا و نهان....

 

احوالی که در حال جاری ست.. نه در گذشته مانده و نه در آینده منتظر...

  • Like 3
  • 7 ماه بعد...
ارسال شده در

خام مانده روزگار در این وادی...

 

آدم هایش کِز کرده اند در خود....

 

ساب می زنند دل را شاید ناب شود!

 

همه کارشان شد همین و همان!

 

اما نشد که نشد!:icon_redface:

  • Like 4

×
×
  • اضافه کردن...