MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۰ به دو راهی های زمین که می رسم چشم به آسمان می دوزم ! . . . آنجا راه همیشه یکی ست ... 14 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۰ به روز ریزش باران دلم از غربت خورشید میگیرد و روز آفتابی هم دلم بی تاب ابری تلخ و بارانزاست خدایا من به دنبال چه می گردم؟؟؟! 6 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۰ واسه بودن کنارت تو بگو هر کجا پر میکشم منو تو اغوشت بگیر اغوش تو مقدسه بوسیدنت برای من تولد یک نفسه 7 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۰ به کدامین کتاب مقدس دنیا سوگند بخورم؟ که از یاد عاشقان واقعی ات نخواهی رفت؛ حتی اگر تو را… به آخرین صفحات تاریخ تبعید کرده باشند!!! 8 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۰ باز پنجره های ملکوت به بهانه ای دیگر گشوده شده و چه عاشقانه می سراید : «« این الرجبیون ....؟ »» چه خدای عاشقی که گناه میخرد بهشت میفروشد و ناز بنده میکشد... 9 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ تمام جدول های حل نشده ام را به دست باد می دهم تا بوزد و بالا برود و از خدا بپرسد جواب خانه های سفید را ... 10 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ تمام جدول های حل نشده ام را به دست باد می دهم تا بوزد و بالا برود و از خدا بپرسد جواب خانه های سفید را ... کاش روزی جدول ها حل شوند . . . 7 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۹۰ این روزها سخت مشغولم مادربزرگ میگفت رد پای عشق را دنبال كنی میرسی آخر دنیا - نوك كوه قاف به شهری كه همه آدمهایش خوشبختند ... رد پای عشق را دنبال میكنم اما انگار آخرش به آسمان رسیده ... خوب شد مادربزرگ دیگر نیست تا ببیند شهر خوشبختی را به آسمان برده اند و دیگر هیچ جای زمین هیچ آدم خوشبختی نیست حتی نوك كوه قاف .. این روزها سخت مشغولم دنبال كسی میگردم كه پرواز بلد باشد گیلدا ایازی 8 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۰ خدا جان با توام ... ببین ... !! آدم ... دارد درخت ِ سیب می کارد ... 5 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۰ پشت شیشه مه آلود امتداد آسمان و بغض جاری ......... بالهــایت را بتکــان ... پروانــه ! 5 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 تیر، ۱۳۹۰ امن ترینم..... با تو هراسی نیست..... 8 لینک به دیدگاه
mina_srk 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ نمیدانم چه حکمتی ست وقتی با خود تکرار میکنم "خدا من را دوست دارد" اشک هایم جاری می شود شاید چون من را تنها نمیگذارد مرا بغل میگیرد می بوسد نوازشم میکند تا کمی در سختی ها آرام شوم . . . خدا من را دوست دارد... *مینا* 9 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مرداد، ۱۳۹۰ . . . مي بيني؟ خدا تمام کوچه را براي آمدنمان آب پاشي کرده است ... 7 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۰ درد که می کشم، خدا می نشیند رو به رویم زل می زند به چشمانم دستانم را می گیرد در آغوش می کشدم و آرام سر بر شانه هایش گریه می کنم خدا به اندازه ی همه ی نبودن های تو مهربان است ... حمیده روح پرور 8 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۰ بی تو عمرِ آرامش کوتاه می شود ! مثلِ خوابِ پروانه ها ... 7 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۰ غصه نخور من به فکرتم امضا : خدا 6 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۰ تنها دلیلی که با خدا دوست نیستم به گذشته های دور بر می گردد اینکه خانواده شش نفره ما در اتاق کوچکی زندگی می کرد و خدا که تنها بود خانه اش از خانه ی ما بزرگ تر بود سابیر هاکا 9 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ . . . کاش خــــدا یک روز تنهــای تنهــا مال ِ من بود ... 5 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم تو مرا چه دیدی که اینچنین وفادار ماندی خداا 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده