Sanaz. 445 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دور و نزديک ما يکی‌ست همه خوبند خدا هم خوب است من هم جای دوری نبوده‌ام همينجايم دور و بر آشنای همين کوچه‌های بی‌چراغ همين خواب‌های زابه‌راه ... همين سايه‌های بلند فقط گمان می‌کنم در مذهب آب‌ها بود که شبی از پیِ پيامبرِ تشنگی به اين ترانه رسيدم، پشتِ همين پرده‌ها، خواب‌ها، کبوتران، کلمات ... 7 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دیروز جمعه بازاری بر پا بود کودکی را دیدم رنگ می فروخت ، برای زندگی شتاب کردم و آبی را من خریدم !! 8 لینک به دیدگاه
kazem safari 335 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خدایا نگویم دستم بگیر عمریست گرفته ای مبادا رها کنی 8 لینک به دیدگاه
kazem safari 335 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ همیشه فکر می کنیم چون گرفتاریم به خدا نمیرسیم ولی در حقیقت چون به خدا نمیرسیم گرفتاریم 6 لینک به دیدگاه
kazem safari 335 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خدایا به فرشتگانت بسپار در لحظه لحظه نیایش خویش “دوستان مرا از یاد نبرند . . .” 8 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دلمــــ کمـے خدا مـے خواهد ... کمـے سکوت.. کمـے آخرت ... دلمـــــــــ دلــــــــــ بریدن مـے خواهد ... کمـے اشک .. کمـے بهت .. کمـے آغوش ِ آسمانـے ... 9 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دوست داشتن دلیل نمی‌خواهد 5 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ باران می بارد و تو از میان این کلمات نگاهم می کنی ... دستم را می گیری با من قدم می زنی در آغوشم می گیری و من ... نرم، در آغوشت غلت می زنم و باز می رسم به تو ... . . . رهایم نکن ... 9 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ زندگی باور میخواهد،آن هم از جنس بلور امید،که اگر سختی راه به تو سیلی زد یک امید قلبی به تو گوید خدا هست هنوز... 6 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دستهايت را که بازکنی به هيچ جا بند نيستم ! . . . سقوط می کنم ... 13 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مثل آن مسجد بین راهی تنهایم... هر کس هم که می آید مسافر است می شکند ..... .هم نمازش را، هم دلم را ... و می رود 8 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۹۰ گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من…. 15 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۰ نزدیک تر به خدا من باید فرود آیم ، نباید بنشینم ، سال هاست ، از آن لحظه که پر بر اندامم رویید و از آشیان ، از بام خانه پرواز کردم همچنان می پرم. هرگز ننشسته ام ، و دیگر سری نیز به سوی زمین و به شواد پلید شهرها و بام های کوتاه خانه ها بر نگرداندم ، چشم به زمین ندوختم ، پروازی رو به آسمان ، در راه افلاک و هر لحظه دورتر و بالاتر از زمین و هر لحظه نزدیک تر به خدا ! «« استاد شهید دكتر علی شریعتی»» 8 لینک به دیدگاه
یک رهگذر 689 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۰ در هر نفس در هر تپش تکرا میشوم از تو! بار الها! جام جانم را لبریز کن از خودت.. 10 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۰ بگذار سرنوشت هر راهی را که میخواهد برود ...... [font=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] ما راهمان جداست ....[/font] [font=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] این ابرها تامی توانندببارند ....[/font] [font=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] ما چترمان خداست ![/font] 9 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۰ هی خدا ... هستی هنوز همون جا سر جات ...؟ 8 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ پروردگارا به من بیاموز دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند...عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند... بگریم برای کسانی که هرگز غمم را نخوردند...محبت کنم به کسانی که محبتی در حقم نکردند 7 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ مهربون ترینم از درهای بسته خستم . . . 8 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۰ خدايا . . داغ داغم لبريزو لب سوزم ميلت اگر مي رود مرا نيز بنوش ! 6 لینک به دیدگاه
نسترن 2411 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۰ خدایا بزرگا بارالها پروردگارا ای خدای مهربون بارون ای خدای یاسمین و رازقی حکمت آنچه در پیش رویم اتفاق می افتد را برایم روشن کن تا بیهوده بر آنچه به صلاحم نیست پافشاری نکنم 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده