Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۸۹ آهای با توأم ! خدایی که اون بالا نشستی و داری سرنوشت منو می بافی؛ کاش تو دست و بالت غیر از کاموای مشکی, رنگ دیگه ای هم بود. 8 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ همهجا را سیاه میكنم ! سیاه سیاه ... . . . میخواهم تنها تو را ببینم ... 10 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۸۹ خدا پس شب ها به کجا نگاه می کنی ؟! . . . آسمان ِ تو که زمین است ... 11 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۸۹ تا چشم کار می کند جای تو خالیست ... . . . 6 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۸۹ بوی تو را از آسمان می آورد ب ا ر ا ن ... 8 لینک به دیدگاه
نسترن 2411 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۸۹ من تو را دوست میدارم من تو را در زیر باران دوست میدارم من تو را در اوج آسمان دوست دارم من تو را در زیر بارانت دوست میدارم من تو را از خویشتن بییشتر دوست میدارم من تو را با تمام وجودم دوست میدارم 6 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۸۹ من به تو بستگی دارم ... حال من را از خودت بپرس ! 6 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۸۹ برای اعتراف به کلیسا می روم! رو در روی علفهای روییده بر دیوار کهنه می ایستم همه ی گناهان خود را یکجا اعتراف می کنم! بخشیده خواهم شد به یقین علفها بی واسطه با خدا سخن می گویند... 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۸۹ با خود تکرار می کنم روزهای خوب خواهد آمد........ خواهد آمد........ روزی که دیگر از من تا تو فاصله ای نیست روزی که برای همیشه دخترت خواهم ماند دختر خدا.....! قول می دهم این بار دستانت را رها نکنم قول می دهم خدای من قول می دهم..... 6 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 بهمن، ۱۳۸۹ به من بفهمون کجای سرنوشتم . . . 10 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 بهمن، ۱۳۸۹ من که پشتم به خودت گرمه و باز . . . هر چی این راهو میام نمی رسم نکنه دستمو ول کردی برم که به هر چی که میخوام نمی رسم شایدم من اشتباهی اومدم که در بسته رو وا نمی کنی من به این سادگی دل نمی کنم از تو که منو رها نمی کنی ... بگو بازم هوامو داری و مث همه منو تنها نمی ذاری بگو هستی ... تا نترسونتم ظلمت این شب تکراری ... 10 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ ای خدااااااااا ... دردمو به کی بگممممممممممم ... 4 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۸۹ بدون نمیذارم که منو به کشتن بدن خستگیام حقیقتم اینه یعنی من توی رویام وخوب وضعیت وخیمه رویا برام بسه سوالم با ترسه کجا الان هستش؟ خداوندا بسه ... من که تو زندگیم آخه چیزی جز عشق نداشتم سخت نیست ؟ که اینجوری جزئش نباشم لابد این یه تنبیهه می خرمش به جون بگو آخرش چیه ... 7 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۸۹ ایمان آورده ام... و آنجا که عقل از تکاپو باز میماند من با ایمانم به راهی که نشانم خواهی داد قدم میگذارم... 5 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۹ امروز تو بارانی و ... . . . چترها بسته می شوند ... 9 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۸۹ شانس نام مستعار خداست وقتی که نمیخواهد امضایش پای داده هایش باشد.... 8 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۸۹ چقدر جای بادبادک هایی که هوا نمی کنیم در آسمان خالی است ... نگاه کن ! ابرها هم مثل ما دلتنگ می شوند ...! 9 لینک به دیدگاه
Salar.Mehr 509 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۸۹ دلم گرفته از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن ، از آدمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون مال تو نیستند ، از اونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره 5 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۸۹ عاقلیم ما دیوانه نیستیم آنقدر عاقلیم که فهمیدیم هیچ چیز این دنیا به جز "تو" ارزش فکر کردن ندارد ... 6 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۸۹ خطا از من است، می دانم. از من که سالهاست گفته ام "ایاک نعبد" اما به دیگران هم دلسپرده ام. از من که سالهاست گفته ام " ایاک نستعین" اما به دیگران هم تکیه کرده ام. اما رهایم نکن... بیش از همیشه دلتنگم... به اندازه ی تمام روزهای نبودنم..." 10 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده