*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ شکنج زلف پریشان به دست باد مده مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش 2 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ شب بود و شمع بود ومن بودم وغم شب رفت و شمع سوخت و من ماندم وغم 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ من از روییدن خار سر دیوار دانستم که ناکس،کس نمیگردد بدین بالا نشینی ها 2 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ افروختن وسوختن وجامه دریدن پروانه زمن شمع ز من گل زمن آموخت 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ تا بر دلش از غصه غباری ننشیند ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش 2 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ شمع سوزان توام اینگونه خاموشم مکن ازکنارم میروی اما فراموشم مکن 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ نگویمت که همه سال می پرستی کن سه ماه می خور و نه ماه پارسا میباش 3 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ شمع را نیست بجز شعله اتش به زبان سخن عشق ز خاکستر پروانه بپرس 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ ساقیا آمدن عید مبارک بادت آن مواعید که کردی مرود از یادت 3 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ تا سحر ای شمع بر بالین من امشب از بهرخدا بیدار باش 4 لینک به دیدگاه
alirezanabati 177 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ شكر لله كه عليرغم حسودان عنود شد روا حاجتم از بهر خداوند ودود 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ در مقامی که صدارت به فقیران بخشند چشم دارم که بجاه از همه افزون باشی 4 لینک به دیدگاه
alirezanabati 177 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ يك نظر جلوه ي او گر به نظر جلوه كند همچو گلزار نمايد به نظر شعله ي نار 3 لینک به دیدگاه
atefe.sh 283 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ راحت بخواب ای شهر! آن دیوانه مرده است در پیله ابریشمش پروانه مرده است در تُنگ، دیگر شور دریا غوطهور نیست آن ماهی دلتنگ، خوشبختانه مرده است 5 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ تا چند همچو شمع زبان آوری کنی پروانه مراد رسید ای محب خموش... 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ شه عجم را چون معجزه کرامتهاست پدید گشت که آن از چه روی و از چه نهاد 4 لینک به دیدگاه
shamim _ thr 505 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ دل نبندم به كسي روي نيارم به دري تا تو روياي مني تا تو ورد كار مني 4 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ يار من باش که زيب فلک و زينت دهر از مه روی تو و اشک چو پروين من است تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است 3 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ تا سحر ای شمع بر بالین من امشب از بهرخدا بیدار باش 3 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ شکر خدا که از مدد بخت کارساز برحسب آرزوست همه کار و بار دوست سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار در گردشند بر حسب اختیار دوست 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده