ALI* 880 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تو خفتهای و نشد عشق را کرانه پدید تبارک الله از این ره که نیست پایانش لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۸۹ شیر همان شیر بود گرچه به زنجیر بود نبرد بند و قلاده شرف شیر ژیان لینک به دیدگاه
ruya 499 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۸۹ نه بانو ! نگو عشق ، شر مي شوند همين مردم خوب ، خر مي شوند !! همين ها كه از عشق دم مي زنند براي شما دردسر مي شوند ! 2 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دگر رفتم من زشهر شما نديدم يك ذره مهر و وفا 5 لینک به دیدگاه
ruya 499 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۸۹ از حال دلم تو را خبر نیست دل از دل من شکسته تر نیست 3 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بده کدام خونخوار تریم؟ 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۸۹ من و هم صحبتی اهل ریا دورم باد ازگرانان جهان رطل گران ما را بس 1 لینک به دیدگاه
*هانی* 825 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۸۹ سالها دل طلب جام جم از ما میکرد انچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دلی خواهم که از او درد خیزد بسوزد ، عشق ورزد ، اشک ریزد 1 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم که بی تو عیش میسر نمی شود ما را. :ws44: 1 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۸۹ آنرو ستانم جام را آن مايه آرام را تا خويشتن را لحظه اي از خويشتن غافل كنم 1 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۸۹ من از تو پیش که نالم که در شریعت عشق :w00: معاف دوست بدارند قتل عمدا را :jawdrop: 1 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۸۹ ای دل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی و آنـگـه بـرو کـه رسـتی از نیستی و هستی 1 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۸۹ یکی سرو را گفت میوه نمیدهی؟ سرو گفتا که آزادگان تهی دست اند. 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دریای لطف بودی و من ماندم با سراب دل آنگهت شناخت که آب از سرم گذشت 2 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو ببرد قیمت سرو بلند بالا را 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۸۹ الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور پدر را باز پرس آخر ، کجا شد مهر فرزندی؟ 2 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۸۹ یاران موافق همه از دست شدند در پای اجل یکان یکان پست شدند. 2 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا 2 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۸۹ ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز مست است و در حق او کس گمان ندارد. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده