ALI* 880 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۸۹ یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور 2 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۸۹ ره رو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود ره رو آن است که آهسته و پیوسته برود 2 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دست تو ز جام می چرا بیکار است :icon_pf (34): می خور که زمانه دشمنی غدار است. :jawdrop: 1 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تو را نا دیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد 3 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۸۹ درون وی آکنده موی سمور برخ برنگاریده ناهید و هور 3 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۸۹ رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شبگرد مبتلا کن 3 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۸۹ ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار. 3 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۸۹ روزی که چرخ از گِل ما کوزه ها کند زنهار کاسه ی سر ما پر شراب کن 3 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۸۹ نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد. 2 لینک به دیدگاه
ALI* 880 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا جان رسد به جانان یا جان زتن درآید ........... ببخشید اگه تکراریه این بیت رو خیلی دوست دارم 2 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دل مي رود ز دستم صاحبدلان خدارا دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا 2 لینک به دیدگاه
ALI* 880 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۸۹ ای نسیم سحری بندگی من برسان که فراموش مکن وقت دعای سحرم 1 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۸۹ مثله آیینه رو برومه حس با تو بودن من :w14: :w139: دارم از دست تو میرم عاشقی کن منو نشکن. :4564::4564: 1 لینک به دیدگاه
ALI* 880 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۸۹ نسل پشت نسل تنها امتحان پس میدهیم دیگر انسانی نخواهد بود قربانی بس است 3 لینک به دیدگاه
!ala مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تو عهد كرده اي كه كشاني به خون مرا من جهد كرده ام كه به عهدت وفا كني لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۸۹ یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست درد آن بود که از پا درمان من بیفتد.... 3 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۸۹ در نمازم خم ابروي تو با ياد آمد حالتي رفت كه محراب بفرياد آمد از من اكنون طمع صبر و دل و هوش مدار كان تحمل كه تو ديدي همه بر باد آمد 3 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۸۹ درون سینه ام دردی است خونبار که همچون گریه میگیرد گلویم. غمی آشفته دردی گریه آلود نمی دانم چه میخواهم بگویم. 3 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۸۹ مژده اي دل كه دگر باد صبا باز آمد هدهد خوش خبر از طرف صبا باز آمد 3 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۸۹ در فصل بهار اگر بتی حور سرشت یک ساغر می دهد مرا بر لب تشنه کشت 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده