مشاعره

[آریوبرزن 13988]

ما از آن پاك دلانيم كه زكس كينه نداريم

يك شهر پر از دشمن و يك دوست نداريم

[Abo0ozar 8637]

موي سپيد را فلكم رايگان نداد

اين رشته را به نقد جواني خريده ام

[Ariyayi-eng 1648]

ما راز غـــــم خويش به بيـــــــــگانه نگفتيمطغــــــيان غمت كرد عيــــــــــان راز نهان را

[Abo0ozar 8637]

ای دریغ..

دیگر بهار رفته نمیاید...

دیگر نشان زباده ی مستی دهنده نیست...

اینجا بجز سکوت سکوتی گزنده نیست...

[parikoochooloo 10748]

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی...

[Ariyayi-eng 1648]

يك صبــحدم به صحن گلســتان گذشته اي شبـــــــنم هـنـــــوز بـر رخ گل آب ميــزند

[آریوبرزن 13988]

دل خوش مشرب ما داشت جوان عالم را

 

شد جهان پير همان روز که ما پير شديم

[parikoochooloo 10748]

من گدا و تمنای وصل او هیهات

مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست...

[taniam 256]

تا بود اشک روان از آتش غم بک نیست

 

برق اگر سوزد چمن را جویبار آسوده است

[parikoochooloo 10748]

تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر

کز غمت دیده ی مردم همه دریا باشد...

[taniam 256]

داغ جانسوز من از خنده خونین پیداست

 

ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است

[parikoochooloo 10748]

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است

همواره مرا کنج خرابات مقام است!!!

[taniam 256]

تو اهل درد نه ای ورنه آتشی جانسوز

 

زبانه می کشد از سینه ای که من دارم

[parikoochooloo 10748]

مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت

به تماشای تو آشوب قیامت برپاست...

[taniam 256]

تا چند و کی این تیره جسم خاکی

 

بر چهرهٔ خورشید جان سحابست

[sara 20 1717]

تا از ره و رسم عقل، بیرون نشوی

یک ذره از آنچه هستی، افزون نشوی

[ALI* 880]

یا درون شاخه های شوق؟

می پری از روی چشم سبز یک مرداب

یا که می شویی کنار چشمه ادراک بال و پر؟

هر کجا هستی بگو با من

روی جاده نقش پایی نیست از دشمن

[hamid_hisystem 6612]

یا درون شاخه های شوق؟

می پری از روی چشم سبز یک مرداب

یا که می شویی کنار چشمه ادراک بال و پر؟

هر کجا هستی بگو با من

روی جاده نقش پایی نیست از دشمن

ali جان شعر نو رو نمی تونیم توی مشاعره بنویسیم چون این سنت قدیمی شعر ایرانی مربوط به اشعار سنتی ایرانه نه اشعار نو

من از پایان شعر سارا شروع می کنم

تا از ره و رسم عقل، بیرون نشوی

یک ذره از آنچه هستی، افزون نشوی

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض

پادشاهی کامران بود از گدایی عارداشت

[ALI* 880]

ali جان شعر نو رو نمی تونیم توی مشاعره بنویسیم چون این سنت قدیمی شعر ایرانی مربوط به اشعار سنتی ایرانه نه اشعار نو

من از پایان شعر سارا شروع می کنم

 

 

به انجمن خوش اومدین

اما از این کارتون خوشم نیومد

توی این تاپیک همه مدل شعری گفته میشه و حتی گاهی وقتها ترانه

شاید من به شعر نو بیشتر علاقه داشته باشم

اگه فقط شعر سنتی قرار بود گفته بشه بهتر بود توی عنوان تاپیک ذکر میشد

[hamid_hisystem 6612]

به انجمن خوش اومدین

اما از این کارتون خوشم نیومد

توی این تاپیک همه مدل شعری گفته میشه و حتی گاهی وقتها ترانه

شاید من به شعر نو بیشتر علاقه داشته باشم

اگه فقط شعر سنتی قرار بود گفته بشه بهتر بود توی عنوان تاپیک ذکر میشد

علی جان وقتی اسم تاپیک رو می زاریم مشاعره باید قواعد رعایت بشه اگه اینطوری بود خوب اسمش رو عوض می کردین می نوشتین هر چه می خواهد دل تنگت بگو

ناراحت نشو منظورم تو نیستی به صورت کلی می گم البته شعرت قشنگ بود من خودم یکی از طرفداران سرسخت شعر نیمایی هستم ولی بحث مشاعره فرق می کنه امیدوارم ناراحت نشده باشی حرف های من فقط به تو نیست علی جان به صورت کلی حرف ی زنم زیاد به خودت نگیر

حالا جواب شعر خودم رو میدم البته در وصف علی آقا

تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم ومن غمین

همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی