rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ قامت خمیده گشت و پر از چین شده است روی پیر زمان شدیم، درین نو بهار عمر 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ رفـتـی و دل ربـودی یـک شـهر مبــتــلا را تا کی کنیم بی تو،صبری که نیست ما را 2 لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ از دل دیوانه ام دیوانه تر دانی که کیست؟ من که دایم در علاج این دل دیوانه ام 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ من دل به كسي به جز تو اسان ندهم دردي كه گران خريدم ارزان ندهم صد جان بخرم در ارزوي دل خويش ان دل كه تورا خواست به صد جان ندهم 2 لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ من از روییدن خاشاک بر دیوار دانستم که نا کس کس نمی گردد از این بالا نشینیها 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ االا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها, که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها 2 لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ از زندگانی ام گِله دارد جوانی ام شرمنده جوانی از این زندگانی ام دارم هوای صحبت یاران رفته را یاری کن ای اجل که به یاران رسانی ام 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ منم عاشق مرا غم سازگار است تو معشوقی تو را با غم چکار است 2 لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ ترسیدن ما چونکه هم از بیم بلا بود اکنون ز چه ترسیم؟ که در عین بلاییم 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ من رشته محبت تو پاره می کنم شاید گره زنی و نزدیکتر شویم 2 لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ من همانم که گر دوست مرا یاد کند به صفای قدمش دیده خود فرش کنم 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها. خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن 2 لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ ندانم غمزه ساقی، چه افسون کرد در کارش؟ که امشب محتسب در میکده رندانه می رقصد 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ دل من باز در آن زلف گره گیر افتاد عاشقان مژده که دیوانه به زنجیر افتاد 3 لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ ما گر ز سر بریده میترسیدیم در مجلس عاشقان نمی رقصیدیم 2 لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ من از دلبستگی های تو با آیینه دانستم که بر دیدار طاقت سوز خود عاشقتر از مایی 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ یار اگر ننشست با ما نيست جای اعتراض پادشاهی کامران بود از گدايی عار داشت 2 لینک به دیدگاه
rahele_s 6472 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ ترسیدن ما چونکه هم از بیم بلا بود اکنون ز چه ترسیم؟ که در عین بلاییم (شبت خوش محمد عزیز سفر خوبی داشته باشی:icon_pf (44):) 2 لینک به دیدگاه
Maryam.j 1013 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۸۸ مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده