رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم زبی آبی

ولی با خفت و زاری پی شبنم نمی گردم...

  • Like 2
ارسال شده در

ماهم این هفته برون رفت وبه چشـمم سالیست

 

حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست

  • Like 2
ارسال شده در

تپیدن ، سوختن، در خاک و خون غلطیدن و مردن

 

بحمدالله که درد عاشقی تدبیرها دارد

  • Like 3
ارسال شده در

 

 

دل را به رنج هجر سپردم، ولی چه سود،

 

پایان شام شكوه ام.

 

صبح عتاب بود.

 

چشمم نخورد آب از این عمر پر شكست:

 

این خانه را تمامی پی روی آب بود.

  • Like 2
ارسال شده در

در دادگاه عشقش ، محكوم حكم مرگم

 

شايد كه بي گناهي ، تنها گناه من بود

  • Like 2
ارسال شده در

در سر به جز عشق هوای دگرم نیست

 

غیر از گل یاد تو کسی دور و برم نیست

  • Like 2
ارسال شده در

تو که نیستی غم غربت با منه

 

 

همیشه یه دنیا حسرت با منه

  • Like 3
ارسال شده در

هرشب از محنت هجران تو مي ميرم و پس

 

مي کند باد سحر زنده به بوي تو مرا

  • Like 2
ارسال شده در

ای خوشا آن دل که آزاری نمی آید از او

 

غیــر کـار عاشـقی کـاری نمی آیـد از او

  • Like 2
ارسال شده در

واي از آن نرگس جادو كه چه بازي انگيخت

 

واي از ان مست كه با مردم هشيار جه كرد

  • Like 2
ارسال شده در

دیری است مانده یك جسد سرد

 

در خلوت كبود اتاقم.

 

هر عضو آن ز عضو دگر دور مانده است ،

 

گویی كه قطعه ، قطعه دیگر را

 

از خویش رانده است.

 

از یاد رفته در تن او وحدت.

  • Like 2
ارسال شده در

تو كيستي،كه اينگونه،بي تو بي تابم؟

شب از هجوم خيالت نمي برد خوابم

  • Like 2
ارسال شده در

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی

 

 

عهد نابـسـتـن از آن به،که ببندی و نیـایی

  • Like 2
ارسال شده در

یاری که داد بر باد آرام و طاقتم را

 

ای وای اگر نداند قدر محبتم را

  • Like 2
ارسال شده در

ای عاشق دل سوخته اندوه مدار

 

رو نی به کام عاشقان گردد کار

  • Like 3
ارسال شده در

راه دوری است ، و پایی خسته.

تیرگی هست و چراغی مرده.

می كنم ، تنها، از جاده عبور:

دور ماندند ز من آدم ها.

سایه ای از سر دیوار گذشت ،

غمی افزود مرا بر غم ها.

  • Like 2
ارسال شده در

ای نـگـاهـت رونــق فــردای مـن

 

در تو معنی می شود دنیای من

  • Like 2
ارسال شده در

نگاهي آشنا بر ياس كردم

تو را در برگ گل احساس كردم

 

خلاصه در كلاس ناز چشمت

دو واحد عاشقي را پاس كردم

  • Like 2
ارسال شده در

مرا دردی سـت بی درمان، علاجش هیـچ درمــانــی

 

چه سان گویم؟ چه سان گریم؟ حدیث قلب رنجورم؟

  • Like 2
ارسال شده در

من امشب کهکشانها را سفرخواهم نمود

در ره دلدار شيرينم خطر خواهم نمود

 

با قلم شعرى برايش مى سرايم،شعر ناب

در فراقش بارش خون از بصر خواهم نمود

  • Like 2
×
×
  • اضافه کردن...