رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

من بری کوچک غمگینی را

می شناسم که در اقیانوس مسکن دارد

ودلش را در یک نی لبک چوبین

می نوازد آرام آرام

بری کوچک غمگینی

که شب از یک بوسه می میرد

وسحر گاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

  • Like 1
لینک به دیدگاه

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت,

گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

 

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم,

یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

  • Like 2
لینک به دیدگاه

تا راه قلندری نپویی نشود

رخساره به خون دل نشویی نشود

سودا چه بری تا که چو دلسوختگان

آزاد تبرک خود نگویی نشود

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن,

در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن.

 

از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن,

از دوستان جانی مشکل توان بریدن

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...