moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۸۹ در آن زمان که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم 1 لینک به دیدگاه
hell girl 487 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۸۹ من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست 1 لینک به دیدگاه
LAND LESS 99 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۸۹ تبها کشم از هجر تو شبهای جدایی تبها شودم بسته چو لبها بگشایی 1 لینک به دیدگاه
نسترن 2411 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۸۹ یکی روبهی دید بی دست و پای/ فرو ماند در لطف و صنع خدای که چون زندگانی به سر میبرد/ بدین دست و پای از کجا میخورد 2 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۸۹ دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ مست مستم ساقیا دستم بگیر تا نیفتادم زپا دستم بگیر 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ رود از دیده چو با یادمنش اشک ندامت لاله از خاکم و از کالبدم ناله برآید 2 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ در خواب بدم مرا خردمندي گفت كز خواب كسي را گل شادي نشگفت 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ تو را نادیدن ما غم نباشد که در کویت به از ما کم نباشد 2 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ دوش رفتم بدر ميكده خواب آلوده خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی نه = بگذار ( نهادن ) 1 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ يا رب اين گل خندان كه سپردي بمنش مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ شبی ار به دستم افتد سر زلف یار با من همه مو به مو شمارم غم بی شمارم خود را 2 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ از تو بگزشتمو بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران:w00: 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی بی وفا این زودتر میخاستی حالا چرا 1 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ اگر اونطور كه شيرازي بدست آرد سر زلف ما را به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاذه ام از پا چرا 1 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۸۹ اي سايه سنبلت سمن پرورده ياقوت لبت در عدن پرور ده لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۸۹ هزار نامه نوشتم زاشک دیده برایت مگر که نامه بیچارگان جواب ندارد 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده