رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

من نمیگویم سمندر باش یا پروانه باش

گر به فکر سوختن افتاده ای مردانه باش

 

 

شمعم که همه نهان فرو می گریم

می خندم و هر زمان فرو می گریم

  • Like 1
لینک به دیدگاه
مردم و بر دل من باز غم یار هنوز

جان سبک رفت و من از عشق گران بار هنوز

 

 

 

زان گونه نهان گشت که بر خلق جهان

گشته است نهان گشتن او نیز نهان

  • Like 3
لینک به دیدگاه
نوای ساز تو خواند ترانه توحيد

حقيقتی به زبان مجاز ميگويی

 

 

یا رب ز قناعتم توانگر کردان

وز نور یقین دلم منور گردان

  • Like 3
لینک به دیدگاه
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون

میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم

 

 

 

مادام که در کمال اشراق بود

سرچشمه ی آفتاب دیدن نتوان

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...