وصف حالتان با زبان شعر

[BISEl 3641]

خـــــواهم که به خلــوتــــ کده ای از همه دور

مــن باشم ُ

من باشمُ

مـــن

[moham@d 172]

انقدر ساز میزنم که زمانه برقصد به ساز ما
روزی رسد که زمین خلاف بگردد ز ناز ما

[نفحات 1395]

 

نومید نتوان بود از او ... باشد که دلداری کند 

[moham@d 172]

شبیه آتشی در باد خاکستر نمی گیرم
اگر خاموش گردم شعله را از سر نمی گیرم
به من از خم شدن چیزی مگو چون آنچنان سختم
که شکل از ضربه های پتک آهنگر نمی گیرم

[Tamana73 28835]

Her sabah daha bir aşık uyanıyorum

Seviyorum seviyorum, doyamıyorum

[نفحات 1395]

 

آهو همیشه در پیِ یک تکیه گاه است

ترجیح دادم در نبودت شیر باشم ...

 

 

[moham@d 172]

تا بـوی زلف یار در آبـادی من است
هر لب که خنده ای کند از شادی من است

[نفحات 1395]

 

اینچنینی که به گیسوی تو سرگرم شدم

شک ندارم که نمازم به قضا خواهد رفت ...

[moham@d 172]

یاد ها فراموش نخواهد شد حتی به اجبار
و دوستی ها ماندنی اند حتی با سکوت

[نفحات 1395]

رسیده قصه به اوجش ولی دل آشوبم 

امان ز سرزنش چشمهای ظاهر بین ...

[moham@d 172]

خوش انکه در صف خوبان نشسته باشی و من

نظر کنم به تو  و نازم به انتخاب خودم 

 

 

 

[نفحات 1395]

 

خوشم که گوهر اشکی در آستین دارم

هنوز بی دلم و ناله ی حزین دارم ...

[نفحات 1395]

من خسته ام ، تو خسته ای آیا شبیه من ؟

یک شاعر شکسته ی تنها شبیه من 

 

حتی خودم شنیده ام از این کلاغ ها

در شهر یک نفر شده پیدا شبیه من 

 

امروز دل مبند به مردم که میشود 

اینگونه روزگار تو فردا شبیه من ...

[نفحات 1395]

هرگز نَمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق 

ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما ...

 

 

حافظ♡.•°