همین الان داری به چی فکر میکنی ؟!

[آذر شفق 36]

به زنان بی خبری فکر می کنم که نمی دانند همسرشان در دنیای مجازی با چند دختر و زن در ارتباط هستند و وای از ان روز که متوجه شوند و با همسر خیانکار و دختران حرمسرای آن چه خواهند کرد.

 

[نفحات 1,395]

به زخمهایی که خرما توی دهنم ایجاد کرده ... خرما با خرما فرق داره ینی ؟ ... 

 

به این طوطی شیطون که داره توی ظرف آبش حمام میکنه : )) 

 

و به اینکه  آخرش نفهمیدیم فردیناند جنسیتش چیه ... یکی از اسمایی که روی خودش گذاشته بود راسو بود .‌.. هومم 

 

[adamak-h 733]

در در 16 خرداد 1399 در 21:45، leo.unique گفته است :

@adamak-h

قیمه یزدی با همین نخودهایی که برای آش و آبگوشت استفاده میکنیم درست میشه ؟

نمی دونم

من تاحالا نخوردم:دی

 

  

در 8 ساعت قبل، سین.دخت گفته است :

یهو سر در تالار بزنن نفس نکشید ?

محفل ما رو بهم می ریزید ?

متروکه فروم ?

 

چی شده مگه؟

 

[leo.unique 432]

در 5 ساعت قبل، نفحات گفته است :

به زخمهایی که خرما توی دهنم ایجاد کرده ... خرما با خرما فرق داره ینی ؟ ... 

من که هر نوع خرمایی رو زیاد بخورم اینطور میشه 

[نفحات 1,395]

درباره بادمجون هم همینطوزه لئو

 

 

خوشم نیومد ... بعضیا تعریف صمیمیت و بی احترامی براشون یکیه 

[leo.unique 432]

در در 18 خرداد 1399 در 12:58، سین.دخت گفته است :

یهو سر در تالار بزنن نفس نکشید ?

محفل ما رو بهم می ریزید ?

متروکه فروم ?

 

منظورت گورستان تاپیکهای بدون مشارکته ؟?

[سین.دخت 366]

در در 18 خرداد 1399 در 21:07، adamak-h گفته است :

چی شده مگه؟

هیچی یه فرومی هست هی ماستا و قیمه ها را با هم قاطی می کنن بعد تازه مورد داشتیم توش سالادم قاطی کردن

نظرشون هم این بود کاربرای جدید ههههههم بد نیستن بعد تاپیک هاشون رو ادغام و پست هاشون رو پاک می کردن ?

در 21 ساعت قبل، leo.unique گفته است :

منظورت گورستان تاپیکهای بدون مشارکته ؟?

تو که میدونی چرا می پرسی :دی

+

 

خب فعلا سفر افتاد عقب بشینم مثل بچه آدم یه برنامه بریزم فعلا

 

[نفحات 1,395]

در 1 ساعت قبل، سین.دخت گفته است :

هیچی یه فرومی هست هی ماستا و قیمه ها را با هم قاطی می کنن بعد تازه مورد داشتیم توش سالادم قاطی کردن

نظرشون هم این بود کاربرای جدید ههههههم بد نیستن بعد تاپیک هاشون رو ادغام و پست هاشون رو پاک می کردن ?

تو که میدونی چرا می پرسی :دی

+

 

خب فعلا سفر افتاد عقب بشینم مثل بچه آدم یه برنامه بریزم فعلا

 

عه آقا : )))

داشتی اونجارو میگفتی ؟   سر پستت بین علما اختلاف بود : )))

در 23 ساعت قبل، leo.unique گفته است :

منظورت گورستان تاپیکهای بدون مشارکته ؟?

یجوری برا تاپیک کتاب پست گذاشتن کلی امیدوار شدم . 

میان توی چت روم تماشا میکنن ولی وارد بازی نمیشن ... خیلی عجیبن .

یه وقتا میگم دیگه نرم .. 

[leo.unique 432]

در 6 ساعت قبل، سین.دخت گفته است :

تو که میدونی چرا می پرسی :دی

آذریها به گوجه سبز چی میگن ؟

[سین.دخت 366]

 

در 3 ساعت قبل، نفحات گفته است :

عه آقا : )))

داشتی اونجارو میگفتی ؟   سر پستت بین علما اختلاف بود : )))

یجوری برا تاپیک کتاب پست گذاشتن کلی امیدوار شدم . 

میان توی چت روم تماشا میکنن ولی وارد بازی نمیشن ... خیلی عجیبن .

یه وقتا میگم دیگه نرم .. 

 

ولشون کن بابا اون همه تلاش می کنید قدر دانم نیستم :دی

تازه هی قیمه ها و ماستا رو هم قاطی می کنن :دی

بیا تاپیک کتاب خوانی رو همینجا دو نفری برپا کنم :دی

هنوز در حیرت برخوردشون با کتاب 1984 موندم ?

 

 

در 31 دقیقه قبل، leo.unique گفته است :

آذریها به گوجه سبز چی میگن ؟

 

همون آلوچه می گن، تا حالا نشنیدم بگن گوجه سبز

اگه هم بگن من یادم نیست

 

[نفحات 1,395]

در 3 ساعت قبل، سین.دخت گفته است :

 

ولشون کن بابا اون همه تلاش می کنید قدر دانم نیستن :دی

تازه هی قیمه ها و ماستا رو هم قاطی می کنن :دی

بیا تاپیک کتاب خوانی رو همینجا دو نفری برپا کنم :دی

هنوز در حیرت برخوردشون با کتاب 1984 موندم ?

 

 هوممم ...

همشون یکجور نیستن البته با بعضیشون خوب ارتباط گرفتم ولی انگار خیلی بی تصورن درباره تالار گفتمان ِ جدی  این بروبچز  .

بازماندگان یه چت رومن ...

لئو چه خلاف طبیعتش مدارا میکنه گاهی با افراد : ))). یونیک بودنش زیر سواله قشنگ ... ناراحتم جدی :دی

 

 

 

 

زیاد شده مجازی اومدنم دوباره . غافل می مونم از یچیزایی  

[leo.unique 432]

در 4 ساعت قبل، نفحات گفته است :

لئو چه خلاف طبیعتش مدارا میکنه گاهی با افراد : ))). یونیک بودنش زیر سواله قشنگ ... ناراحتم جدی :دی

بخشش از بزرگانه 

[.Milaad. 1,459]

در 16 ساعت قبل، leo.unique گفته است :

آذریها به گوجه سبز چی میگن ؟

به کُردی ما میشه گُوییجَه !

+

خداییش هر بار میام نو اندیشان احساس میکنم تو خونه با شلوار کردی نشسته م ! دی

انقدی که اینجا راحتم.

 

[leo.unique 432]

در 3 ساعت قبل، Rostam18 گفته است :

ه کُردی ما میشه گُوییجَه !

چه جالب 

به گوجه فرنگی چی میگین ؟

[نفحات 1,395]

شلوار کردی : ))) ... کنترل کولرم لابد دست شما باشه  : ))

 

من ریلکس تر شدم اونجا ... حسم بهشون خوبه 

الان در حال حاضر نگران اعتیاد پیدا کردن خودم هستم :دی

 

 

چرا وقتی به ضعف هام واقفم ، حرص این و اونو میخورم ... 

چرا خودمو مجبور میکنم تحمل کنم ... 

چرا از رک بودن لذت میبرم :دی

امروز انقد اهنگ دونه دونه رو برای این فسقلی گذاشتم دارم دونه دونه میریزم ... فقط همینو دوس داره ?

[Anabolic 250]

کبک ...........

یک کبک دارم خیلی عوضیه  (عوضی اینجور مواقع یعنی دوست داشتنی )  رفیق فابریک گربه خره هستش .....بین بقیه کبکا این از همه عوضی تره ...

40 روزی میشه فلان متر مکعب اتیلن دارم و میخواستم بفرستم تو فلر بسوزونمش چون جا گیر بود بدرمم نمیخورد ....چند روز پیش یکی از دوستان اومد گفت یک بار میخوام برای یک جایی یاد تو افتادم ، اتانول میخواست خب دیدم بهترین فرصته از شر این اتیلنا خلاص بشم و امروز براش زدم حدود 250 تن شد حالا اونا لیتری معامله میکنن ....موقع بارگیری از تانکر به تریلی های کشنده پمپه چکه میکرد اینم یک کاسه گذاشته بود زیر پمپه که این حروم نشه و تهش میشه مثلا سی چهل لیتر که ببره خونه یکی دو سالی کوفت کنه مثلا   .....هی میرفت کاسه رو خالی مرد تو یکسری بیست لیتری دوباره میذاشت سر جاش ، تمام بار که رفت تو تانکر ماشینها پمپ ها خاموش شد و اینم یادش رفت کاسه آخر رو برداره و عجله داشت سریع یک چک نوشت صد بارم خط زد پشت نویسی کرد کلا دیرش شده بود آخرشم چکه شد شبیه دفتر نقاشی داد دست من تیز پرید تو یکی از این اسکانیا ها کنار راننده و رفتن ، منم رفتم سراغ کمپرسورها و راکتورها رو شات دان دادم سرم گرم بود دیگه حالشو نداشتم یک لیوان چایی ریختم تو چمن های اطراف محوطه ولو شدم و به صبح و حرکتی که برای یک رفیق دیگم زده بودم فکر میکردم ......یهو با صدای این دو تا وروجک بلند شدم دیدم عه ؟ کبکه تا کله رفته تو کاسه و گربه خره هم داره مایع تو کاسه رو لیس میزنه ، یعنی هر کاری یکیشون بکنه اونیکی هم میکنه ...اتانول مطلق خب جیگرش کباب میشه سریع رفتم کبکه رو گرفتم اونم سه چهار تا نوک حواله کرد بهم ...کاسه رو برداشتم آوردم اینور یک کاغذ آتیش زدم انداختم توش سوخت و کاسه رو انداختم بیرون کارخونه .....یکم فک کربه خره رو باز کردم دیدم مشکلی نیست کبکه هم یکم اینور اونورش کردم دیدم اینم سالمه رفتم .....یک ربع نشد برگشتم تو محوطه دیدم گربه خره تلو تلو میخوره چشاش شهلا شده کبکه هم کتاشو باز کرده چشاش قرمز لاتی داره دور خودش میچرخه چه چهی میزنه رفتم بگیرمش قاطی کرد نوک نوک مثل خروس با پا دیدم کلا بالاست ولش کردم با کبکای دیگه همش میخواست دعوا کنه .....

نمیدونستم کبک و پلنگ هم مست میشن ....گربه خره اوریب میرفت ولی کبکه لاتی شده بود پف کرده بود دنبال دعوا بود هر کی رد میشد دنبالش میکرد نوک بزنه

از عصر همش به این کبکه فکر میکنم خندم میگیره ....پدرسوخته یکساعتی بالا بود .....گربه خره دم خودشو گاز میگرفت کلا سوژه ای بود ....

کبک یک چیز با حالیه ولی این دیگه آخرشه ....به چند روش ممکن و غیر ممکن میخوند

یک پتروشیمی رو تبدیل کردم به دیوونه خونه .....کبک مست

[.Milaad. 1,459]

در در 21 خرداد 1399 در 12:21، leo.unique گفته است :

چه جالب 

به گوجه فرنگی چی میگین ؟

گوجه فرنگی : باونجان قرمز ، قرمز رو "سویِه ر" میگیم ولی اینجا به کار نمیره!

بادمـــجون : باونجان سیِه

?

 

 

 

 

[.Milaad. 1,459]

در 21 ساعت قبل، نفحات گفته است :

شلوار کردی : ))) ... کنترل کولرم لابد دست شما باشه  : ))

نه کولر نداریم ،

شلوار کردی هم نمیپوشم معمولا ولی خب هیچ کس نمیتونه راحتیش رو کتمان کنه! دی

+
نتونستم مثل بشر دو تا نقل رو با هم بگیرم

 

[نفحات 1,395]

همیشه به انتخابهاش عسودیم شده :دی ...  جدی خط کشه برام

 

فانتزیمه یبار مثل شمالیا کته و کبابمو با دستام بخورم : )) ... ولی هربار یکی هست،  نمیشه خیلی شلوار کردی طور غذا رو خورد  : ))

[leo.unique 432]

در ۱ ساعت قبل، نفحات گفته است :

فانتزیمه یبار مثل شمالیا کته و کبابمو با دستام بخورم : )) ... ولی هربار یکی هست،  نمیشه خیلی شلوار کردی طور غذا رو خورد  : ))

مادربزرگم همیشه با دست پلو میخورد