جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'چینه شناسی'.
3 نتیجه پیدا شد
-
تکنیکهای دور سنجی برای شناخت بیشتر لایه های زمین
XMEHRDADX پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اکتشاف معدن
(مطالعه موردی: مطالعه کانیهای رسی و کربناتی با استفاده از تکنیکهای دورسنجی در قسمتی از زون زاگرس چین خورده) چکيده در سه دهه اخير ظهور و کاربري فناوري نوين سنجش از دور فضابرد و در پي آن سامانههاي اطلاعات جغرافيايي(GIS)، تحول شگرفي در کسب و بهرهبرداري از اطلاعات منابع زميني و زيستمحيطي ايجاد کرده است. از كانيهاي دگرساني جهت تعيين و به نقشه در آوردن سنگهايي که داراي دگرساني هيدروکسيل هستند استفاده ميشود. آلتراسيونهاي پتاسيک، فيليک، پروپليتيک و سيليسي از مهمترين انواع آلتراسيون هستند که در سنگهاي آتشفشاني و رسوبي ديده ميشوند. نقش دورسنجي در به نقشه آوردن دگرسانيها، براساس تفکيک كانيهايي که بهعنوان راهنما در شناسايي انواع دگرسانيها موثرند، است. در اين مطالعه که از تصاوير ماهوارهاي +ASTER,ETM استفاده شده است به مطالعه كانيها و دگرسانيها با روشهاي آناليز متداولي از جمله تحليل مولفههاي اصلي، نسبتگيري باندي و ترکيب رنگي مجازي پرداخته شده است. اطلاعات طيفي مربوط به كانيها بر اساس اطلاعات کتابخانه طيفي اتحاديه بينالمللي زمينشناسي (USGS) بهعنوان مرجع استخراج شده است. انعکاس طيفي كانيهاي مورد مطالعه براساس باندهاي 1،2،3،4،5 و 7 از تصوير +ETM و 14 باند از تصاوير ASTER تهيه شده است که خروجي آن بهصورت توزيع زوني کانيسازي تهيه شده است. نقشه کانيسازي که از روشهاي جداسازي كانيها استخراج شده مشخص ميکند که کربناتها (کلسيت ـ دولوميت) و كانيهاي رسي و سولفاتها از نظام طيفي مشابهي برخوردارند که خواص گسيلشي آنها بهخصوص در باندهاي حرارتي در اکثر موارد به شناسايي و تفکيک آنها کمک كرده که در منطقه مورد مطالعه در زون زاگرس در محدوده غرب شهرستان شيراز به بررسي و مطالعه آنها پرداختهايم. کليد واژگان: آلتراسيون، تحليل مولفههاي اصلي، سامانه اطلاعات جغرافيايي، نسبت باندي، خواص گسيلشي مقدمه استفاده از تكنيكهاي دورسنجي در کاربردهاي مختلف زمينشناسي بهطور قابل ملاحظهاي در سالهاي اخير رشد يافته که علت اصلي آن اطلاعات مفيد استخراجي از آناليز و تفسيرها است. عامل اصلي اين پيشرفت را ميتوان در دو عامل دانست: 1. روشهاي جديد و تكنيكهاي تفسيري توسط محققان جهت استخراج اطلاعات قابل اعتماد از تصاوير ماهوارهاي پيشنهاد شده است. 2. تصاوير ماهوارهاي با قدرت تفکيک طيفي و مکاني بالا بهراحتي قابل دسترسي و قادر است تا اطلاعات کاملي را در اختيار کاربران در منطقه مورد مطالعه قرار دهد. توسعه روزافزون نرمافزاري را نيز بايد يک نقطه مثبت در اين علم دانست. بيشترين کاربرد علم دورسنجي در آناليزهاي زمينشناسي شامل بررسيهاي ساختاري و به نقشه در آوردن واحدهاي سنگي است. شناسايي ويژگيهاي زمينشناسي خاص از جمله اقدامات مفيد و متداول در اين علم است. هدف از اين مطالعه هدف از اين مطالعه کاربرد تكنيكهاي دورسنجي جهت به نقشه درآوردن دگرسانيها که بر پايه اطلاعات پايه منطقه استوار است، ميباشد. اين محدوده در زون زاگرس چين خورده قرار دارد که ترکيبي از رسوبات مختلف آن را پوشانيده و يک منطقه مناسب جهت بررسي دگرسانيهاي هيدروکسيل است. هدف اصلي از اين مطالعه به نقشه درآوردن كانيهاي دگرساني است. دوگروه آناليز در طي اين مقاله مورد بررسي قرار گرفته که دسته اول شامل محاسباتي است که بر اساس الگوريتمها و ماتريسهايي که از محاسبات کاربردي رياضي استخراج شده است و دسته دوم آناليزهايي که براساس خواص طيفي كانيها و با تکيه بر کتابخانه طيفي اتحاديه بينالملل زمينشناسي (USGS) استخراج شده، است. نگاهي به زمينشناسي منطقه منطقه مورد مطالعه در زون چين خورده زاگرس جاي دارد. اين پهنه شامل دشتهاي بين کوهستاني کوچک و بلنديهاي پيرامون بهصورت کوهستاني است توپوگرافي منطقه همانند بسياري از پهنههاي پيرامون نقشه، داراي الگويي ناهمگون و نايکنواخت است. بخشهاي باختري، شمال باختري نقشه داراي سيمايي از ريختار زمينهاي ناهموار است. ـ چينهشناسي قديميترين واحدهاي رخنمون يافته در گستره نقشه، مارنهاي گلوبوترونکادار کرتاسه بالا مربوط به سازند گورپي است که در بخش باختري نقشه رخنموني محدود دارد. رخنمون بالا و پايين اين واحد در گستره نقشه پوشيده است و نميتوان ستبراي دقيق براي توالي کامل اين واحد را تعيين کرد. بر روي اين واحد، آهکهاي زيستآواري پالئوسن (ميان سازند قربان) قرار گرفته است همبري اين سازند با مارنهاي گلوبيژيرينا دار پالئوسن ـ ائوسن تدريجي است. سازند ساچون از رسوبات آواري پالئوسن تشکيل شده است که گسترش اين واحد در توالي سنگشناسي نقشه محدود به پهنه شمال و شمال خاوري نقشه است و ستبرايي در حدود 120 متر دارد. سازند پابده در گستره منطقه مورد مطالعه محدود به پهنه شمال خاوري نقشه بوده و بهطور کلي از مارنهاي گلوبيژرينادار پالئوسن ـ ائوسن پيشين تشکيل شده است. سازند جهرم نيزدر بخش شمال خاوري نقشه با واحد آواري پالئوسن هم شيب است و بهطور کلي از آهکهاي بيوميکرواسپارايت و همچنين آهکهاي بيوميکرايتي است که گاه با مارنهاي آهندار و سولفاتدار همراه است. همبري پاييني اين سازند در بخشهاي جنوب باختري نقشه با مارنهاي گلوبيژرينادار سازند پابده تدريجي است. بر روي سازند جهرم کنگلومراي ارتوکوارتزيت و آهکهاي چرتي ـ سولفاتي ائوسن قرار گرفته است. اين واحد در زير آهکهاي سازند آسماري قرار گرفته است که سن اليگو ميوسن را دارد و از آهکهاي بيوميکرواسپارايت زيستآواري تشکيل شده است سازند آسماري در محدوده منطقه مورد مطالعه صخرهساز است. بر روي سازند آسماري مارنهاي آهندار و دولوميتهاي ژيپسي بخش زيرين سازند گچساران قرار دارد. از لحاظ سنگشناسي اين واحد تناوبي از سولفاتهاي تبخيري است که بيشتر در قالب لايههاي ژيپس و کمتر به شکل انيدريت مشاهده ميشود. توالي رسوبات در اين واحد لايهبندي ستبر دارد اين توالي داراي تناوبي از مارنهاي سبز تا خاکستري داراي آهن است. اين توالي همچنين داراي تناوبي از آهکهاي گچدار با لايهبندي نازک است. رخساره رازک در خاور منطقه مورد مطالعه گسترش داشته و بهطور کلي از آهکهاي مارني ـ سيلتي و مارنهاي آهندار ميوسن تشکيل شده است. ـ تکتونيک گستره نقشه در زون چينخورده زاگرس قرار دارد اين گستره بخشي از پيش خشکي زون چين خورده زاگرس است. بر پايه ويژگيهاي ساختاري و رسوبي ميتوان اين گستره را در دو زون يا منطقه فرعي انتقالي و مياني جاي داد. اين جدايش براساس وجود تغييرات آشکار در رژيم ساختاري و رسوبي اينگونه پهنههاست. مرز اين دو زون بر پايه آنچه در نقشه ساختاري گستره شيراز آمده است همخوان با گسل گويم ـ بزين است که به سوي بخشهاي جنوب خاوري شيراز ادامه مييابد. از مهمترين زونهاي گسلي موجود در منطقه ميتوان به زون گسلي سبز پوشان بهطول 51 کيلومتر که يک گسل برشي است اشاره کرد. همچنين زون گسلي گويم، زون گسلي بزين ، راندگي فلات، راندگي دراک و زون گسلي دره شور از ديگر زونهاي گسلي مهم در منطقه مورد مطالعه هستند. روش مطالعه محدوده مورد مطالعه شامل قسمتي از زون زاگرس چين خورده مابين طول و عرض جغرافيايي '00 ,°52 و '00, °30 و'30 ,°52 و '30, °29 قرار گرفته که پس از اعمال تصحيحات اوليه هندسي و اتمسفري بر روي تصوير ETM به شماره گذر 39 ـ 163 اخذ شده در تاريخ 5 آوريل سال 2001 و تصاوير ASTER اخذ شده در سال 2003 ميلادي وارد مرحله تفسير و آناليز با اهداف مشخص شديم. لازم بهذکر است که جهت تصحيحات لازم و موزاييک دادهها از نرمافزار Geomatica PCI و جهت آناليز دادهها از نرمافزار Envi4/1 استفاده شده است و در نهايت جهت به نقشه درآوردن دگرسانيها و كانيهاي بارز در محيطبرداري از نرمافزار Arc GIS 9.2 استفاده شده است. مقدمهاي بر آلتراسيون در سنگها آلتراسيون هيدروترمال بهوسيله تغييراتي اعم از فيزيکي و شيميايي از كانيهايي صورت ميگيرد که هيچ شباهتي با محيط سنگ ميزبان ندارند و اين معيار شناسايي آنها بهويژه زمانيکه بهوسيله سيالات گرمابي تشکيل شده باشند، است.[1] طبيعت محصولات دگرساني به عوامل زير بستگي دارد: 1. جنس سنگ ديواره 2. خواص سيال از جمله Eh,Ph ، فشار بخار حاصله، درجه هيدروليز و ترکيبات آنيوني ـ کاتيوني 3. فشار و حرارت در محل رخنمونها[2] بهطور کلي آلتراسيون ميتواند پاسخي از فرآيندهاي زير باشد 1. دياژنز در رسوبات 2. دگرگوني و ساير فرآيندهاي منطقهاي 3. فعاليتهاي پس از آتشفشاني و ماگماتيزم که با سرد شدن همراه باشد 4. کانيسازي مستقيم عواملي که در برونزدگي آلتراسيونها و دگرسانيها تاثير بهسزايي دارند شامل: 1. هيدروليز 2. هيدراته و دهيدراته شدن 3. دگرگوني آلکالي 4. دکربناته شدن 5. سيليسي شدن 6. اکسيداسيون ـ احيا و عوامل ديگري چون فلوئوريزاسيون و سولفيده شدن انواع دگرساني ـ پتاسيک اين دگرساني که بهعنوان دگرساني k سيليکات شناخته ميشود بهعلت حضور پتاسيم فلدسپار دوباره متبلور در يک سنگ و با حضور بيوتيت و سريسيت صورت ميگيرد که كانيهاي مهم آن شامل بيوتيت، کوارتز، کلريت و انيدريت است. بهطوريکه در کانسارهاي مس پورفيري در زون پتاسيک رگههاي زير يافت ميشود: 1. کوارتز 2. کالکوپيريت، کوارتز، پيريت و پتاسيم فلداسپات 3. انيدريت، پيريت و کالکوپيريت شايان ذکر است که اين دگرساني در اکثر کانسارهاي ماگمايي و گرمابي يافت ميشود ـ سريسيک (فيليک) كانيهاي مهم آن شامل پيريت، پيروفيليت، کائولينيت و سريسيت است که درصد سريسيت از بقيه بيشتر است. زون سريسيتيک در اغلب کانسارهايي که از طريق محلولهاي ماگمايي يا گرمابي تشکيل شدهاند، يافت ميشود. لذا در مراحل پيجويي و اکتشاف کليد اکتشافي مناسبي است. ـ آرژيليک كانيهاي مهم اين زون عبارتند از کائولينيت، مونت موريلونيت، پلاژيوکلاز و بيوتيت است که در نوع پيشرفته آن بايد كانيهاي پيروفيليت، سريسيت، آلونيت و کوارتز را اضافه كرد. كانيهاي ايجاد شده در اين زون بستگي به شدت هيدروليز، درجه حرارت محلول و ترکيب کانيشناسي سنگ اوليه دارد بهطوريکه در دماي بالاتر از 300°سانتيگراد پيروفيليت و در حرارتهاي پايينتر کائولينيت و ديکيت يافت ميشود. پردازش دادهها 1. پردازش دادههاي ماهواره اي +ETM اطلاعات ماهوارهاي لندست سالهاست که براي آشکارسازي اکسيدهاي آهن و كانيهاي رسي همراه با زونهاي دگرساني گرمابي استفاده ميشوند. باندهاي 5 و7 سنجنده ماهواره لندست 7 در محدودههايي واقع شدهاند که كانيهاي رسي و سنگهاي دگرساني، ويژگيهاي طيفي خاصي را در آنها نشان ميدهند. كانيهاي رسي در محدوده 15/1 ميکرومتر بيشترين بازتابش در محدوده 02/2 ميکرومتر بيشترين جذب را نشان ميدهند. در روش تحليل مولفههاي اصلي منحني محاسبه واريانس و کوواريانس و ضريب همبستگي بين باندهاي مختلف چندين مولفه به وجود ميآيد که در آنها پديدههاي مزاحم مانند سايه و اثرات توپوگرافي و زاويه خورشيد حذف شده است. اين محاسبات در تصاوير چند باندي ارتباط مستقيمي با رفتارهاي مختلف سطحي موادي مانند سنگها، خاکها و گياهان دارد. در شکل (1) منحني طيفي كانيهاي رسي آورده شده است. حال با علم به اين موضوع که در تصاوير ETM بيشترين و کمترين بازتاب در باندهاي 5 و 7 در كانيهاي رسي ايجاد ميشود با استفاده از تكنيكهاي کروستا و با استفاده از ايجاد مولفههاي اصلي 7 ـ 5 ـ 4 ـ 1به بارزسازي كانيهاي رسي پرداخته و براي تفکيک کاني سازي به بررسي تصاوير ASTER خواهيم پرداخت. 2. پردازش دادههاي ماهوارهاي ASTER پس از بررسي دادههاي ماهوارهاي و شناسايي مناطق داراي دگرساني كانيهاي رسي، به بررسي ورقهها بهخصوص در مناطقي که در تصاوير بارزسازي شده است پرداخته ميشود. دادههاي که از ماهواره اخذ ميشود داراي 14 باند طيفي است که در 3 گروه VNIR,SWIR,TIRقرار ميگيرند. در شكل 2 مقايسه باندهاي طيفي تصاوير Aster و ETM نشان داده شده. با توجه به اين که بيشترين جذب و بازتاب كانيهاي رسي در محدوده طيفي SWIR از تصاوير ASTER قرار ميگيرد، کمک شاياني به شناسايي كانيهاي رسي و کربناتها در اين محدوده ميكند که از اين ميان بايد كانيهايي چون کائولينيت، ايليت، مونت موريلينيت و کلريت را نام برد.- 1 پاسخ
-
- 1
-
- فیلیک
- لایه های زمین
-
(و 24 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
- فیلیک
- لایه های زمین
- مهندسی معدن
- معدن
- چین خوردگی
- چینه شناسی
- کوارتز
- کانی رسی
- کربنات
- پتاسیک
- آلتراسیون
- آرژیلیک
- انواع دگر سانی
- اکتشاف معدن
- تکنیک های دور سنجی
- تکتونیک
- تصاویر ماهواره ای
- دورسنجی
- دگر سانی سیلیسی
- دگرسانی پتاسیک
- دگرسانی سدیمی
- زمین شناسی
- زمین شناسی ساختمانی
- زون زاگرس
- سیریسیک
- شناخت لایه های زمین
-
معدن سرب و روي کوشک در فاصله 165 کيلومتري شرق يزد و در 45 کيلومتري شمال شرق شهرستان بافق در عر ض جغرافيايي 31درجه و 40 دقيقه و طول جغرافيايي 55 درجه و45 دقيقه در حاشيه کوير لوت واقع شده است. ارتفاع بلند ترين کوه همجوار معدن از سطح دريا 2302 متر و ارتفاع نواحي ساختماني و تاسيساتي حدود 2000 متر است. معدن سرب و روي کوشک از ديرباز مورد توجه معدنکاران قديمي بوده است. آثار کارهابي قديمي نشان دهنده استخراج کلوخه هاي پر عيار سرب از رخنمون هاي شرق معدن که به کوشک قديمي موسوم است مي باشد. طي اين مدت استخراج بسيار ساده و با ابزار ساده و بدون استفاده از هر گونه چالزني و آتشباري بوده است.و بعد از آن دوره مکانيزاسيون شروع شد و استفاده از روش هاي چالزني و انفجاري انجام گرفت و ميزان کل کنسانتره روي توليد شده در دوره مکانيزاسيون 553000 تن و کنسانتره سرب توليد شده حدود 99000 تن مي باشد.استخراج سنگ معدني روي با عيار 12-10درصد و سرب با عيار 3.5-2.5 درصد از معدن رو باز و زير زميني مي باشد. ◄ معدن رو باز: معدن روباز که هم اکنون بيش از 3/2 خوراک ساليانه کارخانه را تامين ميکند. معمولا"در معادن روباز استخراج به صورت پله صورت ميگيرد هر پله ارتفاع مشخص و سطح نسبتا" صاف و مسطح دارد که استخراج ماده معدني يا باطله از دامنه پله صورت مي گيرد تعداد پله بستگي به عمق معدن و ارتفاع ماشين بار گيري و شرايط ژئومکانيکي معدن و عوامل ديگري دارد که ممکن است هر پله بطور کامل استخراج شود و سپس پله بعدي ايجاد شود و يا اينکه از پله به قدري استخراج شودکه از نظر ايمني براي ماشين آلات حفاري و بارگيري وحمل مشکلي نباشد. در زير خصوصيات کامل معدن رو باز آورده شده است : ◄ وضعيت آب در معدن رو باز: در معدن روباز به علت پايين بودن سطح ايستابي در فصلهاي خشک مشکل زيادي وجود ندارد ولي در نزديکي هاي کف معدن ميتوان اثر آب را به وضوح ديد اخيرا" براي رفع اين مشکل از طريق معدن زير زميني يک تونل تا کف معدن آورده شده است و آب معدن روباز از طريق اين تونل و پمپ به سطح انتقال داده می شود. ◄ آتشباري : ماده منفجره در اين معدن آنفو ميباشد حدود 3/2 چال را با آنفو پر ميکنند و فتيله انفجاري آن کرتکس است و نوع مدار بسته شده هم به صورت موازي است. برا ي انفجار کرتکس در ابتداي خط آتش به آن يک فشنگ ديناميت و يک چاشني برق مي بندند چاشني برق توسط دستگاه آتشزنه برق منفجر و متعاقب آن فشنگ ديناميت و سپس کرتکس و در نهايت چال منفجر ميشود و براي تاخير در انفجار در چالها از چاشني تاخيري استفاده ميگردد. ◄ معدن زير زميني: معدن زير زميني کوشک يکي از بزرگترين معادن زير زميني در ايران محسوب مي شود که در حال حاضر سنگ معدني از آن به صورت مکانيزه صورت مي گيرد. روش استخراج کنوني ساب لول استپينگ sub level stopping مي باشد. همانطور که گفته شد در حال حاضر روش استخراج سنگ معدني ساب لول استپينگ (احداث طبقات فرعي) است در اين روش ماده معدني خرد شده و از کار گاه خارج مي شود در اين حالت ابعاد کارگاه خيلي بزرگ بوده و بزرگترين بعد آن در جهت شيب لايه ها مي باشد بمنظور جلوگيري از ريزش ديواره و سقف کارگاهها بين آنها ستونهايي از ماده معدني بر جاي گذاشته مي شود که در زمان مناسب باز يابي مي شوند. طبقات فرعي را بين طبقات اصلي آماده سازي مي کنند بمنظور استخراج از طبقات فرعي به داخل ماده معدني وارد شده و عمليات چالزني و آتشباري را انجام مي دهند که در نتيجه تکه هاي ماده معدني کنده شده و به ته کارگاه بر روي قيف ها مي ريزند از زير اين قيفها موادمعدني تخليه مي شوند. آماده سازي کارگاه استخراج در اين روش به ترتيب الويت به قرار زير است : 1- تونل بار بري در طبقه اصلي در زير کارگاه ( طبقه 110 متري و 130 متري ) 2- حفر دويلهاي راهرو و خاکريز در دو طرف راهرو 3- حفر تونلهاي بند 2 در امتداد ماده معدني در کمر پايين سنگ به فاصله قائم 5تا 10 متر 4- حفر کراسکات از راهروهاي فرعي عمود بر امتداد ماده معدني 5- ايجاد قيف هاي بار گيري در کف کار گاه زير ماده معدني ( طبقه قيف ها ) 6- باز کردن يک برش قائم در عرض ماده معدني در انتهاي بلوک ( دويل اسلات ) 7- احداث تونل اسکيپري يا خاک جمع کن ( تونل بار بري فرعي ( در روش استخراج طبقات بصورت پلکاني معکوس مي باشد و طبقه بالاتر جلوتر از طبقات پاييني قرار گرفته است و اين از نظر ايمني بسيار حائز اهميت است گرفتن ماده معدني توسط پله BENCHبا حفر چال کف ( ميخ) يا گرفتن ديوار ( بغل تراش ) و چال سقف با مته هاي پيچ صورت ميگيرد. عمليات کوهبري در معدن توسط چکش هاي بادي ( هواي فشرده ) صورت مي گيرد اين چکشها داراي مته 60, 80, 120 , 160 , 200 سانتيمتري مي باشد.قبل از آتشباري کوهبرها مامورآماده کردن محل براي آتشباري ميشوند در اين کار سه کوهبر هستند که عبارتند از کوهبر شماره 1 شماره 2 و شماره 3 که هر کدام وظيفه خاص خود را دارند کوهبر شماره 3 مسئول پوسته گيري ولقه گيري و تميز کردن محل چالزني است , شماره 2 مسئول هدايت مته و شماره 1 مسئول حفاري است. آرايش چالها در سينه کار به دو روش چهار چالي و رديفي مي باشد که با توجه به سطح مقطع و جنس سنگها انتخاب مي شوند عمليات ترابري در معدن به سه سيستم بارگيري , اسکيپري , لدري , اتو لدري تقسيم مي شود. در معدن از اسکريپر دو طبلکه استاده مي شود که توسط برق کار مي کند سيم اسکريپر به قطر 16 ميليمتر ي مي باشد.در بعضي از کار گاهها به علت شيب کم ( 40-30 درجه ) و ضخامت زياد ماده معدني و عدم تمرکز قيفها در يک رديف از لدرهاي ( LOAD HAULAGE DUMP) L.H.D استفاده مي شود. در بعضي از کارگاهها از اتولدر ( rocker shovel) استفاده مي شود که توسط هواي فشرده کار ميکند. لازم به ذکر است که خاکبرداري و تميز کاري سينه کارهاي پيشروي توسط اتولدر و ائمکو انجام ميگيرد. ◄ پر عيار کردن مواد معدني در کار خانه تغليظ: خوراک کار خانه از دو ناحيه معدن زير زميني و روباز تامين ميشود. سنگ قبل از وارد شدن به کار خانه وارد بنکر اصلي سنگ شکن شده و توسط يک فيدر زنجيري آرام آرام روي نوار نقاله حمل شده و بوسيله اين نوار وارد سنگ شکن فکي شده در اين سنگ شکن ابعاد سنگ تا حدود 3 اينچ کاهش مي يابد و خروجي آن پس از عبوراز زير آهن ربا وارد سرند لرزان ميشود ابعاد سوراخ هاي سرند در حدود 1 اينچ است و باعث مي شود سنگهاي درشت جدا شده و مجددا" به سنگ شکن مخروطي فرستاده شود و خروجي سنگ شکن مخروطي دو باره به سرند فرستاده مي شود و به اين ترتيب يک مسير بسته مرتبا" طي مي شود سنگ جدا شده تو سط سرند تو سط نوار نقاله به سيلو هاي ذخيره فرستاده مي شودظرفيت هر سيلو در حدود 500 تن مي باشد دليل ذخيره استفاده از سنگ در شيفتهايي است که بخش زير زميني کار نمي کند. از زير سيلوها سنگ بوسيله نوار نقاله به طرف آسياب هاي ميله اي هدايت مي شود.قبل از آسياب ميله اي يک باسکول موجود مي باشد که ميزان سنگ وروددي شيفت را ثبت مي کند. به طور کلي فلوتاسيون مواد معدني در اين کار خانه طي سه مرحله صورت مي پذيرد ابتدا شيل هاي کربن دار به عنوان باطله جدا مي شوند و از سيستم خارج مي شوند سپس به ترتيب سولفورهاي سرب و روي پر عيار مي شوند. پس از آسياب سنگ در آسياب هاي ميله اي که ابعاد سنگ در حدود 0.8 تا 1.5 ميليمتر يا 10 مش است به سيکلون فرستاده ميشوند تا ذرات داراي اندازه 200 مش جدا و براي قسمت شيل گيري فرستاده شوند و ذرات درشت تر براي خرد شدن به آسياب گلوله اي فرستاده مي شوند. به سر ريز سيکلون ماده کف زاي M.I.B.C(متيل ايزوبوتيل کربونيل) و گازوئيل اضافه ميکنند دليل اضافه کردن کف زا به خاطر دوام بيشتر کف ها وگازوئيل به خاطر چسبيدن مواد باطله ( شيل) به جدار خارجي حبابها است سر ريز اين قسمت که به عنوان باطله است توسط پمپ به تيکنر باطله حمل شده و ته ريز اين قسمت به فلوتاسيون سرب فرستاده مي شود در اين مرحله به ته ريز مرحله اول اتيل اگزانتات و سيانور سديم که ديکر استفاده نمي شود و به جاي آن از سولفور آهن استفاده ميکنند به آن اضافه ميکنند. کار سولفور آهن بازداشت اسفالريت و پيريت و اتيل اگزانتات کلکتور گالن است در اين محيط PH بايد قليايي باشد که اين کار را با آهک و در حدود 8.5 نگه مي دارند به اين ترتيب در سلولهاي رافر سرب جدا شده و در قسمت کلينر تا عيار 48 تا 55 درصد سرب پر عيار مي شود. پالپ کنسانتره سرب به تيکنر سرب و از آنجا به استخرهاي سرب براي خشک کردن فرستاده مي شود و در اين مرحله ته ريز اين مرحله وارد مرحله روي گيري مي شود در اين قسمت سولفات مس جهت فعال کردن سولفور روي وپتاسيم اميل اگزانتات(PEX) بعنوان کلکتور و آهک براي تنظيم PH محيط تا حدود 11 اضافه مي شود در نهايت محصول روي با عيار 48-50 درصد توليد شده و به تيکنر روي هدايت شده و بعد از آنجا براي خشک کردن فرستاده مي شود در هر شيفت از قسمتهاي مختلف کار خانه از جمله باطله شيل , کنسانتره سرب و روي نمونه بر داري مي شود و نمونه ها به آزمايشگاه شيمي فرستاده مي شوند در آزمايشگاه شيمي نمونه ها از نظر مورد نياز سرب وروي تجزيه مي شوند و گزارشات آن به کار خانه فرستاده مي شود اين گزارشات جهت اطلاع از چگونگي وضعيت کار خانه و اصلاح نارساييها مورد استفاده قرار ميگيرد. در جدول زير ميزان مصرف مواد براي براي پر عيار کردن هر تن سنگ است : ◄ نحوه کنترل کيفيت در آزمايشگاه شيمي : نمونه هايي که از کار خانه يا معادن آورده مي شود در اين مکان مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند که بسته به کار مورد نياز مواد را از نظر عناصر سرب و روي وآهن تجزيه و تحليل مي کنند يا نمونه را به به صورت کلي فول آناليز مي کنند و ميزان تمام عناصر را بدست مي آورند روش کار به اين صورت است که نمونه هايي که از کار خانه يا معادن آورده مي شود ابتدا آن را در هاون به خوبي پودر ميکنند و سپس در اتو کلاو گذاشته و خوب خشک مي کنند سپس از آن به ميزان 5 ميلي گرم وزن کرده و بر مي دارند در اين مرحله به آن اسيد کلريدريک اضافه مي کنند و بعد دوباره روي هيتر مي گذارند تا سرد شود در مرحله بعد به آن اسيد نيتريک و پر کلريک هر کدام 1.5 سي سي اضافه مي کنند بعد مي گذارند بر روي هيتر تا بخارش را از دست بدهد و سپس به آن اسيد کلريدريک 1:1 به ميزان 1.5 سي سي اضافه مي کنند دو باره مي گذاريم بجوشد و سپس مي گذاريم سرد شود بعد به آن استات آمونيوم براي تغير رنگ و خنثي کردن اسيد ميزنيم و سپس آن را با آب مقطر به حجم مي رسانيم سپس با دستگاه spectra-100 که با هوا و گاز استيلن کار مي کند نمونه ها را آناليز مي کنيم کار اين دستگاه به اين صورت است که ابتدا به اصطلاح لامپ يا کاتد مورد نظر آن عنصر را در مسير قرار مي دهيم و بعد شعله گاز استيلن و هوا را روشن ميکنيم دستگاه محلول را با سرعت خاصي ميکشد و وارد دستگاه مي کند ودر سه مرحله الکترون برانگيخته مي شود جهت تغيير سطح انرژي مقداري از نور را جذب مي کند اين جذب نور عاملي براي تعيين غلظت است و در نهايت ميزان غلظت را به صورت يک سري از دياگرام ها رسم مي کند. يک نکته که قابل تامل است و به آن هيچ گونه توجهي نشده است دفع نامناسب پساب و زباله هاي کارخانه است و با توجه به مستهلک بودن دستگاههاي کارخانه و باز يافت نشدن کامل ماده معدني و استفاده از مواد شيميايي در تغليظ ميتوان با اطمينان گفت که پساب کارخانه حاوي مقدار زيادي از مواد شيميايي است و حجم عظيم اين زباله ها کوه عظيمي را بوجود آورده انتد که ناخواسته کم کم به حريم جاده نزديک ميشود و مي توان به جرات گفت که اکوسيستم منطقه به شدت تحت تاثير قرار گرفته و از جمله نشانه هاي آن ميتوان از تاثير سرب بر روي گياهان و کوتاه قد و ضعيف و آسيب پذير بودن اين گياهان نام برد و ميبينيم که در اين مکان براي قرص درخت هيچ اقدام مثمر ثمري صورت نگرفته است و اين نکته را بايد به مسئولان گوشزد کنيم که اين منطقه به شدت تحت تاثير قرار گرفته و بايد به سرعت اقدام عملي صورت پذيرد. مورفولوژي معدن کوشک شامل دو بخش شمالي و جنوبي است بخش شمالي که شامل سري اصلي معدن است داراي رخساره اي کوهستاني با دره هاي باريک و بلند است و بخش جنوبي رخساره تپه ماهور است. ◄ زمين شناسي عمومي : در روي نقشه زمين شناسي ايران ناحيه کوشک در محدوده اي از سنگهاي تفکيک نشده پالئوزوئيک که در واقع مخلوطي از رسوبات و ولکانيکها هستند واقع گرديده است اين سنگها اساسا" به طرف غرب شيب دارند و با روندغرب شمال غرب در بالاي کمربند کاني زايي شناخته شده واقع شده اند که روند آنها در 4 تا 8 کيلومتري غرب معدن بتدريج انحنا ميابد. کاني زايي سب وروي به صورت عدسي هايي به اندازه هاي مختلف بنحو شاخصي در رگه هاي پيريتي که بطور همشيب با لايه ها قرار گرفته است. نواحي با بيشترين بهره دهي شامل کمربند شيلي ,کوشک, زردو, پهنو ميباشد و تمام تحقيقات در طول اين کمربند و بخصوص در ناحيه زردو متمرکز بوده است. معدن کوشک در مرکز حوزه رسوبي – آتشفشاني بافق که حدود 700 کيلومتر مربع وسعت دارد که از شمال غرب با ماسه سنگهاي ژوراسيک و از طرف شمال شرق با آهکهاي ميلا کنتاکت گسله دارد و در قسمت جنوبي آن گرانيت صورتي رنگ ناريگان است و از نظر تقسيمات زمين شناسي ايران به ايران مرکزي مربوط ميشود و از نظر ساختماني ناحيه اي بسيار چين خورده و گسله است. سنگهاي قديمي تر منطقه شامل سري هايي از شيل هاي خاکستري ,دولوميت, ماسه سنگ و توف مي باشد. ◄ چينه شناسي معدن از قديم به جديد: 1- قسمت تحتاني شامل مداد آذرين اسيدي نيمه عميق از جنس ريوليت کوارتز پورفير ,توف و ميکرو ديوريت است. 2- آهکهاي سياه رنگ به صورت عدسي هايي پراکنده با ضخامت هايي متفاوت. 3- شيلهاي تيره رنگ کربناته مينراليزه که عدسي هاي سولفوره کانسار را در بر ميگيرد در ناحيه تحتاني شيل ها ي مذکور يک لايه ميکرو ديوريت به صورت سيل وجود دارد. 4- عدسي هاي آهکي دولوميتي 5- توفهاي سبز و قهوه اي که از پايين به بالا ضخيم لايه ميگردند و درصد سيليس آنها زياد ميشود 6- دولوميتهاي قهوه اي رنگ چرت دار که فوق العاده خرد شده اند و در قاعده خود داراي عدسي هاي پراکنده اي از هماتيت است. از آنجايي که معدن از قسمتهاي مختلف تشکيل شده است و چينه شناسي هر منطقه با منطقه ديگر متفاوت است در ادامه چينه شناسي هر منطقه جداگانه آورده شده است : 1-1 ناحيه چاه اصلي زردو: 2-1 دولوميت با عدسي هاي دولوميتي ولکانيکي 3-1 توف 4-1 شيل هاي سياه , شيلهاي دولوميتي 5-1شيل هاي سياه پيريتي 6-1 افق رگه با شيلهاي سياه پيريتي و لايه هاي فرعي خاکستر 7-1 شيلهاي سياه پيريتي,گل سنگها (مادستون ) و افقهاي خاکستر 8-1 شيلهاي سياه پيريتي , شيلهاي دولوميتي 9-1 آهک و دولوميت 1-2 چاه گز: 2-2 دولوميت و ولکانيکها 3-2 توف و توفهاي شيلي 4-2 ولکانيکهاي بازيک 5-2 شيلهاي خاکستري و توفهاي شيلي 6-2 افق رگه اي با شيلهاي خاکستري و سياه , لايه هاي ولکانيکي وسيع 7-2 توفهاي شيلي , شيلهاي سياه و ولکانيکهاي توده اي 8 -2 شيل هاي سياه ,شيلهاي دولوميتي 9-2 توف و ولکانيکهاي توده اي 10-2 دولوميت ◄ چينه شناسي رگه ( کانسار) زردو: مقطع کمر بالا و کمر پايين حدود 80-50 متر ميباشد که سهم کمر بالا در حدود 45-28 متر است و اين مقدار شامل چينه شناسي شيل هاي سياه پيريتي ,رگه هاي پيريتي – دولوميتي با شيل هاي خاکستري و شيل هاي سياه ,خاکستر –دولوميت است. سهم کمر پايين حدود 20-15 متر است که اساسا" رگه اي به شدت پيريتي با سولفيدهايي که غالبا" در پايين هستند و اساسا" عدسي هاي فرعي شيل مي باشند. سن سري تشکيلات کوشک: کنتاکت شرق و شمال شرق آن با آهکهاو دولوميت هاي ميلا با سن کامبرين,گسله است. کنتاکت غرب و شمال غرب با ماسه سنگهاي ژوراسيک(شمشک). خود سري معدني داراي سن پرکامبرين بالايي اشکوب وندين است اين مطالب با توجه به فسيل هاي يافت شده در شيل هاي سياه سري معدن و نيز سن قديمي ترين کانسار زايي در ايران بيان شده است. ◄ منشا کانسار کوشک: نظر بر اين است که زمين ساخت پهنه اي همزمان با فاز کوهزايي (آسينتيک ) منجر به تشکيل کمربند آتشفشاني يا جزاير قوسي گرديده است.منشاء کانسار کوشک را ماسيو سولفايد در نظ گرفته اند. در مراحل آرامش آتشفشاني و در مراحل خاصي که شيلهاي کربن دار در حوزه ته نشين مي شده است بخارات و گازها ي يونيزه بصورت همزمان در شيلهاي تزريق شده بطوري که اين افق شيلي از يونهاي فلزي اشباع شده است و با توجه به کم بودن اکسيژن بوجود آمدن يک محيط احيا کننده تحت فعاليتهاي فيزيکو شيميايي زمينه تکوين و پيدايش کانسار سرب و روي کوشک فراهم گرديده است. گمانه هاي حفاري اکتشافي در محل به طرف جنوب و جنوب غرب هنوز هم کاهش بيشتري را تا حد مسطح شدگي نشان مي دهد در اين ناحيه مته در ستبراي 60 متري از کانسار نفوذ کرده است. نتيجه واضح و آشکار اين است که کانسار کوشک يال شرقي يک ناوديس را پر مينمايد که در موقعيت کنوني خويش از شمال شرق به سمت بالا انحراف پيدا کرده است يال جنوب غربي به وسيله يک گسل با امتداد شمال غرب- جنوب شرق و شيب تقريبا قائم بريده شده. کانسار به شدت پيريتي بوده و بي اندازه ريزدانه هستند در واقع اسفالرتيها در بعضي مناطق به طوري سياه هستند که با بررسي چشمي نمي توان آنها را از شيلهاي سياه تميز داد و اگر با دست لمس شود رنگ مي گيرد. در منطقه کوشک دو سيستم گسله وجود دارد. 1- گسل شمال غرب – جنوب شرق با نام گسل کنج که هم روند ماده معدني بوده و فقط در معدن رو باز ماده معدني را معدود کرده ولي جاهاي ديگر را قطع نکرده است. 2- گسل شمالي جنوبي که گسلي امتدادي است و زردو –پهنو نام دارد و عدسي اوليه ماده معدني را قطع کرده اند گسل زرد و ناحيه پهنو را از زردوي جنوبي جدا ميکند. گسل پهنو ناحيه پهنوي جنوب را از شمال جدا ميکند. ◄ کانيهاي منطقه به شرح ذيل است: اسفالريت – پبريت – شيل – گالن – کلسيت – دولوميت – ژيپس – وارسکايت – ملانتريت – اسميت زونيت – سروسيت و يک نوع فسيل به نام پرسي مدوزيت چاه گزنسيس و علت نام گذاري آن به دليل پيدا شدن آن در اطراف چاه گز است. اسفالريت جزءکاني هاي هيپوژن است و 60درصد روي دارا مي باشد و داراي وزن مخصوص 4 مي باشد گالن : جزء کاني هاي هيپوژن است و در آن 86 درصد سرب وجود دارد و وزن مخصوص آن 7.5 است. سروسيت :جزء کاني هاي سوپرژن است و77 درصد سرب دارد و داراي وزن مخصوص 6.5 ميباشد اسميت زونيت : جزء کاني هاي سوپرژن است و52 درصد روي دارد و وزن مخصوص 4.3 را دارا مي باشد وارسکايت : وارسکايت براي اولين بار در ايران در معدن کوشک شناخته شد و ترکيب آن فسفات آلومينيوم آبدار است که رنگ آن سبز تيره است و به محض از دست دادن آب خود رنگ آن سبز کم رنگ ميشود و با حرارت دادن رنگ صورتي تا بنفش را به خود مي گيرد. معدن کوشک از دو قسمت پر عيار و کم عيار تشکيل شده است قسمت پر عيار شامل گالن , اسفالريت است و گانگ آن پيريت و شيل مي باشد. قسمت کم عيار معدن پيريت , دولوميت و گه اسفالريت ,گالن و کمي شيل است که شيل و دولوميت به عنوان گانگ ميباشد. ◄ شکل و پاراژنز: اين نهشته احتمالا" همزمان با تشکيل سنگ ميزبان و در اثر فعاليتهاي آذرين زير دريايي به درون سنگ ميزبان نفوذ کرده است و رگه هايي به ضخامت 5 الي 25 متر را تشکيل داده است و بعدها بر اثر چين خوردگي ها و گسلها ي متعدد ناشي از نيروهاي تکتونيکي اين نهشته به قطعات مجزا تقسيم شده است و در نهايت شکل توده هاي عدسي به خود گرفته است يکي از اين توده هاي عدسي شکل در قسمت کوشک قديم مشخص شده و جهت آن شمال جنوبي است که در حال حاضر از آن بهره برداري نمي شود توده هاي ديگري در قسمت زردو و پهنو وجود دارد که با جهت عمومي شمال غرب جنوب شرق داراي شيب متوسط 40 درجه به سمت غرب بوده است و طول آن در حدود يک کيلومتر و عرض آن در حدود 200 متر بوده و ارتفاع کانسار از عمق 20 متري تا 170 متري مشخش شده که در نتيجه ارتفاع ان 150 متر مي باشد اين توده هم اکنون فعا ل بوده و در حال بهره برداري از آن ميباشند تا کنون بيش از نصف ذخيره آن استخراج شده است. ◄ اکتشافات : اکتشافات معدن کوشک با استفاده از کاوشهاي ژئوشيميايي و ژئوفيزيکي شروع و با حفاريهاي مغزه گيري پيگيري شده است. کار اصلي واحد زمين شناسي و اکتشافات تعيين ذخيره معدن ميباشد به اينصورت که يک سري کارهاي او ليه و نقشه هاي سطحي تعيين ميکنند و در مرحله اکتشافات مقدماتي نقشه هايي با مقياس 1:10000 و در مرحله تکميلي نقشه ها با مقياس 1:100 و 1:250 تهيه ميشود و چيزي که اين نقشه ها نشان ميدهند بيرون زدگي سنگها است وهمچنين جنس آنها و در ضمن ارتباط اين لايه ها و بيرون زدگي را مشخص ميکند و محل تماس آنها را مشخص ميکند کانسار کوشک در شيلهاي سياه قرار دارد و ما ميتوانيم با نقشه هايي که تهيه شده است و داراي مقياس 1:100000 و 1:200000 است کارهاي اکتشافي را روي اين مناطق حاوي شيل هاي سياه رنگ معطوف کنيم. کارهاي ژئوفيزيکي انجام شده در سال1377 توسط سازمان زمين شناسي کشور انجام شده است که شامل روشهاي ژئوفيزيکيIP,مقاومت سنجي , مغناطيس وغيره ميباشد.در روشهاي ژئوفيزيکي ولتاژ مناسبي از برق را به زمين تزريق ميکنند و سپس توسط گيرندهاي حساس سنگهايي که مغناطيس شده اند مشخص ميکنند و سپس حد ماده معدني را مشخص کرده و شروع به کارهاي گمانه زني و اکتشاف ميکنند.هدف از نقشه برداري الکترومگنتيت تعيين محل انتهاي شيلي و ارائه روشي براي دستيابي به بخشهايي از اين افق هاست که قابليت هدايت بيشتري را نشان ميدهند و منابع بالقوه را در بر دارند. در معدن کوشک براي تکميل يافته ها و براورد ذخيره کانسار و محدوده نهشت کانسار از روشهاي ژئوشيمياي استفاده شده است به اين صورت که از آبراهه هاي منطقه و آبرفت هاي رودخانه اي نمونه برداري شده است و با تعقيب نشانه هاي کانسار به محدوده مورد نظر دست يافتند. حفاري يا کر گيري(core) بيشتر جهت کارهاي اکتشافي استفاده ميشود اين حفاري به دو صورت است 1- متريک 2- وايرلن در سيستم متريک براي بيرون آوردن core از داخل corbarel بايد کليه رادها را بيرون آورد و core را بيرون کشيد در سيستم متريک از رادهاي 36 و 46 استفاده مي شود و دستگاهي که در اين معدن استفاده ميشود cralius x4است و با هواي فشرده کار ميکند و به جاي گل حفاري از آب استفاده مي شود در سيستم وايرلن براي بيرون آوردن core نياز به بيرون آوردن کليه رادها نيست و يک مزيت بسيار بزرک براي اين سيستم است براي جلوگيري ازبين رفتن سرمته حفاري از آب يا گل حفاري براي خنک کردن آن استفاده ميکنيم و دليل ديگر استفاده از گل حفاري به دليل وزن مخصوص زياد آن است و بر اساس وزن خود پايين رفته و خرده سنگها را بالا مي آورد و امروزه از مواد شيميايي به جاي گل حفاري استفاده ميکنند از جمله مواد شيميايي که مورد استفاده است انواع سوپر ميکس ها و سوپر پلاک ها هستند که هر ليتر آن در هزار ليتر آب مخلوط ميشود و در آب افزايش حجم مي يابد. سوپر پلاک ها زماني استفاده ميشوند که در جدار چاه ريزش داشته باشيم و يا اينکه سنگ پر درز و شکاف باشد و ياسنگ سست و شکننده باشداستفاده مي کنند زماني از آن استفاده ميکنيم که ديگر از دهانه چاه گل حفاري يا آب و يا خرده سنگ بالا نيايد يا اصلا" کر تهيه نشده باشد تمام اين موارد ممکن است در اثر عوامل ذکر شده پديد آمده باشند. سوپر پلاک ها زماني که به چاه تزريق شود و به محض دريافت آب به 20 برابر حجم اوليه خود ميرسند و به داخل درز و شکاف ها نفوذ ميکنند وباعث جلوگيري از فرار آب و گل حفاري شده و باعث تهيه يک مغزه خوب ميشود. سپس کرهاي بدست آمده را در درون جعبه هاي core قرار ميدهنند و آن را شماره گذاري ميکنند هر نمونه core حفاري شده داراي يک سري مشخصات مانند شيب گمانه , مختصات, نام حفار , آزيموت , طول گمانه , طول مغزه حفاري و درصد مغزه حفاري , نام زمين شناس و............. و اين اطلاعات براي همه core ها موجود بوده و براي هر مغزه يک نمودار که نشانگر جنس سنگها و طول مغزه و...... است نيز رسم مي شود و سپس اطلاعات اين گمانه ها را جمع اوري کرده و به اصطلاح log ميکنند و اطلاعاتي در باره گمانه و ماده معدني به دست مي آورند. منبع
-
- 1
-
- فرآوری معدن کوشک
- فرآوری سرب و روی
- (و 25 مورد دیگر)
-
ترانشه روشي است براي آشكار كردن روسوبات گسل خورده و كشف تاريخ فعاليت زلزله هاست . هدف اين تمرين آشنا كردن شما با روش ترانشه زدن ونشانه هاي چينه شناسي زلزله هاست و به شما نشان مي دهد كه چگونه مي توانيد اين نشانه ها را تحليل كنيد پيش گفتار: اصل زير سئوال بردندر بسياري از زمينه هاي مورد مطالعه , ديده ميشود . زمين شناسان صحرايي يك منطقه را بخاطر برو نزد مفيد انتخاب مي كنند و اطلاعاتشان را بين نقاط ثابتي درون يابي مي كنند . زمين شناسان نفت كيلو متر ها از ميان سنگهاي رسوبي حفاري مي كنند تا روابط ساختاري و چينه شناسي زير سطحي را پيدا كنند و سايز مولوژيست ها از امواج زلزله اي در تحليل تركيب جبه و هسته زمين استفاده ميكنند. زمين شناسي كه گسلهاي فعال را مطالعه مي كند كاستي هايي دارد: زلزله هايي كه امروزه رخ مي دهند ممكن است سطح را بشكنند اما فرسايش بسرعت نشانه هايي را ممكن است ايجاد شده باشند را از بين مي برد. تاريخ زلزله هاي گذشته كليدي براي پيش بيني زلزله هاي آينده است اما تاريخ اغلب در مناطق زير سطحي قرار گرفته است تراشه زدن تكنيكي است كه در دو دهه اخير براي مشخص كردن نشانه هاي زلزله هاي گذشته در رسوبات نزديك سطح , گسترش يافته است. يك قانون اين است كه اگر گسل نخواهد به سمت زمين شناس بالا بيايد زمين شناس به دنبال گسل پايين خواهد رفت با بلدوزر , backhoe يا بيل و كلنگ , يك يا چند گود برداري طولي از گسلي كه فعال است يا احتمال مي رود كه فعال باشد را قطع مي كند. ◄ اصول حفر ترانشه: يك ترانشه علمي فقط يك حفره در زمين نيست بلكه بايد از موارد زير پيروي كند : ترانشه بايد بصورت عرض گسل يا گسل فرضي را قطع كند يك يا چند ديواره ترانشه اي بايد عمودي باشد ترانشه بايد رسوباتي كه در طول دوره فعاليت گسل انباشته شده اند را قطع كند رسوبات بايد شامل موادي كه براي راديو كربن يا ديگر روشهاي تعيين سن مطلق مناسب هستند باشد ديواره هاي ترانشه عمودي هستند زيرا فقط ديواره هاي عمودي بوضوح جزئيات چينه شناسي و ساختار گسلهايي را كه احتياج به مطالعه دارند نشان مي دهند اغلب ترانشه هاي موفق جزئيات چينه شنا سي كه در زمان بين فعاليت گسل نهشته شده اند را نشان مي دهند به عنوان مثال يك سنگ رسوبي كامبرين 610-600 ميليون سال پيش نهشته شده اطلاعات ناچيزي از گسلي كه در چند هزار سال اخير فعال شده را نشان مي دهند. در حالت ايده آل ستون چينه اي ترانشه گسل شامل پنج لايه غني از مواد آلي است بنابراين مي توان سن رخداد زلزله هاي مربوط به آن گسل را بصورت نسبتا" دقيق با تعيين سن مطلق طبقه بندي كرد . تعيين زمان رخداد زلزله هايي كه در يك ترانشه مشخص هستند متكي بر دو قانون مهم چينه شناسي است: **اصل روي هم قرار گيري لايه ها و** اصل روابط افقي لايه ها . اصل روي هم قرار گيري لايه ها و اصل روابط افقي لايه ها به اين اشاره دارد كه لايه هاي رسوبي از كف به سطح انباشته مي شوند بنابراين هر لايه اي از لايه هاي زيرين خود جوان تر و از لايه بالايي خود قديمي تر است .اصل روابط لايه ها اشاره مي كند كه اگر رخساره زمين شناسي 1# رخساره زمين شناسي 2#را قطع كند رخساره 2# قديمي تر از رخساره 1# است. گسل Y لايه C را قطع كرده است . بنا بر اين ما مي دانيم كه لايه C قبل از شكستگي Y نهشته شده است .نقش موقعيت مكاني ترانشه در موفقيت مطالعه بسيار مهم است . مهم ترين قسمت اين است كه مكان گسل با دقت خوبي قبل از آغاز گود برداري مشخص شود . زمين شناس ميداند كه صاحب زميني كه مي خواهد بكند نيست بهم خوردگي در سطح بايد تا جايي كه امكان دارد اهداف علمي به نتيچه برسند كو چك باشد . بعلاوه قيمت تجهيزات حفاري در هر ساعت 100 دلار يا بيشتر است . بنابراين برنامه ريزي خوب ضروري است . زماني كه يك زمين شناس قسمتي از يك ترانشه را با دست مي كند , جريمه برنامه ريزي ضعيف , هدر رفتن روزها , عضلات درد گرفته , دستان تاول زده و ياس و سر خوردگي نا گفتني مي باشد . يكي از مطالعاتي كه در استفاده از ترانشه گسل پيشگام بود بررسي گسل سن آندرياس در پولت كريك در 55 كيلومتري شمال شرق لس آنجلس – كاليفرنيا ( سيه، 1978 و1984) بود. قسمتي از گسل سن آندرياس در سال 1857 در زلزله اي با حداقل 7. 9 – 7.8 = Mw و با گسيختگي بين m 5/4- 3 , شكسته شد . سن و جابجايي در زلزله 1857 مشخص شد اما هيچ تاريخي از زلزله هاي قبلي در دست نبود تا بتوان احتمال زلزله هاي آينده را پيش بيني كرد . پولت كريك سايت اميدوار كننده اي بود زيرا منطقه تا اوايل دهه 1900 باتلاقي بود. بعد از اينكه چشمه شروع به شكا فتن كرد دره اي به عمق m 10 ايجاد كرد و سطح آب زير زميني در رسوبات اطراف پايين رفت . منبع
-
- چینه شناسی
- گسل
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :