رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'شیل'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. masi eng

    شیل

    شيل سنگ آواري دانه ريزي استكه خيلي به سهولت ورقه ورقه و يا در امتداد سطوح معيني خرد و شكسته مي شود .در واقعاين سنگهاي رسوبي دانه ريز بر اثر سخت شدگي رس و سيلت يا گل تشكيل مي شود .شيلها باساخت لايه اي با لاميناسيون ظريف و با تورقي كه به تقريب موازي با لايه بندي است ،شناخته مي شوند. اين سنگ در امتداد اين تورق به آساني به صورت لايه هاي نازك مي شكنديا بريده مي شود و ساخت لايه اي آن به طور معمول در سطوح هوازده خيلي واضح مي باشدو با كاني هاي رسي فراوان و كوارتز آواري مشخص مي شود. شيل به طور معمول دست كم 50درصد سيلت ،35 درصد رس يا مقداري ميكاي ريز و 15 درصد مواد شيميائي يا اتوژنيك دارد.معمولا" سيليس ، اكسيدهاي اهن و آلومينيوم و درصد محدودي كربنات كلسيم از اجزاءتشكيل دهنده شيل محسوب مي گردند كه بعضي از خصوصيات و ويژگيهاي ظاهري شيل به همين موادتشكيل دهنده آن بستگي دارد . از جمله كربنات كلسيم كه بطور معمول مقدار متوسط آن درشيلها حدود 6 درصد است و با افزايش مقدار كربنات كلسيم درجه تورق شيل كم مي شود و درمقابل واكنش آن در مقابل اسيد شديد تر مي شود و يا مقدار اكسيد آهن كه رنگ شيلها بهمقدار زيادي بستگي به درجه اكسيداسيون آهن آنها دارد. از نظر دياژنز ، شيلها نيز ماننداكثر رسوبات در معرض بسياري از تغييرات فيزيكي و شيميائي بعد از نهشتگي قرار مي گيرند.مهمترين اين نوع تغييرات فيزيكي، فشردگيو اهم تغييرات شيميائي شامل تحولات كاني شناسي در اجزاء تشكيل دهنده سنگ است. اين سنگمعمولا" نرم و سست است ولي آنقدر سخت شده كه در رطوبت ازهم نپاشد. شيلها بر حسببافت سنگ شناسي و تركيب كاني شناسي و همچنينمشخصات فيزيكي به انواع شيلهاي باقيمانده كه مشخصات بافتي و كاني شناسي سنگ مادر راحفظ مي كنند، شيلهاي توده اي يا غير مطبق كه تورق و لايه بندي در آنها پيشرفت نكرده،شيلهاي معمولي؛ شيلهاي قرمز و شيلهاي سياه تقسيم بندي مي شوند. از سوئي نيز شيلها رااز روي كانيهاي سيلتي موجود در آنها طبقه بندي مي كنند و از اينرو مي توان آنها رابه چهار دسته تقسيم كرد. در مورد شيلهاي ريز دانه كه فاقد دانه هاي سيلتي است يا تجزيهشيميائي آنها را مبناي تقسيم بندي قرار مي دهند و يا اينكه آنها را از روي طبقات ماسهسنگي كه همراه آنها وجود دارد طبقه بندي مي كنند و اگر بخواهيم آنها را خيلي دقيق ترطبقه بندي نمائيم بايستي بوسيله اشعه ايكس نوع كاني رسي آنها را معلوم كرده و از رويآن طبقه بندي نمائيم. با اين وجود مهمترين انواع شيلها عبارتند از :شيلهاي سيليسي، كه قسمت عمده آنها را دانههاي ريز كوارتز تشكيل داده و دانه هاي فلدسپاتي معمولا" نادر است .رنگ اين شيلهامعمولا" سبز تا خاكستري است و گاهي هم به رنگهاي قهوه اي، قرمز و سياه ديده ميشوند.شيلهاي فلدسپاتي، كه عموما" دارايبيش از 10 درصد فلدسپات بوده و از نظر اندازه دانه در حد سنگهاي سيلتي ماسه اي تا سيلتهايرسي مي باشند و گاهی دانه درشت تر نيز هستند. رنگ اين شيلها معمولا" خاكستري ،سبز ، قرمز و شكلاتي است .شيلهاي كلريتي، كه نظير فيلارنايت ها بودهو اكثرا" همراه آنها ديده مي شوند. در اين شيلها هميشه فلدسپات وجود دارد و مقدارآن ممكن است بيش از كوارتز باشد .شيلهاي ميكائي، كه مقدار زيادي ميكا درآنهاديده مي شود و غالبا" با سريسيت همراه است .رنگ اين شيلها معمولا" خاكسترييا خاكستري قهوه اي است ولي گاهی نيز به رنگهاي قرمز و سبز ديده مي شوند.شيلهاي نفتي، كه گروه متنوعي از سنگها ميباشند و داراي مواد آلي بوده و بيشتر در حلالهاي آلي غير قابل حل مي باشند. اين شيلهاداراي مقادير قابل توجهي مواد غير آلي هستند كه عمدتا" از كوارتز در اندازه سيلتو كانيهاي رسي تشكيل شده اند.
  2. .MohammadReza.

    بافت سنگهاي دگرگوني

    سنگهاي دگرگوني انواع مختلفي از بافتها را دارند. که اين بافتها مي توانند از بافتهاي شبيه به پروتوليت در دگرگوني خفيف تا بافتهايي که در دگرگوني شديد ساخته شده اند و تشابه بسيار کمي به پروتوليت دارندمتغير باشند. خصوصيات (ويژگيهاي)بافتهاي سنگهاي دگرگوني در مقالات قبلي مورد بحث قرار گرفته است. و در اين مقاله راجع به شکل گيري فو لياسيون (که يکي از بافتهاي کاملاًدگرگون شده است) و فرايند هايي که روي شکل گيري لايه هاي ترکيبي معمول که در سنگهاي دگرگوني ديده مي شوند بحث خواهيم کرد. ◄ فولياسيون: فولياسيون بعنوان يک ساختار صفحه اي فراگير شناخته مي شود که منتج شده اند صفحات سيليسي ورقه اي است که در موازات و نزديک يکديگر قرار مي گيرند (و يا لايه بندي ترکيبي و کاني شناختي در سنگها) فولياسيون بدليل جهت گيري تدريجي فيلوسيليکاتها (مثل کانيهاي رسي، ميکاها و کلريت) بوجود مي ايد. جهت گيري تدريجي در نتيجه استرس جهت يافته (فشارهاي متفاوت) ( Deviatonic Stress or non-hydrostatic stress)بوجود مي ايد.در اين قسمت تفاوتهاي بين استرس هاي همه جانبه (Pressure) و جهتدار (Stress) را بيان مي کنيم. ◄ فشار و جهت يافتگي تدريجي: فشار در اثر افزايش عمق افزايش مي يابد (فشار ودما مي توانند با تغيير عمق در زمين متغير باشند). فشار اينگونه تعريف مي شود که نيرويي در تمام جهات به يک اندازه به جسم وارد شود که نوعي از استرس است و نام ديگر آن استرس همه جانبه (Hydrostatic or Uniform Stress) مي باشد.و در صورتي که استرس در تمام جهات يک سان نباشد آنرا استرس جهتدار گويند (Differential Stress). معمولاً زمين شناسان استرس هاي فشاري (Compressional Stress) را بطور خلاصه استرس مي نامند. بنابراين اگر استرس جهتداري روي يک سنگ وارد شود به جهتي که در راستاي استرس ماکزيمم (حد اکثر)اصلي به سنگ وارد شده است 1δ ، به استرس اصلي ميني مم (حداقل) 3δ و به استرس ميانگين اصلي 2δ گويند. توجه کنيد که استرس کششي در راستاي استرس ميني مم اصلي رخ مي دهد. در صورتي که استرس جهتدار در طول دگرگوني موجود باشد مي تواند باعث تاًثيرات بنيادي روي بافت سنگ شود. o مثال: · دانه هاي گرد در جهت استرس فشاري ماکزيمم به دانه هاي تخت تبديل مي شوند. بلور کاني هايي که در استرس جهتدار رشد مي کنند، يک جهت يافتگي تدريجي را تشکيل مي دهند. صفحات سيليسي و کانيهايي که خصلت درازشدگي دارند در جهت عمود بر استرس ماکزيمم به صورت صفحه اي رشد مي کنند. اين امر بدين دليل است که رشد چنين کانيهايي در جهت هاي موازي بصورت صفحهاي يا در طول جهت هاي درازشدگي آسانتر است و به همين دليل در طول 2δ يا 3δ و عمود بر 1δ رشد مي کنند چون تعداد زيادي از فيلوسيليکاتها، کاني هاي آلوميني هستند، سنگهاي آلوميني (پليتي) (مثل شيل ها) عموماً فولياسيون را تشکيل مي دهند که دليل آن دگرگوني در حوزه هايي است که در آنجا استرس جهتدار وجود دارد. ü مثال: دگرگوني شيل (که درابتدا از کاني هاي رسي و کوارتز تشکيل شده است). شيل قابليت تورق دارد که دليل آن جهت يافتگي تدريجي کانيهاي رسي در صفحات موازي {001} است. سنگ شناساني که در زمينه دگرگوني فعاليت مي کنند و زمين شناسان ساختماني به سطوح لايه بندي اوليه (اصلي) اس صفر مي گويند. Ø اسليت: اسليت ها در دگرگوني خفيف با رشد دانه هاي ريز کلريت و کاني هاي رسي شکل مي گيرند. جهت يافتگي تدريجي اين صفحات سيليسي باعث مي شوند که سنگ در راستاي صفحات موازي (صفحات سيليسي موازي)بشکند و تورق اسليتي را بوجود آورد. توجه کنيد در اين مورد (نوع) که اينجا نمايش داده شده است استرس اصلي ماکزيمم با يک زاويه خاص بطور مايل به صفحات لايه بندي اوليه وارد شده است به همين دليل تورق اسليتي با يک زاويه نسبت به لايه بندي اوليه (اصلي)شکل مي گيرد. فولياسيون يا سطحي که بدليل اين شکل گيري مجدد صورت مي گيرد را اس يک مي نامند. شيست: اندازه دانه هاي هر کاني با افزايش درجه دگرگوني، بزرگتر مي شود. سرانجام سنگ يک فولياسيون صفحه اي نزديک به هم را که دليل آن جهت يافتگي تدريجي صفحات سيليسي (عمدتاً بيوتيت و مسکويت) است را بوجود مي آورد. دانه هاي کوارتز و فلدسپات هيچ جهت يافتگي را نشان نمي دهند. به اين فولياسيون صفحه اي غير معمول(نامنظم) شيستوزيته گويند. گنيس: همزمان با افزايش درجه دگرگوني صفحات سيليسي ناپايدار مي شوند و کاني هاي تيره (مثل هورنبلند و پيروکسن) شروع به رشد کردن مي کنند. اين کاني هاي تيره داخل سنگ شروع به جدايش (بصورت نوارهاي متمايز(جدا) ) مي کنند اين پروسه را تفريق دگرگوني نامند. که به سنگ يک حالت نواري شدن گنيسي مي دهد. کاني هاي تيره بلورهاي طويل را شکل مي دهند تا جايي که به شکل بلورهاي صفحه مانند بنظر ايند که هنوز هم يک جهت يافتگي تدريجي را با جهت طولي خود عمود بر استرس جهتدار ماکزيمم دارند. گرانوليت: در بالاترين درجه دگرگوني تعداد زيادي از کانيهاي آبدار و صفحات سيليسي ناپايدار مي شوند. در نتيجه سنگ مي تواند داراي بافت گرانوليتي شود که بسيار شبيه به بافت فانر تيک در سنگهاي آذرين است. همانگونه که ديديد عموماًاندازه دانه هاي سنگهاي دگرگوني با افزايش درجه دگرگوني افزايش مي يابد(شکل گيري تصاعدي دانه هاي ريز شيل به دانه هاي بزرگتر اما هنوز هم ريز اسليت و سپس به دانه هاي بزرگتر شيستي و گنيسي). ◄ دگرگوني وتغيير شکل: تعداد زيادي از سنگهاي دگرگوني منطقه اي (حداقل آناني که به سطح زمين آمده اند) همزمان با تغيير شکل ظاهري شان دچار دگرگوني هم شده اند. از آنجا که تغيير شکل توسط استرس هاي جهتدار ايجاد مي شود بافتهايي که در سنگهاي دگرگوني رشد مي کنند بيانگر نوع و حالت تغيير شکل (Deformation) هستند. فولياسيون و تورق اسليتي (Slaty Cleavage) که در طول دگرگوني رشد مي کنند نيز بيانگر نوع و حالت تغيير شکل هستند وآنها را جزئي از ساختهاي تغيير شکلي (Deformational Structure) به شمار مي آورند. تغيير شکلي که باعث شکل گيري رشته کوهها (چين خوردگي بالا رانده شده) مي شود عموماً توسط استرس هاي فشاري صورت مي گيرد. نتيجه استرس فشاري اعمال شده روي سنگها (آنهايي که قابليت شکل پذيري دارند)چين خوردگي آنها است. قابليت شکل پذيري سنگها به دما و محدود استرس (فشار)بستگي دارد. در طي اين تغيير شکل اعمال شده روي سنگهاي شکل پذير،لايه بندي اوليه (اصلي) بعد از چين خوردگي به يک سري از طاقديس ها و ناوديس ها تبديل مي شود که محور چين هاي آن عمود بر جهت استرس فشاري اصلي است. مقياس (اندازه)اين چين ها مي تواند از چند سانتي متر تا چندين کيلومتر (بين دو انحناي ماکزيمم در چين ها) متغير باشد. توجه داشته باشيد که چون سطوح محوري عمود بر جهت استرس اصلي فشاري قرار گرفته اند، تورق اسليتي ويا فولياسيون نيز بايد در طول اين جهات رشد کنند. بنابراين تورق اسليتي و فولياسيون اغلب تورق سطح محوري (Axial Plane Cleavage) يا فولياسيون مي نامند. ◄ تفريق دگرگوني: همانطور که قبلاً(در بالا) بحث شد گنيس ها و تعداد زيادي از شيت ها ساختار نواري يا لايه اي ترکيبي دارند که نوارهاي (لايه هاي) کاني هاي تيره وروشن به صورت متناوب و منفصل در طول سنگ آشکار هستند. نوارهاي تيره شامل آهن ومنيزيم(Ferromagnesian Minerals)و نوارهاي روشن شامل کوارتز و فلدسپات هستند. گسترش اين نوارهاي (لايه هاي) ترکيبي به تفريق دگرگوني بستگي دارد. که با توجه به تاريخچه سنگ شناسي دگرگوني چندين مکانيسم براي توضيح (تشريح) تفريق دگرگوني پيشنهاد شده است. 1- حفظ لايه بندي ترکيبي اوليه(اصلي): در بعضي سنگها، لايه بندي ترکيبي نمي تواند به هيچ وجه بيانگر تفريق دگرگوني باشد اما در عوض مي تواند نتيجه لايه بندي اصلي (اوليه) باشد. براي مثال در طول مراحل اوليه دگرگوني و تغيير شکل ماسه سنگها و شيل هاي ميان لايه اي، لايه بندي ترکيبي محفوظ مي ماند حتي اگر جهت استرس فشاري ماکزيمم با يک زاويه خاص (بطور مورب) به لايه بندي اصلي (اوليه) وارد شود. در چنين حالتي فولياسيون به خاطر تبلور مجدد کاني هاي رسي يا تبلور صفحات سيليسي ديگر در لايه هاي شيل گسترش يافته و در جهت استرس ماکزيمم، جهت يافته شوند. اکنون نتيجه گرفتن اين مطلب که لايه بندي اصلي،لايه هاي ترکيبي را تداعي مي کنند آسانتر مي شود. در سنگهايي که به شدت تغيير شکل يافته اند و دستخوش چين خوردگي و برش (لغزش)شده اند، تعيين کردن اينکه لايه بندي ترکيبي اين سنگها همان لايه بندي اوليه است مشکل تر مي شود چون لغزش باعث مي شود که لايه بندي کشيده شود و لايه هاي منفرد چين خورده در اثر کشيدگي زياد شکسته شوند و چين خوردگي هاي اوليه به راحتي قابل مشاهده نباشند. بطور مشابه اگر دايک ها يا سيل ها قبل از دگرگوني به سنگ تزريق شوند اين لايه هاي ترکيبي متفاوت لزوماً با لايه بندي اوليه موازي نيستند و مي توانند در سنگ دگرگوني محفوظ بمانند. ۲ـ جابه جايي لايه اصلي: لايه بندي ترکيبي اصلي يک سنگ در طي دگرگوني مي تواند در يک جهت يافتگي جديد، جابه جا شود. شکل هاي زير نحوه اين کار را نشان مي دهند.در مراحل ابتدايي يک فولياسيون جديد شروع به رشد مي کند که دليل آن استرس فشاري وارده در زاويه اي خاص نسبت به لايه بندي اصلي است. کاني هايي که اين فولياسيون را تشکيل مي دهند همزمان با رشد، شروع به جدايش لايه هاي اوليه و ايجاد محفظه هايي کوچک با اشکال ايروديناميکي مي کنند. بعدها چون اين محفظه هاي (غلاف هاي) ايروديناميکي توسط تبلور مجدد کانيهاي اطراف متحمل فشاري شوند، کشيده شده و دوباره به هم مي رسند تا اينکه نوارهاي ترکيبي موازي با فولياسيون جديد را تشکيل دهند. ۳ـ انحلال و رسوب گذاري مجدد: در سنگهاي دگرگوني ريز دانه چين هاي کوچک مقياس را " کينک باند" (Kink Band) گويند که اغلب در نتيجه اعمال استرس فشاري بوجود مي ايند. فولياسيون جديد در طول صفحات محوري چين ها شروع به رشد مي کند. کوارتز و فلدسپات در اثر فشار وارده، حل مي شوند (انحلال بر اثر فشار)و در نقاط ماکزيمم چين ها رسوب مي کنند(جايي که فشار کمتر است). همزمان با اينکه فولياسيون جديد در جهت عمود بر 1δ جهت يافته مي شود، نتيجه بعدي بوجود آمدن نوارهاي ميکا (يا صفحات سيليسي)و کوارتز(يا فلدسپات) موازي با لايه بندي فولياسيون جديد است. ۴ـ آرايش هسته اي مطلوب(پايدار): سيال هاي موجود، در طول دگرگوني توانايي حل کردن کاني ها و جابه جايي يونها را از جايي به جايي ديگر در سنگ را دارند. بنابراين کانيهاي تيره بعد از انحلال در قسمت ديگري از سنگ رشد مي کنند و آرايش هسته اي جديدي را به شکل لايه هاي منفصل و متناوب، فلسيک(روشن) و مافيک(تيره) ايجاد مي کنند. ۵ـ ميگماتيتي شدن: همانطور که قبلاً بحث شد ميگماتيت ها، اشکالي هستند که بشکل عدسي و يا غلاف هاي ايروديناميکي در حوزه هاي دگرگوني شديد بوجود مي ايند و بيان کننده اين مطلب هستند که گدازه هايي در اطراف سنگهاي دگرگوني بوده اند. وارد شدن گدازه هاي مذکور به غلاف هاي ايروديناميکي و لايه هاي داخل سنگ نيز مي تواند باعث لايه بندي منفصلي شود که گاهاًدر سنگهاي دگرگوني درجه بالا ديده مي شود. اين فرايند شبيه به فرايندي است که در شماره 4 توضيح داده شد. بجز اين مطلب که در اين نوع گدازش(ذوب) قسمتي(جزئي) سنگ اصلي صورت مي گيرد تا گدازه هاي فلسيک توليد شوند و بعدها به داخل غلاف هاي ايروديناميکي و لايه هاي داخل سنگ دگرگون و در آنجا متبلور شوند. شکل گيري ثانوي سنگ بعد ها مي تواند کشيده و چين خورده که اين موضوع باعث مي شود با ميگماتيت ها اشتباه نشوند. منبع
  3. معدن سرب و روي کوشک در فاصله 165 کيلومتري شرق يزد و در 45 کيلومتري شمال شرق شهرستان بافق در عر ض جغرافيايي 31درجه و 40 دقيقه و طول جغرافيايي 55 درجه و45 دقيقه در حاشيه کوير لوت واقع شده است. ارتفاع بلند ترين کوه همجوار معدن از سطح دريا 2302 متر و ارتفاع نواحي ساختماني و تاسيساتي حدود 2000 متر است. معدن سرب و روي کوشک از ديرباز مورد توجه معدنکاران قديمي بوده است. آثار کارهابي قديمي نشان دهنده استخراج کلوخه هاي پر عيار سرب از رخنمون هاي شرق معدن که به کوشک قديمي موسوم است مي باشد. طي اين مدت استخراج بسيار ساده و با ابزار ساده و بدون استفاده از هر گونه چالزني و آتشباري بوده است.و بعد از آن دوره مکانيزاسيون شروع شد و استفاده از روش هاي چالزني و انفجاري انجام گرفت و ميزان کل کنسانتره روي توليد شده در دوره مکانيزاسيون 553000 تن و کنسانتره سرب توليد شده حدود 99000 تن مي باشد.استخراج سنگ معدني روي با عيار 12-10درصد و سرب با عيار 3.5-2.5 درصد از معدن رو باز و زير زميني مي باشد. ◄ معدن رو باز: معدن روباز که هم اکنون بيش از 3/2 خوراک ساليانه کارخانه را تامين ميکند. معمولا"در معادن روباز استخراج به صورت پله صورت ميگيرد هر پله ارتفاع مشخص و سطح نسبتا" صاف و مسطح دارد که استخراج ماده معدني يا باطله از دامنه پله صورت مي گيرد تعداد پله بستگي به عمق معدن و ارتفاع ماشين بار گيري و شرايط ژئومکانيکي معدن و عوامل ديگري دارد که ممکن است هر پله بطور کامل استخراج شود و سپس پله بعدي ايجاد شود و يا اينکه از پله به قدري استخراج شودکه از نظر ايمني براي ماشين آلات حفاري و بارگيري وحمل مشکلي نباشد. در زير خصوصيات کامل معدن رو باز آورده شده است : ◄ وضعيت آب در معدن رو باز: در معدن روباز به علت پايين بودن سطح ايستابي در فصلهاي خشک مشکل زيادي وجود ندارد ولي در نزديکي هاي کف معدن ميتوان اثر آب را به وضوح ديد اخيرا" براي رفع اين مشکل از طريق معدن زير زميني يک تونل تا کف معدن آورده شده است و آب معدن روباز از طريق اين تونل و پمپ به سطح انتقال داده می شود. ◄ آتشباري : ماده منفجره در اين معدن آنفو ميباشد حدود 3/2 چال را با آنفو پر ميکنند و فتيله انفجاري آن کرتکس است و نوع مدار بسته شده هم به صورت موازي است. برا ي انفجار کرتکس در ابتداي خط آتش به آن يک فشنگ ديناميت و يک چاشني برق مي بندند چاشني برق توسط دستگاه آتشزنه برق منفجر و متعاقب آن فشنگ ديناميت و سپس کرتکس و در نهايت چال منفجر ميشود و براي تاخير در انفجار در چالها از چاشني تاخيري استفاده ميگردد. ◄ معدن زير زميني: معدن زير زميني کوشک يکي از بزرگترين معادن زير زميني در ايران محسوب مي شود که در حال حاضر سنگ معدني از آن به صورت مکانيزه صورت مي گيرد. روش استخراج کنوني ساب لول استپينگ sub level stopping مي باشد. همانطور که گفته شد در حال حاضر روش استخراج سنگ معدني ساب لول استپينگ (احداث طبقات فرعي) است در اين روش ماده معدني خرد شده و از کار گاه خارج مي شود در اين حالت ابعاد کارگاه خيلي بزرگ بوده و بزرگترين بعد آن در جهت شيب لايه ها مي باشد بمنظور جلوگيري از ريزش ديواره و سقف کارگاهها بين آنها ستونهايي از ماده معدني بر جاي گذاشته مي شود که در زمان مناسب باز يابي مي شوند. طبقات فرعي را بين طبقات اصلي آماده سازي مي کنند بمنظور استخراج از طبقات فرعي به داخل ماده معدني وارد شده و عمليات چالزني و آتشباري را انجام مي دهند که در نتيجه تکه هاي ماده معدني کنده شده و به ته کارگاه بر روي قيف ها مي ريزند از زير اين قيفها موادمعدني تخليه مي شوند. آماده سازي کارگاه استخراج در اين روش به ترتيب الويت به قرار زير است : 1- تونل بار بري در طبقه اصلي در زير کارگاه ( طبقه 110 متري و 130 متري ) 2- حفر دويلهاي راهرو و خاکريز در دو طرف راهرو 3- حفر تونلهاي بند 2 در امتداد ماده معدني در کمر پايين سنگ به فاصله قائم 5تا 10 متر 4- حفر کراسکات از راهروهاي فرعي عمود بر امتداد ماده معدني 5- ايجاد قيف هاي بار گيري در کف کار گاه زير ماده معدني ( طبقه قيف ها ) 6- باز کردن يک برش قائم در عرض ماده معدني در انتهاي بلوک ( دويل اسلات ) 7- احداث تونل اسکيپري يا خاک جمع کن ( تونل بار بري فرعي ( در روش استخراج طبقات بصورت پلکاني معکوس مي باشد و طبقه بالاتر جلوتر از طبقات پاييني قرار گرفته است و اين از نظر ايمني بسيار حائز اهميت است گرفتن ماده معدني توسط پله BENCHبا حفر چال کف ( ميخ) يا گرفتن ديوار ( بغل تراش ) و چال سقف با مته هاي پيچ صورت ميگيرد. عمليات کوهبري در معدن توسط چکش هاي بادي ( هواي فشرده ) صورت مي گيرد اين چکشها داراي مته 60, 80, 120 , 160 , 200 سانتيمتري مي باشد.قبل از آتشباري کوهبرها مامورآماده کردن محل براي آتشباري ميشوند در اين کار سه کوهبر هستند که عبارتند از کوهبر شماره 1 شماره 2 و شماره 3 که هر کدام وظيفه خاص خود را دارند کوهبر شماره 3 مسئول پوسته گيري ولقه گيري و تميز کردن محل چالزني است , شماره 2 مسئول هدايت مته و شماره 1 مسئول حفاري است. آرايش چالها در سينه کار به دو روش چهار چالي و رديفي مي باشد که با توجه به سطح مقطع و جنس سنگها انتخاب مي شوند عمليات ترابري در معدن به سه سيستم بارگيري , اسکيپري , لدري , اتو لدري تقسيم مي شود. در معدن از اسکريپر دو طبلکه استاده مي شود که توسط برق کار مي کند سيم اسکريپر به قطر 16 ميليمتر ي مي باشد.در بعضي از کار گاهها به علت شيب کم ( 40-30 درجه ) و ضخامت زياد ماده معدني و عدم تمرکز قيفها در يک رديف از لدرهاي ( LOAD HAULAGE DUMP) L.H.D استفاده مي شود. در بعضي از کارگاهها از اتولدر ( rocker shovel) استفاده مي شود که توسط هواي فشرده کار ميکند. لازم به ذکر است که خاکبرداري و تميز کاري سينه کارهاي پيشروي توسط اتولدر و ائمکو انجام ميگيرد. ◄ پر عيار کردن مواد معدني در کار خانه تغليظ: خوراک کار خانه از دو ناحيه معدن زير زميني و روباز تامين ميشود. سنگ قبل از وارد شدن به کار خانه وارد بنکر اصلي سنگ شکن شده و توسط يک فيدر زنجيري آرام آرام روي نوار نقاله حمل شده و بوسيله اين نوار وارد سنگ شکن فکي شده در اين سنگ شکن ابعاد سنگ تا حدود 3 اينچ کاهش مي يابد و خروجي آن پس از عبوراز زير آهن ربا وارد سرند لرزان ميشود ابعاد سوراخ هاي سرند در حدود 1 اينچ است و باعث مي شود سنگهاي درشت جدا شده و مجددا" به سنگ شکن مخروطي فرستاده شود و خروجي سنگ شکن مخروطي دو باره به سرند فرستاده مي شود و به اين ترتيب يک مسير بسته مرتبا" طي مي شود سنگ جدا شده تو سط سرند تو سط نوار نقاله به سيلو هاي ذخيره فرستاده مي شودظرفيت هر سيلو در حدود 500 تن مي باشد دليل ذخيره استفاده از سنگ در شيفتهايي است که بخش زير زميني کار نمي کند. از زير سيلوها سنگ بوسيله نوار نقاله به طرف آسياب هاي ميله اي هدايت مي شود.قبل از آسياب ميله اي يک باسکول موجود مي باشد که ميزان سنگ وروددي شيفت را ثبت مي کند. به طور کلي فلوتاسيون مواد معدني در اين کار خانه طي سه مرحله صورت مي پذيرد ابتدا شيل هاي کربن دار به عنوان باطله جدا مي شوند و از سيستم خارج مي شوند سپس به ترتيب سولفورهاي سرب و روي پر عيار مي شوند. پس از آسياب سنگ در آسياب هاي ميله اي که ابعاد سنگ در حدود 0.8 تا 1.5 ميليمتر يا 10 مش است به سيکلون فرستاده ميشوند تا ذرات داراي اندازه 200 مش جدا و براي قسمت شيل گيري فرستاده شوند و ذرات درشت تر براي خرد شدن به آسياب گلوله اي فرستاده مي شوند. به سر ريز سيکلون ماده کف زاي M.I.B.C(متيل ايزوبوتيل کربونيل) و گازوئيل اضافه ميکنند دليل اضافه کردن کف زا به خاطر دوام بيشتر کف ها وگازوئيل به خاطر چسبيدن مواد باطله ( شيل) به جدار خارجي حبابها است سر ريز اين قسمت که به عنوان باطله است توسط پمپ به تيکنر باطله حمل شده و ته ريز اين قسمت به فلوتاسيون سرب فرستاده مي شود در اين مرحله به ته ريز مرحله اول اتيل اگزانتات و سيانور سديم که ديکر استفاده نمي شود و به جاي آن از سولفور آهن استفاده ميکنند به آن اضافه ميکنند. کار سولفور آهن بازداشت اسفالريت و پيريت و اتيل اگزانتات کلکتور گالن است در اين محيط PH بايد قليايي باشد که اين کار را با آهک و در حدود 8.5 نگه مي دارند به اين ترتيب در سلولهاي رافر سرب جدا شده و در قسمت کلينر تا عيار 48 تا 55 درصد سرب پر عيار مي شود. پالپ کنسانتره سرب به تيکنر سرب و از آنجا به استخرهاي سرب براي خشک کردن فرستاده مي شود و در اين مرحله ته ريز اين مرحله وارد مرحله روي گيري مي شود در اين قسمت سولفات مس جهت فعال کردن سولفور روي وپتاسيم اميل اگزانتات(PEX) بعنوان کلکتور و آهک براي تنظيم PH محيط تا حدود 11 اضافه مي شود در نهايت محصول روي با عيار 48-50 درصد توليد شده و به تيکنر روي هدايت شده و بعد از آنجا براي خشک کردن فرستاده مي شود در هر شيفت از قسمتهاي مختلف کار خانه از جمله باطله شيل , کنسانتره سرب و روي نمونه بر داري مي شود و نمونه ها به آزمايشگاه شيمي فرستاده مي شوند در آزمايشگاه شيمي نمونه ها از نظر مورد نياز سرب وروي تجزيه مي شوند و گزارشات آن به کار خانه فرستاده مي شود اين گزارشات جهت اطلاع از چگونگي وضعيت کار خانه و اصلاح نارساييها مورد استفاده قرار ميگيرد. در جدول زير ميزان مصرف مواد براي براي پر عيار کردن هر تن سنگ است : ◄ نحوه کنترل کيفيت در آزمايشگاه شيمي : نمونه هايي که از کار خانه يا معادن آورده مي شود در اين مکان مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند که بسته به کار مورد نياز مواد را از نظر عناصر سرب و روي وآهن تجزيه و تحليل مي کنند يا نمونه را به به صورت کلي فول آناليز مي کنند و ميزان تمام عناصر را بدست مي آورند روش کار به اين صورت است که نمونه هايي که از کار خانه يا معادن آورده مي شود ابتدا آن را در هاون به خوبي پودر ميکنند و سپس در اتو کلاو گذاشته و خوب خشک مي کنند سپس از آن به ميزان 5 ميلي گرم وزن کرده و بر مي دارند در اين مرحله به آن اسيد کلريدريک اضافه مي کنند و بعد دوباره روي هيتر مي گذارند تا سرد شود در مرحله بعد به آن اسيد نيتريک و پر کلريک هر کدام 1.5 سي سي اضافه مي کنند بعد مي گذارند بر روي هيتر تا بخارش را از دست بدهد و سپس به آن اسيد کلريدريک 1:1 به ميزان 1.5 سي سي اضافه مي کنند دو باره مي گذاريم بجوشد و سپس مي گذاريم سرد شود بعد به آن استات آمونيوم براي تغير رنگ و خنثي کردن اسيد ميزنيم و سپس آن را با آب مقطر به حجم مي رسانيم سپس با دستگاه spectra-100 که با هوا و گاز استيلن کار مي کند نمونه ها را آناليز مي کنيم کار اين دستگاه به اين صورت است که ابتدا به اصطلاح لامپ يا کاتد مورد نظر آن عنصر را در مسير قرار مي دهيم و بعد شعله گاز استيلن و هوا را روشن ميکنيم دستگاه محلول را با سرعت خاصي ميکشد و وارد دستگاه مي کند ودر سه مرحله الکترون برانگيخته مي شود جهت تغيير سطح انرژي مقداري از نور را جذب مي کند اين جذب نور عاملي براي تعيين غلظت است و در نهايت ميزان غلظت را به صورت يک سري از دياگرام ها رسم مي کند. يک نکته که قابل تامل است و به آن هيچ گونه توجهي نشده است دفع نامناسب پساب و زباله هاي کارخانه است و با توجه به مستهلک بودن دستگاههاي کارخانه و باز يافت نشدن کامل ماده معدني و استفاده از مواد شيميايي در تغليظ ميتوان با اطمينان گفت که پساب کارخانه حاوي مقدار زيادي از مواد شيميايي است و حجم عظيم اين زباله ها کوه عظيمي را بوجود آورده انتد که ناخواسته کم کم به حريم جاده نزديک ميشود و مي توان به جرات گفت که اکوسيستم منطقه به شدت تحت تاثير قرار گرفته و از جمله نشانه هاي آن ميتوان از تاثير سرب بر روي گياهان و کوتاه قد و ضعيف و آسيب پذير بودن اين گياهان نام برد و ميبينيم که در اين مکان براي قرص درخت هيچ اقدام مثمر ثمري صورت نگرفته است و اين نکته را بايد به مسئولان گوشزد کنيم که اين منطقه به شدت تحت تاثير قرار گرفته و بايد به سرعت اقدام عملي صورت پذيرد. مورفولوژي معدن کوشک شامل دو بخش شمالي و جنوبي است بخش شمالي که شامل سري اصلي معدن است داراي رخساره اي کوهستاني با دره هاي باريک و بلند است و بخش جنوبي رخساره تپه ماهور است. ◄ زمين شناسي عمومي : در روي نقشه زمين شناسي ايران ناحيه کوشک در محدوده اي از سنگهاي تفکيک نشده پالئوزوئيک که در واقع مخلوطي از رسوبات و ولکانيکها هستند واقع گرديده است اين سنگها اساسا" به طرف غرب شيب دارند و با روندغرب شمال غرب در بالاي کمربند کاني زايي شناخته شده واقع شده اند که روند آنها در 4 تا 8 کيلومتري غرب معدن بتدريج انحنا ميابد. کاني زايي سب وروي به صورت عدسي هايي به اندازه هاي مختلف بنحو شاخصي در رگه هاي پيريتي که بطور همشيب با لايه ها قرار گرفته است. نواحي با بيشترين بهره دهي شامل کمربند شيلي ,کوشک, زردو, پهنو ميباشد و تمام تحقيقات در طول اين کمربند و بخصوص در ناحيه زردو متمرکز بوده است. معدن کوشک در مرکز حوزه رسوبي – آتشفشاني بافق که حدود 700 کيلومتر مربع وسعت دارد که از شمال غرب با ماسه سنگهاي ژوراسيک و از طرف شمال شرق با آهکهاي ميلا کنتاکت گسله دارد و در قسمت جنوبي آن گرانيت صورتي رنگ ناريگان است و از نظر تقسيمات زمين شناسي ايران به ايران مرکزي مربوط ميشود و از نظر ساختماني ناحيه اي بسيار چين خورده و گسله است. سنگهاي قديمي تر منطقه شامل سري هايي از شيل هاي خاکستري ,دولوميت, ماسه سنگ و توف مي باشد. ◄ چينه شناسي معدن از قديم به جديد: 1- قسمت تحتاني شامل مداد آذرين اسيدي نيمه عميق از جنس ريوليت کوارتز پورفير ,توف و ميکرو ديوريت است. 2- آهکهاي سياه رنگ به صورت عدسي هايي پراکنده با ضخامت هايي متفاوت. 3- شيلهاي تيره رنگ کربناته مينراليزه که عدسي هاي سولفوره کانسار را در بر ميگيرد در ناحيه تحتاني شيل ها ي مذکور يک لايه ميکرو ديوريت به صورت سيل وجود دارد. 4- عدسي هاي آهکي دولوميتي 5- توفهاي سبز و قهوه اي که از پايين به بالا ضخيم لايه ميگردند و درصد سيليس آنها زياد ميشود 6- دولوميتهاي قهوه اي رنگ چرت دار که فوق العاده خرد شده اند و در قاعده خود داراي عدسي هاي پراکنده اي از هماتيت است. از آنجايي که معدن از قسمتهاي مختلف تشکيل شده است و چينه شناسي هر منطقه با منطقه ديگر متفاوت است در ادامه چينه شناسي هر منطقه جداگانه آورده شده است : 1-1 ناحيه چاه اصلي زردو: 2-1 دولوميت با عدسي هاي دولوميتي ولکانيکي 3-1 توف 4-1 شيل هاي سياه , شيلهاي دولوميتي 5-1شيل هاي سياه پيريتي 6-1 افق رگه با شيلهاي سياه پيريتي و لايه هاي فرعي خاکستر 7-1 شيلهاي سياه پيريتي,گل سنگها (مادستون ) و افقهاي خاکستر 8-1 شيلهاي سياه پيريتي , شيلهاي دولوميتي 9-1 آهک و دولوميت 1-2 چاه گز: 2-2 دولوميت و ولکانيکها 3-2 توف و توفهاي شيلي 4-2 ولکانيکهاي بازيک 5-2 شيلهاي خاکستري و توفهاي شيلي 6-2 افق رگه اي با شيلهاي خاکستري و سياه , لايه هاي ولکانيکي وسيع 7-2 توفهاي شيلي , شيلهاي سياه و ولکانيکهاي توده اي 8 -2 شيل هاي سياه ,شيلهاي دولوميتي 9-2 توف و ولکانيکهاي توده اي 10-2 دولوميت ◄ چينه شناسي رگه ( کانسار) زردو: مقطع کمر بالا و کمر پايين حدود 80-50 متر ميباشد که سهم کمر بالا در حدود 45-28 متر است و اين مقدار شامل چينه شناسي شيل هاي سياه پيريتي ,رگه هاي پيريتي – دولوميتي با شيل هاي خاکستري و شيل هاي سياه ,خاکستر –دولوميت است. سهم کمر پايين حدود 20-15 متر است که اساسا" رگه اي به شدت پيريتي با سولفيدهايي که غالبا" در پايين هستند و اساسا" عدسي هاي فرعي شيل مي باشند. سن سري تشکيلات کوشک: کنتاکت شرق و شمال شرق آن با آهکهاو دولوميت هاي ميلا با سن کامبرين,گسله است. کنتاکت غرب و شمال غرب با ماسه سنگهاي ژوراسيک(شمشک).‏ خود سري معدني داراي سن پرکامبرين بالايي اشکوب وندين است اين مطالب با توجه به فسيل هاي يافت شده در شيل هاي سياه سري معدن و نيز سن قديمي ترين کانسار زايي در ايران بيان شده است. ◄ منشا کانسار کوشک: نظر بر اين است که زمين ساخت پهنه اي همزمان با فاز کوهزايي (آسينتيک ) منجر به تشکيل کمربند آتشفشاني يا جزاير قوسي گرديده است.منشاء کانسار کوشک را ماسيو سولفايد در نظ گرفته اند. در مراحل آرامش آتشفشاني و در مراحل خاصي که شيلهاي کربن دار در حوزه ته نشين مي شده است بخارات و گازها ي يونيزه بصورت همزمان در شيلهاي تزريق شده بطوري که اين افق شيلي از يونهاي فلزي اشباع شده است و با توجه به کم بودن اکسيژن بوجود آمدن يک محيط احيا کننده تحت فعاليتهاي فيزيکو شيميايي زمينه تکوين و پيدايش کانسار سرب و روي کوشک فراهم گرديده است. گمانه هاي حفاري اکتشافي در محل به طرف جنوب و جنوب غرب هنوز هم کاهش بيشتري را تا حد مسطح شدگي نشان مي دهد در اين ناحيه مته در ستبراي 60 متري از کانسار نفوذ کرده است. نتيجه واضح و آشکار اين است که کانسار کوشک يال شرقي يک ناوديس را پر مينمايد که در موقعيت کنوني خويش از شمال شرق به سمت بالا انحراف پيدا کرده است يال جنوب غربي به وسيله يک گسل با امتداد شمال غرب- جنوب شرق و شيب تقريبا قائم بريده شده. کانسار به شدت پيريتي بوده و بي اندازه ريزدانه هستند در واقع اسفالرتيها در بعضي مناطق به طوري سياه هستند که با بررسي چشمي نمي توان آنها را از شيلهاي سياه تميز داد و اگر با دست لمس شود رنگ مي گيرد. در منطقه کوشک دو سيستم گسله وجود دارد. 1- گسل شمال غرب – جنوب شرق با نام گسل کنج که هم روند ماده معدني بوده و فقط در معدن رو باز ماده معدني را معدود کرده ولي جاهاي ديگر را قطع نکرده است. 2- گسل شمالي جنوبي که گسلي امتدادي است و زردو –پهنو نام دارد و عدسي اوليه ماده معدني را قطع کرده اند گسل زرد و ناحيه پهنو را از زردوي جنوبي جدا ميکند. گسل پهنو ناحيه پهنوي جنوب را از شمال جدا ميکند. ◄ کانيهاي منطقه به شرح ذيل است: اسفالريت – پبريت – شيل – گالن – کلسيت – دولوميت – ژيپس – وارسکايت – ملانتريت – اسميت زونيت – سروسيت و يک نوع فسيل به نام پرسي مدوزيت چاه گزنسيس و علت نام گذاري آن به دليل پيدا شدن آن در اطراف چاه گز است. اسفالريت جزءکاني هاي هيپوژن است و 60درصد روي دارا مي باشد و داراي وزن مخصوص 4 مي باشد گالن : جزء کاني هاي هيپوژن است و در آن 86 درصد سرب وجود دارد و وزن مخصوص آن 7.5 است. سروسيت :جزء کاني هاي سوپرژن است و77 درصد سرب دارد و داراي وزن مخصوص 6.5 ميباشد اسميت زونيت : جزء کاني هاي سوپرژن است و52 درصد روي دارد و وزن مخصوص 4.3 را دارا مي باشد وارسکايت : وارسکايت براي اولين بار در ايران در معدن کوشک شناخته شد و ترکيب آن فسفات آلومينيوم آبدار است که رنگ آن سبز تيره است و به محض از دست دادن آب خود رنگ آن سبز کم رنگ ميشود و با حرارت دادن رنگ صورتي تا بنفش را به خود مي گيرد. معدن کوشک از دو قسمت پر عيار و کم عيار تشکيل شده است قسمت پر عيار شامل گالن , اسفالريت است و گانگ آن پيريت و شيل مي باشد. قسمت کم عيار معدن پيريت , دولوميت و گه اسفالريت ,گالن و کمي شيل است که شيل و دولوميت به عنوان گانگ ميباشد. ◄ شکل و پاراژنز: اين نهشته احتمالا" همزمان با تشکيل سنگ ميزبان و در اثر فعاليتهاي آذرين زير دريايي به درون سنگ ميزبان نفوذ کرده است و رگه هايي به ضخامت 5 الي 25 متر را تشکيل داده است و بعدها بر اثر چين خوردگي ها و گسلها ي متعدد ناشي از نيروهاي تکتونيکي اين نهشته به قطعات مجزا تقسيم شده است و در نهايت شکل توده هاي عدسي به خود گرفته است يکي از اين توده هاي عدسي شکل در قسمت کوشک قديم مشخص شده و جهت آن شمال جنوبي است که در حال حاضر از آن بهره برداري نمي شود توده هاي ديگري در قسمت زردو و پهنو وجود دارد که با جهت عمومي شمال غرب جنوب شرق داراي شيب متوسط 40 درجه به سمت غرب بوده است و طول آن در حدود يک کيلومتر و عرض آن در حدود 200 متر بوده و ارتفاع کانسار از عمق 20 متري تا 170 متري مشخش شده که در نتيجه ارتفاع ان 150 متر مي باشد اين توده هم اکنون فعا ل بوده و در حال بهره برداري از آن ميباشند تا کنون بيش از نصف ذخيره آن استخراج شده است. ◄ اکتشافات : اکتشافات معدن کوشک با استفاده از کاوشهاي ژئوشيميايي و ژئوفيزيکي شروع و با حفاريهاي مغزه گيري پيگيري شده است. کار اصلي واحد زمين شناسي و اکتشافات تعيين ذخيره معدن ميباشد به اينصورت که يک سري کارهاي او ليه و نقشه هاي سطحي تعيين ميکنند و در مرحله اکتشافات مقدماتي نقشه هايي با مقياس 1:10000 و در مرحله تکميلي نقشه ها با مقياس 1:100 و 1:250 تهيه ميشود و چيزي که اين نقشه ها نشان ميدهند بيرون زدگي سنگها است وهمچنين جنس آنها و در ضمن ارتباط اين لايه ها و بيرون زدگي را مشخص ميکند و محل تماس آنها را مشخص ميکند کانسار کوشک در شيلهاي سياه قرار دارد و ما ميتوانيم با نقشه هايي که تهيه شده است و داراي مقياس 1:100000 و 1:200000 است کارهاي اکتشافي را روي اين مناطق حاوي شيل هاي سياه رنگ معطوف کنيم. کارهاي ژئوفيزيکي انجام شده در سال1377 توسط سازمان زمين شناسي کشور انجام شده است که شامل روشهاي ژئوفيزيکيIP,مقاومت سنجي , مغناطيس وغيره ميباشد.در روشهاي ژئوفيزيکي ولتاژ مناسبي از برق را به زمين تزريق ميکنند و سپس توسط گيرندهاي حساس سنگهايي که مغناطيس شده اند مشخص ميکنند و سپس حد ماده معدني را مشخص کرده و شروع به کارهاي گمانه زني و اکتشاف ميکنند.هدف از نقشه برداري الکترومگنتيت تعيين محل انتهاي شيلي و ارائه روشي براي دستيابي به بخشهايي از اين افق هاست که قابليت هدايت بيشتري را نشان ميدهند و منابع بالقوه را در بر دارند. در معدن کوشک براي تکميل يافته ها و براورد ذخيره کانسار و محدوده نهشت کانسار از روشهاي ژئوشيمياي استفاده شده است به اين صورت که از آبراهه هاي منطقه و آبرفت هاي رودخانه اي نمونه برداري شده است و با تعقيب نشانه هاي کانسار به محدوده مورد نظر دست يافتند. حفاري يا کر گيري(core) بيشتر جهت کارهاي اکتشافي استفاده ميشود اين حفاري به دو صورت است 1- متريک 2- وايرلن در سيستم متريک براي بيرون آوردن core از داخل corbarel بايد کليه رادها را بيرون آورد و core را بيرون کشيد در سيستم متريک از رادهاي 36 و 46 استفاده مي شود و دستگاهي که در اين معدن استفاده ميشود cralius x4است و با هواي فشرده کار ميکند و به جاي گل حفاري از آب استفاده مي شود در سيستم وايرلن براي بيرون آوردن core نياز به بيرون آوردن کليه رادها نيست و يک مزيت بسيار بزرک براي اين سيستم است براي جلوگيري ازبين رفتن سرمته حفاري از آب يا گل حفاري براي خنک کردن آن استفاده ميکنيم و دليل ديگر استفاده از گل حفاري به دليل وزن مخصوص زياد آن است و بر اساس وزن خود پايين رفته و خرده سنگها را بالا مي آورد و امروزه از مواد شيميايي به جاي گل حفاري استفاده ميکنند از جمله مواد شيميايي که مورد استفاده است انواع سوپر ميکس ها و سوپر پلاک ها هستند که هر ليتر آن در هزار ليتر آب مخلوط ميشود و در آب افزايش حجم مي يابد. سوپر پلاک ها زماني استفاده ميشوند که در جدار چاه ريزش داشته باشيم و يا اينکه سنگ پر درز و شکاف باشد و ياسنگ سست و شکننده باشداستفاده مي کنند زماني از آن استفاده ميکنيم که ديگر از دهانه چاه گل حفاري يا آب و يا خرده سنگ بالا نيايد يا اصلا" کر تهيه نشده باشد تمام اين موارد ممکن است در اثر عوامل ذکر شده پديد آمده باشند. سوپر پلاک ها زماني که به چاه تزريق شود و به محض دريافت آب به 20 برابر حجم اوليه خود ميرسند و به داخل درز و شکاف ها نفوذ ميکنند وباعث جلوگيري از فرار آب و گل حفاري شده و باعث تهيه يک مغزه خوب ميشود. سپس کرهاي بدست آمده را در درون جعبه هاي core قرار ميدهنند و آن را شماره گذاري ميکنند هر نمونه core حفاري شده داراي يک سري مشخصات مانند شيب گمانه , مختصات, نام حفار , آزيموت , طول گمانه , طول مغزه حفاري و درصد مغزه حفاري , نام زمين شناس و............. و اين اطلاعات براي همه core ها موجود بوده و براي هر مغزه يک نمودار که نشانگر جنس سنگها و طول مغزه و...... است نيز رسم مي شود و سپس اطلاعات اين گمانه ها را جمع اوري کرده و به اصطلاح log ميکنند و اطلاعاتي در باره گمانه و ماده معدني به دست مي آورند. منبع
  4. برآورد وزن مخصوص گل حفاری برای کنترل پایداری چاههای نفت در حین حفاری بر مبنای فشار شکست هیدرولیکی و خصوصیات ژئومکانیکی سازندها در حفاری ج چکیده : هنگام حفر یک چاه اصل بر این است که از روش حفاری عمودی برای رسیدن به مخزن استفاده گردد، ولی در بعضی موارد به دلایل فنی یا اقتصادی به جای این روش، از روش حفاری جهت دار استفاده می‌شود. در اصطلاح علم حفاری، به دانش حفر یک چاه در امتداد یک مسیر مایل از پیش‌تعیین شده برای رسیدن به هدف مشخص حفاری جهت دار گفته می شود. زمان پیدایش بحث پایداری دیواره چاههای نفتی در هنگام حفاری را می توان تقریبا به موازات شروع استفاده از تکنولوژی حفاری زاویه دار و افقی دانست. ناپایداری چاه و دیواره آن عبارت است از کلیه مشکلاتی (اعم از فیزیکی و شیمیایی) که به نوعی سازندهای پوشاننده دیواره را از تعادل خارج می سازند. نتیجه این عدم تعادل پدیده هایی مانند ریزش جزئی و کلی دیواره، تورم سازند و گیرکردن رشته حفاری، ایجاد درزه، ترک و شکستگی در دیواره چاه، پوسته پوسته شدن دیواره و... میباشد. مکانیسم های مختلفی در ایجاد شکست و گسیختگی در سازندها بهنگام حفاری نقش دارند. یکی از مکانیسم های شکست، شکست کششی است. این نوع شکست زمانی روی می دهد که تنش درون دیواره های چاه بصورت کشش عمل نماید و نهایتا از حد تحمل کشش سنگ فراتر رود. این عمل موجب ایجاد شکست در سنگ بصورت صفحه ای عمود بر تنش کوچکتر وارده از زمین می گردد. از سوی دیگر، سازند ممکن است تحت فشارش نیز دچار شکستگی گردد. شکستگی های فشارشی اصولا بوسیله دو عامل وزن مخصوص بسیار بالا، و یا بسیار پایین گل حفاری پدید می آیند. لذا وزن مخصوص گل در کنترل پایداری دیواره چاه بسیار موثر است. بدین صورت میتوان گفت که اولاً، وزن مخصوص گل باید به قدری کافی باشد که نسبت به میزان تنش موجود در خلل و فرج سازند برتری داشته باشد. دوم آنکه گل باید به اندازه کافی سنگین باشد تا خطر شکستگی های فشارشی در اثر وزن مخصوص پایین پدید نیاید. سوم آنکه وزن گل نباید به حدی زیاد باشد که سازند در اثر فشارهای وارده تخریب شود. نهایتا باید دانست که وزن مخصوص بیش از حد گل حفاری علاوه بر موارد پیش گفته ممکن است باعث جابجایی و حتی گسیختگی برشی در سازند نیز بشود. هدف از نگارش این مقاله بررسی پایداری فیزیکی دیواره چاه، از طریق برآورد وزن مخصوص بهینه گل حفاری با نگاهی به روش ها و روابط مرسوم فعلی، و اضافه نمودن پارامترهای مکانیکی سازندها به این روش ها و ابداع و پیشنهاد روابطی جدید می باشد. ارائه دهندگان : هادی آشتیانی عبدی- (کارشناسی ارشد زمین شناسی مهندسی ) دکتر بهمن بهلولی (– استادیار زمین شناسی مهندسی – دانشگاه تهران) دکتر علی قنبری – (استادیار عمران – دانشگاه تربیت معلم) مهندس سجاد کاظم شیرودی – (کارشناسی ارشد زمین شناسی مهندسی – ) محل ارائه : اولین کنگره ملی صنعت حفاری ایران تاریخ انتشار : اردیبهشت 87 تعداد صفحه : 13 [Hidden Content]
×
×
  • اضافه کردن...