رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'چیز'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. Amin

    همه چیز در مورد اباکوس

    سلام.از دوستان عزیز خواهش می کنم در صورتی که مطلبی در مورد اباکوس دارن اینجا قرار بدن
  2. در حالی که نمونه‌های الهام بخش زیادی از شهرهای پیاده مدار و مبتنی بر حمل و نقل در اروپا وجود دارند، نکات فراوانی نیز می‌توان از کانادا یاد گرفت. مثلآ با کمک فوق العاده جین جیکوبز و رهبران دیگر، تورنتو به طور موفقیت آمیزی توانسته است بزرگراه‌ها را از هسته مرکزی تاریخی شهر، دور نگه دارد. علاوه بر این، مدیران شهری توجه خود را بر گسترش ارتباط حمل و نقل، فراتر از مرکز شهر و به داخل مناطق حومه شهر، معطوف نموده‌اند. به لطف مدیریت قوی و چشم انداز بلند مدت، تورنتوی بزرگ به گونه ای مدیریت شد تا به ایجاد یک مرکز یکپارچه و مختلط شهری، و گسترش ارتباط حمل و نقلی در طول منطقه منجر گردد. نمادی از شهر تورنتو، تراموای شهر (منظور اتوبوس‌های برقی مسیر ثابت است) نه تنها امکان رفت و آمد در داخل هسته مرکزی شهر را فراهم می‌کنند، بلکه همچنین با حمل و نقل منطقه ای برای تضمین دستیابی رفت و آمد ساکنین به حومه شهر نیز ادغام می‌شوند. عکس از سوپر هرب/ فلیکر. ساختن بر روی یک هسته شهری پویا خیابان اسپادینا یک نمونه قابل توجه از یک خیابان کامل است، که دارای خطوط اختصاصی برای تراموای پر نعمت آن، پیاده روهای وسیع، مسیرهای دوچرخه و عبور و مرور آرام می‌باشد. با گذر از منطقه دانشگاهی با نشاط و سرزنده که دارای یک ردیف ممتد از فروشگاه‌ها، رستوران‌ها و کافه‌ها است، شاهد یک مکان پویا هستیم. خیابان کینگ نیز دارای مسیرهای مناسب برای دوچرخه سواری و عبور ترامواهای نمادین است ولی فقدان مسیر مجزا برای دوچرخه سواری، عبور آن‌ها را تا حدودی مخاطره آمیز کرده است. هرچند که خوشبختانه برای طرفداران ایمنی، میانگین سرعت در خیابان فقط 7 تا 10 کیلومتر است. در امتداد دریاچه، تلاش و فعالیت سازندگی در حال انجام است زیرا شهر درحال توسعه بخشیدن به پیشرفت مجدد طرح بلند پروازانه ساخت اسکله می‌باشد. آپارتمان‌های جدید، در حال ایجاد شدن در امتداد مسیر ریلی سبک نوسازی شده می‌باشند که دارای مسیرهای مجزا و دسترسی فراوان به فضاهای عمومی خواهد بود. با دسترسی مناسب به مجموعه ای از گزینه‌های حمل و نقلی، تورنتو در حال ارائه توسعه مبتنی بر حمل و نقل نمونه، بر روی مرز هسته شهری پر تراکم خود می‌باشد. آوردن حمل و نقل سریع اتوبوسی (BRT) به حومه شهر یورک که یک منطقه رو به رشد در شمال تورنتو است، نمونه خوب دیگری از پیشبرد توسعه مبتنی بر حمل و نقل با کمک اتوبوس سریع السیر می‌باشد. این شهر دارای برنامه‌هایی برای ساخت یک مسیر 80 کیلومتری برای اتوبوس‌های سریع السیر است و در فاصله 20 کیلومتری توسعه ریلی سبک، سرمایه گذاری خواهد کرد. این طرح که ویوانکست نامیده می‌شود، در حال تبدیل شدن به یک استاندارد برای ایجاد حمل و نقل سریع اتوبوسی در آمریکای شمالی است. خط اصلی اختصاص یافته به مسیرهای میانی و ایستگاه‌ها، دارای کیفیت بالا هستند و اتوبوس ها نیز بزرگ و راحت می‌باشند. شرکت حمل و نقل تندروی یورک با حمایت دولت انتاریو، در اولین مرحله از برنامه بلند پروازانه خود قرار دارد. این پروژه تنها یک شبکه حمل و نقلی نیست. بلکه در مورد توسعه خیابان‌های کامل است که دارای پیاده روها، چشم اندازها، زیرساخت‌های پیاده و روشنایی مناسب و خوب می‌باشند. به عنوان بخشی از راهبرد توسعه منطقه، سامانه اتوبوس‌های تندرو به ارائه ارتباط پیشرفته به جامعه مجهز به فناوری در مرکز شهر تورنتو می‌پردازد که محل استقرار شرکت‌های آی.بی.ام، هانی ول، و مورس می‌باشد. این برنامه تاکنون در حال اجرا است. ساختمان‌های جدیدی برای دفاتر و آپارتمان‌ها در نزدیکی ایستگاه‌های اتوبوس‌های تندرو ساخته شده‌اند و تعداد بسیار بیشتری در حال ساخت هستند. همانند بسیاری از شهرها، بحث‌های مهمی در این مورد که کدام گزینه حمل و نقل باید دنبال شود، وجود داشته‌اند و نظرات گوناگونی در این زمینه مطرح گردیده است. در نهایت، مسئولین محلی به اتوبوس تندرو رأی دادند ولی با طرحی نیز موافقت کردند که خط ریلی سبک در آینده به آن اضافه شود و این همان کاری است که شهر اتاوا قبلاً با سامانه موسوم به راه عبور انجام داده است. درحال حاضر سامانه اتوبوسرانی یورک به طور مرتب و پیوسته فعالیت می‌کند و مستقیماً به موقعیت هایی خارج از مسیر حمل و نقل اصلی وصل می‌شود. این یک امتیاز عالی برای کسانی است که در حومه شهر زندگی می‌کنند و نیاز به دسترسی به مرکز شهر برای کار و تحصیل دارند. در حالی که بسیاری از ساکنان این مناطق دارای خودروهای شخصی هستند ولی سرمایه گذاری در این طرح حمل و نقلی به خوبی جواب داده است. پیتر میاسک، رئیس حمل و نقل فعال انتاریو و معاون مؤسسه اجاره دهندگان یونیون ویل می‌گوید: “مردم اینجا بر ضد حمل و نقل نیستند… شما باید این خدمات رسانی را روزآمد و قابل اطمینان نمایید تا مردم از آن استفاده کنند”. برنامه ریزی از دیدگاه کلانشهری این دو مثال از تورونتو ی بزرگ، نشان می‌دهد که شروع پیشرفت در حمل و نقل وقتی انجام می‌شود که ترکیب درستی از اجزاء و عناصر وجود داشته باشد. در تورونتو و یورک، یک رهبری قوی از گروه اجرایی منتخب و همچنین ماهر و نتیجه­گرا وجود دارد که به این شهرها کمک کرده تا به رفع موانعی که به هنگام تصمیم سازی با آن‌ها مواجه می‌شوند، به همراه توسعه برنامه‌های قوی و اجرای آن‌ها بپردازند. از این گذشته، مسئولین همچنین به ایجاد سطوح پیشرفته ای از سرمایه گذاری برای آماده سازی و اجرا پرداخته‌اند. مدیران امور حمل و نقل، بدون اینکه به کاهش کیفیت خدمات به منظور صرفه جویی در هزینه ها بپردازند، به سرمایه گذاری در طراحی قوی، برند سازی (ایجاد نام تجاری) و ایجاد ارتباطات اقدام کرده‌اند تا تصویر جذابی از حمل و نقل عمومی را به جامعه ارائه نمایند. در نتیجه، تورونتو فقط دارای یک مرکز شهری متراکم و مختلط نیست، بلکه امکان دسترسی به حومه شهر را با موفقیت قابل توجهی فراهم نموده است. منبع: سایت آقای شهردار
  3. تنها در سال 2012، آمریکای لاتین با 131،000 مرگ ناشی از آلودگی قابل پیش‌گیری هوا مواجه بود. به منظور کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای و بهبود کیفیت هوا، لازم است که ناوگان حمل‌ونقل عمومی – مثل اتوبوس‌ها– به ناوگانی با سوخت کارآمدتر تبدیل شود. استفاده از سوخت‌های پاک تر– مثل گاز طبیعی یا دیزل با گوگرد کم– و ارتقاء تکنولوژی‌هایی که گازهای گلخانه ای سمی کمتری تولید می‌کنند، دو راهکار برای بهره‌وری از سوخت بهتر می‌باشند که شهرها باید در مبارزه برای دستیابی به هوایی پاک در نظر داشته باشند. در تاریخ 27 مارس سال 2015، C40 انجمن شهرداران آمریکای لاتین ناوگان اتوبوس‌رانی پاک را در مرکز دستور کار خود قرار داد. بوینس آیرس میزبان این انجمن، و بیش از 15 رهبر شهری آمریکای لاتین بود که حضور داشتند. این انجمن با ایجاد بیانیه اتوبوس پاک که شهرها را ملزم به انتخاب “اتوبوس‌های با تولید گازهای گلخانه‌ای کم یا تقریباً صفر” می‌کند، پیشرفت‌های قابل توجهی را برای تلاش‌های کاهش تغییرات آب و هوایی در آمریکای لاتین به ارمغان آورد. این بیانیه اهداف کلیِ اتوبوس پاک را در شهرهای شرکت‌کننده تنظیم کرده و نهادی مشترک برای اولویت بندی روش‌های پایدارتر سرمایه‌گذاری ناوگان پاک به وجود می‌آورد. به منظور تضمین موفقیت این بیانیه و به حداکثر رساندن کاهش گازهای گلخانه‌ای، رهبران شهری باید این توافق را به عنوان قدم اول و ادامه دهنده‌ی کاوشِ دیگر استراتژی‌های ارزان قیمت– مثل بهینه ­سازی مسیر– برای کاهش گازهای گلخانه‌ای مد نظر داشته باشند. اهداف و تأمین مالی، تنها گام اول هستند این بیانیه اهداف اجرای اتوبوس پاک تر را چنین تنظیم می‌کند: شهرهای امضا کننده، توافق کرده‌اند که تا سال 2020، اتوبوس پاک 28 درصد از کل ناوگان آن‌ها را تشکیل دهد. تصمیم‌سازان به منظور تعیین اهداف هریک از شهرهای شرکت کننده، به تحلیل دقیقی از زمینه محلی نیاز خواهند داشت؛ چراکه برخی از فناوری‌ها و سوخت‌های ترکیبی در محیط‌های خاص کارآمد تر هستند- مثل اتوبوس‌های هیبریدی در شهرهای متراکمی که در آن متناوباً بایستی توقف‌های کوتاه داشت (منظور گاز و ترمز متناوب به دلیل ترافیک است). در مورد تنظیم اهداف، ریو مثال خوبی را ارائه می‌دهد. این شهر تولید گازهای گلخانه ای خود را با استفاده از پروتکل گازهای گلخانه ای برای شهرها (GPC) و تلاش‌های کارآمد در سراسر بخش‌های زباله و حمل و نقل طبقه بندی می‌کند، که این‌ کار به منظور رسیدن به هدف کاهش 20 درصدی انتشار گاز کربن صورت می‌گیرد. به منظور دستیابی به اهداف مشخص شده در بیانیه، لازم است که شهرها به منابع خوبی از بودجه دسترسی داشته باشند. مادامی که این بیانیه در درجه اول به عنوان یک تعهد تنظیم ­شده بر مبنای هدف، برای اتوبوس‌های سازگار با محیط زیست دوستانه تر عمل می‌کند، شهرها را نیز به کشف منابع جدید تأمین مالی ناوگان پاک، از جمله تولید کنندگان جهانی و بانک‌های چند جانبه مرتبط با توسعه، تشویق می‌کند. تأمین مالی، موضوع مهمی برای اطمینان از ثبات مالی ناوگان پاک می‌باشد، چراکه چنانچه اتخاذ فناوری و سوخت‌های پاک پر هزینه باشد، اپراتورها ممکن است این هزینه‌ها را در قالب قیمت بالای بلیط به مواد الحاقی منتقل کنند که این اتفاق از هدف نهایی ایجاد حمل و نقل عمومی مقرون به صرفه می‌‌کاهد. دو روش نویدبخش برای تأمین مالی ناوگان پاک، یارانه‌ها و صندوق‌های مالی اقلیمی (منظور بودجه‌هایی است که به صورت محلی و با کمک مردم تأمین می‌شود) می‌باشند. یارانه‌ها می‌تواند به تأمین هزینه‌های مالی اضافی کمک کرده و مانند برنامه‌های آزمایشی به منظور کمک به اپراتورها در درک هزینه‌ها و صرفه جویی در سوخت و فناوری‌های پاک اجرا شود. بودجه‌های مالی اقلیمی رویکرد دیگری را ارائه می‌دهد. برای مثال، به روز رسانی بودجه‌های اقلیمی، وجوه متعدد موجود برای شهرها را به تفصیل شرح می‌دهد، و صندوق‌های سرمایه گذاری اقلیمی، کاهش آلاینده‌ها در اقتصادهای در حال ظهور را از لحاظ مالی پشتیبانی می‌کنند. پیش روی با استراتژی‌های کم هزینه برای کاهش آلاینده‌ها ورای اهداف و گزینه‌های تأمین مالی که در این بیانیه برای ناوگان پاک ذکر شد، بسیاری استراتژی‌های دیگر نیز برای رهبران شهری برای کاهش آلاینده‌هایی که از منابع موجود استفاده می‌کنند موجود است. به عنوان مثال، بهینه‌سازی مسیر طراحی مجدد مسیرهای اتوبوس به صورت کارآمد تر پتانسیل به نصف رساندن آلاینده‌ها در برازیلیای برزیل را داشته است. این تأثیرات، صرفه جویی‌هایی را در سیستم حمل‌ونقل سریع شهر بدون نیاز به سرمایه‌گذاری پرهزینه اضافی ایجاد می‌کنند. به همین ترتیب، در کوارتارو، مکزیک پتانسیل قابل توجهی برای کاهش آلاینده‌ها توسط سازماندهی مجدد اتوبوس‌ها وجود دارد- به حداکثر رساندن ارزش هر دستگاه اتوبوس از طریق طراحی مسیری کارآمد و توقف تدریجی اتوبوس‌های قدیمی تر و یا سازگاری کمتر با محیط زیست. در راستای حرکتی به سمت حمل و نقل سریع اتوبوسی (BRT)، سازماندهی مجدد اتوبوس‌ها نشان داده است که حداقل 85 درصد از انتشار دی­ اکسید کربن در شهر را از بین برده است. در نهایت، آموزش رانندگی می‌تواند یک روش مؤثر برای کاهش انتشار آلاینده‌ها باشند، چنانچه تکنیک‌های خاص رانندگی از لحاظ مصرف سوخت از سایرین کارآمد تر هستند. نمونه ای از آن از یک دوره آموزش رانندگی ارائه شده توسط EMBARQ هند و با حمایت فدرال اکسپرس بیان می‌شود. این برنامه نه تنها درک بهتری از چگونگی به هم پیوستگی بهره‌وری سوختی و رفتار رانندگی را برای رانندگان فراهم می‌آورد، بلکه به ایجاد اهداف بهره‌وری سوختی برای فعالیت‌های روزمره نیز کمک می‌کند. هموار کردن مسیر برای مذاکرات آب و هوایی پاریس کیفیت هوا در مناطق شهری با تغییر عادات تحرک­پذیری نوسان دارد. بیانیه‌ی اتوبوس پاک موضعی مهم و قابل ستایش به خود می‌گیرد که موجب تشویق گزینه‌های حمل‌ و نقلی سبزتر در شهرهای آمریکای لاتین می‌شود. این امر شهرهای شرکت‌کننده را در موضعی امیدوارکننده برای مذاکرات آب و هوایی COP21 دسامبر در پاریس قرار می‌دهد که نشان‌گر ابتکار در اشاره به هردوی آلاینده‌های حمل‌ و نقلی و کیفیت هوای محلی برای جوامعی سالم‌تر و پاک‌تر می‌باشد. ما مشتاقانه در انتظار هستیم تا شاهد تغییر محسوسی که بیانیه اتوبوس پاک ایجاد خواهد کرد و نیز بسیاری از گام‌های ممکن بعدی که سازمان‌های اتوبوس‌رانی در جهت کاهش آلاینده ها و حمایت از شهرهای با کربن کمتر بر می‌دارند، باشیم. منبع: سایت آقای شهردار
  4. .FatiMa

    نمونه کارهای v-ray و 3d max، archicad-sketchup و...

    سلام توی این تاپیک کاراهای کامپیوتریتون رو قرار بدید...
  5. Mahnaz.D

    خانه های خورشیدی...solar decathlon

    امروز با بچه های دانشگاه رفتیم نمایشگاه خانه های خورشیدی...نمایشگاه که نه...مسابقه بین دانشگاه های مختلف از کشورهای مختلف.....بلژیک..چین..امریکا...کانادا و.... محل برگزاری: Washington DC هر دوسال یه بار همین موقع می ذارن...هر روزش هم بارونیه این مسابقه هر دو سال یه بار هست.... از هر دانشگاه یک تیم متشکل از دانشجوهای:معماری- برق و مگانیک + دو یا سه استاد..... بریم عکسا رو ببینیم + توضیحات
  6. Ha.Mi.D

    معرفی و نقد فیلم memento

    البته دوست داشتم فیلم های نولان رو به ترتیب بریم جلو اما چون following رو ندیدم هنوز از این فیلم شروع میکنیم.امیدوارم این روند ادامه پیدا کنه و هر هفت فیلم بلند اکران شده ی این کارگردان رو بتونیم اینجا بررسی کنیم به کمک دوستان و اما فیلم: MEMENTO محصول 2000 درام ، رازآلود امتیاز 8.6 memento یا به فارسی یاد اوری ، دومین فیلم بلند نولان هست که در سال 2000 اکران شد. ژانر فیلم نئو نوآر (فیلم سیاه جدید یا مدرن) هست. تهیه کننده:جنیفر تاد و سوزان تاد فیلمنامه رو خود کریستوفر نولان بر اساس داستانی از برادرش جاناتان نولان نوشته. بازیگران: گای پیرس(لئونارد شلبی)-کری آن ماس(ناتالی)-جو پونتالیانو(تدی) خلاصه داستان: لئونارد یک مامور تحقیق شرکت بیمه است که پس از کشته شدن همسرش بدنبال پیدا کردن قاتلین اوست . او در اثر وارد شدن ضربه ای مهلک به سرش حافظه اش آسیب دیده است . پس از این اتفاق زندگی او بهم می ریزد زیرا هر روز حافظه کوتاه مدتش را از دست می دهد و بنابراین کارش را نیز از دست می دهد . او تصمیم گرفته انتقامش را از قاتلین همسرش بگیرد اما مشکل اینجاست که او حوادث گذشته را بخاطر نمی آورد و بنابراین مجبور است هر روز اتفاقات و اطلاعات را روی بدنش حک کند و با یک دوربین از چیزهایی که می بیند عکس بگیرد و پشت عکس اطلاعات مهم را یادداشت کند تا دقایقی بعد آنها را بخاطر آورد برای مثال روی سینه اش خالکوبی می کند که همسر من بقتل رسیده است و با این وضعیت تشخیص دوست و دشمن از هم ، کار مشکلی می باشد . لینک دانلود: MEMENTO (حجم:400 مگ) part1 part2 part3 part4 تورنت حجم : 1.4 GB تورنت حجم: 700 MB زیرنویس ________________________ فیلم برداری این فیلم هم به عهده ی والی فیستر هست که نیازی به توضیح نداره این فیلم بردار.من همین الان میگم هر فیلمی که دیدین فیستر فیلم برداریش رو به عهده داره حتما ببینین.اکثر کارهای نولان رو هم فیستر فیلم برداری کرده.برای اینسپشن هم اسکار برد.در فیلم جدید نولان که به اسم شوالیه تاریکی برمی خیزد در سال 2012 اکران میشه هم به عنوان فیلم بردار حضور داره و از همین الان میشه یه نکته ی مثبت برای اون فیلم در نظر گرفت. فکر میکنم بد نباشه اگر یکم هم راجع به کریستوفر نولان بدونیم. کریستوفر نولان کارگردان انگلیسی تبار در 30 ژوئیه 1970 به دنیا اومده.یعنی فقط 41 سال داره و این خیلی جالب توجه هست که با سن کمش فیلم های خیلی خوبی ساخته.نولان در دوران نوجوانی و جوانی شروع به ساختن فیلم های کوتاه میکنه.در سال 1997 با اما توماس که تهیه کننده هست ازدواج میکنه. در سال 1998 اولین فیلم بلندش رو به اسم تعقیب (following) میسازه.پس از اون در سال 2000 فیلم یاداوری(memento) رو کارگردانی میکنه.بعد از اون فیلم بی خوابی رو در سال 2002 با بازی ال پاچینو میسازه.در سال 2004 از ساختن فیلمی که قرار بوده با جیم کری بسازه منصرف میشه و در سال بعد یعنی سال 2005 سیر فیلم های بتمن رو با قسمت پنجم یعنی بتمن می آغازد با بازی کریستین بیل نجات میده.در سال 2006 یه فیلم خاص رو باز هم با بازی کریستین بیل و در کنار اون هیو جکمن میسازه به اسم پرستیژ.نولان در سال 2008 پرفروش ترین فیلمش رو میسازه به اسم شوالیه ی تاریکی و در این فیلم قرت خودش رو در خلق شخصیت های ماندگار به رخ میکشه.سرانجام در سال 2010 گل سر سبد فیلم هاش رو با بازی فوق العاده دی کاپریو به اسم الهام یا inception میسازه و در این سال من فکر میکنم اسکار با انتخاب نکردن این فیلم به عنوان بهترین فیلم خودش را نابود میکنه و فکر میکنم همه در این سال متوجه شدن که اسکار هم چیزی جز باند بازی نداره. خب دیگه طرفداری از نولان بسه،، آها نا یادم نرفته یه چیز دیگه هم بگم اینکه نولان نویسندگی همه ی فیلم های بلندش رو به جز بی خوابی به عهده داشته و فیلم بعدی نولان هم شوالیه ی تاریکی برمیخیزد هست که در سال 2012 اکران خواهد شد. خب دیگه شروع کنید کسایی که دیدن فیلم رو بیان بگن نظرشون رو اونایی هم که ندیدن، نگاه کنن بعد بیان نظرشون رو بگن .
  7. سخنرانی پندآموز و جالب استیو جابز بنیانگذار "اپل" در مراسم فارغ‌التحصیلان دانشگاه استنفورد من امروز خیلی خوشحالم که در مراسم فارغ‌التحصیلی شما که در یکی از بهترین دانشگاه‌های دنیا درس می‌خوانید هستم. من هیچ وقت از دانشگاه فارغ‌التحصیل نشده‌ام. امروز می‌خواهم داستان زندگی ام را برایتان بگویم. خیلی طولانی نیست و شامل سه تا داستان است. - اولین داستان مربوط به ارتباط اتفاقات به ظاهر بی ربط زندگی هست. من بعد از شش ماه از شروع دانشگاه در کالج رید ترك تحصیل کردم ولی تا حدود یک سال و نیم بعد از ترك تحصیل تو دانشگاه می‌آمدم و می‌رفتم و خب حالا می‌خواهم برای شما بگویم که من چرا ترك تحصیل کردم. زندگی و مبارزه‌ی من قبل از تولدم شروع شد. مادر بیولوژیکی من یک دانشجوی مجرد بود که تصمیم گرفته بود مرا در لیست پرورشگاه قرار بدهد که یک خانواده مرا به سرپرستی قبول کند. او شدیداً اعتقاد داشت که مرا یک خانواده با تحصیلات دانشگاهی باید به فرزندی قبول کند و همه چیز را برای این کار آماده کرده بود. یک وکیل و زنش قبول کرده بودند که مرا بعد از تولدم از مادرم تحویل بگیرند و همه چیز آماده بود تا اینکه بعد از تولد من این خانواده گفتند که پسر نمی خواهند و دوست دارند که دختر داشته باشند. این جوری شد که پدر و مادر فعلی من نصف شب یک تلفن دریافت کردند که آیا حاضرند مرا به فرزندی قبول کنند یا نه و آنان گفتند که حتماً. مادر بیولوژیکی من بعداً فهمید که مادر من هیچ وقت از دانشگاه فارغ‌التحصیل نشده و پدر من هیچ وقت دبیرستان را تمام نکرده است. مادر اصلی من حاضر نشد که مدارك مربوط به فرزند خواندگی مرا امضا کند تا اینکه آن‌ها قول دادند که مرا وقتی که بزرگ شدم حتماً به دانشگاه بفرستند. این جوری شد که هفده سال بعدش من وارد کالج شدم و به خاطر اینکه در آن موقع اطلاعاتم کم بود دانشگاهی را انتخاب کردم که شهریه‌ی آن تقریباً معادل دانشگاه استنفورد بود و پس انداز عمر پدر و مادرم را به سرعت برای شهریه‌ی دانشگاه خرج می‌کردم. بعد از شش ماه متوجه شدم که دانشگاه فایده‌ی چندانی برایم ندارد. هیچ ایده‌ای که می‌خواهم با زندگی چه کار کنم و دانشگاه چه جوری می‌خواهد به من کمک کند نداشتم و به جای این که پس انداز عمر پدر و مادرم را خرج کنم ترك تحصیل کردم ولی ایمان داشتم که همه چیز درست می‌شود. اولش یک کمی وحشت داشتم ولی الآن که نگاه می‌کنم می‌بینم که یکی از بهترین تصمیم‌های زندگی من بوده است. لحظه‌ای که من ترك تحصیل کردم به جای این که کلاس‌هایی را بروم که به آن‌ها علاقه‌ای نداشتم شروع به کارهایی کردم که واقعاً دوستشان داشتم. زندگی در آن دوره خیلی برای من آسان نبود. من اتاقی نداشتم و کف اتاق یکی از دوستانم می‌خوابیدم. قوطی‌های خالی پپسی را به خاطر پنج سنت پس می‌دادم که با آن‌ها غذا بخرم. بعضی وقت‌ها هفت مایل پیاده روی می‌کردم که یک غذای مجانی توی کلیسا بخورم. غذا‌هایشان را دوست داشتم. من به خاطر حس کنجکاوی و ابهام درونی‌ام تو راهی افتادم که تبدیل به یک تجربه‌ی گرانبها شد. کالج رید آن موقع یکی از بهترین تعلیم‌های خطاطی را تو کشور می‌داد. تمام پوستر‌های دانشگاه با خط بسیار زیبا خطاطی می‌شد و چون از برنامه‌ی عادی من ترك تحصیل کرده بودم، کلاس‌های خطاطی را برداشتم. سبک آن‌ها خیلی جالب، زیبا، هنری و تاریخی بود و من خیلی از آن لذت می‌بردم. امیدی نداشتم که کلاس‌های خطاطی نقشی در زندگی حرفه‌ای آینده‌ی من داشته باشد ولی ده سال بعد از آن کلاس‌ها موقعی که ما داشتیم اولین کامپیوتر مکینتاش را طراحی می‌کردیم تمام مهارت‌های خطاطی من دوباره تو ذهن من برگشت و من آن‌ها را در طراحی گرافیکی مکینتاش استفاده کردم. مک اولین کامپیوتر با فونت‌های کامپیوتری هنری و قشنگ بود. اگر من آن کلاس‌های خطاطی را آن موقع برنداشته بودم مک هیچ وقت فونت‌های هنری الآن را نداشت. همچنین چون که ویندوز طراحی مک را کپی کرد، احتمالاً هیچ کامپیوتری این فونت را نداشت. خب می‌بینید آدم وقتی آینده را نگاه می‌کند شاید تأثیر اتفاقات مشخص نباشد ولی وقتی گذشته را نگاه می‌کند متوجه ارتباط این اتفاق‌ها می‌شود. این یادتان نرود شما باید به یک چیز ایمان داشته باشید، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، به زندگی تان یا هر چیز دیگری. این چیزی است که هیچ وقت مرا نا امید نکرده است و خیلی تغییرات در زندگی من ایجاد کرده است. - داستان دوم من در مورد دوست داشتن و شکست است. من خرسند شدم که چیزهایی را که دوستشان داشتم خیلی زود پیدا کردم. من و همکارم هواز شرکت اپل را در گاراژ خانه‌ی پدر و مادرم وقتی که من فقط بیست سال داشتم شروع کردیم ما خیلی سخت کار کردیم و در مدت ده سال اپل تبدیل شد به یک شرکت دو بیلیون دلاری که حدود چهارهزار نفر کارمند داشت. ما جالب ترین مخلوق خودمان را به بازار عرضه کرده بودیم؛ مکینتاش. یک سال بعد از درآمدن مکینتاش وقتی که من فقط سی ساله بودم هیأت مدیره‌ی اپل مرا از شرکت اخراج کرد. چه جوری یک نفر می‌تواند از شرکتی که خودش تأسیس می‌کند اخراج شود، خیلی ساده. شرکت رشد کرده بود و ما یک نفری را که فکر می‌کردیم توانایی خوبی برای اداره‌ی شرکت داشته باشد استخدام کرده بودیم. همه چیز خیلی خوب پیش می‌رفت تا این که بعد از یکی دو سال در مورد استراتژی آینده‌ی شرکت من با او اختلاف پیدا کردم و هیأت مدیره از او حمایت کرد و من رسماً اخراج شدم. احساس می‌کردم که کل دستاورد زندگی ام را از دست داده‌ام. حدود چند ماهی نمی دانستم که چه کار باید بکنم. من رسماً شکست خورده بودم و دیگر جایم در سیلیکان ولی نبود ولی یک احساسی در وجودم شروع به رشد کرد. احساسی که من خیلی دوستش داشتم و اتفاقات اپل خیلی تغییرش نداده بودند. احساس شروع کردن از نو. شاید من آن موقع متوجه نشدم اخراج از اپل یکی از بهترین اتفاقات زندگی من بود. سنگینی موفقیت با سبکی یک شروع تازه جایگزین شده بود و من کاملاً آزاد بودم. آن دوره از زندگی من پر از خلاقیت بود. در طول پنج سال بعد یک شرکت به اسم نکست تأسیس کردم و یک شرکت دیگر به اسم پیکسار و با یک زن خارق العاده آشنا شدم که بعداً با او ازدواج کردم. پیکسار اولین ابزار انیمیشن کامپیوتر دنیا را به اسم توی استوری به وجود آورد که الآن موفقترین استودیوی تولید انیمیشن در دنیاست. دریک سیر خارق العاده‌ی اتفاقات، شرکت اپل نکست را خرید و این باعث شد من دوباره به اپل برگردم و تکنولوژی ابداع شده در نکست انقلابی در اپل ایجاد کرد. من با زنم لورن زندگی بسیار خوبی را شروع کردیم. اگر من از اپل اخراج نمی شدم شاید هیچ کدام از این اتفاقات نمی افتاد. این اتفاق مثل داروی تلخی بود که به یک مریض می‌دهند ولی مریض واقعاً به آن احتیاج دارد. بعضی وقت‌ها زندگی مثل سنگ توی سر شما می‌کوبد ولی شما ایمانتان را از دست ندهید. من مطمئن هستم تنها چیزی که باعث شد من در زندگی ام همیشه در حرکت باشم این بود که من کاری را انجام می‌دادم که واقعاً دوستش داشتم. - داستان سوم من در مورد مرگ است. من هفده سالم بود یک جایی خواندم که اگر هر روز جوری زندگی کنید که انگار آن روز آخرین روز زندگی تان باشد شاید یک روز این نظر به حقیقت تبدیل بشود. این جمله روی من تأثیر گذاشت و از آن موقع به مدت سی و سه سال هر روز وقتی که من توی آینه نگاه می‌کنم از خودم می‌پرسم اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد آیا باز هم کارهایی را که امروز باید انجام بدهم، انجام می‌دهم یا نه. هر موقع جواب این سؤال نه باشد من می‌فهمم تو زندگی ام به یک سری تغییرات احتیاج دارم. به خاطر داشتن این که بالآخره یک روزی من خواهم مرد برای من به یک ابزار مهم تبدیل شده بود که کمک کرد خیلی از تصمیم‌های زندگی ام را بگیرم چون که تمام توقعات بزرگ از زندگی، تمام غرور، تمام شرمندگی از شکست، در مقابل مرگ رنگی ندارند. حدود یک سال قبل دکترها تشخیص دادند که من سرطان دارم. ساعت هفت و سی دقیقه‌ی صبح بود که مرا معاینه کردند و یک تومور توی لوزالمعده‌ی من تشخیص دادند. من حتی نمی دانستم که لوزالمعده چی هست و کجای آدم قرار دارد ولی دکترها گفتند این نوع سرطان غیرقابل درمان است و من بیشتر از سه ماه زنده نمی مانم. دکتر به من توصیه کرد به خانه بروم و اوضاع را رو به راه کنم. منظورش این بود که برای مردن آماده باشم و مثلاً چیزهایی که در مورد ده سال بعد قرار بود به بچه‌هایم بگویم در مدت سه ماه به آن‌ها یادآوری بکنم. این به این معنی بود که برای خداحافظی حاضر باشم ... من با آن تشخیص تمام روز دست و پنجه نرم کردم و سر شب روی من آزمایش اپتیک انجام دادند. آن‌ها یک آندوسکوپ را توی حلقم فرو کردند که از معده‌ام می‌گذشت و وارد لوزالمعده‌ام می‌شد. همسرم گفت که وقتی دکتر نمونه را زیر میکروسکوپ گذاشت بی اختیار شروع به گریه کردن کرد چون که او گفت که آن یکی از کمیاب ترین نمونه‌های سرطان لوزالمعده است و قابل درمان است ! مرگ یک واقعیت مفید و هوشمند زندگی است. هیچ کس دوست ندارد که بمیرد حتی آن‌هایی که می‌خواهند بمیرند و به بهشت وارد شوند. ولی با این وجود مرگ واقعیت مشترك در زندگی همه‌ی ماست. شاید مرگ بهترین اختراع زندگی باشد چون مأمور ایجاد تغییر و تحول است. مرگ کهنه‌ها را از میان بر می‌دارد و راه را برای تازه‌ها باز می‌کند. یادتان باشد که زمان شما محدود است، پس زمانتان را با زندگی کردن تو زندگی بقیه هدر ندهید. هیچ وقت توی دام غم و غصه نیافتید و هیچ وقت نگذارید که هیاهوی بقیه صدای درونی شما را خاموش کند. و از همه مهمتر این که شجاعت این را داشته باشید که از احساس قلبی تان و ایمانتان پیروی کنید. موقعی که من سن شما بودم یک مجله‌ی خیلی خواندنی به نام کاتالوگ کامل زمین منتشر می‌شد که یکی از پرطرفدارترین مجله‌های نسل ما بود. این مجله مال دهه‌ی شصت بود که موقعی که هیچ خبری از کامپیوترهای ارزان قیمت نبود تمام این مجله با دستگاه تایپ و قیچی و دوربین پولوراید درست می‌شد. شاید یک چیزی شبیه گوگل الآن ولی سی و پنج سال قبل از اینکه گوگل وجود داشته باشد. در وسط دهه‌ی هفتاد آن‌ها آخرین شماره از کاتالوگ کامل زمین را منتشر کردند. آن موقع من سن الآن شما بودم و روی جلد آخرین شماره‌ی شان یک عکس از صبح زود یک منطقه‌ی روستایی کوهستانی بود. از آن نوعی که شما ممکن است برای پیاده روی کوهستانی خیلی دوست داشته باشید. زیر آن عکس نوشته بود : Stay Hungry, Stay Foolish این پیغام خداحافظی آن‌ها بود وقتی که آخرین شماره را منتشر می‌کردند. و این آرزویی هست که من همیشه در مورد خودم داشتم و الآن وقت فارغ‌التحصیلی شما آرزویی هست که من برای شما می‌کنم.
  8. EN-EZEL

    هر چیز سبز که گرفتنی نیست!!!!!

×
×
  • اضافه کردن...