رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مکانیک خاک'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

13 نتیجه پیدا شد

  1. طرح اوليه پروژه پروژه آزادراه تهران - چالوس به منظور تأمين ارتباط مطمئن _ سريع و ارزان بين منطقه شمالى و مركزى كشور و سهولت ارتباط با كشورهاى همسايه شمالى در حال اجراست. مطالعات اوليه طرح آزادراه تهران - چالوس در سال ۵۳ آغاز شد و پس از پيروزى انقلاب اسلامى مطالعات مسير آزادراه از سوى وزارت راه و ترابرى به مسابقه گذاشته شده و بهترين طرح توسط هيئتي متشكل از وزارت راه و ترابرى و سازمان مديريت و برنامه ريزى نهاد رياست جمهوري كشور انتخاب شد . ضمناً در طرح كالبدى منطقه گيلان و مازندران و مجموعه راهبردها و سياست ها كه در سال ۷۳ به تصويب شوراى عالى معمارى و شهرسازى رسيده ، بر ساخت يك راه ارتباطى سريع ميان تهران و غرب مازندران تأكيد شده است. اين آزادراه بخشى از آزادراه سراسرى شمال جنوب است كه كوتاهترين مسير ارتباطى درياى خزر با خليج فارس بوده و در ترانزيت منطقه عمده ترين نقش را بر عهده خواهد داشت. مسير مسير آزادراه از محل تقاطع غير همسطح با بزرگراه 76 متري شهيد همت و بزرگراه آزادگان شروع و در امتداد دره كن پس از گذشتن از حاشيه روستاي سولقان به تدريج از منطقه كوهستاني توچال عبور كرده و سپس توسط تونل بلند تالون به طول 4850متر اين رشته كوه را قطع نموده و در دامنه هاي شمالي آن در منطقه دو آب شهرستانك قرار مي گيرد. (اجراي اين قسمت كه طول تقريبي آن 32 كيلومتر مي باشد باعث مي شود مسير فعلي حدود 60كيلومتر كوتاهتر گردد ). از آن پس، مسير به موزات جاده قديم كرج - چالوس امتداد مي يابد و در دره سرهنگ وارد تونل البرز بطول 6300 متر شده و در پل زنگوله خارج مي شود،سپس  با عبور از ارتفاعات البرز به موازات جاده موجود كرج-چالوس تا شهر چالوس ادامه يافته و در نهايت با يك تقاطع غير همسطح به كمربندي نوشهر - چالوس -تنكابن متصل مي گردد. مشخصات فني طول آزادراه 121كيلومتر بوده و داراي 2 خط در هر باند (در فرازهاي تند 3 خط) مي‌باشد حداكثر شيب طولي مسير 6%، حداقل شعاع قوسها (در اكثر مسير )450 متر ميانگين سرعت سير 80 كيلومتر در ساعت مي باشد. تعداد تونلها (در باند رفت و برگشت) 145 دستگاه كه جمعاً به طول تقريبي 88 كيلومتر مي‌باشد كه بلندترين آنها تونلهاي بلند تالون و البرز به ترتيب به طول تقريبي 4850 متر و 6350 متر (در هر باند) مي‌باشند. تعداد پلهاي بزرگ (در باند رفت و برگشت ) جمعا" 97 دستگاه و طول كل آن حدود 13 كيلومتر مي باشد . حجم عمليات خاكي (مجموع عمليات خاكبرداري و خاكريزي) حدود 40 ميليون متر مكعب پيش‌بيني مي‌شود. امكانات رفاهي : پيش بيني محل هاي لازم براي احداث مجتمع‌هاي خدماتي و رفاهي و ... تقسيم بندي عمليات با هدف بهره‌برداري سريعتر از آزادراه و به منظور ”بهينه‌سازي زمان بهره‌برداري و هزينه‌هاي احداث“، مسير آزادراه به چهار منطقه (شامل 24 قطعه) و در سه فاز اجرايي به شرح زير تقسيم بندي شد: [Hidden Content]
  2. دانلود جزوه تونل سازی (دکتر مسعود پلاسی) استاد دانشگاه تهران این مجموعه 159 صفحه ای دارای 9 فصل با موضوعات زیر می باشد : 1- مشخصات هندسی تونل های راه و راه آهن 2- تنش و تغییر شکل پیرامون تونل ها 3- حفاری تونل به روش چالزنی و انفجار 4- حفاری با TBM 5- حفاری با کله گاوی Road eader 6- تهویه، آبکشی و تخلیه تونل ها 7- پایدار سازی تونل ها 8- طبقه بندی زمین و طراحی تجربی تونل ها 9- استفاده از ابزاربندی برای رفتارنگاری تونل ها رمز : [Hidden Content] برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید... [Hidden Content]
  3. با سلام خدمت دوستان عزيز مجموعه ای ارزشمند از آزمایش های مکانیک خاک را برای شما دوستان آماده است که شامل یک فایل با فرمت ورد از تمام آزمایش ها و چندین فایل پاورپوینت است که به تفکیک آزمایش ها را شرح داده است برای دانلود این مجموعه در ادامه مطلب لینک دانلود قرار گرفته است. لينك دانلود
  4. Alireza Hashemi

    مکانيک فرسايشSoil Conservation

    عوامل فرسايش فرسايش اساسا يک پديده تسطيح يا هموارکننده سطح زمين است به اين ترتيب که خاک و قلوه سنگ از راه حمل شدن، غلطيدن و يا شسته شدن تحت تاثير نيروي ثقل از نقاط مرتفع به محلهاي پست حرکت ميکنند مهمترين عوامل سست کننده و يا خردکننده اين مواد که لازمه حرکت آنهاست آب و باد ميباشد ▪ باد: باد بخودي خود نميتواند صخره ها را بفرسايد ولي وقتي همراه خود ذرات معلق شن يا خاک را حمل ميکند موجب ساييده شدن حتي سخت ترين صخره ها نيز ميگردد. اين عمل شبيه حرکت لا دور آهسته سنباده کشي است که به منظور تميز کردن سطح فلزات قبل از رنگ کردن آنها مورد استفاده فرار ميگيرد. آب: آب به تنهايي مهمترين عامل فرسايش به حساب مي آيد. باران، جويبارها و رودخانه ها؛ همگي خاک را خراشيده و با خود حمل ميکنند. و امواج سواحل درياها و درياچه ها را مي فرسايند. در حقيقت ميتوان گفت هر زمان و بهر شکلي که آب در حال حرکت باشد موجب فرسايش سرحدات خود ميگردد. ▪ تغييرات درجه حرارت: وقتي که فرسايش زمين شناسي مورد نظر باشد گذشت زمان غير قابل تشخيص است و تغييرات بسيار جزيي يا بسيار آهسته در مدت طولاني تدريجا اهميت پيدا ميکنند. به عنوان مثال ميتوان از ورقه ورقه شدن و شکاف برداشتن سنگها و صخره ها در اثر تغيير درجه حرارت نام برد. تغييرات سريع درجه حرارت روز و شب فقط روي سطح صخره ها اثر ميگذارد در حاليکه تغييرات آرام بين زمستان و تابستان تا اعماق بيشتري نفوذ ميکند. وقتي که تغييرات درجه حرارت با يخبندان نيز همراه باشد در اثر انبساط حجم آب در بين شکافها و درزها اثر خردکنندگي آن بشدت افزايش ميبابد. بطوري که در شکل اول نشان داده شده است انقباض و انبساط توده يخ در روي سطح شيبدار موجب حرکت تدريجي آن به طرف پايين تپه ميگردد. ▪ موجودات زنده: بعضي از انواع حيات مانند جلبکها و گلسنگها عملا موجب شکسته شدن سنگها ميشوند ولي اثر عمده موجودات زنده، ايجاد اختلالاتي است که اثر عوامل ديگر را سرعت ميبخشد. حيوانات با پا گذاشتن بر روي سنگ و خاک موجب شکستن آنها شده و نتيجتا حمل آنها را بوسيه آب يا باد تسهيل ميکنند. در انتهاي ديگر شاخص موجودات زنده؛ کرم خاکي و موريانه موجب به هم خوردن و افزايش هواديدگي و اکسيداسيون خاک شده و با اين ترتيب پديده تبديل صخره هاي مقاوم به خاک قابل فرسوده شدن را سرعت ميبخشند. ● فرسايش تشديدي فعاليتهاي غير کشاورزي بشر که موجب تشديد پديده هاي فرسايش ميشوند در مقياس جهاني از اهميت کمي برخورداند. ما کوهها را براي استخراج سنگ و سنگ آهن حفاري ميکنيم، ما در يک جا زمين را گود کرده و در جاي ديگر گودي را پر ميکنيم ولي اين دخالتها در قسمت بسيار کوچکي از سطح کره زمين انجام ميگيرد. از طرف ديگرکشاورزي در چنان سطح وسيعي انجام ميگيرد که فعاليتهايي از اين قبيل بطور بسيار بارزي سرعت فرايندهاي فرسايشي را تغيير ميدهند و تقريبا تمام عمليات کشاورزي در جهت افزايش فرسايش عمل ميکنند. هر زمان که پوشش گياهي از روي زمين برداشته شده و زمين ل_خ_ت شود؛ درخت کمتري وجود خواهد داشت که سرعت باد را کاهش ميدهد و در نتيجه فرسايش بادي افزايش مي يابد. گياه کمتري وجود دارد که انرژي قطرات باران را جذب کند و نتيجتا فرسايش باراني زيادتر خواهد شد، روان آب سطحي زيادتري جريان مي يابد و نهرها و رودخانه ها قويتر ميشوند و بالاخره حيوانات اهلي صخره و خاک را بيشتر خرد ميکنند. انسان با شخم زدن زمين ميليونها بار سريعتر از حيوانات حفار موجب به هم خوردن و هواديدگي خاک ميگردد. با اين اعمال در حقيقت تمام پديده هاي فيزيکي طبيعت که فرسايش يکي از آنهاست تشديد ميشوند. فقط حالتهاي خيلي استثنايي و نادري وجود دارند که دخالت بشر احتمالا موجب کاهش فرسايش طبيعي ميگردد مانند وقتي که صحراها احيا ميشوند، نواحي خشک بوسيله آبياري معتدل مگردند و يا جنگلها ايجاد ميشوند که سطح کل آنها در مقايسه با سطحي که در آن فعاليتهاي بشر موجب افزايش فرسايش ميگردد بسيار ناچيز است. ● حدود قابل قبول فرسايش بنابر آنچه گفته شد آيا ميتوان بين فرسايش طبيعي که يک پديده طبيعي و قابل پذيرش است و فرسايش تشديدي که يک پديده مخرب و ساخته دست بشر است حد فاصلي تعيين کرد؟ و اگر کشيدن چنين خطي مشکل و يا غيرممکن باشد که هست آيا راه ديگري براي مشخص کردن حدود فرسايش قابل قبول وجود ندارد؟ بهتر است براي يافتن چنين راهي سوال بالا را به ترتيب ديگري مطرح شود؛" حد فرسايشي که ما در آن حد احساس ميکنيم ديگر نبايستي فرسايش را تحمل کرد بلکه بايستي در مورد آن کاري انجام داد کجاست؟" معمولا به اين سوال اين طور جواب داده ميشود که هدف متخصصين حفاظت خاک اطمينان از اين امر است که از زمين به ترتيبي استفاده شود که اين استفاده بتواند به طور نامحدود ادامه يابد. يعني هيچ گونه تخريب تدريجي خاک صورت نپذيرد. اين هدف زماني تحقق مي يابد که سرعت از دست رفتن خاک بيشتر از سرعت تشکيل آن نباشد. سرعت تشکيل خاک را نميتوان به دقت اندازه گيري کرد ولي بهترين تخمين خاکشناسان اين است که در شرايط طبيعي، چيزي در حدود ۳۰۰ سال طول ميکشد تا ۲۵ ميلي متر خاک سطحي تشکيل شود(بنت ۱۹۳۹ فصل دوم). اين مدت براي وقتي که به هم خوردگي، هواديدگي و شستشوي خاک با عمليات تهيه زمين سرعت ميگيرند به حدود ۳۰ سال تقليل مي يابد. سرعت تشکيل ۲۵ ميلي متر خاک در ۳۰ سال تقريبا برابر است با ۵/۱۲ تن در هکتار در سال و اين رقمي است که اغلب به عنوان حدي که فرسايش نبايستي از آن بيشتر شود پذيرفته شده است. البته واضح است که ميزان قابل قبول خاک از دست رفته ثابت نبوده و به شرايط خاک بستگي دارد. اگر پروفيلي از يک خاک عميق با حاصلخيزي يکسان در تمام سطوح تشکيل شده باشد از دست دادن ۲۵ ميلي متر خاک در ۳۰ سال آنقدر خطر جدي در بر ندارد که از دست رفتن همين مقدار خاک از پروفيلي متشکل از چند سانتي متر خاک بر روي صخره هاي سخت. بدين ترتيب ارقامي که به عنوان حد قابل قبول فرسايش مورد استفاده قرار ميگيرند به ندرت از ۵/۱۲ تن در هکتار در سال بالاترند. در آمريکا ارقام بين ۵/۲ تا ۵/۱۲ تن در هکتار در سال متداولند و در فدراسيون افريقاي مرکزي رقم ۱۰ براي خاکهاي شني و ۵/۱۲ تن در هکتار در سال براي خاکهاي رسي به کار مي رود. اين اعداد در فرمول جهاني فرسايش خاک(Universal Soil Loss Equation به اختصار USLE) به توصيه هاي عمليات کشاورزي ربط داده شده است. ● انواع فرسايش ۱) فرسايش آبي اولين تقسيم بندي فرسايش آبي که بوسيله متخصصين پيشتاز حفاظت خاک انجام گرفت اين پديده را به مراحلي منطبق بر تجمع تدريجي رواناب سطحي تقسيم ميکند که با فرسايش سطحيSheet Erosion (شسته شدن سطح خاک زراعي) شروع ميشود، سپس با تجمع آب در جويبارهاي کوچک وارد مرحله فرسايش شياري Rill Erosion ميگردد. بعد وقتي که آبراهه هاي فرسايش يافته بزرگتر شوند فرسايش خندقي Gully Erosion ناميده ميشود و بالاخره فرسايش نوع آخر فرسايش کناره اي است که با بريده شدن سواحل رودخانه ها و يا جويها توسط آب جاري در آنها بوجود مي آيد. با آگاهي فعلي ما از فرسايش اين تقسيم بندي ديگر مناسب نبوده و شايد هم گمراه کننده باشد چون کلا اثرات برخورد قطرات باران و عمل فرسايش پاشماني Splash Erosion را حذف ميکند. در صورتي که ميدانيم عمل قطره باران در هنگام برخورد با زمين اولين و مهمترين مرحله پديده فرسايش است. همچنين فرسايش سطحي که برداشته شدن يکنواخت خاک بوسيله يک لايه نازک آب در حال جريان را مجسم ميکند از هر نظر غلط است. چون از يک طرف جريان لايه اي آب فقط در سرعتهايي بسيار بالاتر از سرعت معمولي آب در مزرعه قادر به خراشيدن سطح و ايجاد آب شکستگي است و از طرف ديگر رواناب بندرت ميتواند به فرم ورقه پهن و يکنواخت در حرکت باشد. اگر توضيح مربوط به فرسايش سطحي را کنار گذاشته و به جاي آن "فرسايش باراني" را قرار دهيم ديگر مخالفتي با ادامه مراحل بعدي تقسيم بندي فوق يعني فرسايشهاي شياري، خندقي و کناره اي نخواهد بود. فرسايش شياري را ميتوان شسته شدن و حمل مواد از داخل آبراهه هايي با ديواره هاي مشخص و بدان حد کوچک که با شخم زدن معمولي از بين ميروند تعريف کرد. اين آبراهه ها وقتي خندق ناميده ميشوند که به آن اندازه بزرگ و دايمي شده باشند که عبور وسايل شخم در جهت عمود بر آنها ميسر نباشد. هيچ مرز مشخصي که اين دو نوع فرسايش را از يکديگر جدا سازد وجود ندارد. در نقاط مختلف دنيا خندقها به نامهاي متفاوتي مشهورند و از آن جمله است: "وادي" در شمال آفريقا، "نولا" در هندوستان، "دونگا" در آفريقاي جنوبي و " آريو" در آمريکاي جنوبي. ▪ اشکال خاص فرسايش آبي ـ فرسايش پاسنگيPedestal Erosion وقتي که قسمتي از يک خاک مستعد فرسايش بوسيله سنگ يا ريشه گياه از فرسايش باراني محافظت ميشود؛ پاسنگهايي منفرد و مرتفع نسبت به زمينهاي اطراف به وجود مي آيند که در بالاي آنها اجسام مقاوم قرار دارند. فرسايش زمينهاي اطراف اين پاسنگها بيشتر بوسيله باران انجام ميگيرد تا جريانهاي سطحي آب چون که در پايه پاسنگها هيچ گونه اثري از بريدگي بوسيله آب مشاهده نميشود. اين نوع فرسايش به آهستگي و طي سالها در قسمتهايي از مراتع که از گياه پاک شده باشد به وجود مي آيد. در زمينهاي زراعي که به وسيله رگبارشهاي Rainstorm استثنايي شديدا فرسايش يافته باشند نيز ممکن است پاسنگها به وجود آيند. اهميت اين پاسنگها در اين است که با مطالعه ارتفاع آنها ميتوان بطور تقريبي عمق خاک از دست رفته را محاسبه کرد. تفکيک پاسنگها از سکوهاي علفي حايز اهميت است. زيرا اين سکوها نيز معمولا داري سطح خاکي بالاتر از زمينهاي اطراف خود هستند.اين بلندي ممکن است نشان دهنده فرسودگي خاک بين دسته هاي علف بوده و سطح خاک در داخل آنها نمايانگر سطح اوليه خاک باشد. ولي اين احتمال نيز وجود دارد که سطح خاک داخل دسته هاي علفي در نگهداري خاک پرتاب شده از زمينهاي ل_خ_ت اطراف آنها توسط برخورد قطرات باران بالا آمده باشد. در چند قطعه آزمايشي مشاهده گرديد که سطح خاک در داخل دسته هايي از گياه Eragrostits Curvula ۲۰ ميلي متر از زمينهاي اطراف بالاتر است. امکان داشت به آساني فرض شود که اين اختلاف ارتفاع نشانه اي از فرسايش شديد باشد. ولي در حقيقت اندازه گيريها نشان دادند که مقدار خاک از دست رفته کم و قابل اغماض بوده و اختلاف ارتفاع حاصله منحصرا نتيجه جابجايي جانبي خاک بوسيله برخورد قطرات باران بوده است. ـ فرسايش مخروطي فرسايشي است با شکل مشخص که مخروطهاي بلندي در کناره هاي خندق به جا ميگذارد. قسمت زيرين اين مخروطها از خاکهاي بشدت فرسايش پذير تشکيل يافته است. اين فرسايش هميشه با شيارهاي عميق در جهت عمود بر کناره هاي خندقها همراه است. اين شيارها به سرعت ديواره خود را بريده و عريض ميشوند تا به همديگر برسند و مخروطهاي مجزايي را بر جاي بگذارند. معمولا در اين نوع فرسايش نيز مانند فرسايش پاسنگي، لايه اي از خاک مقاوم به فرسايش و يا سنگ و سنگ ريزه قسمت بالاي مخروطها را تشکيل ميدهد. کناره هايي که به اين ترتيب فرسايش مي يابند معمولا به وسيله آب جاري و يا راکد به شدت از زير بريده ميشوند و فرسايش از نوع لوله اي نيز در چنين محلهايي فراوان ديده ميشود. شرايط شيميايي و فيزيکي خاک که موجب پيدايش چنين فرسايش شديدي ميگردد به وضوح مشخص نشده است. ولي معمولا اين فرسايش در خاکهايي به وقوع ميپيوندد که عدم تعادل شديد مانند زيادي سديم و يا پراکندگي ذرات در آنها ديده ميشود. تشخيص خاکهاي مستعد اين نوع فرسايش به اين ترتيب است که در حالت خشک جذب آب در آنها بسيار بطئي است ولي در حالت اشباع هيچ گونه چسپندگي نداشته و مانند گل جاري است. کنترل خندقها و يا هر نوع ديگر احياي خاک وقتي که فرسايش مخروطي به چشم ميخورد مشکل است. شرايط ناجور رطوبت و مواد غذايي خاک، ايجاد پوشش گياهي را در اين خاکها مشکل ميکند. اين خاکها براي ساختمانهاي خاکي بسيار نامناسب بوده و ساختمانهاي سيماني و بتوني نيز سريعا از زير خالي شده و يا کج ميشوند. ▪ آبراهه هاي زيرزميني سوراخها يا آبراهه هاي زيرزميني بيشتر در خاکهايي که مستعد فرسايش مخروطي هستند تشکيل ميگردند. ولي کاملا محدود به اين خاکها نميگردند. وقوع آن زماني است که آب سطحي به درون خاک نفوذ کرده و آنقدر پايين مي رود تا به يک لايه داراي قابليت نفوذ کمتر برخورد کند. اگر در چنين شرايطي که راه نفوذ عمودي آب بسته است آب به طور افقي از روي لايه با قابليت نفوذ کم حرکت کند ممکن است در مسير خود ذرات ريز خاک لايه متخلخل را شسته و از آن خارج نمايد. اين عمل خود باعث زيادتر شدن سرعت حرکت افقي آب گشته و باز فرسايش جانبي را اضافه ميکند تا بالاخره تونلي ايجاد شود. بدين ترتيب تمام آب سطحي در يک سوراخ عمودي ناپديد شده و در زيرزمين جريان مي يابد تا اينکه در جاي ديگر و احتمالا از ديواره هاي جانبي يک خندق سر به در آورد. خوشبختانه اين نوع فرسايش محدود است به زمينهاي بدخيم يا زمينهايي که از نظر کشاورزي داراي اهميت نيستند و گرنه هيچ گونه روش کنترل موثري براي آن نميتوان به کار برد. ▪ فرونشيني Slumping فرونشيني معمولا پديده اي از فرسايش طبيعي است که بروز آن بدون دخالت بشر امکانپذير است. ولي امکان تشديد آن بوسيله بشر مثلا در کناره هاي خندقها وجود دارد. اين پديده مشخصا در مناطقي که داراي بارندگي زياد و خاک عميق هستند به چشم ميخورد و در چنين شرايطي به مهمترين عامل بوجود آمدن خندقها تبديل ميشود. اين عمل در جاهايي که دهانه خندق تا مرتفعترين نقطه و حتي بعد از آن عقب نشيني کرده و هيچ گونه جريان آبي به داخل خندق در محل دهانه نميتواند صورت گيرد بروز ميکند. اين خندقها اغلب با يک جريان سيلابي در داخل آبراهه ها شروع ميشوند ولي به مجرد اينکه خندقها ايجاد شدند فرسايش ميتواند به وسيله فرونشيني تنها ادامه يابد. از راههاي ديگر پيدايش اين پديده نشست ديواره هاي رودخانه ها و فرسايش ساحلي را ميتوان نام برد. ▪ کاهش کيفيت خاک اگر فرسايش خاک را به معناي اعم آن تعريف کنيم شامل هر گونه تنزل يا کاهش قدرت محصول دهي خاک نيز ميشود. يک چنين تنزلي ميتواند به چندين طريق صورت پذيرد بدون اينکه خاکي از دست رفته باشد. ▪ فرسايش حاصلخيزي اين فرسايش که همان از دست رفتن مواد غذايي گياهي به وسيله فرسايش است از نظر کيفيت ميتواند با ميزان برداشت اين مواد به وسيله گياهان زراعي برابري کند. نحوه از دست رفتن مواد غذايي براي عناصر مختلف متفاوت است. فسفر معمولا همراه با ذرات کلوئيدي که بر روي آنها جذب شده است، از دست مي رود ولي ازت به فرمهاي نيتريت و نيترات که در آب محلول هستند ميتواند در رواناب حل شده و از زمين خارج گردد بدون اينکه هيچ گونه حرکتي فيزيکي خاک صورت گرفته باشد. ▪ فرسايش پادلPuddle Erosion اين فرسايش نيز يک تخريب فيزيکي است که در آن خاکي از دست داده نميشود. اين فرسايش متلاشي شدن ساختمان خاک به وسيله برخورد قطرات باران و شسته شدن ذرات ريز به داخل فرورفتيگيهاست که منجر به ايجاد يک خاک بدون ساختمان با سطح فشرده و قدرت محصول دهي کاهش يافته ميشود. شکل زير نمونه اي از فرسايش پادل را نشان ميدهد. ▪ فرسايش عمودي نوع ديگر جابجايي فيزيکي، شسته شدن ذرات ريز رس از داخل شن و سنگ ريزه متخلخل به طرف پايين و تجمع آن در لايه هاي زيرين نيم رخ خاک که داراي تخلخل کمتري است ميباشد. اين عمل دو اثر ميتواند داشته باشد که يکي از دست رفتن مواد ريز در يک نقطه و ديگري افزايش اين مواد در نقطه ديگر است. در خاکهاي شني کاهش قابل ملاحظه در ميزان مواد کلوئيدي و رسي که در اثر فرسايش عمودي ممکن صورت پذيرد موجب کاهش حاصلخيزي اين خاکها ميگردد. اثر دوم يعني تجمع مواد ريز کلوئيدي نيز ميتواند نامطلوب باشد و آن زماني است که تجمع اين مواد لايه اي با نفوذ پذيري کم براي ريشه گياه و آب ايجاد ميکند. ۲) فرسايش بادي پنج نوع مختلف فرسايش بادي را ميتوان مشخص کرد که بين برخي از آنها فصول مشترکي وجود دارد و در غالب موارد تعدادي از آنها همزمان با هم به وقوع مي پيوندند. نوع اول ديتروژن Detrusion ناميده ميشود همان ساييده شدن صخره ها و تپه هاي خاکي به وسيله ذرات معلق در باد است. تراشيده شدن صخره هاي بزرگ به اشکال عجيب و غريب که اغلب در صحراها مشاهده ميشوند به وسيله همين پديده صورت گرفته است. مشابه همين عمل در نزديکي هاي سطح زمين به وسيله ذرات درشت جهنده نيز صورت ميگيرد که به آن سايش Abrasion اطلاق ميشود. سه نوع ديگر فرسايش بادي مربوط هستند به طرق مختلفي که مواد حمل ميشوند. حمل مواد بسيار ريز به صورت معلق در هوا صورت ميگيرد و تعليق Afflation ناميده ميشود. ذرات درشت با غلتيدن Extrusion و ذرات با اندازه متوسط در جهت باد به طريق جهشي Saltation حرکت ميکنند. ▪ اهميت نسبي انواع فرسايش سوالي که اغلب مطرح ميشود اين است که کداميک از انواع فرسايش خطرناکترين آنهاست. جواب به اين سوال موقعي حايز اهميت است که يک برنامه حفاظت خاک از منابع محدود و ناکافي جهت مواجه با کل مسئله فرسايش برخوردار باشد و در نتيجه اين منابع محدود بايستي براي قسمتهاي انتخاب شده اي مورد استفاده قرار گيرند. بهرحال براي اين سوال يک جواب معين وجود ندارد و جواب بسته به اينکه چرا و به چه دليل به مهار فرسايش نياز هست تغيير ميکند. چنانچه توليد گياهان زراعي به وسيله فرسايش به خطر افتاده است در اين صورت فرسايش باراني و شياري روي زمينهاي زراعي مهمترين فرسايش است. در صورتي که رسوبات حمل شده بوسيله جويبارها و رودخانه ها، درياچه هاي پشت سدها را که براي شبکه هاي آبياري ضروري هستند با خطر پر شدن روبرو ساخته است مهمترين منبع چنين رسوباتي احتمالا فرسايش از نوع خندقي يا کناره اي است. اين بدان جهت است که خاک فرسايش يافته به وسيله اين دو نوع فرسايش تماما و بلافاصله وارد جريانهاي جويباره اي ميگردد. جريانهاي ديگر نظير رواناب سطحي نيز ممکن است مقادير هنگفتي خاک از زمين زراعي خارج کند. اما به احتمال زياد اين خاک قبل از رسيدن به جريانهاي جويباره اي به وسيله پوشش گياهي متوقف شده و يا در گودالها وحفره ها رسوب مي نمايد. اهميت نسبي انواع مختلف فرسايش و تعيين تقدم کنترل هر يک احتياج به بررسي و تحليل مسئله و همچنين اهداف برنامه حفاظتي دارد. ▪ مراحل مختلف پديده فرسايش زماني که بخواهيم مقاومت نسبي انواع مختلف خاک را نسبت به فرسايش مورد بررسي قرار دهيم؛ وضعيتي شبيه آنچه در بالا گفته شد پيش مي آيد. در اينجا جوابهاي صحيح بر حسب اينکه نسبت به چه نوع فرسايشي اين مقاومت سنجيده ميشود متفاوت است. يک خاک ممکن است فرسايش کناره اي و برش از زير آسيب پذير باشد. اين موضوع را ميتوان به بهترين وجهي با در نظر گرفتن تقسيم بندي پديده فرسايش که ۳۰ سال قبل توسط اليسون انجام گرفت توضيح داد. در اين تقسيم بندي سه مرحله اساسي "جدا شدن ذرات از همديگر"(Detachment)، "نقل مکان" (Transportation) و "رسوبگذاري" (Deposition) براي فرسايش مشخص شده است. اليسون با بررسيهاي آزمايشگاهي نشان داد که خاکهاي مختلف عکسالعملهاي متفاوتي در هر يک از مراحل فوق از خود نشان ميدهند. براي مثال ذرات خاکي با بافت شني بسيار آسانتر از ذرات يک خاک رسي از هم جدا ميشوند. ولي ذرات رس پس از جداشدن خيلي آسانتر از ذرات شن حمل ميگردند. بنابراين براي دانستن درجه سهولت جابجايي يا ميزان فرسايش پذيري هر خاک، حتما لازم است ماهيت فرسايش تعريف و مشخص گردد. ▪ محاسبه ميزان فرسايش ـ تخمينهاي عددي از ضروريات اساسي هر علم يکي توانايي آن علم در توصيف و اندازه گيري علل و اثرات فرايندهاي طبيعي مربوط به موضوع علم است و ديگري توانايي پيشبيني اينکه در يک شرايط معين در آينده چه اتفاقي خواهد افتاد. از ضروريات فوق در مورد علم حفاظت خاک فقط اندازه گيري اثرات فرسايش آسان است که آن هم از زمان "وولني"(۱۸۸۰) تاکنون به کمک اندازه گيري وزن خاک فرسايش يافته انجام مي گرفته است. کوشش جهت براي پيشبيني فرسايش خيلي ديرتر و با کارهاي اداره حفاظت خاک آمريکا در دهه ۱۹۴۰ آغاز گرديد ويکي از اولين بررسيها در اين زمينه، کار ماسگريو در سال ۱۹۴۷ به نام " بررسي کمي عوامل موثر در فرسايش آبي ـ اولين تقريب" است. عدم وجود عامل سوم يعني "تشخيص و اندازه گيري علل" از پيشرفتهاي علم حفاظت خاک جلوگيري مي کرد. بعد از موفقيت غير منتظره اليسون در مورد فرسايش باراني، مطالعات روي روابط علت و معلولي فرسايش موجب پيشرفت تدريجي در شبيه سازي رياضي گرديد که امکان پيشبيني فرسايش از روي داده هاي معين را فراهم مي آورد. آخرين و موثرترين اين مدلها به نام " رابطه جهاني از دست رفتن خاک" است. اين رابطه تمام عوامل متغيري که روي فرسايش باراني اثر ميگذارند را با عبارات رياضي در يک جا جمع ميکند. در اينجا با يک بيان ساده کيفي، مسايل فرسايش و کنترل آنها را مطرح ميکنيم. ـ بيان کيفي اصول علت اساسي فرسايش آبي را ميتوان اعمالي دانست که باران بر روي خاک انجام ميدهد و مطالعه فرسايش را ميتوان به دو قسمت کرد. يکي اينکه چطور فرسايش تحت تاثير انواع مختلف باران قرار ميگيرد و ديگر اينکه شرايط متفاوت خاک آنرا چگونه تغيير ميدهد. ميزان فرسايش به اين ترتيب به ترکيبي از قدرت باران در ايجاد فرسايش و توانايي خاک در تحمل باران بستگي دارد. به عبارت رياضي، فرسايش تابعي است از فرسايندگي Erosivity(باران) و فرسايش پذيريErodability (خاک) يا (فرسايش پذيري) (فرسايندگي) F = فرسايش فرسايندگي را ميتوان توانايي بالقوه باران در ايجاد فرسايش تعريف کرد که در يک شرايط معين خاک براي رگبارشهاي مختلف قابل مقايسه کمي است وبراي آن ميتوان مقدار عددي به وجود آورد. فرسايش پذيري را ميتوان آسيب پذيري خاک نسبت به فرسايش تعريف کرد که براي شرايط معين باران اين خاصيت خاک را ميتوان با خاک ديگر مقايسه کرد و باز امکان پيداکردن مقدار عددي براي فرسايش پذيري وجود دارد. فرسايش پذيري خاک را ميتوان به دو قسمت کرد. اول آن فرسايش پذيري که مربوط به خصوصيات اصلي و ذاتي خاک مثل ترکيبات شيميايي، فيزيکي و مکانيکي آن بوده که قابل اندازه گيري در آزمايشگاه ميباشد. دوم آن فرسايش پذيري است که به طرز رفتار با خاک يا مديريت مربوط ميشود. اين مديريت به نوبه خود به دو قسمت مديريت اراضي و مديريت زراعي تقسيم ميگردد. موضوعات وسيعي که ميتوان آنها را تحت نام مديريت اراضي جمع آوري کرده و در يک گروه قرار داد عبارتند از انواع مختلف استفاده از زمين، جنگلداري، مرتعداري، استفاده کشاورزي و غيره. جزء ديگر مديريت خيلي مفصلتر بوده و براي زمينهاي زراعي شامل نوع گياه، کود مصرف شده، برداشت و غيره نيز ميگردد. اينها جمعا مديريت کش و زرع را تشکيل ميدهند. بعضي از عمليات حفاظتي مديريت مانند شخم روي خطوط تراز يا تراس بندي موضوعاتي هستند که در مرز بين مديريت اراضي و مديريت کشت و زرع قرار دارند. در شکل زير، روش تقسيم بندي فوق به صورت نمودار نشان داده شده است که با فرسايندگي باران و فرسايش پذيري خاک آغاز شده و به ارتباط دادن تمام عوامل موثر در فرسايش که در فرمول جهاني فرسايش خاک به کار رفته اند منتهي ميگردد. فرسايش تابعي است از: ـ فرسايندگي و فرسايش پذيري ـ باران خصوصيات فيزيکي مديريت ـ انرژي مديريت اراضي مديريت زراعي
  5. در این فایل توضیحات کاملی در مورد نحوه مدل کردن تونل در نرم افزار Plaxis وجود داره که امیدوارم به کارتون بیاد تهیه و تنظیم: مهندس سعید یوسف پور tunnel.pdf
  6. XMEHRDADX

    تاثیر زلزله بر معادن

    1. مقدمه: از آنجايي كه معادن در توليد و اقتصاد هركشوري نقش مهم و اساسي در درآمد ناخالص ملي و ‌صرفه‌جويي‌هاي اقتصادي براي كشور به همراه دارند نقش موادمعدني در اقتصاد هر كشور انكارناپذير است. از سوي ديگر سرمايه‌گذاري براي معدن و امور مربوطه اعم از اكتشاف ـ استخراج و فرآوري مواد معدني نيازمند سرمايه‌گذاري زياد هستند و لازمه اين سرمايه‌گذاري‌ها بازگشت سرمايه اوليه همراه با سود آن است. از اين بابت است كه ميزان امنيت معادن بايد مورد توجه جدي قرار گيرد. با توجه به اينكه ايران كشوري با پهنه لرزه‌خيزي بسيار بالا و روي كمربند آلپ واقع شده است اين موضوع اهميت خود را براي بررسي اين پديده و ايمن‌سازي و مقاوم‌سازي و روش‌هاي مقابله با اين پديده در اثر وقوع زلزله آشكار مي‌سازد. هنگامي متوجه اهميت بيشتر اين بررسي مي‌شويم كه نقشه پراكندگي مناطق فعاليت‌هاي معدني ايران را با نقشه پهنه‌بندي خطر زمين لرزه ايران در كنار هم قرار دهيم و نقاط همسان را با هم مقايسه كنيم. با توجه به نقشه‌هايي كه در شكل يك مشاهده مي‌شود[8] اين دو با هم در بيش از 70 درصد همپوشاني دارند كه اين اطلاعات باعث مي‌شود هرچه بيشتر به بررسي تاثير زلزله‌ها بر معادن بپردازيم. با توجه به اينكه در پروژه‌هاي معدني با معادن روباز و زيرزميني روبه‌رو هستيم در اين قسمت هر دو بخش مختصرا بررسي مي‌شود. در بخش اول كه مربوط به معادن روباز است، روي تاثير زلزله بر معادن روباز و در بخش دوم كه مربوط به معادن زيرزميني مي‌شود، روي تاثير زلزله بر تونل‌ها متمركز مي‌شويم و تونل‌ها را به عنوان شاخصي از تاثير زلزله بر روي معادن زيرزميني بررسي مي‌كنيم. البته دراين تجزيه و تحليل تونل‌هاي معدني را به عنوان زيرمجموعه‌اي از تونل‌ها بحث كرده و در انتها به ذكر تفاوت عملكردي آن مي‌پردازيم.
  7. خط یک: به طول 2/17کیلومتر با 18 ایستگاه از میدان ائل گلی آغاز واز طریق بلوار شهید باکری و29بهمن، خیابان امام خمینی، چهارراه محققی، باغ گلستان و خیابان خیام به کوی لاله ختم می شود.حدود 8کیلومتر از مسیر به صورت تونل عمیق طراحی شده و با دو دستگاه حفار TBM در عمق حدود 25-16متری در حال حفاری می باشد. خط دو: به طول حدود 4/22کیلومتر شامل 20 ایستگاه از محدوده زمین های قراملک(کارخانه کود آلی) شروع شده، از طریق خیابان وحدت ومیدان قراملک(اولین ایستگاه) وپس از عبور از زیر خیابان آخونی ،خیابان قدس ،محققی (مشترک با خط یک)، میدان دانشسرا، وارد خیابان عباسی شده وتا میدان شهید فهمیده امتداد یافته و در ادامه مسیر به سمت سه راهی ولیعصر، میدان استاد معین و در نهایت در میدان بسیج خاتمه می یابد. خط سه: به طول حدود 15 کیلومتر وشامل 14 ایستگاه از فرودگاه بین المللی تبریز آغاز وبا عبور از میدان بزرگ آذربایجان و خیابان انقلاب، از طریق میدان دانشسرا وخیابان ارتش به پایانه بزرگ اتوبوسهای بین شهری تبریزجنب بزرگراه شهید کسائی ختم می شود. خط چهار: به طول 10 کیلومتر شامل 10 ایستگاه به شکل حلقوی در مرکز شهر سه مسیر فوق الذکر را به هم ارتباط می دهد. خط تبریز سهند نیز در محل ایستگاه 18 با خط یک دارای ایستگاه مشترک بوده وبا عبور از مقابل کارخانه تراکتور سازی به سمت شهر جدید سهند ادامه خواهد یافت
  8. [TABLE] [TR] [TD=class: newstitle, width: 100%, align: right]رکوردشکنی در خط 7 مترو حفر40متر تونل در یک روز[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: th8, align: right][/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left][/TD] [/TR] [TR] [TD=class: body, align: right]تونل‌های این خط با استفاده همزمان از 2 دستگاه حفار تونل با قطر 9.15متر در حال احداث است که هر دو دستگاه از یک شفت احداث شده به عمق 30 متر در تقاطع نواب - قزوین راه‌اندازی شده است.براساس این گزارش، دستگاه اول به سمت شمال و دومین دستگاه در جهت شرق در حال ساخت تونل است. در روز دوشنبه (10بهمن‌ماه)، دستگاه اول با حفاری و نصب19حلقه سگمنت1.5متری،28.5متر پیشروی کرد که به تنهایی رکوردی در احداث تونل با این قطر در کشور به حساب می‌آید. در همان تاریخ دستگاه حفار غربی- شرقی نیز 8 حلقه سگمنت 1.5متری به طول 12متر نصب کرد. بدین‌ترتیب به‌طور کلی40.5 متر تونل در یک شبانه‌روز در خط 7 متروی تهران احداث شد. اکنون دستگاه شمالی با احداث4357.5 متر در نزدیکی منطقه کوی نصر(گیشا) قرار دارد و دستگاه شرقی با احداث1228.5 متر در محدوده میدان رازی است. شایان ذکر است، با روند پیشرفت کنونی درصورت مساعدت بیشتر و تامین منابع مالی، از سال 1392 قسمت‌هایی از خط 7 به بهره‌برداری خواهد رسید. خط7 مترو به طول 27 کیلومتر پس از پوشش‌دادن مناطق مهم شمال غرب تهران شامل سعادت آباد و شهرک قدس با عبور از محدوده بزرگراه شهید چمران، گیشا و بزرگراه نواب و پس از اتصال به خطوط در حال بهره‌برداری 4 و 2 از طریق خیابان‌های هلال احمر و مولوی به محدوده بازار تهران می‌رسد. در ضمن در ادامه با خطوط یک، 3 و 6 محدوده منطقه14 را پوشش می‌دهد و به ورزشگاه تختی در شرق بزرگراه افسریه منتهی می‌شود.[/TD] [/TR] [/TABLE] [Hidden Content]
  9. بنيانگذاران و تاثير گذاران بر علم مكانيك خاك وسنگ تاريخ :یکشنبه 14/12/1390 مقدمه : مكانيك خاك يكي از علوم مهندسي ميباشد كه چندان هم قديمي نيست و در همين دو صده اخير بوجود آمده است . مطالعه علمي خاك , از ديدگاه مهندسي ,از قرن هيجدهم با كارهاي كولمب ,دانشمند فرانسوي , آغاز شده است . كولمب با ارائه نظريه رانش خاك در سال 1776 ,احتمالا اولين كسي است كه به بررسي علمي خاك پرداخته است . مي دانيم هر نوع دانشي بنيانگذاراني دارد وآن علم را ميتوان به فرد يا گروهي نسبت داد كه ممكن است اين افراد باهم, هم عصر بوده ويا در زمانهاي متفاوت آن علم ويا تكنولوژي را بوجود آورده باشند پس تاريخ يك علم را مي توان تاريخ فعاليتهاي بنيانگذاران آن علم دانست. در گذشته به علت اينكه ساخته هاي بشري در عرصه سازه هاي ساختماني وسيع نبود وبه خانه هاي خشتي ,سنگي وچوبي معطوف مي شد نيازي به شناختن خواص خاك نبود وبا اندكي تجربه چشمي و لمسي مي شد در مورد خاك قضاوت كرد كه اكنون هم از اين تجارب چشمي در بعضي صنايع مثل آجرپزي وكوزه گري, استفاده مي شود . ولي با توسعه نيازهاي انساني ويشرفت هاي علوم فيزيك سيالات يا همان مكانيك سيالات كه توسط دانشمنداني مثل دانيل برنولي كه مفصلا شرح داده خواهدشد , بنيانگذاري شد كه كاربرد زيادي در مسائل مكانيك خاك دارد.نهايتا موجب شد كه اين علم پا بگيرد. بنيانگذاران و تاثير گذارن بر علم مكانيك خاك : همانطور كه در پيش همانطور اشاره شد با كارهاي كولمب و برنولي اين عرصه شروع شد وبعدازآن تحقيقات انجام شده در قرن نوزدهم ,كارهاي رانكلين ,دوپوئي ,دارسي و بوسينسك شايان توجه است رنكلين با ارايه نظريه خود در زمينه رانش خاك وپايداري خاكهاي سست (غير چسبنده) ,دوپوئي با ارائه تئوري حركت آب در خاكهاي قابل نفوذ , دارسي با آزمايش وارائه قانون خود در زمينه دبي تراوش وبوسينسك با ارائه نظريه گسترش تنش در محيط هاي كشسان توانستند سهمي ارزنده وبنيادي از اين رشته از علوم مهندسي را ,كه بعدها "مكانيك خاك" نام گرفت , نصيب خود سازند .عليرغم كارهاي انجام شده در قرن 18و19 , تنها از اوائل قرن بيسم به بعد بود كه مكانيك خاك به صورت يك رشته مشخص از علوم مهندسي شناخته شد . دانشمند اهل پراگ , كارل ترزاقي با تحقيقات گسترده واساسي خود توانست سهم مهمي از تو سعه وپيشرفت اين علم را به خود اختصاص دهد به طوري كه امروز ه با توجه به كيفيت وكميت تحقيقات انجام شده اين دانشمند ونيز سهمي كه در آموزش و معرفي اين رشته داشته است ,اورا بنيانگذار مكانيك خاك ميدانند .بسياري از نامداران مكانيك خاك از شاگردان وهمكاران ترزاقي بوده اند . دانشمندان ديگري كه در نيمه اول ودهه اول نيمه دوم قرن بيستم در پيشرفت مكانيك خاك سهمي اساسي داشته اندعبارتند از : 1- دونالد تيلور : اين دانشمند امريكايي در زمينه هاي تحكيم و مقاومت برشي خاكهاي چسبنده داراي تحقيقات ارزندهاي است . كارهايش در زمينه پايداري شيبهاي خاكي از اهميت ويژهاي برخوردار است كتاب معروف "اصول مكانيك " او سالها ,به طور وسيع ,مورد استفاده دانش پژوهان قرار گرفته است. 2- آرتور كازا گرانده :اين دانشمند اتريشي الاصل , كه از همكاران ترزاقي نيز بوده است , در زمينه هاي: طبقه بندي خاك , تراوش در سدهاي خاكي و مقاومت برشي خاك داراي تحقيقات بسيار با ارزشي است . 3- رالف پك : اين دانشمند كانادايي داراي تحقيقات جالبي در موارد كاربردي مكانيك خاك مي باشد.وي ازهمكاران نزديك ترزاقي بوده و مشتركا"با او كتابي تاليف كرده است . 4- اسكمپتون : تحقيقات اين دانشمند انگليسي در زمينه هاي تنش موثر, مكانيك سنگها , زمين شناسي , فشار منفذي در رسها , بار بري پي ها و پايداري شيبها مي باشد . 5- لوريتس بيروم : تحقيقات اين دانشمند دانماركي در زمينه مقاومت برشي (بخصوص در مورد رسهاي حساس )وپايداري شيبهاي طبيعي از اهميت ويژه اي برخوردار است . دانشمنداني كه نام آنها ذكر شد از بزرگان اين عرصه بودند در ادامه مباحث سعي خواهد شد كه از هر كدام از اين افراد و اقدامات و تحقيقاتشان در حد ممكن بحث شود و به نوعي تاريخ شكل گيري اين علم بيان شود. منبع : كتاب مكانيك خاك ابن جلال چارلز آگوستين د كلمب : پدرش هنري كلمب ومادرش كاترين باجت هر دو از خانواده هاي مشهور در شهرشان بودند خانواده پدرش از خانواده هاي مهم منطقه واز دوكهاي فرانسه بودند . خانواده مادرش هم كاملا ثروتمند بود بعد از شروع بيماري در جنوب غربي فرانسه خانواده كلمب به پاريس عزيمت كردند در پاريس او وارد Mazarin College شد ودر آنجا او زمينه ها و بسترهاي علوم زبان ,ادبيات وفلسفه را به خوبي بدست آورد . واو بهترين درجه استادي را در رياضيات ,نجوم ,شيمي وگياه شناسي را از آن خود كرد. در اين مرحله از تحصيلات بحراني براي كلمب بوجود آمد ,پدرش به علت شكست مالي در معاملات نتوانست او را مورد حمايت قرار دهد ومجبور شد از پاريس به مونت پلير مهاجرت كند .مادرش در پاريس ماند اما كلمب با ماندن او مخالفت كرد واورا مجبور كرد تاپاريس را ترك كند و به پيش پدرش برود. كلمب اكنون به طور عمده به رياضيات و نجوم علاقمند شده بود و وقتي درسال1757 به مونت پليررفت به جامعه علمي مونت پلير ملحق شد ودر اين زمينه هاي علم مطالعاتي كرد. كلمب خواست تا به Ecole de Genie at Mezieres برود اما اوبايد در امتحان ورودي موفق مي شد او نياز به آموزش داشت . در اكتبر 1758 او به پاريس رفت تا آموزش هاي لازم را ببيند تا از عهده امتحان برآيد ووارد Ecol de Genie at Mezieres شد. كلمب در نوامبر 1761 فارغ التحصيل شد .او الان يك مهندس آموزش ديده با درجه ستواني در لشكر du Genie بود در بيست سال بعدي او به مناطق مختلفي فرستاده شد كه در آن مكانها او با مسائل طراحي سازها واستحكامات ومكانيك خاك در گير بود . اولين مكاني كه او فرستاده شد برست(Brest)بود اما او در فوريه 1764 به مارتينيك در غرب ايندايز فرستاده شد .هلندي ها در سال 1664 به آنجا حمله كرده بودند ولي توسط انگليسي ها در سال 1693 عقب نشانده شده بودند ودر نهايت در سال 1763 به حكومت پاريس برگشت داده شد .فرانسوي قصد كردند امنيت بيشتري توسط ايجاد سنگرهاي جديد ايجاد كنند . كلمب مسئوليت ساختن اين بناها را برعهده گرفت واين امر او را تا ژوئن 1773 مشغول كرد . واين دوره اي بود كه در طول آن او تجربيات مهندسي وچيره دستي خود را نشان داد كه براي بنا كردن يك بنا لازم بود . تجربيات او نقش مهمي در تئوريهايي كه بعدا مي نوشت ايفا مي كرد . سلامتي كلمب, زندگي را در آنجا برايش سخت كرد ومريضي او باعث شد تا او آنجا را براي استراحت ترك كند . در بازگشتش به فرانسه كلمب به بوچين فرستاده شد به هرحال او نوشتن مهمترين كارش را شروع كرده بود . واو اولين كارش را آماده كرد به نام Essai sur une application desregles des maximis …در پاريس 1773 در انقلاب كبير فرانسه در سال 1789 كلمب به طور عمقي مشغول كارهاي علمي بود .بسياري از موسسات منحل شده بودند اما اين هيچ تاثيري در علاقه وحساسيت او به مسائل علمي نداشت او از خدمت در سال 1791 بازنشسته شد ومرگ وي درسال 1806 بود . يكي از اختراعات كلمب در زمينه اندازه گيري نيروي الكتريكي بين مواددانيل برنولي و ساختن معادلات سيالات : ‌دانيل برنولي در سال 1700 متولد شد . پدرش جان ((Johannيكي از رياضي دانان سرشناس Groningen university در هلند بود در افراد فاميل چشم هم چشمي زيادي بود بعضي چيزها را او تحمل مي كردو بعد از سي سالگي از پدرش جدا شد . در پنج سالگي خانواده برنولي به خانشان در باسل (Basel) سوييس برگشتند .بنابراين همسر جان توانست با پدر مريضش باشد . چند سال زودتر جان آماده شده بود كه يك پروفسور رياضيات در دانشگاهباسل شود اما او را رد كردند . به خاطر اينكه برادر بزرگش جاكوب (Jakob) عمدا نقشه ريخته بود تا مانع بدست آوردن آن مقام شود . بعدا جاكوب مقام استادي را بدست آورد . بعدها جان فهميد كه برادرش جاكوب دچار بيماري سل شده و خواهد مرد او بي حيايي برادرش را به خاطر مي آورد وبا خود فكر مي كرد كه من مي توانستم در موقعيت برادرم باشم . او منتظر شد تا جاي او خالي شود و در كمتر از دو ماه جاي برادرش را گرفت . برنولی :تاجر , دكتر , رياضيدان جان سعي كرد كه نقشه زندگي دانيل را عوض كند يك زن برايش انتخاب كرد و تصميم گرفت كه او بايستي يك بازرگان شود. به طور غريبي جان با يك استراتژي سعي مي كرد اما دانيل هم مقاومت مي كرد به هر حال دانيل زمان قابل توجهي با پدرش بود و چيزهاي زيادي در مورد اسرار حسابهايي كه جان استخراج كرده بود ياد گرفت كه به نفع شهرت او بود. دانيل سيزده ساله بود كه پدرش به اين حقيقت رسيد كه پسرش هرگز يك تاجرنخواهد شد اما مطمئنا قبول نمي كرد كه اجازه بدهد كه او رياضيات را براي حرفه ياد بگيرد چون پول زيادي در آن نبود . او به دانيل حكم كرد كه او بايد دكتر شود .براي چند سال دانيل پزشكي مطالعه كرد اما هرگز رياضيات را رها نكرد . زماني كه معلوم شد علاقه دانيل در رياضيات تفنني نبوده پدرش نرم شد وبه او آموزش داد . در بين موضوعات زياد ي كه بود آنها در مورد يك موضوع به گفتگو پرداختند كه تاثير اساسي در كشفيات دانيل داشت و آن قانون (Vis Via Conservation) ناميده مي شد كه ما امروزه به نام قانون بقاي انرژي ميشناسيم . برنولي جوان جان تازهاي در پزشكي انگليسي پيدا كرد . ويليام هاروي كسي كه در كتابش نوشته بود "در حركت گرما و خون در حيوانات قلب شبيه يك پمپ كه مجبور مي كند خون مانند يك سيال در شريانها جريان پيدا كند". دانيل به كارهاي هاروي جذب شده بود زيرا او با دو عشق او رياضيات و سيالات تركيب شده بود , در حاليكه او مدارج پزشكي را به خاطر پدرش كسب مي كرد . بعد از اتمام مطالعات پزشكيش در سن 21 سالگي , او يك موقعيت آكادميك جستجو مي كرد . بنابراين او توانست تحقيقات قوانين اساسي سيالات را توسعه دهد .از چيزهايي كه پدرش ازآن دوري مي كرد اسحاق نيوتن بود .(جان برنولي هرگز نيوتن را با كشفياتش در حساب در ارتباط نمي ديد در عوض او لايبنتز (Leibenitz) را تاييد مي كرد.) دانيل دو كرسي استادي در باسل در آناتومي وگياه شناسي بدست آورد اين مقام ها كه اعطا شده بود خيلي زياد بود ولي بدبختانه دانيل هر دوي آنها را باهم از دست داد. در ايتاليا : در بيست وسه سالگي دانيل در پادوراي ايتاليا بود در حاليكه او بيماران را مداوا مي كرد او ساعت شيشه اي براي كشتي طراحي مي كرد كه از ماسه نرم براي آب وهواي طوفاني درست شده بود . او طرحش را در آكادمي فرانسه ثبت كرد واولين جايزهاش را گرفت . ضمنا يك دوست ,كريستين گلدباچ ترتيبي داد كه بعضي از كارهاي دانيل با عنوان "برخي تمرينهاي رياضي" منتشر شود . كشفيات برنولي در معادله سيال : دانيل برنولي اكنون به كار سابقش كار با بقاي انرژي برگشته بود . او مي دانست كه حركت جسم تبادلي از انرژي جنبشي است . براي انرژي پتانسيل هنگامي كه ارتفاع زياد مي شود افزايش پيدا مي كند .بنابراين دانيل با استفاده از فرمولهاي رياضي تبديل انرژي جنبشي به فشاري را در سيالات را محاسبه كرد . 1/2 ru^2+p=constant دانيل بنولي در 30 سالگي كتاب هيدرو ديناميك را نوشت . اودر باسل ماند و دز هفدهم مارچ 1782 در سن 82 سالگي در گذشت هنري فليبرت گاسپارد دارسي (1858-1803) : دارسي شخصي بود با قابليتهاي غير عادي و فاضل , اعتبار او با اختراع لوله پيتو (وسيله اندازه گيري سرعت در سيالات )است . اواولين محقق بود كه به وجود لايه هاي سيال ومرز بندي سيال در حركت آن پي برد . او سهم عمدهاي در تحقيقات كانال جريان داشت اولين كميت اندازه گيري براي يك جريان آرتزين را ابداع كرد وقانون دارسي را براي سطوح ولايه هاي خلل وفرج دار بسط داد . قانون دارسي براي چندين عرصه از مطالعات كه شامل زمين وآب ,هيدرولوژي ,مكانيك خاك و مهندسي نفت پايه اي است. متاسفانه منابع ومراجع كمي در مورد خودش و كارهايش وجود دارد و اغلب در جزئيات زندگيش اشتباهاتي دارند . در كنار محقق بودنش او يك مهندس كاردان , ناشر و رييس انجمن بود . از كارهاي ديگر دارسي طراحي هيدروليك آبهاي زيرزميني , لوله سيالات , ترتيب و باز كردن كانالهاي جريان را مي توان نام برد . Karl von Terzaghi The Father of Soil Mechanics كارل ون ترزاقي (1963-1883) : كارل ترزاقي اولين كتابش را در مورد مكانيك خاك كه به زحمت تهيه كرده بود در سال 1925 منتشر كرد . تشخيص وقاعده سازي او از اصل تنشهاي موثر وتاثير آن در آناليز نشست , مقاومت , نفوذ پذيري و فرسايش خاك سهم عمده او بود. اما ترزاقي همچنين پيشگام دامنه وسيعي از روشها براي تحقيق آناليز آزمايش و تجربه كه در بيشتر زمينه ها تعريف شده است بود . در ميان نشريات , گزارشات و سخنرانيهاي ترزاقي , نطفه و اساس خيلي از زمينه ها پيداست كه شامل روشهاي طبقه بندي براي خاكها وسنگها , عوارض مويينگي در خاك , تئوري و ارائه اسناد تحكيم و نشست , پايپينگ و موانع آن , طراحي و ساختمان زمين , سنگها و سدهاي بتني با همه نوع پي , محل ولابراتوار اندازه گيري فشار منفذي و خواص خاك , استفاده از دو و سه بعد , طراحي چشمه زهكشي و تونل ها و... همه اينها عرصع هايي هستند كه ترزاقي به نوعي در بوجود آوردن اين عرصه ها موثر بوده و به پدر مكانيك خاك موسوم است . او يكي از بزرگترين از بزرگترين اساتيد مهندسي ژئو تكنيك در زمان خود بود از ملاقات هايي كه ترتيب داده بود اولين در استانبول سپس در وينا (Vienna) وهاروارد همچنين كورس سخنراني در برلين , تگزاس و ايلينويز . به خاطر حجم عظيم ارتباطات او با جامعه مهندسين ودانشمندان و از خود گذشتگي او در تحقيقات و نشر يافته هاي تحقيقي و آزمايشات تجربي , نشريات وسخنرانيهاي بيشمارش وتاليف روشن و كامل بسياري از گزارشات مهندسي ترزاقي بذر مهندسي خاك پيشرفته كه به تمام جهان مهندسي عمران وارد شده را كاشت. آزمايشگاه مكنيك خاك در Bogazici سرچشمه تاريخي است, كه به زماني كه كارل ترزاقي جوينده مكانيك خاك ,شروع كرد به جهت دادن به مطالعات خود در رابرت كالج بر مي گردد. مطالعات او زماني كه در لابراتوار با طيف وسيعي از آزمايشات شروع شد به همه تحقيقات جان داد . لابراتوار به انواع ابزارهاي لازم جهت انجام آزمايشهاي خاك به طور استاندارد كه شامل تست سه محوري (uu,cu,cd) وآزمايش برشي مي شد مجهز بود .آزماشگاه در شمال كامپاس در كار بلاك (Kare Block) نزديك آزمايشگاه مواد و سازه , كه شامل سه اتاق بزرگ , زيرزمين , انباري و اتاقهايي براي دستياران تحقيق است , بود به مدت سه سال كار در آن آزمايشگاه به وي پيشنهاد شد . آزمايشات انجام شده در هر هفته به نمايش گذاشته مي شد . در نيمسال اول پروژه شامل چند آزمايش نشان داده شده به دانشجويان جهت بدست آوردن تجربه با آزمايشات خاك بوده است خلاصه اين دوره شامل اين آزمايشات بود . 1- آزمايش وزن مخصوص 2- آناليز مكانيكي اندازه دانه ها (دانه بندي) 3- آزمايش هيدرو متري 4- آزمايش تراكم 5- آزمايش ضريب هدايت هيدروليكي 6- حدود اتربرگ 7- آزمايش تحكيم 8- هدايت نيروي برشي (مقاومت برشي خاك) 9- آزمايش فشاري محدود نشده 10- ضريب باربري كاليفرنيا(C.B.R) 11- آزمايش فشاري محدود شده 12- آزمايش سه محوري كارل ترزاقي پدر نظام مدرن مكانيك خاك و مهندسي پي در دوم اكتبر 1883 در پراگو (Prague) اتريش به دنيا آمد ابتدايي , راهنمايي , و دبيرستان را در گريز اتريش گذراند و مدركش را در مهندسي مكانيك در 1904 گرفت . گرچه موضوعات مطلوب او ژئولوژي (زمين شناسي ) فلسفه و نجوم بود . بعد از فراغت از يك سال را در اتريش صرف كرد .سپس دو سال مسئول نقشه برداري هيدروژئولوژي در ساحل آدرياتيك كرواسي (Croatia)بود و دو سال بعدي در اطراف خيابان پطرزبورگ (لنين گراد) به طور عمده روي طراحي و ساختمان سازه هاي بتن مسلح كار مي كرد . در 1912 او به بتن مسلح علاقمند شد و تز دكتراي خود را در اين مورد نوشت . او سپس در ژوئن عازم آمريكاي شمالي شد جايي كه او اميدوار بود فعاليت را در مناطقي از زمين شناسي را تعقيب كند .از بچگي آنجا منطقه دلتنگي براي او محسوب مي شد . او خودش را وقف كشف بيشتر علومي مي كرد كه بيشتر با كار زمين زمين ومهندسي پي بود .در انتهاي دو سال كار روي چند سد بزرگ كه در آمريكا ساخته مي شد او به اتريش برگشت . او قادر نبود كه كليد ارتباط بين مشاهدات زمين شناسي و مهندسي سازه را كه آنها را به هم ارتباط مي داد را پيدا كند. در 1916 از طرف وزارت امور خارجه از او خواسته شد تا موقعيت تدريس در استانبول در مدرسه امپريال ودر رابرت كالج را بپذيرد . نه سالش در تركيه شايد خيلي دوره مهم و معني داري در زندگي حرفه اي ترزاقي بود . آن نه سال پايه گذاري علم جد يد مكانيك خاك در رابرت كالج (The present Bogazici University) در بورس فرس(Bosphorus) بود. ثمره اين نه سال پر مشقت از تحقيقات كه شامل شرايط دشوار هنگام انقلاب سياسي و تغييرات اجتماعي بود كتاب Erdbaumechanik كه انقلابي در يكي از شاخه هاي مهندسي عمران محسوب مي شد. در سال1925 او دوباره به آمريكا رفت جايي كه براي چهار سال در ماساچوست تكنولوژي را كه به دست آورده بود را توسعه داد و مكانيك خاك را بنيانگذاري كرد در 1929 او با عنوان پروفسور به دانشكده فني وينا كه به زودي به مركز علاقمندان زمين شناسي ومهندسي پي شد بازگشت . در 1936 وقتي كه او مجبور بود كه فعاليتهايش را براي دلايل پزشكي محدود كند او مهندسي زمين شناسي تدريس مي كرد .بيش از صدها نشريه وگزارشات بيشماري در ارتباط با فعاليتهاي مشاوره ايش و دو كتاب مهم كه در اين عرصه كلاسيك هستند را نوشت . هر كدام از نوشته هاي وي نوري به روي صور مبهم كار زمين و مهندسي افكند و ضابطه هاي بنيادي براي ارزيابي وآناليز مسائل پيچيده ايجاد كرد. به كارهاي برجسته ترزاقي جايزه و نشان هاي افتخاري از دانشگاههاي خودش در ايرلند , تركيه , مكزيك , سوييس , آمريكا , آلمان , نروژ و اتريش اعطا شد. با مرگ كارل ترزاقي در 25 اكتبر 1963 حرفه مهندسي يكي از شخصيت هاي برجسته و جوينده مكانيك خاك را از دست داد. دستياران و كارمندان فني كارل ترزاقي Arthur Casagrande (1902 – 1981) آرتور كازاگرانده آرتور كازاگرانده : آرتور كازاگرانده در 38 اگوست 1902 در اتريش متولد شد . در سال 1926 به آمريكا رفت وبراي موفقيت مستقر شد. اودر دفتر گسترش راهها وبا عنوان دستيار تحقيق ترزاقي در MIT كار كرد. براي چندين سال دست راست ترزاقي بود و در توسعه بنيادي مكانيك خاك شركت مي كرد . او بعدا پروفسور مكانيك خاك شد او همچنين در حرفه رياست ISSMFE در1960 خدمت مي كرد. پروفسور كازاگرانده برنامه مكانيك خاك را در دانشگاه هاروارد در1932 شروع كرد واين مدلي بوده است براي برنامه هايي كه بعدا آمده است . بسياري از دانشجويان او كه توسط او معتبر شدند و به عرصه هاي مكانيك خاك وارد شده بودند اين افراد بعدا تشكيل دهنده عرصه مهندسي ژئوتكنيك كه امروزه ما مي شناسيم شدند . كار او در هاروارد ظرفيت توليد انتشارات بيشماري را توليد كرد. ليست دانشجويان او شبيه ليست مهندسان ژئوتكنيك است . پرروقسور كازاگرانده يك پيشگام بود كه روي مسائل بنيادي مكانيك خاك كار كرد ,مانند طبقه بندي , نفوذ در زمين و مقاومت برشي . الآن اندازه گرفتن حد خميري با استفاده از يك خط روي منحني خميري بعد از آرتور راحت است. سهم كازاگرانده در اين حرفه اهميت دادن به گفته ها وسخنراني هاي رانكين و گفته هاي ترزاقي در جامعه مهندسين آمريكا بود . او همچنين اولين دريافت كننده جايزه ترزاقي ازASCE بود. اومولف بيش از صدها مجلد وگزارشات تحقيقات در موضوعات وسيعي بود از جابجايي قطرات تا بارگذاري ديناميكي و هر چيزي بين اين دو. Alec Westley Skempton الك وستلي اسكمپتون : A.W.Skempton يك استاد فاضل مورد احترام در امپريال كالج در دانشگاه لندن بود جايي كه خود در آنجا آموزش ديده بود . دكتر اسكمپتون در North hampton انگليس در 1914 متولد شد ودر مدارس نورث هامپتون تعليم گرفت او همچنين دانش يابي علوم در مهندسي را در 1935 بدست آورد و استاد علوم در 1936 و اولين رتبه افتخار را براي آموزش دوره ليسانس دريافت كرد . بعدا در1949 دكتر اسكمپتون مقام دكتري را از امپريال كالج بدست آورد . پروفسور اسكمپتون اولين برنامه مكانيك خاك را در1946 در امپريال كالج تاسيس كرد او همچنين رياست جامعه بين المللي مكانيك خاك و مهندسي پي را از 1957 تا 1961 به عهده داشت . علاوه بر دريافت خيلي از افتخارات دكتر اسكمپتون هنرهاي زيادي براي اضافه شدن به ليست را داشت , علاقه او شامل مسائل مكانيك خاك , مكانيك سنگ , زمين شناسي و تاريخ مهندسي عمران مي شد. پروفسور اسكمپتون كارهاي برجسته زيادي در عرصه مهندسي عمران كرد كه شامل فضاهاي بنيادي تنشهاي موثر , فشار منفذي در رسها , حد طاقت وپايداري سطوح شيبدار مي شد . نشريات دكتر اسكمپتون : Dr. A.W. Skempton has authored and co-authored many works. Following are a few of his most well-known articles: · Skempton, A.W. (1942), "An Investigation of the Bearing Capacity of a Soft Clay Soil," J. Inst. Civil Engrs., vol. 18, p.307. · Skempton, A.W. (1948), "The f =0 Analysis for Stability and its Theoretical Basis," 2nd ICSMFE, vol. 1, p. 72. · Skempton, A.W. (1951), "The Bearing Capacity of Clays," Proc. Building Research Congress, vol. 1, pp. 180-189. · Skempton, A.W. and Northey, R.D. (1952), "Sensitivity of Clays," Geotechnique, vol. 3, no. 1, pp. 40-51. · Skempton, A.W. and Henkel, D.J. (1953), "The Post-Glacial Clays of the Thames Estuary at Tilbury and Shellhaven," 3rd ICSMFE, vol. I, p. 302. · Skempton, A.W. and Bjerrum, L. (1957), "A Contribution to the Settlement Analysis of Foundations on Clay," Geotechnique, vol. 7, p. 168. · Skempton, A.W. (1961) "Effective Stress in Soils, Concrete and Rocks," Pore Pressure and Suction in Soils," Butterworths, London, p. 4. · Skempton, A.W. (1986), "Standard Penetration Test Procedures" Geotechnique, vol. 36, no. 3, pp. 425-557. Ralph Brazelton Peck Ralph B. Peck with NGI Director Suzanne Lacasse at the opening of Ralph B. Peck Library at NGI (2000) پك در يك خلاصه : رالف پك در 23 ژوئن 1912 در(Winnipeg , Manitoba , Canada) متولد شد . خانواده اش بعدا به آمريكا وقتي كه پك شش ساله بود تغيير مكان دادند . او مدرك مهندسي را از Rensselaer Polytechnic در سال 1934 دريافت كرد بيشتر كار فارغ التحصيليش در سازه هاي كم محاسبه و زمين شناسي بود . در 14 ژوئن 1937 پك با مارجوري تروبي ازدواج كرد همچنين در همين روزها او كارهاي فارغ التحصيلي را انجام داد و درجه دكتري مهندسي عمران را بدست آورد واز آن نقطه بود كه پك به رهبري در مهندسي ژئوتكنيك تبديل شد و نفوذ و اعتبار بسيار زيادي در بين مردم بدست آورد. در طول زندگيش 200 نشريه با بسياري از موضوعات مهندسي ژئوتكنيك منتشر كرده است. پك در آغاز معتقد بود كه سازه ها عرصه او در مطالعات هستند اما بعدا روي مهندسي ژئوتكنيك متمركز شد دكتر پك فرصت كار با ترزاقي را پيدا كرد در چند وهله ترزاقي توصيه هايي به پك در مكانيك خاك داشته است . پك و ترزاقي درچند كتاب باهم همكاري كرده اند و كارشان در مكانيك خاك ابزاري شده است. پك سه دهه را در دانشگاه ايلينويز صرف كرد . در طول اين مدت او نفوذ غيرقابل تصوري روي دانشجويان داشت او همچنين تاثير زيادي در مشاهدات مهندسي داشته است . او به تجربيات پي , امكانات ذخيره سازي سنگ معدن , پروژه هاي تونل , سدها و خاكريزها كمك كرده است وپروژه "درياي مرده" از پيشگامي هاي او بود. زندگی نامه بزرگان علم مکانيک خاک شرح زندگی نامه بزرگان علم مکانيک خاک از ابتدای پيدايش تا زمان حال شامل افراد زير : [h=3]Charles Augustin Coulomb[/h](1736 - 1806) He just needed the lateral earth pressures, among other things... [h=3]William John Maquorn Rankine[/h](1820 - 1872) "Rankine was no ordinary man..." [h=3]Karl von Terzaghi[/h](1883 - 1963) Father of Soil Mechanics [h=3]Arthur Casagrande[/h](1902 - 1981) Read about Why is it called the "A" Line? [h=3]Ralph Brazelton Peck[/h](1912 - ) The last of the first generation of Geotechnical Engineers who were teachers at the same time... [h=3]Alec Westley Skempton[/h](1914 - 2001) He is the one who explained the effective stresses and pore pressures and the meaning of a total stress analysis in unmistakable terms. [h=3]Nilmar Janbu[/h](1920 - ) A geotechnical genius... [h=3]Laurits Bjerrum[/h](1918 - 1973) He served as the first Director of NGI, the famous Norwegian Geotechnical Institute. [h=3]Gerald A. Leonards[/h](1921 - 1997) Leonards [h=3]George F. Sowers[/h](1921 - 1996) Sowers [h=3]Aleksandar Vesic[/h](1924 - 1982) Duke University has named its engineering library after Vesic, Dean of the School of Engineering from 1974-1982 Aleksandar Sedmak Vesic Vesic Library at Duke [h=3]Harry Bolton Seed[/h](1922 - 1989) Founder of Geotechncial Earthquake Engineering. Read the biographical memoirs by Dr James Mitchell at the National Academy of Sciences (yes, of course he was a member, along with three of his former PhD students). [h=3]Leonardo Zeevart[/h](1914 - ) An outstanding Mexican engineer and one of the world leaders of geotechnical engineering: Zeevaert We will also add these: [h=3]George Meyerhof[/h][h=3]Donald W. Taylor[/h]
  10. اين روش آزمايش طرز پيشروي نمونه گير لوله اي دو كفه اي ، براي بدست آوردن نمونه خاك معرف و اندازه گيري مقاومت خاك در مقابل نفوذ نمونه گير ، را شرح مي دهد و بطور كلي بعنوان آزمايش نفوذ استاندارد (SPT) شناخته شده است.اين استاندارد تمام موارد ايمني مربوط به كاربرد آنرا بيان نمي كند ، در مسئوليت استفاده كننده از اين استاندارد است تا دستور العمل هاي تندرستي و ايمني مناسب را تهيه نمايد و قبل از استفاده قابليت اجرائي محدوديت هاي تعديلي را مشخص نمايد. مقادير بيان شده برحسب واحدهاي اينچ – پوند بعنوان استاندارد در نظر گرفته مي شود. ◄ توصيف اصطلاحات ويژه در اين استاندارد: ● SPT : اختصار براي آزمايش نفوذ استاندارد ، اصطلاحي كه با آن معمولاً مهندسين به اين روش مراجعه مي نمايند. ● سندان: آن قسمت از مجموعه وزنه كوب كه با چكش برخورد مي نمايد و بوسيله آن انرژي چكش به ميله هاي حفاري انتقال مي يابد. ● لنگرگير ( قرقره): چرخ استوانه گردان ؛ در سيستم بالابري ، قرقره – طناب كه متصدي دور تادور آنرا طنابي مي پيچد تا با سفت و شل كردن طناب اطراف استوانه، چكش را بالا برده و پايين اندازد. ● ميله هاي حفاري: ميله ها در هنگام حفاري گمانه جهت انتقال نيرو و پيچش به مته حفاري ، استفاده مي شوند. ● مجموعه وزنه كوب: وسيله اي شامل چكش ، ميله هدايت چكش ، سندان و هرنوع سيستم سقوط چكش. ● چكش: آن قسمت از مجموعه وزنه كوب كه شامل وزنه ضربه زن 2+140 پوند ( 1+5/63 كيلوگرم ) مي باشد كه پي در پي بالا برده و پايين انداخته مي شود تا انرژي انجام نمونه گيري ونفوذ را فراهم آورد. ● سيستم سقوط چكش: آن قسمت از مجموعه وزن كوب كه متصدي بوسيله آن بالا رفتن و پايين افتادن چكش را انجام مي دهد تا ضربه ايجاد شود. ● ميله هدايت سقوط چكش: آن قسمت از مجموعه وزنه كوب كه در هدايت سقوط چكش مورد استفاده قرار مي گيرد. ● مقدار N : شمارش ضربه ، معرف مقاومت خاك در مقابل نفوذ – مقدار N برحسب ضربه ها در فوت گزارش مي شودوبرابر با مجموع تعداد ضربه هاي مورد نياز مي باشد تا نمونه گير را در عمق مربوطه در فاصله 6 تا 18 اينچ ( 150 تا 450 ميليمتر ) فرو برد. ● N : تعداد ضربه هاي بدشت آمده در فواصل هر 6 اينچ ( 150ميليمتر ) نفوذ نمونه گير مي باشد. ● تعداد دوره هاي طناب: زاويه تماس كل بين طناب و قرقره در شروع كم شدن طناب متصدي تا سقوط چكش تقسيم بر 360 ( شكل 1 را نگاه كنيد ) ● ميله هاي نمونه گيري: ميله هائيكه مجموعه وزنه كوب را به نمونه گير وصل مي كنند. ميله هاي حفاري اغلب براي اين منظور مورد استفاده قرار مي گيرند. ◄ اهميت و كاربرد : اين روش آزمايش نمونه اي را ، به منظور شناسائي وآزمايشهاي ازمايشگاهي مناسب مربوط به خاك فراهم نموده و نمونه اي مناسب را كه ممكن است در اثر نمونه گيري تغيير شكل برشي زياد دستخوردگي در آن موجب گردد، را فراهم مي آورد.اين روش آزمايش بطور گسترده اي در پروژه هاي اكتشافي ژئوتكنيكي مورد استفاده قرار مي گيرد. رابطه هاي محلي زيادي ورابطه هاي انتشار يافته وسيعي ، كه شمارش ضربه SPT يا مقدار N ورفتار مهندسي كارهاي خاكي و پي ها را مرتبط مي سازد ، موجود مي باشد. ◄ دستگاهها: تجهيزات حفاري: هرنوع وسيله حفاري ، كه درزمان نمونه گيري حفره غير ريزشي تميز مناسبي را قبل از جاي گيري نمونه گير فراهم آورد وانجام آزمايش نفوذ را روي خاك دست نخورده تضمين نمايد قابل قبول مي باشد. قطعات تجهيزات بشرح زير ، براي حفاري گمانه در بعضي از شرايط زير سطح مناسب مي باشند. مته هاي لاروب ، خرد كننده و چرخنده: با قطر كمتر از 6/5 اينچ ( 162 ميلي متر ) و بيشتر از 2/2 اينچ ( 56 ميليمتر ) در ارتباط با روش هاي حفاري دوراني حفره غير ريزشي يا حفاري با لوله پيش رو مي تواند مورد استفاده قرار گيرد. بمنظور پرهيزاز دستخوردگي خاك زيرين ، مته هاي با تخليه پاييني مجاز نيست ، فقط مته هاي تخليه كناري مجاز مي باشد. مته هاي مخروط – غلطك: با قطر كمتر از 5/6 اينچ (162 ميلي متر) و بيشتر از 2/2 اينچ ( 56 ميلي متر) در ارتباط با روش هاي حفاري دوراني حفره غير ريزشي يا حفاري با لوله پيش رو هرگاه تخليه مايع حفاري مايل باشد ، مي تواند مورد استفاده قرار گيرد. مته هاي پرده دار ممتد تنه توخالي: با مجموعه يا بدون مجموعه تيغه مركزي ممكن است در حفاري گمانه مورد استفاده قرار گيرد. قطر داخلي مته هاي تنه توخالي بايد كمتر از 5/6 اينچ ( 162 ميلي متر ) وبزرگتر از 2/2 اينچ ( 56 ميلي متر ) باشد. مته هاي دستي وسطلي ، پرده دار ممتد ، يك پارچه: با قطر كمتر از5/6اينچ (162ميلي متر ) وبزركتر از 2/2 اينچ ( 56 ميلي متر ) ، اگر در اثناي نمونه گيري خاك در اطراف گمانه روي نمونه گير يا ميله هاي نمونه گيري فرو نريزد ، مي تواند مورد استفاده قرار گيرد. 5-2- ميله هاي نمونه گيري – ميله هاي حفاري فولادي با درز جت آب بايد مورد استفاده قرار گيرد تا نمونه گير دو كفه اي به مجموعه وزنه كوب وصل نمايد. ميله نمونه گيري بايد سختي ( ممان اينرسي )مساوي يا بيشتر از ميله ديوار موازي «A» باشد ( ميله اي فولادي كه قطر خارجي اينچ ( 2/41 ميلي متر ) و قطر داخلي (5/28ميلي متر) دارد. توجه 1- پژوهش اخير وآزمايش مقايسه اي نشان مي دهد كه ميله نمونه مورد استفاده با سختي حــدود تغييرات از ميله اندازه «A» با ميله اندازه «N» تا اعماق حداقل 100 فوت ( 30 متر ) معمولاً اثر جزئي بر مقادير N دارد. نمونه گير دو كفه اي: نمونه گير بايد با ابعاد نشان داده شده در شكل 2 ساخته شود. پاشنه پيشرو (7) بايد از فولاد سخت باشد وهنگاميكه داندانه دار يا از شكل طبيعي خارج مي شود بايد تعمير يا جايگزين شود. استفاده از مهره ها د ايجاد قطر داخلي ثابت اينچ ( 35 ميلي متر) مجاز مي باشد اما اگر مورد استفاده قرار گيرد. بايد در گزارش نفوذ ذكر شود. استفاده از سبد نگهداري نمونه مجاز است اما اگر مورد استفاده قرار گيرد بايد در گزارش نفوذ ذكر شود. توجه 2- وقتيكه مهره ها مورد استفاده قرار مي گيرد هم تئوري وهم اطلاعات آزمايش نشان مي دهد كه مقدار N ممكن است بين 10 تا 30 درصد افزايش يابد. ◄ مجموعه وزنه كوب : چكش و سندان: چكش بايد داراي 2 140پوند (1 5/63 كيلوگرم) وزن و توده فلزي صلب توپر باشد. چكش بايد به سندان برخورد نمايد و هنگاميكه رها مي شود فولاد با فولاد تماس حاصل نمايد. يك ميله هدايت سقوط چكش براي مسير ساختن سقوط آزاد بايد مورد استفاده قرار گيرد. چكش هاي مورد استفاده با روش قرقره و طناب بايد حداقل 4 اينچ ( 100 ميلي متر ) ظرفيت فوق بالابري بدون مانعي دارا باشد. بدلائي ايمني ، استفاده از يك مجموعه چكس با يك سندان دروني تشويق مي شود. توجه 3- پيشنهاد مي شود كه ميله هدايت سقوط چكش علامت گذاري دائمي شود تا متصدي يا بازرس را قادر به قضاوت ارتفاع سقوط چكش بنمايد. سيستم سقوط چكش: سيستم هاي سقوط چكش اتوماتيك و نيمه اتوماتيك ، لغزشي ، قرقره طنابي مي تواند مورد استفاده قرار گيرد مشروط بر اينكه دستگاه بالا بر هنگام دوباره بكار انداختن و بلند كردن چكش باعث نفوذ نمونه گير نگردد. تجهيزات فرعي: لوازمي مانند برچسب ها ، ظروف نمونه ، ورقه هاي اطلاعات و وسايل اندازه گيري سطح آب زير زميني مطابق با مقررات پروژه و ساير استانداردهاي ASTM بايد تهيه شود. ◄ روش حفــاري: گمانه زني بايد طوري پيش رود تا نمونه گيري متناوب يا ممتد را ممكن سازد. نقاط و فواصل آزمايش معمولاً توسط مهندسين پروژه يا زمين شناس قيد گردد. بطور نمونه ، فواصل انتخاب شده در لايه هاي همگن جهت آزمايش 5 فوت (5/1متر) يا كمتر و مكان هاي نمونه گيري در هر تغيير لايه مي باشد. هر روش حفاري كه حفره پايدار و تميز مناسبي را قبل از دخول نمونه گير فراهم آورد و مطمئن سازد كه آزمايش نفوذ واقعاً روي خاك دست نخورده انجام مي شود قابل قبول مي باشد. ثابت شده است هريك از روش هاي زير براي بعضي از شرايط زير سطح قابل قبول مي باشد. هنگام انتخاب روش مورد استفاده حفاري شرايط پيش بيني شده زير سطح بايد مورد توجه قرار گيرد. 1- روش حفاري دوراني حفره غيرريزشي 2- روش اگر تنه توخالي پرده دار ممتد 3- روش گمانه زني شستشويي 4- روش مته توپر پرده دار ممتد بعضي از روش هاي حفاري ، گمانه هاي غير قابل قبولي را موجب مي گردند. روند بيرون ريختن با فشار از وسط نمونه گير لوله اي باز وسپس نمونه گرفتن هنگاميكه به عمق مورد نظر رسيده شود مجاز نمي باشد. روش اگر توپر بره اي ممتد ، براي گمانه زني زير سطح آب يا زير بستر محدود كننده فوقاني در لايه غير چسبنده محدود شده اي كه تحت فشار آرتزين مي باشد ، نبايد مورد استفاده قرارگيرد. قبل از نمونه گيري لوله نمي تواندزير سطح نمونه گيري پيش برده گمانه زني با مته هاي تخليه پاييني مجاز نمي باشد. براي پيشروي گمانه جهت فقط نمونه گيري با الحاق نمونه گير قبلي يا نمونه گير SPT، مجاز نمي باشد.در تمام مدت حفاري، برداشت ميله هاي حفاري ونمونه گيري ، سطح مايع حفاري داخل گمانه يا اگرهاي تنه توخالي بايد نزديك يا بالاي سطح آب زير زميني در محل نگه داشته شود. ◄ نمونه گيري و روش آزمايش: بعد از اينكه گمانه زني به سطح نمونه گيري مورد نظر رسيد و تراشه هاي اضافي برداشته شد، با ترتيب عمليات زير براي آزمايش آماده نماييد : 1- نمونه گير دو كفه اي را به ميله هاي نمونه گيري وصل نماييد و بداخل گمانه پايين ببريد. نگذاريد نمونه گير روي خاك مورد نمونه گيري بيفتد. 2- چكش را در بالا قراردهيد وسندان را به سرميله هاي نمونه گيري وصل نماييد اين عمل مي تواند ، قبل از اينكه ميله هاي نمونه گيري و نمونه گير بداخل گمانه پايين روند ، انجام شود. 3- وزن مرده نمونه گير، ميله ها ، سندان و وزنه كوب را روي ته گمانه قراردهيد و ضربه اي نشاننده اعمال نماييد.اگر تراشه هاي اضافي در ته گمانه موجود است ، نمونه گير ولوله هاي نمونه گيري را از گمانه بيرون آوريد و تراشه ها را بيرون بياوريد. 4- ميله هاي حفاري را در سه افزايش متوالي 6 اينچي (15/0 متر ) افزايش علامت گذاري نماييد. بطوريكه جلو رفتن نمونه گير در اثر ضربه چكش براي هر 6 اينچ ( 15/0 متر ) افزايش به آساني قابل مشاهده باشد. نمونه گير را با ضربه هاي چكش 140 پوندي 05/63 كيلوگرم ) بكوبيد و تعداد ضربه هاي اعمال شده در هر افزايش 6 اينچ (15/0 متر ) را شمارش نماييد تا اينكه يكي از موارد زير اتفاق بيفتد: 1- جمعاً 50 ضربه در طول هريك از سه افزايش 6 اينچ ( 15/0 متر ) اعمال شده باشد. 2- جمعاً 100 ضربه اعمال شده باشد. 3-در اثناي اعمال 10 ضربه متوالي چكش هيچ پيش روي قابل رويت نباشد. 4- نمونه گير 18 اينچ (45/0 متر ) كامل پيش برده مي شود بدون محدود كردن رويداد شماره ضربات شرح داده شده است. تعداد ضربات مورد نياز در انجام نفوذ 6 اينچ (15/0متر ) يا كسري از آن را يادداشت نماييد. كوبيدن 6 اينچ نخستين بعنوان نشاننده پيشرو محسوب مي گردد. مجموع تعداد ضربات مورد نياز براي دومين و سومين 6 اينچ نفوذ ، مقاومت نفوذ استاندارد يا مقدار N ناميده مي شود. اگر نمونه گير مجاز گرديده است ، كمتر از 18 اينچ (45/0 متر ) نفوذ كند ، تعداد ضربات در هر افزايش 6 اينچ كامل و در هر افزايش جزئي بايد در گزارش گمانه يادداشت شود. اگر نمونه گير در اثر وزن استاتيك ميله هاي حفاري يا وزن ميله هاي حفاري بعلاوه وزن استاتيك چكش به زير ته گمانه فرو رود. اين اطلاعات بايد در گزارش گمانه يادداشت شود. بالا بردن وانداختن چكش 140 پوندي (5/63 كيلوگرم )بايد با استفاده يكي از دو روش زير انجام شود. 1- بااستفاده از سيستم سقوط چكش لغزنده اتوماتيك يا نيمه اتوماتيك كه چكش 140 پوندي (5/63 كيلوگرم ) را بلند كند وبگذاريد تا 1 30 اينچ ( ميلي متر 25 76/0 متر ) بدون مانع سقوط كند. 2- كشيدن طنابي متصل به چكش با استفاده از قرقره وقتيكه روش طناب و قرقره مورد استفاده قرار مي گيرد، سيستم و عمليات بايد مطابق زير انجام شود: » قرقره بايد اساساً عاري از زنگ زدگي ، روغن و گريس باشد وداراي قطري در حدود 6 تا 10 اينچ ( 150تا 250) ميلي متر ) باشد. » همانطوريكه درشكل1نشان داده شده است،دراثناي آزمايش نفوذ بيش از دور طناب روي قرقره نمي تواند مورد استفاده قرار گيرد. توجه 4- متصدي معمولاً بايد يا يا دور طناب مورد استفاده قرار دهد و بستگي به پايان يافتن يا نيافتن طناب بالا ( دور ) يا پايين ( دور) قرقره دارد. بطوركلي دانسيته و مورد قبول واقع شده كه دور يا بيشتر بطور قابل ملاحظه اي از سقوط جلوگيري مي كند ونبايد در انجام آزمايش مورد استفاده قرار گيرد. طناب قرقره بايد در وضعيت نسبتاً خشك ، تميز وبدون سائيدگي نگاهداري شود. » براي هر ضربه چكش بايد 30 اينچ ( 76/0 متر ) بالا بردن و پايين انداختي توسط متصدي اعمال گردد. عمليات كشيدن وانداختن طناب بايد بطور موزون بدون در دست داشتن طناب در موقع اوج ضربت ، اجرا شود. نمونه گير را به سطح آورده وباز كنيد. درصد بازيافت نمونه را يادداشت نماييد نمونه هاي خاك بازيافته را از نظر تركيب ، رنگ ، چينه بندي ، و وضعيت تشريح كنيد. سپس يك يا بيشتر بخش هاي معرف نمونه را بدون كوبيدن يا از شكل طبيعي انداختن هر چينه بندي ظاهري ، داخل ظرف هاي ( شيشه هاي دهان گشاد) رطوبت ناپذير قابل درزگيري قراردهيد.هر ظرف را درز بندي نماييد تا از تبخير رطوبت خاك جلوگيري شود. برچسب هاي در بر دارنده عنوان كار ، شماره گمانه ، عمق نمونه وتعداد ضربه در هر افزايش 6 اينچ ( 15/0 متر ) به ظروف پيوست نماييد. نمونه ها را در مقابل تغييرات خيلي زياد دما محافظت نماييد اگر تغييراتي در خاك داخل نمونه گير وجود دارد ، براي هر لايه ظرفي فراهم آوريد و محل آنرا در لوله نمونه گير يادداشت نماييد. ◄ گزارش: اطلاعات حفاري بايد در محل يادداشت شود و بايد شامل موارد زير باشد : 1- نام ومحل كار، 2- اسامي كاركنان، 3- نوع وساخت ماشين حفاري ، 4- شرايط آب وهوايي ، 5- تاريخ وزمان شروع و پايان حفاري، 6- شماره گمانه و محل ( جا ومختصات ، اگر موج.ود و قابل اجراء باشد) 7- ارتفاع سطح ، در صورت موجود بودن ، 8- روش پيشروي و تميز كردن گمانه ، 9- روش نگهداري گمانه غير ريزشي، 10- عمق سطح آب وعمق حفاري در زمان كاهش قابل توجهي در مايع حفاري ، وزمان و تاريخ وقتيكه قرائت انجام مي شود، 11 – محل تغييرات لايه هاي ، 12- اندازه لوله ، عمق بخش لوله گذاري شده گمانه ، 13- تجهيزات و روش پيشروي نمونه گير، 14- نوع نمونه گير و طول و قطر داخلي لوله ( استفاده از مهره ها را يادداشت نماييد ) 15- اندازه و طول بخش ميله هاي نمونه گيري ، 16 – ملاحظات اطلاعات بدست آمده براي هر نمونه در محل بايد يادداشت شود وبايد شامل موارد زير باشد. 1- عمق نمونه و اگر مورد استفاده قرار گرفته، شماره نمونه ، 2- تشريح خاك، 3- تغييرات لايه ها در داخل نمونه ، 4- نفوذ نمونه گير و طول هاي بازيافت، 5- تعداد ضربات در هر افزايش 6 اينچ ( 15/0 متر ) يا جزئي از 6 اينچ ◄ دقت وانحراف: 1- دقت-تخمين معتبري از دقت آزمايش تعين نشده است زيراترتيب دادن آزمايشهاي داخل آزمايشگاهي(محلي) خيلي گران است. کميتـه فرعي02-18D ازپيشنهادات مربوط به تعميم دقت معتبراستقبال ميکند. 2-انحراف- نظرباينکه مصالح معرف براي اين روش آزمايش وجودن ندارد،نمي تواندهيچ اظهارانحرافي صورت پذيرد. 3-هنگام استفاده از دستگاه آزمايش نفوذ ومته هاي متفاوت براي گمانه هاي مجاوردرهمان تشکيلات خاکااختلافات100%يابيشتردرمقاديرN مشاهده شده است.نظريه حاضر بر پايه تجربه محلي نشان مي دهد که هنگام استفاده از همان دستگاه و مته در همان خاک مقاديرN ممکن است با ضريب تغييراتي در حدود 10% تجديد شود. 4- استفاده از ابزار معيوب ، مانند سندان آسيب ديده يا بسيار سنگين ، قرقره زنگ زده ، قرقره با سرعت کم ، طناب روغني ، کهنه ، يا بافه هاي روغنکاري شده بطور ناقص يا فشرده مي تواند نسبت به اختلافات در مقاديرN بدست آمده بين سيستم هاي دستگاه حفاري عمل کننده سهيم باشد. 5- اختلاف بوجود آمده در مقاديرN با دستگاههاي حفاري و متصدي هاي مختلف ، با اندازه گرفتن آن قسمت از انرژي چکش انتقال يافته به ميله هاي حفاري از نمونه گير وتطبيق کردن N بر پايه مقايسه انرژي ها، مي تواند کاهش يابد. روشي براي اندازه گيري انرژي و تطبيق مقدار N در روش آزمايش D4633 ارائه شده است. ◄ مرجع: استانداردهاي ASTM: D2487 روش آزمايش براي طبقه بندي خاكها جهت مقاصد مهندسي D2488 دستور العمل تشريح و شناسائي خاكها ( روش نظري – دستي) D4220 دستور العمل نگاهداري وحمل نمونه هاي خاك D4632 روش آزمايش براي اندازه گيري انرژي موج تنش مربوط به سيستم هاي آزمايش نفوذ پذيري ديناميكي منبع
×
×
  • اضافه کردن...