رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'موفقیت'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. victoria_r

    اعتماد به نفس (احمد حلت)***

    به نام خدا سلام انقدر این اعتماد به نفس مهمه که من تصمیم گرفتم یه عالمه مطلب از روانشناسا و نویسنده ها و آدمای موفق بذارم. یکی از افراد موفقی که حرفاشون کلی انرژی مثبت میده به آدم،آقای احمد حلت هستن. من که وقتی سخنرانی هاشونو گوش میدم کلی انرژی میگیرم برای ادامه ی تغییرات و بهتر شدن. اینجا هم میخوام سخنرانیشون در مورد اعتماد به نفسو بذارم.خودم فایل صوتیشو گوش میدم و خلاصشو اینجا مینویسم. چون هنوز مدیرا بهم اجازه ندادن لینک فایلو بذارم اگه کسی خواست میتونه خصوصی ازم بگیره. با کلی انرژی مثبت شروع میکنم امیدوارم این مطالب کمکی به دوستام بکنه. :hapydancsmil: من همین جا از همه ی خوانندگان تشکر میکنم اما لطفا اینجا پستی برای تشکر یا صحبتی در مورد این مطالب زده نشه.
  2. Mohammad-Ali

    جملات انرژی بخش

    سلام . جملات زیبا و انرژی بخش برای موفقیت کدامند؟ (لطفابنویسید) چه جمله ای دراین زمینه روی شماتاثیرگداشته؟ یک جمله انرژی بخش چقدرمی تواندتاثیربگذارد؟اصلااین جملات چکارمی کنند؟
  3. Dreamy Girl

    شايد موفقيد ولي خبر نداريد!

    [FONT=Tahoma] [/FONT] [FONT=Tahoma][COLOR=#01217E]18 نشانه سبک زندگي صحيح که کمتر به آن توجه کرده ايد[/COLOR] [/FONT][FONT=Tahoma][COLOR=#000000] [/COLOR] [COLOR=#000000]بسياري از ما اين دوره را تجربه کرده ايم که احساس کنيم زندگي به نفع ما پيش نمي رود. اين که خود را به خاطر سطح توانايي مان در هر موقعيتي از محل کار گرفته تا امور منزل سرزنش کنيم، کار دشواري نيست و به احتمال زياد مانع موفقيت ما خواهد شد. همچنين تداوم اين امر باعث مي شود فرد، خود را به طور کامل ناموفق بداند حتي اگر شواهد، چه در زندگي شخصي و چه در زندگي حرفه اي او به گونه اي ديگر باشد. حالا اگر شما شخصي هستيد که سر خود را خيلي شلوغ کرده ايد و هرگز وقت نمي کنيد که موفقيت و پيشرفتتان را حس کنيد، احتمال آن زياد است که فرد موفقي باشيد ولي متوجه موفقيت هاي خود نباشيد. به گزارش نشريه Social psychological & personality science، در ادامه اين مطلب به سراغ بعضي نشانه هاي موفقيت مي رويم که شايد کمتر به آن ها توجه کرده ايد. از شما مي خواهيم که آن ها را بخوانيد و سپس نگاهي به ويژگي هاي خودتان بيندازيد چراکه شايد شما هم در زندگي تان انسان موفقي باشيد اما به دليل بدبيني هايتان، خودتان را ناموفق جلوه داده باشيد. [COLOR=#ff0000][B]1 -منتظر تعريف و تمجيد ديگران نيستيد[/B]:[/COLOR] تاييد طلبي از دوستان و همکاران حسي است که از سنين نوجواني در ما شکل مي گيرد. [COLOR=#ff0000][B]2 -زندگي آرام و دور از هياهويي داريد[/B]:[/COLOR] اگر اين طور است، شايد بتوان گفت که زندگي شما کاملا موفق است. [COLOR=#ff0000][B] 3 -براي زندگي خود برنامه داريد[/B]:[/COLOR] موفقيت براساس برنامه ريزي و داشتن يک برنامه طولاني، شما را به جايي مي رساند که مي خواهيد در آينده باشيد [COLOR=#ff0000][B]4 -سحرخيز هستيد: [/B][/COLOR]هرگاه براي مقابله با موضوعات روزمره زندگي، صبح زود و با انرژي از رختخواب بيرون پريديد، احتمالا به يک سبک زندگي موفق رسيده ايد. [COLOR=#ff0000][B] 5 -از نظر اجتماعي فرد فعالي هستيد[/B]:[/COLOR] موفقيت از روش هاي گوناگون حاصل مي شود و فقط به رتبه، مقام و پول شما بستگي ندارد. اگر به راحتي در جمع هاي گوناگون اجتماعي جاي مي گيريد، شما يک زندگي موفق داريد. [COLOR=#ff0000][B] 6 -احترام متقابل ايجاد مي کنيد[/B]: [/COLOR]موفقيت چيزي نيست جز حاصل تقابل شما با دشواري ها و استرس ها و در عين حال حفظ ادب و احترام. [COLOR=#ff0000][B] 7 -دوست داريد به ديگران کمک کنيد[/B]: [/COLOR]اگر شما مي توانيد بستري براي فعاليت موفقيت آميز ديگران فراهم کنيد و تکيه گاه قدرتمندي براي همکارانتان هستيد، خيلي به موفقيت نزديک شده ايد. [COLOR=#ff0000][B] 8 -پشتکار داريد[/B]: [/COLOR]اگر شما حاضريد که آستين ها را بالا بزنيد و نگران کثيف شدن دست هايتان نيستيد(!) تا به موفقيت برسيد، از آن چه فکر مي کنيد، بهتريد. [COLOR=#ff0000][B] 9 -پس از يک شکست به موفقيت نائل شديد[/B]:[/COLOR] رسيدن به موفقيت پس از عبور از يک شرايط بحراني، مشخصه فردي خردمند با اراده آهنين است که بدون شک در زندگي موفق مي شود. [COLOR=#ff0000][B] 10 -نظم و ترتيب داريد[/B]: [/COLOR]داشتن نظم و ترتيب در زندگي نشانه اي از موفقيت است و درس گرفتن از تجربيات گذشته. [COLOR=#ff0000][B] 11 -شکيبا هستيد[/B]:[/COLOR] بدون صبر، شما در محيط کار يا زندگي شخصي، حتي تاثيرگذاري طبيعي خود را هم نخواهيد داشت. [COLOR=#ff0000][B] 12 -قادر به «نه» گفتن هستيد[/B]:[/COLOR] اگر بتوانيد «نه» بگوييد، از اين نياز که همه را راضي نگه داريد، اجتناب کرده ايد. اين يک نشانه فرد موفق است. [COLOR=#ff0000][B] 13 -وقتتان را به خوبي مديريت مي کنيد[/B]:[/COLOR] اين که بتوانيم هر روز از وقتمان طوري استفاده کنيم که فرد موثري باشيم، از نشانه هاي يک فرد موفق است. [COLOR=#ff0000][B] 14 -دوستان موفقي داريد[/B]:[/COLOR] اگر افراد موفق شما را احاطه کرده اند، راحت تر مي توانيد در مسير درست رشد و خلاقيت قرار بگيريد. [COLOR=#ff0000][B] 15 -ديگران را سرزنش نمي کنيد[/B]:[/COLOR] اگر به اين درجه از زندگي رسيده ايد که خود را مسئول اشتباهاتتان مي دانيد و ديگران را به خاطر شکست ها و ناکامي هايتان سرزنش نمي کنيد، بايد بپذيريد که موفقيد. [COLOR=#ff0000][B] 16 -به راحتي افکار و عقايدتان را ابراز مي کنيد[/B]: [/COLOR]اين که شما دلايل خود را به صورت شفاف براي ديگران توضيح دهيد، باعث مي شود آن ها متوجه شوند شما نيز نيازها و افکار خودتان را داريد. [COLOR=#ff0000][B] 17 - اشتباهتان را پاي ديگران نمي اندازيد[/B]:[/COLOR] اين که اشتباه ها و شکست هايمان را پاي ديگران بيندازيم، کار ساده اي به نظر مي رسد اما باعث موفقيت نمي شود. [COLOR=#ff0000][B] 18 - از خودگذشتگي داريد[/B]: [/COLOR]وقتي در محل کار شرايط بدي پيش مي آيد يا در جمع فاميلي تان مجبوريد با فردي که مشکل داريد، ارتباط برقرار کنيد و از عهده اين کار برمي آييد و مي توانيد کدورت ها را برطرف کنيد. @Dreamy girl [/COLOR] [/FONT]
  4. نویسنده: امیرحسین مظاهری سیف موضوع: روانشناسی تعداد صفحات: ۱۸ توضیحات : شاید به جرأت بتوان گفت: مهم‌ترین اصل در موفقیت، انتخاب صحیح اهداف می باشد، اهدافی که از عمیق ترین خواسته های ما نشئت گرفته باشد. اما متاسفانه با گذشت زمان و دچار روزمرگی شدن، این خواسته ها به دست فراموشی سپرده میشوند. کتاب هدفگذاری در 7 قدم، به شما کمک می کند، در هفت مرحله، خواسته های فراموش شده خود را به جایگاه و مسیر درست‌شان بازگردانید و راه را برای رسیدن به آنها هموار سازید. آموزش های این کتاب بصورت گام به گام نوشته شده و هرکسی می تواند آنرا انجام دهد، با خواندن این آموزش ها و انجام آنها، حس موفقیت و پیروزی به شما دست می دهد و احساس می کنید کنترل زندگی تان را در دستانتان گرفته اید. با یک دنیا موفقیت، هیچ فاصله‌ای ندارید! به شرط دانستن ... hadafgozari-7-ghadam_.pdf
  5. victoria_r

    پنچ گام تا موفقیت شما***

    یکی از اهداف زندگی هر فردی،رسیدن به موفقیت است. موفقیت میتواند در زندگی شخصی،تحصیلی،کسب و کار یا کنار گذاشتن یک عادت بد باشد. ممکن است مقصد متفاوت باشد اما گام های رسیدن،به هم شباهت دارند. در این جا پنج گام مشترک را با شما در میان می گذاریم. با هم بخوانیم: منبع:شماره ی 55 دوهفته نامه ی راز گام اول:به دنیا آمده اید تا موفق باشید. این مهم ترین گام در رسیدن به موفقیت است. تصمیمی است که حرف اول و آخر را می زند. به خودتان اجازه ندهید انسانی عادی باقی بمانید. شما به دنیا امده اید تا موفق باشید. سهم شما در زندگی همین است. اگر تصمیم گرفته اید باید این طرف تفکر را داشته باشید و ان را در ذهنتان بپرورانید. باید در این راه جدی باشید و تنها به موفقیت خود فکر کنید. سعی کنید تغییرات لازم را برای موفق شدن انجام دهید تا زودتر به نتیجه برسید. گام اول را با اراده ای قوی بردارید تا گام های بعدی برایتان راحت تر باشد. الان زمانی است که باید به خودتان و موفق شدنتان فکر کنید.
  6. victoria_r

    خودت مانع پیشرفت خودت هستی***

    همه ی ما برای رشد در زندگی به تغییر نیاز داریم و تا تغییری نباشد رشدی هم صورت نمیگیرد.مثل این است که ما ایستاده درجا بزنیم. نکته ی مهم این است که برای تغییر کردن باید طرز فکرمان را عوض کنیم. عوض شدن زندگی،فرایندی پیوسته است. اگر در زندگی کسی یک شبه عوض شود،متعجب میشویم. به طور کلی تغییر کردن انتهایی ندارد یعنی زمانی که متوقف میشویم و دیگر تلاشی نمیکنیم،در واقع این خودمان هستیم که جلوی پیشرفتمان را گرفته ایم. در ادامه راهکارهایی کاربردی برای ایجاد تغییر در زندگیتان ارائه میشود. انها را با دقت بخوانید و به کار ببندید. منبع:شماره ی 55 دوهفته نامه ی راز 1.تخته گاز نروید. برای عوض کردن زندگی تان زمان بگذارید. افکارتان را اولویت بندی کنید. اگر همیشه سرگرم مسائل متخلفی هستید کارتان کمی سخت تر میشود.باید با حساب و کتاب بیشتری جلو بروید. همه چیز را بدانید و درست انتخاب کنید. اگر لازم است از فردی کمک بگیرید این کار را انجام دهید.با یک مشاور خبره صحبت کنید و از او کمک بخواهید.
  7. آقای کاردان صاحب شرکتی پرآوازه بود.او در آستانه ی 70 سالگی تصمیم داشت مدیریت شرکت را به یکی از پنج فرزندش واگذار کند تا با خیالی آسوده باقی مانده ی عمرش را کنار همسرش سپری کند یا با او به سفر برود.او میدانست کدام یک از فرزندانش برای به عهده گرفتن این مسئولیت شایسته تر است اما میخواست فرصتی همسان در اختیار همه ی فرزندانش قرار دهد تا هر یکی از انان شایستگی و توانایی اش را به نمایش بگذارد... منبع:شماره ی 53 دو هفته نامه ی راز توانمندانه در آزمون موفقیت زندگی شرکت کنید. آقای کاردان به فرزندانش گفت: فردا صبح به بخش مدیریت شرکت در طبقه ی پنجم بروید،بسته ای را که نام خودتان روی آن نوشته شده از خانم منشی تحویل بگیرید،باز هم راس ساعت ده در دفتر کار من حاضر شوید. ساعت هشت صبح روز بعد سه فرزند آقای کاردان مقابل آسانسور شرکت ایستاده بودند. بزرگ ترین دختر آقای کاردان تمایلی نداشت که مدیریت شرکت را به عهده بگیرد،بنابراین به خودش زحمتی نداد و در خانه ماند. پسر بزرگ آقای کاردان که تصور میکرد مدیریت شرکت پس از پدر حق اوست تصمیم گرفت کمی دیرتر به شرکت برود و خواسته ی پدر را اجرا کند.او با خود برنامه ریزی کرده بود که اگر ساعت نه صبح از خانه حرکت کند باز هم میتواند راس ساعت ده بسته را به پدرش تحویل دهد. سه فرزند دیگر اقای کاردان پس از چندبار فشار دادن دکمه ی آسانسور پی بردند که آسانسور خراب است. پسر دوم آقای کاردان سعی کرد نگهبان را بیابد و به مشکل اصلی پی ببرد. نگهبان گفت: تعمیرکار ساعت ده برای درست کردن آسانسور می آید. پسر و دختر دوم آقای کاردان تصمیم گرفتند منتظر بمانند و دوباره به تعمیرکار آسانسور تلفن کنند تا شاید زودتر برسد.
  8. victoria_r

    5 قانون مهم در محل کار ***

    برای رسیدن به موفقیت باید پاسخگو و مسئولیت پذیر بوده و در شغلتان خوشحال باشید. آیا شما در اداره کارمندی ناراضی هستید که پشت میز قوز کرده و سرش را بین دو دستش گرفته و فکرش مشغول وظایف خسته کننده و تکراری اش است و مدام به حرکت عقربه های ساعت نگاه میکند و با خود میگوید: وای تازه ساعت ده است؟ و در واقع هیچ کار مفیدی انجام نمیدهد؟ ایفای چنین نقش وحشتناک و ملال آوری که کار کردن نامیده نمیشود،این فقط یک نقش است. چیزی که شما آن را به شخص دیگری سوق میدهید شاید شخصیتی به نام کارمند. خانم ویکمن مشاور کار،درباره ی بالا بردن ارزش شخصی و شاد کردن محل کار میگوید: اغلب مردم در محل کاران خوشحال نیستند و هرچیزی را که در اطرافشان است سرزنش میکنند و اینکه کارمندی خود را در محیط کار غریبه ای احساس کند که پاداشی نمیگیرد و از مزایای کار بی بهره است،به نگرشی عمومی و عادی تبدیل شده است. این نارضایتی را میتوان با کنترل و تغییر طرز تقکر،به سوی مطلوب سوق داد. بهتر است شما بر خودتان کنترل داشته باشید و از نیرویتان برای بدست آوردن آنچه میخواهید استفاده کنید. تجربه های شغلی تان را افزایش دهید و به توانمندی مطلوب و واقعی تان دست یابید. خانم ویکمن در کتاب خود که ان را به دو قسمت تقسیم کرده به پنج قانون واقعی اشاره میکند که میتواند کارمندی ناراضی را به کارمندی شاد و موفق،(کاگری خلاق،بازیکنی فعال در تیم) تبدیل کند. منبع: شماره ی 53 مجله ی راز
  9. victoria_r

    رازهای شاد زیستن (احمد حلت)***

    نام و یاد خدای مهربون آرامبخش قلبهاست. شاد و پایدار باشید. حالتون چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟ کسایی که یکی دوتا از سخنرانی های آقای حلت رو گوش داده باشن این جملات به گوششون آشناس. جملات با بار انرژی مثبت که در جواب جمله ی آخر،حضار یه عالیههههههههههه ی محکم و با انرژی میگن و بعد صحبتهای اصلی شروع میشه. سخنرانی هایی که واقعا آدمو به وجد میارن و انگیزه و توان و اگاهی برای دوباره شروع کردن میدن. :hapydancsmil: من که از صحبتهای ایشون برای بهبود زندگیم و روابطم خیلی استفاده کردم. میخوام یه سری از صحبتاشون درباره ی رازهای شاد زیستن رو اینجا بذارم که امیدوارم بقیه هم ازشون استفاده کنن. تو همین اولین پستم میگم که من فایل های صوتی سخنرانی های ایشونو گوش میدم و خلاصه و نکاتی که به نظرم مهم هستنو مینویسم. ولی به نظرم لازمه برای گرفتن انرژی و فهمیدن بهتر (چون مثال هم میارن) فایل صوتی رو دانلود و گوش کنید. فعلا اینجا نمیتونم لینک بذارم کسی اگه لینک خواست خصوصی بگه.
  10. به نام خدا سلاااااااااااااااام :hapydancsmil: قبلا هم درباره ی اعتماد به نفس تاپیک زدم (کامل نیست.اگه بشه اونم کامل میکنم ) فکر کنم کمتر کسی باشه که ندونه یکی از رموز موفقیت انسانها داشتن اعتماد به نفسه. اما واقعا اعتماد به نفس چیه و چطوری میشه به دستش آورد؟ خیلیا فکر میکنن اعتماد به نفس یعنی خودتو از همه بالاتر بدونی و با این تفکر شروع میکنن به تمسخر و کوچیک کردن دیگران.:icon_razz: خیلیا هم فکر میکنن فقط کسایی میتونن اعتماد به نفس داشته باشن که همه چی تمومن. اگه شما هم اینجوری فکر میکنید بهتون پیشنهاد میکنم فایل های صوتی کتاب اعتماد به نفس نوشته ی باربارا دی آنجلیس رو دانلود و گوش کنید. (لینکم به زودی میذارم با اجازه ی مدیرا) اگه وقت کافی ندارید میتونید خلاصه ی مطالبو تو این تاپیک دنبال کنید.
  11. victoria_r

    چگونه بر حسادت غلبه کنیم؟

    چگونه بر حسادت غلبه کنیم؟ حسادت زمانی ایجاد میشود که فردی احساس کند رابطه و یا موقعیتی که برایش بسیار اهمیت دارد از سوی فرد دیگری در معرض تهدید است. این احساس میتواند در موارد گوناگونی از جمله روابط عاطفی،ارتباط با والدین،ارتباط کارمندان و مدیر در محیط های گوناگون،در روابط دوستانه،ارتباط با معلم و دانش آموز و غیره نمود پیدا کند. حسادت گاهی در بطن یک رقابت نیز بروز میکند مانند محیط های کاری و تحصیلی. حسادت حالتی است که بیشتر افراد آن را در طول زندگی بارها تجربه میکنند اما این حالت بسته به نوع شخصیت افراد در برخی از آنها بیشتر و در برخی کمتر است. حسادت از ترسی درونی حکایت میکند که فرد را به شدت آزار میدهد. برای درک و رفع این حس افراد باید با دقت خود و احساساتشان را بررسی کنند تا دریابند حسادت به انها چه اخطاری میدهد و ترس از دست دادن چه حسی را در آنها ایجاد کرده است. و آیا فرد یا موقعیتی که ترس از دست دادن ان را دارند آنقدر ارزشمند است که حاضر شوند دشواری های این حسادت و تاثیرات منفی ان را بر خود بپذیرند؟ منبع:مجله ی موفقیت
  12. victoria_r

    8 نکته 8 تغییر

    1.از بچه یاد بگیر: کودک میتواند والدین خود را آموزش دهد که چگونه برای اینکه بخشی از زندگی ات شده شاد باشی. که همیشه از انجام هر کاری که دوست داری خشنود باشی. و اینکه چگونه هر چیزی را که میخواهی فقط با یک لبخند به دست آوری. 2.کارهای کوچک تو: هرگز دست از انجام کارهای کوچک برای دیگران برندار. گاهی ان کارهای کوچک بزرگترین بخش از قلب آن افراد را پر میکند. 3.وسعت شادی تو بستگی به ذهنت دارد: مردم فقط به اندازه ای شاد هستند که ذهنشان را برای آن آماده میکنند. 4.زود کنار نکش: موضوع این نیست که من خیلی باهوشم. موضوع این است که من با مشکلات بیشتر سر میکنم. انیشتین 5.قوی باش و صبور: آنقدر قوی باش که رها کنی و آنقدر صبور باش که منظر آنچه سزاوارش هستی بمانی. 6.کسب درامد را سخت نکن: کسب درآمد به خودی خود سخت نیست... کسب آن به بهای قربانی کردن زندگی دیگران سخت است. 7.باعث لبخندم باش: زیباست در زندگی فردی داشته باشی که... حتی وقتی در اطرافت نیست موجب نشستن لبخند بر لبانت میشود. 8.اشک هایت: اگر درد و رنجی داری گریه خوب است. به یاد داشته باش که اشک ها نیز عبادتند. آنها به سمت خدا میروند وقتی که قادر به صحبت نیستی. منبع:مجله ی موفقیت
  13. padrone

    باورهای هفتگانه در مورد موفقیت

    1-هر رویدادی در این عالم دلیل و هدفی دارد و در خدمت آدمی است. گویی مسیر پیشرفت آدمی از پیش مقدر شده و تنها باید نسبت به آن شاخت و آگاهی بدست آورد و تمامی خلقت نیز در این راستا در خدمت آدمی است و این خود اوست که باید از غفلت به حضور آید. 2-چیزی به نام شکست وجود ندارد و آنچه بدست می آید تنها نتیجه است و بس.3-هر چه رخ میدهد مسئولیتش را بپذبر.4-برای استفاده و بکارگبری هر چبزی ضرورت ندارد که تمام جزئیات آن چیز را بدانیم.5-انسانها بزرگترین منبع در اختیار ما هستن.6-کار میتواند مانند بازی انگیزشی باشد.7-هیچ موفقیتی بدون تعهد تضمین نمیشود.تنها باوری که جزو جدانشدنی موفقیت محسوب میشود تعهد است.هیچگونه موفقیت چشمگیری بدون تعهد فوق العاده ممکن نیست.پیگیری بی وقفه رمز موفقیت است.
  14. [FLASH=width=10 height=10][Hidden Content] [/FLASH] با سیلااااااااااام خبر آمد خبری در راه است............. کافه تریای خوش فکر افتتاح شد.............. پاتوقی برای آنهایی که جهانی می اندیشند، برای کسانی که مشکلات صنعت ،اجتماع و فرهنگ دغدغه ی هر روزی آنهاست محیطی سالم و دلپذیر برای جویندگان حقیقت........... کافه تریای خوش فکر مقدم تمامی مهمان محترم را گرامی میدارد. نشانی: انجمن نواندیشان- تالار مهندسی صنایع- پارک علم وفناوری -کافه تریای خوش فکر خب حالا داستان چیه؟ میگم براتون چند روز پیش همینطور که داشتم سنگفرش های خیابون و متر میکردم فکری به ذهنم خطور کرد ، این ایده خیلی ساده بود ایجاد یه پاتوق دانشجویی برای گپ وگفت و گویی صمیمانه ، ما ممکنه هر کدوممون خدایگان اطلاعات و دانش باشیم ولی تا زمانی که اون رو با دیگران قسمت نکنیم این علم مثل نونی که بمونه یه جا کپک میزنه وبه هیچ دردی نمیخوره:4chsmu1:، خب چه بهتر که تو همچین مکانهایی جمع بشیم و از دغدغه های مشترکمون حرف بزنیم و به تشریک مساعی برسیم . شاید الان نتونیم تغییر بزرگی ایجاد کنیم در جامعه ولی حداقل خودمون رو که میتونیم تغییر بدیم و این خودش سرآغازیه بر یک جهش بزرگ . ما کشورهای جهان سوم احتیاج داریم به یک دیالوگ مشترک برسیم تا از این اتفاقات حاشیه ای دور بشیم به اصل قضیه نزدیک . قرار نیست ما مدیر اپل باشیم یه فضانورد که به ماه سفر کرده یه سیاستمدار مطرح یا یه نابغه که فرمولای ریاضی کشف کنه ما میخوایم تو هر صنفی که هستیم خوب باشیم. جامعه ی ایده ال جامعه ایه که هر کسی وظیفش رو به درستی انجام بده اگر من یه کفاشم پس تمام سعیم وبکنم تا بهترین کفاش این شهر بشم . این خیلی دور نیست توی اینجا میخوایم از یه دانش وسیع و بدون مرز مثل مهندسی صنایع استفاده کنیم . مطالبی که قراره بهشون بپردازیم در عین حالی که سادن ولی بسیار کاربردین. همه میتونن نظر بدن و از دید خودشون به قضایا نگاه کنن ولی نهایتا ما دنبال نتیجه ای هستیم که از تمامی علوم بدست میاد و اونم اثبات این حقیقته که هیچ غیر ممکنی در این دنیا وجود نداره . دیگه بیش از این زیاده گویی نمیکنم امیدوارم به دور از اسپم، درگیری و حرفای پوچ و بحث های بی فایده سعی کنیم برای چند لحظه هم که شده، به این که همه ی ما انسانیم و آیندای مشترک در انتظار ماست بیاندیشیم. نکته ی آخر این که بحث ها توی این تاپیک هفتگیه و ما هر هفته با یه موضوع تازه خدمتتون میرسیم:aghosh: ممنون میشم که اگر ایده ای در رابطه با این موضوع دارید اون رو در آدرس زیر مطرح کنید. [Hidden Content] یه فنجون قهوه رو مهمون کافه تریای خوش فکر باشید
  15. Neutron

    کارگاه "مدیریت زمان"

    شاید شما هم مثل من مدتی درگیر این مسئله بودید که چگونه باید زمان خود را مدیریت کنید و از تلف شدن وقت جلو گیری کنید. این جستار می کوشد تا فرازی چند از مهارت مدیریت زمان را در اختیار دوستان قرار دهد، باشد که مورد استفاده قرار گیرد. منبع اصلی این مطالب کتاب "قدرت زمان" برایان تریسی و سایت راهکار مدیریت (mgtsolution) می باشد. امیدوارم که مفید باشد.
  16. سخنرانی پندآموز و جالب استیو جابز بنیانگذار "اپل" در مراسم فارغ‌التحصیلان دانشگاه استنفورد من امروز خیلی خوشحالم که در مراسم فارغ‌التحصیلی شما که در یکی از بهترین دانشگاه‌های دنیا درس می‌خوانید هستم. من هیچ وقت از دانشگاه فارغ‌التحصیل نشده‌ام. امروز می‌خواهم داستان زندگی ام را برایتان بگویم. خیلی طولانی نیست و شامل سه تا داستان است. - اولین داستان مربوط به ارتباط اتفاقات به ظاهر بی ربط زندگی هست. من بعد از شش ماه از شروع دانشگاه در کالج رید ترك تحصیل کردم ولی تا حدود یک سال و نیم بعد از ترك تحصیل تو دانشگاه می‌آمدم و می‌رفتم و خب حالا می‌خواهم برای شما بگویم که من چرا ترك تحصیل کردم. زندگی و مبارزه‌ی من قبل از تولدم شروع شد. مادر بیولوژیکی من یک دانشجوی مجرد بود که تصمیم گرفته بود مرا در لیست پرورشگاه قرار بدهد که یک خانواده مرا به سرپرستی قبول کند. او شدیداً اعتقاد داشت که مرا یک خانواده با تحصیلات دانشگاهی باید به فرزندی قبول کند و همه چیز را برای این کار آماده کرده بود. یک وکیل و زنش قبول کرده بودند که مرا بعد از تولدم از مادرم تحویل بگیرند و همه چیز آماده بود تا اینکه بعد از تولد من این خانواده گفتند که پسر نمی خواهند و دوست دارند که دختر داشته باشند. این جوری شد که پدر و مادر فعلی من نصف شب یک تلفن دریافت کردند که آیا حاضرند مرا به فرزندی قبول کنند یا نه و آنان گفتند که حتماً. مادر بیولوژیکی من بعداً فهمید که مادر من هیچ وقت از دانشگاه فارغ‌التحصیل نشده و پدر من هیچ وقت دبیرستان را تمام نکرده است. مادر اصلی من حاضر نشد که مدارك مربوط به فرزند خواندگی مرا امضا کند تا اینکه آن‌ها قول دادند که مرا وقتی که بزرگ شدم حتماً به دانشگاه بفرستند. این جوری شد که هفده سال بعدش من وارد کالج شدم و به خاطر اینکه در آن موقع اطلاعاتم کم بود دانشگاهی را انتخاب کردم که شهریه‌ی آن تقریباً معادل دانشگاه استنفورد بود و پس انداز عمر پدر و مادرم را به سرعت برای شهریه‌ی دانشگاه خرج می‌کردم. بعد از شش ماه متوجه شدم که دانشگاه فایده‌ی چندانی برایم ندارد. هیچ ایده‌ای که می‌خواهم با زندگی چه کار کنم و دانشگاه چه جوری می‌خواهد به من کمک کند نداشتم و به جای این که پس انداز عمر پدر و مادرم را خرج کنم ترك تحصیل کردم ولی ایمان داشتم که همه چیز درست می‌شود. اولش یک کمی وحشت داشتم ولی الآن که نگاه می‌کنم می‌بینم که یکی از بهترین تصمیم‌های زندگی من بوده است. لحظه‌ای که من ترك تحصیل کردم به جای این که کلاس‌هایی را بروم که به آن‌ها علاقه‌ای نداشتم شروع به کارهایی کردم که واقعاً دوستشان داشتم. زندگی در آن دوره خیلی برای من آسان نبود. من اتاقی نداشتم و کف اتاق یکی از دوستانم می‌خوابیدم. قوطی‌های خالی پپسی را به خاطر پنج سنت پس می‌دادم که با آن‌ها غذا بخرم. بعضی وقت‌ها هفت مایل پیاده روی می‌کردم که یک غذای مجانی توی کلیسا بخورم. غذا‌هایشان را دوست داشتم. من به خاطر حس کنجکاوی و ابهام درونی‌ام تو راهی افتادم که تبدیل به یک تجربه‌ی گرانبها شد. کالج رید آن موقع یکی از بهترین تعلیم‌های خطاطی را تو کشور می‌داد. تمام پوستر‌های دانشگاه با خط بسیار زیبا خطاطی می‌شد و چون از برنامه‌ی عادی من ترك تحصیل کرده بودم، کلاس‌های خطاطی را برداشتم. سبک آن‌ها خیلی جالب، زیبا، هنری و تاریخی بود و من خیلی از آن لذت می‌بردم. امیدی نداشتم که کلاس‌های خطاطی نقشی در زندگی حرفه‌ای آینده‌ی من داشته باشد ولی ده سال بعد از آن کلاس‌ها موقعی که ما داشتیم اولین کامپیوتر مکینتاش را طراحی می‌کردیم تمام مهارت‌های خطاطی من دوباره تو ذهن من برگشت و من آن‌ها را در طراحی گرافیکی مکینتاش استفاده کردم. مک اولین کامپیوتر با فونت‌های کامپیوتری هنری و قشنگ بود. اگر من آن کلاس‌های خطاطی را آن موقع برنداشته بودم مک هیچ وقت فونت‌های هنری الآن را نداشت. همچنین چون که ویندوز طراحی مک را کپی کرد، احتمالاً هیچ کامپیوتری این فونت را نداشت. خب می‌بینید آدم وقتی آینده را نگاه می‌کند شاید تأثیر اتفاقات مشخص نباشد ولی وقتی گذشته را نگاه می‌کند متوجه ارتباط این اتفاق‌ها می‌شود. این یادتان نرود شما باید به یک چیز ایمان داشته باشید، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، به زندگی تان یا هر چیز دیگری. این چیزی است که هیچ وقت مرا نا امید نکرده است و خیلی تغییرات در زندگی من ایجاد کرده است. - داستان دوم من در مورد دوست داشتن و شکست است. من خرسند شدم که چیزهایی را که دوستشان داشتم خیلی زود پیدا کردم. من و همکارم هواز شرکت اپل را در گاراژ خانه‌ی پدر و مادرم وقتی که من فقط بیست سال داشتم شروع کردیم ما خیلی سخت کار کردیم و در مدت ده سال اپل تبدیل شد به یک شرکت دو بیلیون دلاری که حدود چهارهزار نفر کارمند داشت. ما جالب ترین مخلوق خودمان را به بازار عرضه کرده بودیم؛ مکینتاش. یک سال بعد از درآمدن مکینتاش وقتی که من فقط سی ساله بودم هیأت مدیره‌ی اپل مرا از شرکت اخراج کرد. چه جوری یک نفر می‌تواند از شرکتی که خودش تأسیس می‌کند اخراج شود، خیلی ساده. شرکت رشد کرده بود و ما یک نفری را که فکر می‌کردیم توانایی خوبی برای اداره‌ی شرکت داشته باشد استخدام کرده بودیم. همه چیز خیلی خوب پیش می‌رفت تا این که بعد از یکی دو سال در مورد استراتژی آینده‌ی شرکت من با او اختلاف پیدا کردم و هیأت مدیره از او حمایت کرد و من رسماً اخراج شدم. احساس می‌کردم که کل دستاورد زندگی ام را از دست داده‌ام. حدود چند ماهی نمی دانستم که چه کار باید بکنم. من رسماً شکست خورده بودم و دیگر جایم در سیلیکان ولی نبود ولی یک احساسی در وجودم شروع به رشد کرد. احساسی که من خیلی دوستش داشتم و اتفاقات اپل خیلی تغییرش نداده بودند. احساس شروع کردن از نو. شاید من آن موقع متوجه نشدم اخراج از اپل یکی از بهترین اتفاقات زندگی من بود. سنگینی موفقیت با سبکی یک شروع تازه جایگزین شده بود و من کاملاً آزاد بودم. آن دوره از زندگی من پر از خلاقیت بود. در طول پنج سال بعد یک شرکت به اسم نکست تأسیس کردم و یک شرکت دیگر به اسم پیکسار و با یک زن خارق العاده آشنا شدم که بعداً با او ازدواج کردم. پیکسار اولین ابزار انیمیشن کامپیوتر دنیا را به اسم توی استوری به وجود آورد که الآن موفقترین استودیوی تولید انیمیشن در دنیاست. دریک سیر خارق العاده‌ی اتفاقات، شرکت اپل نکست را خرید و این باعث شد من دوباره به اپل برگردم و تکنولوژی ابداع شده در نکست انقلابی در اپل ایجاد کرد. من با زنم لورن زندگی بسیار خوبی را شروع کردیم. اگر من از اپل اخراج نمی شدم شاید هیچ کدام از این اتفاقات نمی افتاد. این اتفاق مثل داروی تلخی بود که به یک مریض می‌دهند ولی مریض واقعاً به آن احتیاج دارد. بعضی وقت‌ها زندگی مثل سنگ توی سر شما می‌کوبد ولی شما ایمانتان را از دست ندهید. من مطمئن هستم تنها چیزی که باعث شد من در زندگی ام همیشه در حرکت باشم این بود که من کاری را انجام می‌دادم که واقعاً دوستش داشتم. - داستان سوم من در مورد مرگ است. من هفده سالم بود یک جایی خواندم که اگر هر روز جوری زندگی کنید که انگار آن روز آخرین روز زندگی تان باشد شاید یک روز این نظر به حقیقت تبدیل بشود. این جمله روی من تأثیر گذاشت و از آن موقع به مدت سی و سه سال هر روز وقتی که من توی آینه نگاه می‌کنم از خودم می‌پرسم اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد آیا باز هم کارهایی را که امروز باید انجام بدهم، انجام می‌دهم یا نه. هر موقع جواب این سؤال نه باشد من می‌فهمم تو زندگی ام به یک سری تغییرات احتیاج دارم. به خاطر داشتن این که بالآخره یک روزی من خواهم مرد برای من به یک ابزار مهم تبدیل شده بود که کمک کرد خیلی از تصمیم‌های زندگی ام را بگیرم چون که تمام توقعات بزرگ از زندگی، تمام غرور، تمام شرمندگی از شکست، در مقابل مرگ رنگی ندارند. حدود یک سال قبل دکترها تشخیص دادند که من سرطان دارم. ساعت هفت و سی دقیقه‌ی صبح بود که مرا معاینه کردند و یک تومور توی لوزالمعده‌ی من تشخیص دادند. من حتی نمی دانستم که لوزالمعده چی هست و کجای آدم قرار دارد ولی دکترها گفتند این نوع سرطان غیرقابل درمان است و من بیشتر از سه ماه زنده نمی مانم. دکتر به من توصیه کرد به خانه بروم و اوضاع را رو به راه کنم. منظورش این بود که برای مردن آماده باشم و مثلاً چیزهایی که در مورد ده سال بعد قرار بود به بچه‌هایم بگویم در مدت سه ماه به آن‌ها یادآوری بکنم. این به این معنی بود که برای خداحافظی حاضر باشم ... من با آن تشخیص تمام روز دست و پنجه نرم کردم و سر شب روی من آزمایش اپتیک انجام دادند. آن‌ها یک آندوسکوپ را توی حلقم فرو کردند که از معده‌ام می‌گذشت و وارد لوزالمعده‌ام می‌شد. همسرم گفت که وقتی دکتر نمونه را زیر میکروسکوپ گذاشت بی اختیار شروع به گریه کردن کرد چون که او گفت که آن یکی از کمیاب ترین نمونه‌های سرطان لوزالمعده است و قابل درمان است ! مرگ یک واقعیت مفید و هوشمند زندگی است. هیچ کس دوست ندارد که بمیرد حتی آن‌هایی که می‌خواهند بمیرند و به بهشت وارد شوند. ولی با این وجود مرگ واقعیت مشترك در زندگی همه‌ی ماست. شاید مرگ بهترین اختراع زندگی باشد چون مأمور ایجاد تغییر و تحول است. مرگ کهنه‌ها را از میان بر می‌دارد و راه را برای تازه‌ها باز می‌کند. یادتان باشد که زمان شما محدود است، پس زمانتان را با زندگی کردن تو زندگی بقیه هدر ندهید. هیچ وقت توی دام غم و غصه نیافتید و هیچ وقت نگذارید که هیاهوی بقیه صدای درونی شما را خاموش کند. و از همه مهمتر این که شجاعت این را داشته باشید که از احساس قلبی تان و ایمانتان پیروی کنید. موقعی که من سن شما بودم یک مجله‌ی خیلی خواندنی به نام کاتالوگ کامل زمین منتشر می‌شد که یکی از پرطرفدارترین مجله‌های نسل ما بود. این مجله مال دهه‌ی شصت بود که موقعی که هیچ خبری از کامپیوترهای ارزان قیمت نبود تمام این مجله با دستگاه تایپ و قیچی و دوربین پولوراید درست می‌شد. شاید یک چیزی شبیه گوگل الآن ولی سی و پنج سال قبل از اینکه گوگل وجود داشته باشد. در وسط دهه‌ی هفتاد آن‌ها آخرین شماره از کاتالوگ کامل زمین را منتشر کردند. آن موقع من سن الآن شما بودم و روی جلد آخرین شماره‌ی شان یک عکس از صبح زود یک منطقه‌ی روستایی کوهستانی بود. از آن نوعی که شما ممکن است برای پیاده روی کوهستانی خیلی دوست داشته باشید. زیر آن عکس نوشته بود : Stay Hungry, Stay Foolish این پیغام خداحافظی آن‌ها بود وقتی که آخرین شماره را منتشر می‌کردند. و این آرزویی هست که من همیشه در مورد خودم داشتم و الآن وقت فارغ‌التحصیلی شما آرزویی هست که من برای شما می‌کنم.
  17. خیلی دوست دارم ببینم که نظر هر کس در مورد اینکه مشکل طرح ها و مدیریت شهری ایران کجاست چیه؟ من خودم 3تا از مهمتریناشونو گفتم بقیشو شما بیاین بگین. بعداً میام یه سری دیگه هم میگم. 1- تعداد زیاد سازمان های دخیل در مدیریت شهری 2- عدم استفاده از مشارکت مردمی 3- نبود نیروی متخصص لازم و کافی
  18. آیا شما برای زندگی خود برنامه ریزی کرده اید؟ آیا برنامه های شما برای رسیدن به هدف مناسب بوده است؟ آیا در چارچوب برنامه ریزی خود، توانسته اید برای رسیدن به هدف تلاش کنید؟ آیا برای موفقیت حتما باید برنامه ریزی کرد؟ آبا برنامه ریزی با توجه به شرایط زمانی و مکانی تغببر میکند؟ آیا راز انسان های موفق برنامه ریزی است؟ این جستار می کوشد تا از تجربه ی اعضا محترم نواندیشان در باب "برنامه ریزی" در هر زمینه ای استفاده کند. شما چگونه برای زندگی خود برنامه ریزی می کنید؟
  19. spow

    تمرکز ذهنی

    تمرکز ذهنی کلید موفقیت در کارها است و این‌بار روان‌پزشکان تاکید کردند که تمرکز ذهن علاوه بر موفقیت، جاده و شاه‌راهی بسیاری شادمانی و خرسندی است. به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرزبه نقل از سی‌بی‌اس،‌ افرادی که ذهنی سرگردان و پریشان دارند از یک غم‌گینی و افسردگی عمومی رنج می‌برند. این روان‌پزشکان می‌گویند: «ذهن حیوانات به‌طور کامل تمرکز روی هدفی است که در نظر دارند و از هدفشان دور نمی‌شود، اما برعکس انسان‌ها در کارهای روزانه حداقل ۴۷ درصد از ذهنشان پریشان و سرگردان است و روی کاری که انجام می‌دهند، متمرکز نیست.» تمرکز حواس همان‌قدر می‌تواند واقعی باشد که عوامل حواس‌پرتی واقعیت دارند. یعنی: شما باید بپذیرید که به هرحال، همیشه عواملی حواس شما را پرت می‌کنند که بعضی از آن‌ها منشا ذهنی و درونی دارند و از اندیشه‌ی خود شما ناشی می‌شوند و بعضی دیگر منشا محیطی و بیرونی دارند و از محیط اطراف شما نشات می‌گیرند. عواملی مثل یادآوری خاطرات و تخیلات گوناگون و تجزیه و تحلیل مسایلی خارج از چار‌چوب موضوع مطالعه، از عوامل حواس‌پرتی درونی و عواملی مانند سر و صدا، حضور مزاحم دیگران و آشفتگی مکان مطالعه از عوامل بیرونی به حساب می‌آیند. شاید بتوان ذهن انسان را به یک سیستم ارتباطی بسیار پیچیده تشبیه کرد. در هر لحظه هزاران پیام از محیط داخلی بدن و از محیط اطراف به آن مخابره و در عین حال هزاران پیام از این مرکز به محیط داخلی بدن و محیط اطراف ارسال می‌شود. اگر‌چه بسیاری از این مبادله‌ها در حوزه‌ی ناخودآگاه ما صورت می‌گیرد، بعضی از این پیام‌ها وارد حوزه‌ی آگاهی ما می‌شوند و ذهن‌ ما را از موضوع مطالعه منحرف می‌کنند. برای دست‌یابی به تمرکز حواس عالی، باید آن را درست تعریف کرد. برای تعریف درست هم ابتدا باید حواس‌پرتی را به عنوان یک واقعیت انکار‌نشدنی بپذیریم و بعد بگوییم: تمرکزحواس یعنی‌ عوامل حواس‌پرتی را به حداقل رساندن. مهم است که بدانید استعداد بالقوه‌ی تمرکز حواس در همگان وجود دارد و مانند هر استعداد دیگر می‌توان آن را درخود رشد داد و پروراند. انسان‌ها می‌توانند این خصلت همگانی را در خود تربیت کنند و به عالی‌ترین مراتب خویش برسانند. همه توانایی‌های همگانی را به عضله‌ای تشبیه می‌کنند. قوی‌ترین و عضلانی‌ترین افراد را هم که در نظر بگیرید، وقتی به‌دنیا آمدند از عضلاتی ساده و نرم و طبیعی مانند دیگران برخوردار بودند اما تمرین و ممارست و به کارگرفتن عضلات باعث شده که آن‌ها به مرور در رشد عضلانی خود پیش‌رفت کنند و به بالاترین مرتبه‌ی آن که مهارت‌های ویژه در استفاده از عضلات است، برسند. تمام استعدادهای بالقوه‌ی انسانی را می‌توان به‌صورت بالفعل درآورد و پرورش داد و به عالی‌ترین درجه‌ی خود رساند. چند روش برای ایجاد و تمرین تمرکز حواس: حواست را جمع کن این شیوه ممکن است ظاهرن ساده به نظر بیاید، ولی در عین حال بسیار موثر است. هنگامی که حواستان پرت می‌شود و ذهنتان سرگردان است، مرتب به خودتان هشدار دهید که «حواست را جمع کن.» این روش کم‌کم سبب می‌شود که توجه شما به موضوع مورد نظرتان جلب شود. برای مثال، هنگامی که در کلاس هستید و ذهن شما را کنفرانس کلاسی، تکالیفی که دارید، تاریخ، ساعت صرف غذا و یا هر چیز دیگری پر کرده، به خودتان بگویید: «حواست را جمع کن و به کنفرانس توجه کن.» به هر حال تا حدی که ممکن است اجازه ندهید تمرکزتان به هم بریزد. و دوباره این هشدار را پیش خودتان تکرار کنید: «حواست را جمع کن.» هنگامی که افکار مزاحم خود را پیدا کردید، کم‌کم با تکنیک «حواست را جمع کن» به حال بر می‌گردید. اگر یک شخص معمولی باشید، ممکن است این عمل را صدها بار در هفته انجام دهید. ولی طی روزهای آینده مدت زمانی که افکار خاصی در ذهن شما می‌ماند، طولانی‌تر می‌شود،‌ یا به عبارت دیگر تمرکزتان در مورد موضوعی خاص بالا می‌رود. بنابر‌این باید صبور باشید تا شاهد پیش‌رفت‌های خود در این زمینه باشید. روش عنکبوتی این روش نیز یکی دیگر از تکنیک‌هایی است که پایه و اساس تمرکز است و به شما کمک می‌کند تا تمرکز داشته باشید و از حواس‌پرتی جلوگیری کنید. اگر تار عنکبوتی را تحریک کنید، تار تکان می‌خورد و عنکبوت نسبت به جنبش تار، از خود واکنش نشان داده و می‌خواهد علت حرکت را بیابد، ولی وقتی چندین بار این عمل را تکرار کنید، خواهید دید که عنکبوت‌، دیگر نسبت به حرکت تار هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد و متوجه می‌شود که حشره‌ای به دام او نیامده است. این روش را یاد گرفته و ذهن خود را پرورش دهید و در برابر حواس‌پرتی تسلیم نشوید. وقتی کسی داخل اتاق می‌شود یا وقتی در با صدای بلند به هم می‌خورد، نباید به خودتان اجازه دهید که حواستان پرت شود. شما باید تمرکزتان را برای هدفی که در ذهن دارید، حفظ کنید. به‌طور مثال در یک کنفرانس کلاسی اجازه دهید که دیگران جلوی شما حرکت کنند و سرفه کنند، بدون این‌که به آن‌ها نگاه کنید فقط بین خودتان و کنفرانس، تونل ارتباطی ویژه‌ای ایجاد کنید و بگذارید دیگران از این تونل خارج باشند. و یا وقتی که با کسی صحبت می‌کنید، حواستان فقط به او باشد و به صورتش نگاه کنید و از حرف‌هایی که می‌زند یادداشت بردارید. بگذارید همه‌چیز از ذهنتان خارج شود و به هیچ‌چیز جز او توجه نکنید. فرصتی برای افکار مزاحم در طول روز‌، زمان ویژه‌ای را به فکر کردن درباره مسایلی که به ذهن شما خطور می‌کنند و تمرکزتان را به هم می‌زنند اختصاص دهید. به‌طور مثال ساعت 4:30 تا 5 بعد‌از‌ظهر زمانی است که شما می‌توانید به این افکار بپردازید. هنگامی که این افکار مزاحم در طول روز به ذهن شما خطور کرد و باعث نگرانی شما شد، به یاد آورید که زمان ویژه‌ای را برای آن‌ها در نظر گرفته‌اید و اجازه دهید که از ذهن شما خارج شوند. کسانی که از این روش استفاده کرده‌اند، توانسته‌اند 35 درصد از افکار مزاحم را در طول 4 هفته در خود کاهش دهند. این تغییر بزرگی است. گام‌های اساسی این روش عبارت‌اند از: 1- زمان ویژه‌ای را هر روز به این افکار اختصاص دهید. -2 وقتی افکار مزاحم وارد ذهن شما شدند، بدانید که زمان خاصی را برای فکر کردن به آن‌ها گذاشته‌اید. 3- با تکنیک «حواست را جمع کن» هم می‌توانید این افکار را از ذهن خارج کنید . 4- به خودتان اطمینان بدهید که در زمان مخصوصی حتمن به این افکار مزاحم که تمرکز شما را بر هم می‌زنند، فکر خواهید کرد.
  20. soheiiil

    قانون هشتاد بیست

    شاید چندین بار موضوع ۸۰/۲۰ را شنیده باشید، به نظر من ارزش دهها بار شنیدن و مطالعه را دارد، در متن زیر خلاصه ای از بحث ۸۰/۲۰ آورده شده است، امیدوارم کمال استفاده را ببرید. در سال ۱۹۰۶ یک اقتصاددان ایتالیایی به نام ویلفر دو پارتو در حین تحقیق راجع به توزیع ثروت در ایتالیا متوجه شد که ۸۰% ثروت کشورش در دست ۲۰% افراد است، او ۲۰% بانفوذ و ثروتمند را، اقلیت مهم و بقیه ۸۰% جمعیت جامعه را اکثریت کم اهمیت نامید، بسیاری از محققان این پدیده را در امور تخصصی خود مورد بررسی قرار دادند و به نتایج مشابه جالبی رسیدند. پیشتاز مدیریت کیفیت، دکتر ژوزف جورانکه در سال ۱۹۴۰ در آمریکا می زیست، یک اصل جهان شمول را شناسایی کرد و آن را به پارتو نسبت داد، او این اصل را اصل پارتو یا قانون ۸۰/۲۰ نامید. قانون مذکور یکی از مفیدترین مفاهیم موجود در زمینه مدیریت و زندگی است، به مثال های زیر توجه کنید: ۸۰% سود شما مربوط به ۲۰% از محصولات یا خدمات شماست.:jawdrop: ۸۰% بیماران دچار ۲۰% بیماری ها می شوند.:jawdrop: ۸۰% انبار شما از ۲۰% لوازم شما پر است.:jawdrop: ۸۰% تصادفات مربوط به ۲۰% جرایم رانندگی است.:jawdrop: ۸۰% شاخص سهام نربوط به ۲۰% شرکت هاست.:jawdrop: ۸۰% مشکلات پرسنلی سازمان شما مربوط به ۲۰% کارکنان است.:jawdrop: جمله طلائی: ۸۰% موفقیت شما مربوط به ۲۰% از فعالیت شماست.:jawdrop: ما اغلب افرادی را می بینیم که در تمام مدت کار می کنند، اما ظاهرا” کار زیادی انجام نمی دهند، اما انجام یک یا دو کار اصلی را به بعد موکول می کنند. قاعده کلی ۸۰/۲۰ می تواند به عنوان یک یادآوری روزانه در خدمت شما باشد و به ما یادآور شود که ۸۰% زمان و انرژی خود را بر ۲۰% آنچه واقعا” مهم است متمرکز کنیم. بدین منظور قبل از شروع هر کاری از خود بپرسیم: “آیا این کار در زمره ۲۰% مهم است یا ۸۰% کم اهمیت؟“
  21. 1ــ محيط، محيط، ... اگر درس خواندن شما جدي باشد مطمئن باشيد كه محلي دور از حواس پرتي و آرام مي يابيد. با هم اتاقي هاي خود صحبت كنيد تا اوقاتي در سكوت و آرامش داشته باشيد يا از كتابخانه، اتاق مطالعه و يا از يك كلاس خالي و آرام استفاده كنيد. 2ــ عادت كنيد كه هر روز مطالعه كنيد از نشستهايي كه هر شب وقتتان را پر مي كند و مهماني هايي كه سعي مي كنيد اخبار و اطلاعات بي ثمر زيادي را به خاطر بسپاريد، اجتناب كنيد. هر روز زماني را صرف مطالعه كنيد و مي توانيد در اوج مطالعه، زماني نيز براي شوخي داشته باشيد. 3ــ به خودتان كمك كنيد! در خارج از محدوده تحقيق كنيد و الويت بندي تان را اصلاح كنيد چه شما دانش آموز آ و چه دانش آموز ب باشيد، مي توانيد مهارتهاي يادگيري تان را تقويت كنيد. مهارتهاي يادگيري خود را با مهارتهاي يادگيري دانشگاهي تطبيق دهيد. سعي كنيد استادان و دستياران آنها را بشناسيد. در مورد رشته تان بررسي كنيد، آيا راهنماي مطالعه يا مركزي براي كمك به انتخاب رشته وجود دارد؟ آيا وب سايتي براي موضوع رشته تان وجود دارد؟ اين همچنين روشي براي انتخاب حرفه و شغل مناسب آينده به سبك علمي است. 4ــ يادداشت كردن تاريخهاي مهم را به خاطر آوريد. تاريخهاي معين شده براي امتحان يا مأموريت را به خاطر آوريد. برنامه ريزي روزانه سبب سازماندهي زندگي مي شود. يك پيشنهاد خوب اين است كه تقويم ديواري داراي تاريخهاي مهم را داشته باشيم. 5ــ كسب انرژي با خوردن، ورزش و خواب كافي نفهميديد؟ به زحمت بياد مي آوريد؟ فهم و حافظه تان تحت فشار استرس و خستگي است؟ زماني كه گرسنه، عصبي يا مغزتان خسته است، نمي توانيد با انرژي كافي كار كنيد. درست خوردن، ورزش و خواب كافي در طي امتحان بسيار مهم است. 6ــ تيز و زيرك باشيد، آماده كردن و خوب انجام دادن تكاليف درسي به كلاس نرفتن و يا اصطلاحاً از كلاس خود زدن، عادت نكنيد. نوشته هاي ديگري را چون محتواي خوبي دارد، بعنوان كنفرانس خود ارائه ندهيد. در كلاس، به نكات مهم و مثالها بيشتر دقت كنيد. از اول تا آخر مطلب در كلاس بمانيد اين كار مطمئناً در زمان امتحان كمك زيادي به شما مي كند. بعد از كنفرانس ديگران، سؤال كنيد. ساعتي را به دفتر استادان يا دستياران آنها برويد و براي درك بهتر مطالب يادگرفته قبلي، كمك بخواهيد. بهتر است شب قبل از امتحان به جاي اينكه صرفاً مطالب را بخوانيد از استاد خود كمك بگيريد. 7ــ كنفرانسها و كمك درسيها: اصطلاح تصوير بزرگ چيست؟ برخي از دانشجويان ناموفق روش «از بر كردن مطالب» را برمي گزينند. يادگيري در دانشگاه مستلزم اين است كه درك كنيم چگونه كليه اطلاعات بصورت تصوير بزرگ بهمديگر مرتبط است. از خلاصه مطالب، جداول متن، سرفصلها و عناوين ريزتر براي سازماندهي اطلاعات هر يك از دروس استفاده كنيد. هر روز از خود سؤال كنيد «هدف از خواندن جزئيات و تفاصيل چيست؟» و «جزئيات در كجاي تصوير بزرگ جاي دارد؟» 8ــ نكات و مطالبي را مد نظر داشته باشيد تا توسط آنها اطلاعات كليدي و مهم را به خاطر آوريد با روشي مشخص فهم مطالب و آموزه ها را به تسخير خود درآوريد. ساختن مثال، ايجاد مقايسه هاي منطقي، تهيه خلاصه از متن، شناختن كلمات كليدي، مشخص كردن موضوعهاي اصلي و يا اضافه كردن اطلاعات حاشيه اي از جمله روشهاي به تسخير گرفتن مطالب در حافظه و به ياد آوردن آنها در امتحان است. خلاق باشيد و منظور سؤال را آنچه فهميده ايد بيان كنيد. بدانيد كه در سر جلسه امتحان شما هم مانند بقيه هستيد و دليلي ندارد كه از آن وحشت داشته باشيد. 9ــ فكر مي كنيد آيا نكات كليدي را در هنگام امتحان به خاطر خواهيد آورد؟ پس ثابت كنيد مهم نيست كه قبل از امتحان چگونه و چه مقدار مطالبي را خوب فهميده ايد، صرفنظر از برخي مطالب كه گاهي فراموش مي شود، مهم اين است كه مطمئن باشيد مي توانيد اطلاعات را به خوبي بياد آوريد. براي حصول اطمينان بيشتر، اگر امكان دارد از قبل امتحاني را بدون نگاه به عناوين كتاب براي خود ترتيب دهيد تا امتحان دادن را تمرين كنيد. 10ــ باهوش و زرنگ باشيد نمرات خوب را به خاطر اشتباهات نوشتاري مثل بدتعبير كردن سؤال يا كم آوردن وقت امتحان از دست ندهيد.از ترفندهاي ويژه استفاده كنيد تا از عهده انواع متفاوت امتحان برآييد. همچنين نكات و راهنمايي هاي سؤالات را به دقت بخوانيد، ابتدا به سراغ سؤالات ساده تر رويد و براي سؤالات مشكل وقت كمتري صرف كنيد تا نمره بيشتري كسب كنيد و اعتماد به نفس شما كم نشود. منبع:ادبیات فارسی و انگلیسی
  22. setare.blue

    7 مانع موفقیت

    7 مانع موفقیت این موانع می تواند ما را از مسیر موفقیت دور کند: 1) پشت گوش‌ اندازی افرادی که علامت مزمن این "بـیـمـاری" در آنها دیده میشود، مایلند با این جملات توجیه کننده که " تمام کردنش کاری نخواهد داشت" و یا "نگران نباش، وقت برای انجام دادنش بسیار است"، کارها و وظایف‌شان را برای همیشه از سر خود باز کرده و به تعویق بیندازند. اگر کاری در حد و اندازه قابلیت‌هایتان به شما روی آورد ولی به دلیل عذر و بهانه‌های ذکر شـده از انجام آن ممانعت بعمل آوردید، قطعا" پشت گوش اندازی مشکل اصـلی بـوده و باید مرتفع گردد. احساس می‌کنید که زمان در اختیار شما اسـت، اما هنگامی کـه وقـت موعود نزدیک می‌شود، برای اتمام کار بسرعت هجوم می‌آورید و نتیجه آن خواهد شد که آن طور که در ابتدا مد نظرتان بود از انجام عمل مورد نظر باز خواهید ماند. 2) ترس از موفقیت مانع اصلی دیگر واهمه داشتن از موفقیت است. با اینکه چنین افرادی دقیقا" می دانند که برای موفق شدن به چه چیزی نیاز دارنـد، امـا بدلیل داشتن ترس از موفقیت قادر به رسیدن به اهداف والای خود نیستند. در نـظـر ایـشـان راه پـیـش رو، مـخـوف و رعـب‌آور میباشد. نگرانی از آینده و همه مسائلی که در نهایت گریبان‌گیر او خواهد شد، منجر به فقدان بصیرت و بازماندن آنها می گردد؛ مـخـاطرات ذاتـی روند تجارت، رام نشدنی بنظر خواهد رسید. تشخیص و حل این مشکل آسان تر از برخورد با پشت گوش انـدازی است. بـا کمی هم محوری و اندکی صبر و شکیبایی فردی که از پذیرش مسؤلیت‌هایی کــه موفقیـتـش را به همراه خواهد داشت وحشت دارد، میتواند شرایط را به نفع خود تغییر دهد. 3) وسواس افراد موفق دارای خصوصیتی مشترک هستند و آن قابـلیـت تمرکز بر اندیشه‌های بـزرگ می‌باشد. برای بسیاری اتخاذ چنین دیدگاهی مشکل است چرا که خود را کاملا محدود و متعهد به انجام کارهای جزئی و کوچک می‌نمایند. تلاش زیاد برای انجام کارهای جزئی زیان‌آور است چرا که زاویه دید را محدود خواهد کرد. اگر برای اتمام هر کار کوچکی مصر باقی بمانید، هرگز قادر نخواهید بود به اهداف والای خود دست پیدا نمایید. اینگونه افراد،سخت کوشی و تلاش زیاد را لازمه زندگیشان دانسته اما عزم و اراده خود را برای کاربرها و مصارف مفید بکار نمی‌بندند. تنظیم دقیق مهارت‌های مدیریـت زمـانـی در برطرف کردن این مشکل کمک فراوانی خواهد نمود. 4) نا امنی افراد ضعیف و سست بنیان بعلت داشتن احساس ناامنی،در کارشان پیشرفتی حاصل نمی‌گردد. شاید یکی از دلایل عدم موفقیت اینگونه انسان‌ها در بی‌میلی آنها برای نشان دادن برش از خودشان نهفته شده باشد. علت ترس نیست؛ فقدان اطمیـنان و اعـتـمـاد باعث عقب ماندن آنها می‌گردد. 5) اطرافیان ممکن است شما همه شرایط لازم برای منعکس نمـودن فردی موفق از خود را دارا باشید، اما آیا دوستانتان شـما را در این راه همراهی می‌کنند؟ ممکن اسـت آنـها دیـدگـاه مـتـفـاوت و مـتـضـادی از مـوفـقیت نسبت بشـما داشـتـه باشند. ( و یا اصلا" دیـدگاهی نداشته باشند )دوسـتـان به علت تاثیرات منفی راه رسیدن بـه موفـقیـت را برایتان سخت و دشوار میکنند. برخی از اطرافیان حتی ممکن است متوجه پـتـانـسیـل واستعدادهای نهانی شما نشده و باعث زمین خوردگی وتردید در قابلیت‌ها و توانایی‌ها گردند. 6) فقدان منابع هیچ چیزی ناهنجارتر از این مـوضـوع نـیست که انسان با وجود داشتن همه قابلیـت‌های لازم جـهت رسـیدن بـه مـوفقیت، فقط بخاطر عوامل خارج از کنترل خود، از پیشرفـت باز ماند. فقدان منابع مالی و یا کمبود زمان بدلیل نگهداری از خانواده و یا مسؤلیتهای دیگر میتواند یک قاتل واقعی باشد. رشد کـردن زیـر خـط فقر و یا تامین نمودن نزدیکانی که به شما نیازمند هستند، آینده را بسیار متفاوت از آن چـیـزی کـه در تصـورتـان بوده ترسیم خواهد نمود. 7) نیاز به دیدگاهی درون‌نگر یک معلم مدرسه، راهبه، افسر ارتش و سرایدار میتوانند بطرق مختلفی مـوفق باشنـد. با اینکه موفقیت در کار ممکن است جذابتر از همه بنظر برسد، اگر در زمان مـورد انتـظار به آن دست نیافتید، بیمناک نگردید. یـک قـدم بـه عـقـب بـازگـشـته و عـلـت را بـررسـی نمایید. خواه دوستانتان مقصر باشند و خواه اعتماد بنفس‌تان، دقت کنید که قدم‌های صحیـحـی جهت بهینه نمودن فرصت‌ها برای بدست آوردن موقعیتی موفق‌تر و راضی کننده‌تر بردارید منبع:/lorestani110.blogtak.com
×
×
  • اضافه کردن...